دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 مهرماه سال 139
نقد و بر رسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " سرلشكر بي لشكر ! "
"لو داده شده است که هدف از بر گزاری عجولانه ی دو روزه ی اجلاس بیداری اسلامی منطقه در تهران آن روی سکه ی خطبه ی نماز عید فطر ولی وقیح نا مشروع و منفور خامنه ای است که چند سال پیش در مخالفت با بر گزاری کنفرانس صلح خاور میانه در آنا پولیس آمریکا ایراد شد که پیرامون پیگیری طرح اروپا برای تشکیل کشور مستقل فلسطین بود..."
با همه پیشکسوتی در بازجویی و شکنجه و تحریف گری و پرونده سازی کردن و تنظیم کیفرخواست صادر نمودن که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری دارد و با وجود اینکه کلی کپی بر داری و رو نویسی از روی گزارشات دیگر در مورد پیشنهاد تشکیل حکومت مستقل فلسطین از سوی محمود عباس کسب کرده است . اما اکنون در یادداشت روز خود به آسانی لو داده است که هدف از بر گزاری عجولانه ی دو روزه ی اجلاس بیداری اسلامی منطقه در تهران آن روی سکه ی خطبه ی نماز عید فطر ولی وقیح نا مشروع و منفور خامنه ای است که چند سال پیش در مخالفت با بر گزاری کنفرانس صلح خاور میانه در آنا پولیس آمریکا ایراد شد که پیرامون پیگیری طرح اروپا برای تشکیل کشور مستقل فلسطین بود که می بایست تا پایان سال میلادی 2008 عملی می شد . اما ولی وقیح منفور و نا مشروع در خطبه ی عید فطر خود سران کشور های منطقه را تهدید نمود که در صورت حضور در این کنفرانس موقع باز گشت از سوی ملت های مسلمان منطقه در کشور های شان با نا آرامی و آشوب مواجه خواهند شد . البته در ادامه رهبران حماس وجهاد اسلامی فلسطین به ایران دعوت شدند تا که ضمن بیان عدم پای بندی به آتش بس باا سراییل دست به تهدید اسراییل و محمود عباس بزنند. بهر حال سرباز پاسدار شریعتمداری اینگونه بیداری اسلامی منطقه را خطر آفرین برای اسراییل و منطقه دانسته است :
"طرحي كه چنانچه از تصويب سازمان ملل بگذرد و تاييد كشورهاي مسلمان را به دنبال داشته باشد- كه با توجه به موج بلند بيداري اسلامي، بسيار بعيد به نظر مي رسد- پيامدهاي تلخ و خطرآفرين آن، تنها در ادامه اشغال فلسطين محدود نمي ماند، بلكه موج بيداري اسلامي و امنيت تمامي كشورهاي مسلمان را با خطري جدي روبرو خواهد كرد"
در ادامه سربازجو پاسدار شریعتمداری از موضع بازجویی با تجربه یه شکنجه گری و کیفر خواست تنظیم کردن، مدافعان طرح پیشنهادی محمود عباس را متهم به نادانی سیاسی کرده است . سپس نماینده ی تام الاختیار ملت فلسطین شده است و با قبر ستان کهنه شکافتن و از تاریخچه اشغال فلسطین از سوی اسراییل با حمایت آمریکا چنین تحلیل داده و نسخه راه حل تجویز نموده است :
:ماجراي فلسطين اشغالي نه فقط از آن روي كه فاجعه اي تلخ در جهان اسلام است نمي تواند بيرون از كانون توجه ملت هاي مسلمان باشد بلكه از سوي ديگر با امنيت منطقه اي و در مواردي با امنيت داخلي كشورهاي مسلمان نيز رابطه اي مستقيم و تعيين كننده دارد و از اين دو زاويه بايد گفت كه سرنوشت فلسطين با سرنوشت تمامي كشورها و ملت هاي مسلمان از جمله ايران اسلامي گره خورده است، بنابراين، برخلاف آنچه آمريكا و متحدانش در پي القاي آن بوده و هستند و برخي از جريانات آلوده و يا كم دان سياسي به تكرار آن نشسته اند، ماجراي فلسطين اشغالي در محدوده