گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 26 شهریور 90

طلب ! (گفت و شنود)

گفتم : عجب کلکی زده باند تبهکار؟ کپی کردند ترفند آن یارو بدهکار

با شیوه ی سربازجوی جنایتکار، پاسخ داده بود به مدعی طلبکار

به او گفته بود ای مدعی با ایمان، از من طلب داری چند هزار تومان؟

طلبکارگفت بدهی توهست یک میلیون، درجواب بدهکار گفت خیلی ممنون

بدون هیچگونه اگر و مگر ، 200 هزار می دهم هفته ای دیگر

گفت: حالا فهميدم چرا بعضي ها از اين كه قرار است 4 صفر از پول ملي حذف شود، در پوست خود نمي گنجيدند.
گفتم: اين طرح در برخي ديگر از كشورها نظير تركيه و ايتاليا نيز به اجرا درآمده و نتيجه موفقي هم داشته است.
گفت: حضورتان عرض شود كه بنده اصل طرح را نفي نمي كنم.
گفتم: پس منظورت چيست؟
گفت: احتمالا، عوامل اختلاس 3هزار ميليارد توماني از اجراي اين طرح خيلي خوش به حالشان مي شد. چون رقم 3هزار ميليارد به 300 ميليون تبديل مي شد و...
گفتم: شخصي يك ميليون تومان از همسايه اش طلب داشت و همسايه طلب او را نمي داد. روزي طلبكار به سراغ همسايه رفت و پولش را مطالبه كرد. همسايه به وي گفت؛ 200هزار تومان آن را هفته ديگر مي دهم. مي ماند چقدر؟ طلبكار گفت 800هزار تومان ديگر. يارو گفت 700 هزار تومان آن را دو هفته ديگر و 90 هزار تومانش را ماه ديگر مي دهم. حالا چقدر باقي مي ماند؟ طلبكار گفت 10هزار تومان و يارو صدايش را بلند كرد و گفت؛ مرد حسابي! خجالت نمي كشي براي 10هزار تومان ناقابل اينهمه سر و صدا مي كني؟!

گفت : سربازجوی پلید ، روکرده کشف جدید

گفتم : خوب چیست این کشف؟باچه گفتمانی در موردش زده حرف؟

گفت: سربازجوی منگول، زده توی رگ ، شده لول

به سبک بازجویی و سلول ،کشف کرده 4 صفر پول

ذوق زده بر دهانش آورده کف ، تاگویدچرا قراره 4 صفر بشه حذف؟

گفتم : خوب چرا اینکار داره اشکال؟ آن را بهانه کرده این دجال

چون و قتی تورم است وبحران، خبر های بانک و اقتصاد میشن نگران

برای ارائه ی راه حل و در مان ، تصمیم گیری میکنن بی امان

تعدادی از صفرهای پوی میکنن جراحی،چراسربازجو محورش کرده مداحی؟

گفت : میگه متهمان انحرافی درون دولت،برای اینکه کلاه گشاد گذارند بر سر ملت

دست زده اند به نمایش ، تا حذف 4 صفر را کنند آزمایش

تا ذوق کنان دهند گزارش ، چگونه رقم اختلاس را دادن کاهش؟

گفتم : عجب کلکی زده باند تبهکار؟ کپی کردند ترفند آن یارو بدهکار

با شیوه ی سربازجوی جنایتکار، پاسخ داده بود به مدعی طلبکار

به او گفته بود ای مدعی با ایمان، از من طلب داری چند هزار تومان؟

طلبکارگفت بدهی توهست یک میلیون، درجواب بدهکار گفت خیلی ممنون

بدون هیچگونه اگر و مگر ، 200 هزار می دهم هفته ای دیگر

700 هزار تومان میدم 2 هفته پس از آن، باقی می ماند چند هزار تومان؟

طلبکار گفت باقی میشه 100 هزار تومن، یارو گفت یک ماه بعد عزیزمن

90 هزار تومان خواهم داد به تو، چه مقدار می ماند از طلب تو؟

طلبکار گفت باقی می ماند ده هزار تومان، یارو طلبکارانه تغییرداد گفتمان

گفت خجالت نمی کشی مرد حسابی،برای مبلغ ناقابل بمن می دهی؟