روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی جمهوری "اين تجربه، بسيار عبرتآموز است"
"چگونه شد که پس از 31 سال اکنون ثابت شده که روس ها قابل اعتماد نیستند ولحن تهدید شان تیز تر ازسخن آمریکای دشمن شده است؟!"
سرمقاله نویس با بستن چشمان خود و با فراموش کردن موضع گیری های افشاگرانه گذشته که چپ و راست تأکید می کرد که روس ها قابل اعتماد نیستند و تأکید می نمود که روس ها از سابقه ی بد پیمان شکنی بر خور دارند و می گفت که روس ها پیوسته فرصت طلبانه از منافع خودشان دفاع کرده اند. مشخص نیست که پس از ورود پوتین به تهران و دیدارش با خامنه ای رهبر لوطی جماران و سفر پنهانی و غیر قانونی پاسدار محمد باقر ذوالقدر که معاون وزیر کشور دولت نهم بود . البته در دنباله هم پاسدار گماشته احمدی نژاد به مسکو سفر کرد . سپس صحبت از قرار دادهای موشک های پدافند اس – 300 با روس ها می شد در این ایام سرمقاله نویس سکوت اختیار کرده بود. حتی مدتی هم مانور تبلیغاتی می داد که هر گز روس ها بدلیل منافع سوق الجیشی و استراتژیک خود که در منطقه دارند در کنار چین در شورای امنیت سازمان موافقت با تحریم اقتصادی علیه پروژه ی هسته ای ایران نخواهد کرد واگر طرح پیشنهادی تصویب شود وتو می کند. بهر حال سیاست باج دادن های کلان به روس ها در سال های گذشته دنبال شده است به نیت اینکه روس ها حتی با به خطر انداختن منافع کلان اقتصادی خود که با اروپا و آمریکا دارد به خاطر دفاع از پروژه و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای حاکمان تهران تا مرحله ی نهائی و پایانی دسترسی به سلاح هسته ای دفاع و پشتیبانی می کنند . اما اکنون چون چنین اتفاقی نیفتاده است سر مقاله نویس از لحن کار برد ادبیات جدید روسیه و نمایندگانش در قبال مسائل مربوط به فعاليت هاي هسته اي حاکمان تهران سخن گفته و اذعان نموده که بسيار تعجب زده شده است. همینطور اعتراف کرده که این این شیوه ی هرگز با سطح و ماهيت مناسبات میان دو کشور یعنی دادن باج های کلان در سالیان دراز گذشته تا حال، سازگاري ندارد. بالاخره جمع بندی کرده که مرور اين پرونده ی باج دادن و چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن به امید آن بوده است که هرچه زود تر بتوان نتیجه منتهی به دسترسی سلاح هسته ای شود . ولی چون اکنون در بستر این هدف گفته شده که از سوی روس هم همچون آمریکائی ها کارشکنی و اخلال گری در پروژه ی هستهای می شود بقول سرمقاله نویس موجب بسيار عبرت آموزی شده است. بهر صورت این مدعی قلم زن و افشا گر روس ها رهنمود مرور یا کالبد شکافی مناسبات رژیم شاه و شیخ با روس ها را اینگونه تئوریزه کرده است:
"مناسبات جمهوري اسلامي ايران و اتحاد شوروي در طول سالهاي پيش از فروپاشي اتحاد شوروي، مملو از خطاهاي آشكار مسكو بود. مسكو از يكطرف به تجهيز جنايتكاران جنگي حاكم بر عراق درجنگ 8 ساله عليه ايران ميپرداخت و حمايتهاي بيدريغ خود را به بهانه پيمان دوستي 25 ساله با عراق توجيه ميكرد و از طرف ديگر دنيا شاهد بود كه عليرغم وجود همين پيمان دوستي با عراق، اين كشور را در برابر تهاجم وحشيانه آمريكا و متحدانش تنها گذاشت و هنوز هم عراق در اشغال همين گرگهاي خونخوار قرار دارد. اين مقايسه از آن جهت اهميت دارد كه نشان ميدهد تعهدات مسكو حتي در قبال ديگران، چندان قابل اتكا و اعتماد نيست"
