برای منحرف اذهان عمومی از پیامد اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی ناشی از جنگ قدرت وثروت و شکاف و اختلاف قرار است رقیب مغلوب در کنار جریان انحرافی درون دولت متهم شود
به نظر می رسد که ولی وقیح نا مشروع ومنفور وپاسداران کودتا گر پیرامون سفر به آمریکا و تنظیم سخنرانی در سازمان ملل بطور تاکتیکی و مقطعی به توافقاتی پشت پرده رسیده اند . زیراکه از حربه فاش سازی اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی علیه ی جریان انحرافی دولت که قبل از سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد وهیأت همراه وی مطرح و مسأاه روز شد که اهداف خاصی را دنبال می کرد کاسته شده است. از جمله این اهداف بستر سازی اخراج مهرهای مهم از دولت و بازداشت مشاوران پاسدار گماشته احمدی نژاد بود که شامل رحیم مشایی و حمید بقایی و محمد رضا رحیمی می شد که همراه با و ادار به تسلیم و لبیک کردن رئیس جمهور شود. همچنین مانع از 2 گروگان کوهنود آمریکایی در آغاز این سفر می شد. بهمین دلیل مکمل این اقدام هدف دیگر تلاش برای انحراف اذهان عمومی از داستان این اختلاس بی سابقه و کاهش فشار غرب و ترکیه و برخی از کشورهای عربی برروی دیکتاتور آدمکش بشار اسد رئیس جمهور سوریه بود که تنها هم پیمان حاکمان ایران در منطقه است . پس طرح برگزاری اجلاس دو روزه ی بیداری اسلامی در تهران طراحی شد . اما نه اینکه فاش کردن اختلاس 3 هزار دولتی بانکی وتهدید دستگاه فاسد قضایی منجر به تسلیم پاسدار گماشته احمدی نژاد نشد و مشاوران متهمش درون دولت یا سران جریان انجرافی درون دولت بازداشت نشدند ، بلکه پاسدار گماشته احمدی نژاد باهیأت همراه دولت به سفر استان اردبیل رفتند. گرچه سازمان پشم شیشه پخش تبلیغاتی و سخنرانی رئیس جمهور در این سفر را سانسور کرد . ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد در اردبیل دست به واکنش تهاجمی زد و بازیگران و طراحان پشت صحنه ی اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی را جزو متهمان اصلی این اختلاس قلمداد نمود و گفت چون دولت از قبل اخطار داده بود که می خواهد سیستم بانکی آلوده را اصلاح کند .بنابراین اینان برای کارشکنی از موضع فرار به جلو فرافکنی کردند . سپس گفته شد که رحیم مشایی در حضور مقام ارشد دستگاه قضایی اخطار کرده است که اگر چنانچه از من سند دارید آن رافاش و اقدام کنید. مهمتر اینکه ورق پاره ی دولتی ایران هشدار داد که 140 هزار سند اختلاس دولت علیه 471 نفر از مدعیان فاش کنندگان اختلاس 3هزار میلیارد تومانی دارد که اگر صبر سکوت رئیس جمهور تمام شود این اسناد را فاش می سازد. بهر حال پس از این تهدید بود که فتیله پیگیر کنندگان اختلاس 3000 میلیارد تومانی پایین کشیده شد . زیرا که بر خلاف انتظار حیدریان عضو بازار مکاره که گفت از ترس بازداشت رحیم مشایی و حمید بقایی اینان راهی سفر آمریکا شدند . آنگاه دستگاه فاسد قضایی بر خلاف ادعای استقلال و حرف آخر زدن مجبور به تن دادن آزادی دو گروگان آمریکایی شد . البته قبل از سفر رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد به آمریکا علی اکبر ولایتی هم منقلی وهم شهری و مشاور امور بین الملل ولی وقیح منفور و نامشروع در نشست هیأت دولت حضور یافت تا پیام رهبر لوطی جماران به عنتر گماشته اش را منتقل کند که در سازمان ملل چه باید بیان یا ادعا کند؟ در ادامه ی آخوند رئیس انتصابی قضاییه محمد صادق لاریجانی وارد صحنه شد و اعتراف کرد که سند و مدرکی وجود ندارد که رقم اختلاس این میزانی باشد ودرشت نمایی شده است و اذعان نمود که من سند این مبلغ اختلاس را ندیده ام و هشدار داد که باید مواب خبررسانی در این مورد بود . یعنی مأموریت دارد تابا کاهش رقم اختلاس هدف لوث کردن سر کلاف باز شده ذنبال شود. زیرا که همچون روشنگری های مناظرات تلویزیونی انتخاباتی ریاست جمهوری دوره دهم 88 که موجب زدن زیرآب دستگاه از رأس تا ذیل به فساد رژیم ضد بشری و قرون وسطایی شد . اکنون فاش شدن پرونده ی اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی مکمل همان مناظره های تلویزیونی شده است چونکه کل رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی زیر سئوال رفته است . بنابراین پس از اجرای شوی پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان و خطابه ی ولی وقیح گونه خواندن وی تلاش شده است که پرونده ی لو رفته ی اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی به جریان انحرافی دولت و فتنه 88 سبز و حامیان برون مرزی شان ختم شود . برای همین خبر گزاری دروغ پرداز پاسداران فارس با بهانه کردن خط تلفن قرمز یا جنگ سرد میان دو قطب بندی سابق جهان ونقش ولی وقیح منفور و نامشروع در منطقه مهمتر بر گزاری اجلاس 2 روزه ی بیداری اسلامی در تهران داستان را مرتبط به توطئه ی طراحی شده جدید سازد . بنابراین رجوع به یکی از رسانههای انگلیسی کرده و از آن نقل نموده است که جنبش سبز دیگر تاثیر و نفوذ سیاسی ندارد و میبایست به جریان مخالفی که وابسته به یکی از نزدیکان دولت پاسدار گماشته احمدینژاد رئیس جمهور است تکیه و برروی آن سرمایهگذاری شود . چونکه جریان سبز به دلیل اینکه فاقد این ظرفیت است باید از جریان انحرافی درون دولت به عنوان جایگزین استفاده شود. برای اینکه برخی از نزدیکان رئیس جمهور شایستهتر از جریان شکست خورده ی رقیب سبز هستند تا این چنین بشود د تصویری از شکاف بین دولت و وولی وقیح منفور و نامشروع و پاسداران کودتا گر وحامیان شان ترسیم و نشان داده شود.
گزارش فارس/موضوع تلفن قرمز و چند نكته درباره خط سبز سياسي.خبرگزاری فارس: در غرب تلاش میشود که در شرایط بیداری اسلامی در منطقه تصویری از شکاف در ایران منتشر کند و بیان کند که ایران قدرت رهبری و گفتمانسازی برای کشورهای انقلابی منطقه ندارد و بگویند در ایران دولت و نظام در مقابل یکدیگر قرار دارند و ناامیدی از ایران را برای این کشورها تبلیغ کنند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900631000536
1 مهر 90
به گزارش گروه راهبردی خبرگزاری فارس، سابقه موضوع تلفن خط قرمز کاملا روشن است و سابقه آن به تنش بین شرق و غرب برمیگردد. در فضایی که جنگ موشکی بین روسها و آمریکاییها و در واقع بلوک شرق و بلوک غرب وجود داشته این مورد بعنوان یکی از شاخصههای جنگ سرد مطرح است و از این روش برای کنترل واکنشهای غیرارادی که میان نظامیان اتفاق میافتاد استفاده میشد. در مسائل سیاسی هیچگاه نیازی به تلفن قرمز وجود نداشته و به عنوان یک اولویت مطرح نمیشود. در مسائل امنیتی که ممکن است به شدت در مدیریت مناسبات بین دو کشور تاثیر گذار باشد و جلوی آن را بگیرد ضرورت ارتباط تلفن قرمز مطرح میشود و این یک مسئله شاخص و کاملا حساس است. با این حال این روش برای جنگ سرد و زمینهای برای کنترل فضای احتمالی درگیری نظامی بین دو طرف است. در مناسبات سیاسی که بین دو کشور وجود دارد هیچگاه مسئله اضطرار دوجانبه مطرح نیست و دو طرف هر زمانی که اراده کنند به یکدیگر پیام میفرستند. این بحث زمانی مطرح میشود که یا سیستمهای فنی وضعیتی را دارد که اگر به آن توجهی نشود میتواند خطرآفرین باشد و یا عدهای