تنگ و فرمول ديكته شده «صهيونيست ها و فلسطيني ها» و يا نامعادله ساختگي «اعراب و اسرائيل» قابل ارزيابي نيست،- طرح تشكيل «دولت مستقل فلسطين» در سرزمين هاي 1967، شامل 4 درصد از خاك فلسطين اشغالي و 18 درصد از كرانه باختري رود اردن است كه در جنگ ژوئن 1967 همراه با نوار غزه، صحراي سينا و بلندي هاي جولان به اشغال اسرائيل درآمده بود. بنابراين تصويب و اجراي اين طرح به مفهوم آن است كه 96 درصد- بخوانيد تمامي- خاك فلسطين به صهيونيست ها واگذار شده و حاكميت رژيم جعلي اسرائيل بر سرزمين فلسطين به رسميت شناخته شود- اين روزها، آمريكا و متحدانش با همراهي و همخواني برخي از ديكتاتورهاي دست نشانده منطقه، نظير آل سعود، اصرار به «جديدنمايي»! اين طرح دارند و حال آن كه طرح ياد شده طي نزديك به 70 سال در دستور كار آمريكا و متحدانش بوده است و در تمامي اجلاس هاي مربوطه نظير «اسلو»، طائف، آناپوليس، مادريد و... از سوي حريف مشترك غربي- صهيونيستي روي ميز مذاكره- بخوانيد سازش- قرار داشته استاكنون با توجه به آن كه طرح تشكيل كشور مستقل فلسطين اولا؛ طرح جديدي نيست و سابقه اي نزديك به 70 ساله دارد و ثانيا؛ همواره در تمامي اجلاس ها مورد تاكيد دشمن بوده است، اين سؤال پيش كشيده مي شود كه چرا آمريكا و اسرائيل با تصويب آن در سازمان ملل متحد مخالفت مي ورزند؟! مگر نه اين كه تشكيل كشور مستقل فلسطين به گونه اي كه شرح آن گذشت، آرزو و خواست هميشگي آنان بوده است؟ بنابراين مخالفت كنوني چگونه قابل توجيه است؟ مخصوصا آنكه آمريكا در حالي با تصويب طرح مخالفت مي ورزد كه همزمان با اين مخالفت، در چارچوب كميته 4 جانبه، شامل آمريكا، اتحاديه اروپا، روسيه و سازمان ملل بر اجراي همين طرح اصرار دارد!"
جالب است که در روند تناقض گویی به سبک ماهی نمی خواهد ولی دمش را می گیرد روی آورده است. یعنی از سو اعتراف کرده که همان آمریکا و اسراییل خواهان اجرای پیشنهاد مشابه محمود عباس بودند . هم اینکه مخالف این پیشنهاد هستند .چونکه هدف شان عوامفریبی و بازی کردن باا فکار ملت های مسلمان منطقه است. در صورتی که اینگونه مخالفت کردن ها که الگو گرفته از نظر رهبر منفور و نا مشروع ولی وقیح و سایر مسئولان رژیم فاشیستی مذهبی ایران است که مخالفت شان با طرح پیشنهاد محمود عباس برای کشور مستقل فلسطین همسویی آشکار با رهبران آمریکا و اسراییل دارد. ولی برای پاک کردن صورت مسأله آدرس غلط داده می شود و وانمود می گردد که دایه دل سوز ومهربان تر از مادر برای ملت فلسطین می باشند. تا که بهانه باشد این چنین از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی رهبران کشور منطقه با پسوند دیکتاتور های دست نشانده و متهم کردن محمود عباس به بهایی دنبال شود :
"اين پرسش فقط به فقط يك پاسخ دارد و آن، بازي فريب با افكار عمومي ملت هاي مسلمان است. توضيح آن كه آمريكا و اسرائيل با ابراز مخالفت صوري و تظاهر به ناخشنودي از تصويب اين طرح در پي آنند كه تصويب طرح ياد شده را حركتي در تقابل با منافع آمريكا و اسرائيل جلوه داده و از اين رهگذر - به زعم خود- افكار عمومي ملت هاي مسلمان را براي پذيرش آن آماده كنند، با اين توهم كه در تصويب طرح مورد اشاره، از آمريكا و اسرائيل «امتياز»!! گرفته اند!