جالب است چون روس ها حاضر نیستند بیش از این حاکمان تهران را کمک کنند تا که سهیم در دسترسی به سلاح هسته ای شدن حاکمان تهران نباشند . بنابراین همچون گذشته از سوی سرمقاله نویس سر یال سناریو سازی و قبر ستان کهنه شکافی کار نامه ی گذشته ی روس ها ای چنین گشوده شده است :
حتي اگر ماجراهاي مربوط به حملات هوائي صدام به كمك هواپيماهاي ميگ 25 و 27 سوخو و شليك صدها موشك اسكاد ـ بي به سمت شهرها و مناطق مسكوني ايران در طول جنگ 8 ساله را هم به فراموشي بسپاريم و موضوعي مربوط به اتحاد شوروي سابق و لاجرم پروندهاي مربوط به گذشته انگاريم، باز هم عملكرد "كرملين" در سالهاي اخير بويژه اظهارات "ديمتري مدودف" در هفتههاي اخير قابل هضم و توجيه نيست. مدودف در جريان امضاي قرارداد "استارت 2" و در حاشيه اجلاس امنيت هستهاي در واشنگتن و در هر فرصت ديگري به نحوي امكان طرح موضوع فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران وجود داشته يا به وجود آمده، زخم زباني به ايران زده و با لحني تهديدآميز پيرامون تحريمهاي جديد و تصميم مسكو در اين زمينه سخن گفته است. اما آيا سياست مورد انتظار از مسكو نيز همين است؟ مسكو با امضاي قراردادي متعهد شد نيروگاه اتمي بوشهر را تكميل و راهاندازي كند. اگرچه وعدههاي مسكو همواره با تأخير و ترديد مواجه شده و سالها از جدول زماني تدوين شده، عقب است ولي هنوز هم چشمانداز روشني در اين زمينه وجود ندارد. علاوه بر اين، مسكو متعهد شد با ارسال سيستم دفاع موشكي "اس ـ 300" در مورد حفاظت از نيروگاه اتمي بوشهر در قبال شيطنت ديگران و حملات احتمالي دشمن، مسئوليت خود را به انجام برساند ولي هنوز هم عليرغم دريافت هزينهها، به تعهد خود عمل نكرده و شايد هرگز نكند درعين حال شايد براي خوشايند غرب و بويژه آمريكا و حل و فصل مسائل خود در جاي ديگر، به گونهاي سخن ميگويد كه خوشايند آنها باشد و دقيقاً به منزله ناديده گرفتن واقعيتهاي عيني و سرپوش گذاشتن بر حقايق آشكار است. جاي تاسف است كه خطاي عمدي مسكو در اين زمينه و به مراتب افزونتر از آمريكا و ساير كشورهاي غربي در چارچوب 1+5 است. چرا كه آمريكا از موضع دشمن سخن ميگويد و مواضع خصمانهاش را كتمان نكرده و نميكند ولي از مسكو عليرغم ادعاي دوستي ديرينه با ايران، انتظار نميرود مكمل مواضع واشنگتن باشد"
سرمقاله نویس در ادامه بازگوئی بیوگرافی و کارنامه ی روس ها به مرحله ی پیمانکار بودن روس ها رسیده است و سئوال کرده که چرا این پیمانکار اینگونه پیمان شکنی کرده است و همچون دشمن آمریکا سخن می گوید .دردنباله افزوده که عمق فاجعه اینجاست که حاکمان تهران برای باز کردن روزنه ها علیه غرب و داشتن پشتوانه ی حمایتی و پیشبرد سیاست وقت کشی بتواند اهداف دسترسی به سلاح هسته ایرا دنبال کند این چنین روس و چین را وارد جرگه ی مذاکرات هسته ای نمود:
" از مسكو به عنوان پيمانكار اين طرح چگونه ميتوان پذيرفت كه با ايران از موضع تهديد و هشدار سخن بگويد؟ موضوع مهمتري كه دقيقاً عمق فاجعه را بيان ميكند اينست كه اساساً اين ايران بود كه با اصرار خود روسيه و چين را به جرگه مذاكرات هستهاي وارد كرده است ولي باتاسف روزافزون به نظر ميرسد كه گاهي آتش تهديد و غضب روسها از آمريكا هم بيشتر و تندتر است، چيزي كه بهيچوجه قابل درك و توجيه و تحمل نيست. البته نقش منفي مسكو فقط به يك يا دو مورد محدود نميشود و حتي محدوديت زماني هم ندارد بلكه مسكو در قبال شيطنتهاي غرب در جهت كشاندن پرونده فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران از "شوراي حكام" به شوراي امنيت و بياعتبار كردن آژانس بينالمللي انرژي اتمي، عموماً موضعي همراه و در كنار واشنگتن داشته و در عين آگاهي از ماهيت فعاليتهاي هستهاي ايران، همواره از موضعي سخن گفته است كه واشنگتن از آن به منزله تأييد ادعاهاي خود سوءاستفاده كرده است. به ويژه آنكه قلمرو تاثيرگذاري چنين تهديدات و موضعگيريهاي غيراصولي از جانب مسكو به خاطر نقشي كه روسيه در تكميل نيروگاه اتمي بوشهر بايد داشته باشد، قطعاً بيشتر و تعيينكنندهتر است "
بالاخره اینکه سرمقاله نویس اعتراف کرده است که حاکمان ایران مرتکب اشتباه شدند که با اصرار روس را وارد گردنه ی مذاکرات هسته ای خود با غرب کردند .چون این خبط سیاسی موجب شد تا یک شریک غیر قابل اعتماد وارد مذاکرات هسته ای شود تا که ایران را وجه المصالحه و سرپل بده و بستان های پشت پرده ی خود با آمریکا نماید.ه در نهایت رهنمود داده است که آیا اکنون زمان تجدید نظر در روابط و پیمان ها با روس ها فرا نرسیده است که با لحن تهدید آمیز تر از تهدید دشمن آمریکا سخن می گوید . بهر حال ازعقبه های پر مخاطره نیروگاه اتمی بوشهر گفته وضمن عبر آموز بودن رفتار روس ها اینگونه تأکید بر قابل اعتماد بودن روس ها نموده است:
"طبعاً سئوال جدي اينست كه آيا جمهوري اسلامي ايران با اصرار براي وارد ساختن مسكو به گردونه مذاكرات هستهاي، مرتكب يك اشتباه استراتژيك شده كه به مسكو اعتماد نموده است؟ و آيا همچنان بايد به مسكو به عنوان يك شريك غيرقابل اعتماد مينگريستيم؟ يا آنكه خبط سياسي دولتمردان روسيه ممكن است پاياني متفاوت داشته باشد؟ در واقع سئوال جديتر اينست كه آيا مسكو، جمهوري اسلامي ايران را در قلمرو بده ـ بستانهاي پشتپرده با آمريكا، وجهالمصالحه قرار داده و روي آن معامله كرده است؟ اگر چنين باشد و البته تاكنون هيچ يك از شواهد و قرائن هم اين ديدگاه و نظريه را رد نميكند، قاعدتاً تصميم و اقدام ما بايد در مقياسي به مراتب فراگيرتر صورت گيرد و از اساس، نياز به يك تجديدنظر بنيادي را جداً ثابت ميكند. نيروگاه بوشهر به هر تقدير، به بهرهبرداري برسد يا نرسد، با تاخير بيشتر در جهت رفع نيازهاي كشور وارد مدار بشود يا نشود، اين نكته در اين ميان اهميت دارد كه ما از عقبههاي سخت و پرمخاطره در پرتو انعقاد قرارداد تكميل نيروگاه