هستند که اندیشه ایجاد درگیری جزو اولویتهای آنها است و منتظر بهانه هستند که درگیری ایجاد کنند و حادثهای را منجر شود که بسیار زیانبار باشد. در واقع ایجاد خط تلفن قرمز به معنی آن است که عدهای هستند که از نیت گروهی برای ایجاد تنش تصادفی خبر دارند و برای مدیریت آن دست به پیشنهاد چنین خط ارتباطی میزنند. مقام معظم رهبری مدتی قبل در بازدیدشان از بوشهر اعلام کردند که ما به دنبال درگیریهای اتفاقی نیستیم و این درگیری از سوی ایران نخواهد بود. چندی قبل یکی از مقامات نزدیک به رئیس جمهور مسئلهای را مطرح میکند تحت این عنوان که حالا که ما ابهت اوباما را در سطح منطقه شکستهایم بگذارید ما حس پیروزی را از آنها محروم نکنیم و اجازه بدهیم ولو به اندازه یک موشک در کویر ایران هم که شده شلیک شود ولی آنها به ما قول بدهند که مشکل هستهای را با ما حل بکنند. ما کافی است که به یک حادثه بیاهمیت واکنش نشان ندهیم و به آمریکاییها اجازه بدهیم که حس پیروزی و غلبه نظامی بر ایران آنها را خوشحال کند. این فرد ناخودآگاه با این کار می خواست بگوید که ما به دنبال مدیریت سیاسی هستیم و بهای آن این است که ما باید هزینه باخت و شکست در یک جنگ اتفاقی را پرداخت کنیم تا یک حس خوشایند برای آمریکایی ها به وجود آید تا بعد بتوانیم پشت میز مذاکره سیاسی با آمریکاییها وارد مذاکره شویم. متاسفانه در بخشهای مختلف کشور واکنش مناسبی به این صحبتها داده نشد.در آستانه سفر آقای احمدینژاد به نیویورک (همواره وقتی که آقای مشایی در این سفر ها حضور دارد «ترک تو» و دیدارهای نامرئی که ایشان سابقه زیادی در آن دارد حتما شکل خواهد گرفت) ما میبینیم که این ادبیات از طرف آمریکاییها مجددا فعال میشود. آمریکایی خود در این مسئله واقف است که تلفن خط قرمز و استفاده از این واژه یک ادبیات جنگ سردی است و میداند که مسائل نظامی از عهده برخی نزدیکان آقای احمدینژاد خارج است. پس این زمینهسازی است برای برخی گفتوگوهایی که قرار است در نیویورک صورت گیرد. مسئله دوم جامع عمل بخشیدن به شایعهای است که در مورد واکنش نشان ندادن به یک حمله اتفاقی به ایران از طرف آمریکا بوده است. در واقع بحث خط تلفن قرمز نیست بلکه بحث خط سبز و رنگی ارتباط سیاسی است چون خط قرمز ما در کنترل آقای رئیس جمهور و نزدیکان او نیست. طرفهای غربی باید بدانند که مسیر حل مشکلات در ایران از مسیر دیگری میگذرد و از جادههای سبز و رنگی عبور نمیکند و از مراکز مشخصی عبور خواهد کرد و غربیها بخوبی میدانند که صلاحیت تصمیمگیری در اینگونه مسائل در حیطه افرادی که هم اکنون در نیویورک هستند نیست. پس نباید وقت خودشان را اینگونه تلف کنند. تبادل پالس بین مقامات آمریکایی و نزدیکان رئیس جمهور تلاش میکند که تصویری از شکاف بین دولت و نظام را به خوبی به نمایش بگذارند. مثلا سوالی که یکی از رسانههای امریکایی از آقای احمدینژاد پرسیدند این بود که آیا فاصلهای بین دولت و حاکمیت وجود دارد و آقای احمدینژاد اینگونه پاسخ دادند که شما هیچ دو نفری را نمیتوانید پیدا کنید که با هم اختلاف نداشته باشند. ما هم به قانون عمل میکنیم. روز گذشته در یکی از رسانههای انگلیسی عنوان شده بود که جنبش سبز دیگر تاثیر و نفوذ سیاسی ندارد و میبایست به جریان مخالفی که به یکی از نزدیکان دولت احمدینژاد نسبت داده بود تکیه و سرمایهگذاری کرد و جریان سبز به دلیل اینکه فاقد این ظرفیت است باید با وی جایگزین شود و برخی از نزدیکان آقای رئیس جمهور شایستهتر از جریان شکست خورده سبز هستند تا بتوانند تصویری از شکاف بین دولت و حاکمیت به جهان نشان دهند.