گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 27 شهریور 90

خاك بر سرها (گفت و شنود)

گفت : آخه سربازجوی ازگل خیره سر ، روزی برسرگوری خاک می ریخت برسر

شیون و زاری می کرد، می زد هوار ،آنگونه که شل کرده بود بند شلوار

می گفت شهیدان هستند زنده ، چرا بمیرم من بی ترمز و بی دنده؟

گفت: گروه هاي اپوزيسيون بدجوري به اردشير اميرارجمند و مجتبي واحدي، مشاوران فراري موسوي و كروبي بند كرده اند.
گفتم: حيوونكي ها بيكار شده اند براي سرگرمي، سر يكديگر را مي تراشند!
گفت: گروه هاي ضد انقلاب سابقه دار به بخش هايي از اظهارات اين دو نفر كه قبل از فتنه مطرح كرده بودند اشاره مي كنند و از آنها پاسخ مي خواهند!
گفتم: چه اظهاراتي؟
گفت: به اين دو نفر مي گويند، مگر شما نمي گفتيد كه همه گروه هاي اپوزيسيون خارج كشور مزدور آمريكا و اسرائيل هستند و اگر تن به مزدوري ندهند كشته مي شوند؟! حالا نظرتان چيست؟ بايد اعلام كنيد كه قبلا غلط زيادي كرده ايد و يا بپذيريد كه شما هم مزدور آمريكا و اسرائيل هستيد!
گفتم: جواب اين سؤال خيلي ساده و راحت است. واحدي و اميرارجمند بايد بگويند؛ اسرائيل ما را كشته است!
گفت: ولي به آنها خواهند گفت؛ شما كه زنده ايد!
گفتم: خاك بر سر اين زندگي كه آنها دارند!

گفت : سربازجوی دلقک با پوزبند ،گیر داده به واحدی و امیر ارجمند

باترفندبرج مقابل باروی زندان اوین ، گفته چرا ائتلاف می کنید با مخالفین؟

مگربه اینان نمی گفتیدمزدور آمریکایی؟ چراازاینان می خواهیدبی چون وچرایی

ازیاد بردید علیه شان می کردید چغلی ، حال می گویید به پیوندند به کنگره ملی

گفتم : مگر علیه آمریکا داده نمیش شعار؟ چرا حال با تصویر مار جا زدن به جای مار؟

تلاش میشه ماستمالی بشه این گند ، فراموش بشه با آمریکا میشه زد وبند؟

مگر اساس رژیم نیست فریب باارونه گویی؟ چراسربازجو پاچه رقیب گرفته با پررویی؟

گفت : آخه سربازجوی ازگل خیره سر ، روزی برسرگوری خاک می ریخت برسر

شیون و زاری می کرد، می زد هوار ،آ نگونه که شل کرده بود بند شلوار

می گفت شهیدان هستند زنده ، چرا بمیرم من بی ترمز و بی دنده؟