بوشهر، گذشتهايم و مشكلات موجود را هم بهرحال باتكيه برظرفيتهاي فني ـ تخصصي خوديها، حل و فصل خواهيم كرد ولي فراموش نكنيم كه مومن از يك سوراخ، دو بار گزيده نميشود. نبايد اين تجربههاي عظيم را كه به سختي و با هزينههاي سنگيني به دست آمدهاند، به سادگي فراموش كنيم و از ياد ببريم كه روسها در ميدان عمل نشان دادهاند كه واقعاً قابل اعتماد نيستند. دست دوستي به سوي ما دراز ميكنند و با فشار ما به جمع مذاكره كنندگان وارد ميشوند اما در اولين فرصت ممكن، خصمانهتر از دشمنان ما عمل ميكنند، زبان و تهديد ميگشايندو با لحن و با ادبياتي سخن ميگويند كه حتي واشنگتن هم عموماً ترجيح داده با اين لحن با ايران و ايراني مواجه نشود. و اين تجربه، بسيار عبرتآموز است"
در خاتمه اینکه این طبیعی است که دولت مردان هر کشوری منبی بر دمکراتیک ودر خدمت بودن مردم شان با اصلی و فرعی کردن مسائل در نهایت منافع ملی کشور شان را در نظر می گیرند و قرار نیست که بخاطر منافع کوچک کوتاه مدت و مقطعی که با بعضی از کشور های مهار ناپذیر و نا متعارف دارند، نه منافع ملی کلان کشور که موقعیت استراتژیک و امنیت کشور شان را بدلیل برخی قرار دادها و تعهدات اقتصادی به خطر اندازند. بنابراین اگر چنانچه حاکمان تهران برای بقای ننگین حاکمیت خودشان 31 سال است که چوب حراج بر منابع طبیعی کشورزده اند و ذخایر ارزی کشوره را تاراج داده اند و منافع ملی کشور را فدای منافع ثروت اندوزی و قدرت پرستی خودشان و اهداف بلند پروزانه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای کرده اند. سایر رهبران کشور های دیگر هم چنین اقدام کنند . همچنین چون حاکمان تهران ازموضع ضعف و نیاز مجبور شده اند که باج های بسیار کلان به روس ها وچینی ها بدهند تا با شیوه ی برج در برابر بارو فشار و تهدید های غرب و آمریکابرروی پرونده ی هسته ای شان را خنثی کنند. همچنین بااتخاذ سیاست فرصت سوزی یا وقت کشی کردن توقع داشته باشند که سونوشت روس ها را به سرنوشت مبهم خودشان پیوند و گره بزنند . مهمتر اینکه انتظار بیشتر داشته باشند تا که روس ها برای همیشه دچار چرخش و دگردیسی نشوند و برای حفظ منافع کوچک و کوتاه مدت و نا معلوم خود که با رژیم متزلزل و نامشروع کودتائی حاکم بر ایران دارند عبور نکنند و هم خشم و فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و چین و روسیه گفتن مردم ناراضی در تظاهرات ای ضد حکومتی را نا دیده بگیرند، هم اینکه چشم انداز منافع بیشتر و دراز مدت با اروپا و آمریکا را فدای منافع محدود کوتاه مدت با حاکمان تهران کنند. مشروط بر اینکه همین موضع گیری سر مقاله نویس در قبال روس ها بوضوح اثبات می کند که هدف نهائی این پروژه ی هسته ای بدون شک نظامی می باشد که اینقدر به حمایت های حتی تاکتیکی روس ها نیازمند هستند . اما آنسویمعادله این است که روس ها نیز خواهان پرورش دادن مار در آستین علیه ی خود نمی باشند.
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890213/13890213_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1389