در اين ميان نقش برخي از ديكتاتورهاي دست نشانده عرب و شماري از رسانه هاي وابسته به اردوگاه صهيونيسم ضمن آن كه احمقانه است، خنده دار نيز هست. به عنوان مثال، دربار آل سعود اعلام كرده است كه اگر آمريكا به مخالفت خود با تصويب اين طرح ادامه دهد، عربستان سعودي در روابط و مناسبات خود با آمريكا تجديدنظر خواهد كرد! و باز هم به عنوان مثال، «ژان دانيل»، مدير مسئول و سردبير هفته نامه معروف و فرانسوي «نوول ابزرواتور» كه طي 40 سال گذشته در دفاع از رژيم اشغالگر قدس يقه چاك مي كرد و در ميان رسانه هاي غربي به سگ جنگي- DOG FIGHT- اسرائيل مشهور است ناگهان دچار عذاب وجدان! مي شود و در حالي كه تظاهر مي كند احساسات فلسطين دوستانه اش تحريك شده است مي نويسد «مخالفت آمريكا و اسرائيل با طرح تشكيل دولت مستقل فلسطين نشانه شيادي، تزوير و فريبكاري آنهاست!» در همين زمينه مي توان به تفسيرها، گزارش ها و مقالات روزنامه هاي واشنگتن پست، نيويورك تايمز و تفسير خبري CNN و... اشاره كرد.- محمود عباس- ابومازن- رهبر تحميلي و غيرقانوني «جنبش فتح»! يك بهايي ايراني تبار و از نوادگان عباس افندي است. خانواده وي چند دهه قبل- در دوران ناصرالدين شاه- و در پي شكست فتنه بابي ها به «حيفا» در فلسطين اشغالي كوچ كرده بودند. مقامات رژيم صهيونيستي محمود عباس را به چشم يك دوست مي نگرند چرا كه بهائيت به قول حضرت امام(ره) و به گواهي اسناد موجود يك حزب صهيونيستي است. «زئيف شف» ژنرال بازنشسته ارتش صهيونيستي و يكي از استراتژيست هاي اسرائيلي درباره محمود عباس مي گويد «ابومازن يك سرلشكر وفادار است و تنها عيب او، آن است كه لشكر ندارد»!"
بالاخره سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید جایی که پس از کودتای 22 خرداد 88 موج تظاهرات های ضد حکومتی شروع شد که همراه با پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح بود که بطور شفاف عدم مشروعیت ولی وقیح نا مشروع و منفور و رژیم ضد بشری کودتایی از سوی مردم معترض و ناراضی در همایش های بزرگ و حماسه ساز خیابانی به ثبت رسید. چگونه می توان قبول کرد رژیمی که از نظر مردمش مشروعیت ندارد و رهبران رقیب را خانه نشین کرده است و از وحشت قیام اعتراضی عمومی حکومت نظامی تحمیل کرده است و برای بقای ننگین خود هرروز دست به اعدام درون سیاه چال ها می زند و بساط دارهای خیابانی بر پا می دارد . برای اینکه تلاش می کند زهر چشم از مردم معترض و نا راضی بگیرد. مهمتر اینکه سخت در گیر اختلاف و رقابت جنگ قدرت و ثروت و اختلاس نجومی 3000 میلیارد تومانی می باشد . چگونه چنین رژیم فاسد و ورشکسته ای می تواند پیام مثبت برای سایر کشور ها به خصوص مردم فلسطین داشته باشد؟ بدتر اینکه از قلم بر دست جارچی و شکنجه گر پرونده سازش ، موضع مالک سر زمین فلسطین و نماینده ی ملت فلسطین شده است وجنبش فتح را هیچ کاره ورهبر حکومت خود گران فلسطین محمود عباس را متهم به سازشکار ومهر ه اسراییلی کرده است و از موضع افتخار ابراز مخالفت با روند مذاکرات صلح در گذشته کرده و فرصت طلبانه در سنگر دفاع از حماس و جهاد اسلامی فلسطین هدف مخالفت با پیشنهاد ابو عباس را اینگونه موضع مخالفت با آمریکا و اسراییل در پوشش به رخ کشیدن بیداری اسلامی منطقه را دنبال نموده است:
"علت را بايد در اين واقعيت جستجو كرد كه گروه فتح طرف مقابل اسرائيل نيست، و سازش با ابومازن به مفهوم سازش اسرائيل با يكي از وابستگان خود است و بديهي است كه نمي تواند موافقت مردم فلسطين را در پي داشته باشد. دقيقا به همين علت بود كه آمريكا و اسرائيل در نيمه دوم ارديبهشت ماه سال جاري با وساطت سؤال برانگيز تركيه و مصر، طرح آشتي ملي فتح و حماس را به صحنه آوردند با اين اميد كه محمود عباس در مذاكرات سازش از پشتيباني حماس نيز برخوردار باشد. كيهان در همان روزها- 20 ارديبهشت ماه 90- طي يادداشتي با عنوان «روي اين ديوار يادگاري ننويسيد» به اين نكته اشاره كرد كه اين پيوند ناهمگن، با هدف سازش و معامله بر سرفلسطين طراحي شده است و با توجه به مواضع انقلابي حماس در بزنگاه هاي حساس نمي تواند دوام داشته و به كار آيد.بخشي از تظاهر آمريكا و اسرائيل به مخالفت با طرح تشكيل كشور مستقل فلسطين را بايستي در تلاش آنها براي جلب موافقت حماس و مردم فلسطين جست وجو كرد كه خوشبختانه اين تير به سنگ اصابت كرده و ديروز آقاي «اسماعيل هنيه» رهبر انقلابي حماس اعلام كرد ابتدا تمام خاك فلسطين را آزاد مي كنيم و سپس كشور مستقل فلسطين را تشكيل خواهيم داد. بالاخره بايد گفت كه يكي از اصلي ترين اهداف در طرح تشكيل كشور مستقل فلسطين، مهار خيزش هاي اسلامي منطقه و مخصوصا حذف شاخصه ضد اسرائيلي آن است. اين محور اساسي به شرح جداگانه اي نياز دارد كه به آن خواهيم پرداخت"
در خاتمه اینکه سیاست شتر گاو پلنگی رژیم فاشیستی مذهبی اصلاح و مهار ناپذیر 33 سال است که ادامه داشته است . آنچنانکه تکرارش در طریق تریبون سازمان ملل که از سوی سخنرانی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد دنبال شد . موجب تمسخر و اعتراض و خشم سایر نمایندگان کشور های دیگر واقع شد . طوریکه نمایندگان زیادی سالن سخنرانی وی درسازمان ملل را ترک کردند. بهر حال این سخنرانی آنگونه موجب گلاب زدگی شد که حتی ورق پاره ی حکومتی رسالت که حامی دولت و رئیس جمهور است انتقاد کرده است که پاسدار گماشته احمدی نژاد زیادی پر حرفی و حاشیه روی می کند . اکنون سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری همین شیوه ی را از روی دست گماشته احمدی نژاد در مورد فلسطین دنبال کرده است که سئوال است چگونه داستان ایران کنترا فراموش شده است ؟ همانگونه که 33 سال سیاست خنجر از پشت زدن به آرمان فلسطین زیر چتر تاکتیکی دایه مهربان تر از مادر برای فلسطین که دنبال شدهن از یاد رفته است. مهمتر اینکه چرا اینگونه مدعیان قلم بر دستان وارونه گوی که وکیل تسخیری ملت فلسطین شده اند . پاسخ نمی دهند که چرا هرگونه اعتراض به نقض مستمر حقوق بشر در ایران یا محکوم کردن اعدام نو جوانان و دارد زدن در ملأ عام در شهر های ایران و سنگسار کردن مواجه می شوند یا انتقاد به سیاست صدور تر وریسم و ارتجاع به بیرون مرز و مداخله گری گری در امور داخلی سایر کشور یا تعقیب وترور و جاسوسی کردن علیه ی مخالفان ایرانی در برون مرز را نه بر نمی تابند ، بلکه آن را بمنزله مداخله گری در امور داخلی و عبور از خط قرمز امیت ملی کشور قلمداد می کنند اما از سوی دیگر موضع ادعای رهبریت ام القرای جهان اسلام و نماینده ملت های منطقه از جمله ملت فلسطین را حق خود می دانند و آن را اقدام انسانی و اسلامی و انقلابی و بشر دوستانه توجیه می کنند؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900706/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 مهرماه سال 139
سرلشكر بي لشكر ! (يادداشت روز)