روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 14 اردیبهشت ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " سه دهه نگاه نادرست به مقوله اشتغال"
"آنگونه که می توان چشم انداز آینده ای ترسیم کرد، باید گفت که وضعیت خیلی تیره وتار از شرایط کنونی می باشد"
مگر جز این است که فرق کشور های دمکراتیک که نمایندگان شان بطور مستقیم از سوی مردم و یا احزاب انتخاب می شوند که تشکیل پارلمان و کابینه می دهند و می بایست در خدمت مردم و پاسخگوی قول ها و مطالبات داده شده به اینان باشند که زمان انتخابات به موکلین خود قول داده اند که طبق قانون بایدپاسخگو باشند . در صورتیکه در کشور های مستبد و سرکوبگر و تک صدائی هر گز اینگونه نمی باشد. چونکه در کشور های دمکراتیک اگر چنانچه مسئولین در اجرای وعده های داده شده به موکلین خود کوتاهی و قصوری داشته باشند گذشته از اینکه در پارلمان یا از طریق مطبوعات مقامات مسئول مورد سئوال و پرسش یا انتقاد واقع می شوند، بلکه در انتخابات بعدی شانس برگزیده شدن دوباره را از دست می دهند . ولی در کشور های فاشیستی کودتائی مستبد و تک صدائی همچون ایران نه اینکه شرایط هر گز مشابه حکومت های دمکراتیک نیست، بلکه جای منتقد و دگر اندیش و مخالفان زندان است که با شکنجه های جسمی و روحی وروانی مواجه می شوند تا که اعتراف کنند خائن و وابسته به بیگانه و نفوذی و ستون پنجم دشمن می باشند. مطبوعات نیز توقیف و سانسور می شوند و روزنامه و خبر نگاران هم با خطر دستگیری و شکنجه و اعتراف رو برو می باشند. همچنانکه اعضای کابینه ی دروغگو وفاسد و اختلاس گر این حکومت نامشروع به جای پاسخگو ومحاکمه شدن ارتقای پست ومقام بالاتر کسب می کنند . بهر حال مهمترین نکات یا مسائل مهمی که در ایران در الویت قرار دارد که اعتراف شده در 31 سال گذشته دولت مردان نسبت به آن بی توجه بوده اند از سوی سر مقاله نویس این چنین در ابتدای سرمقاله ی جمع بندی و خلاصه وبیان شده است :
"شغل و مسائل مرتبط با آن مانند تورم، قراردادها، بيمه، بيكاري و... طي سه دهه اخير يكي از اصليترين دغدغههاي ايرانيان و به تبع آن محوريترين وعدهها و برنامههاي دولتهاي وقت بوده و اكنون نيز هست امروز و با گذشت بيش از 30 سال از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، مرور بر سه دهه برنامهريزي و تلاش دولتمردان مختلف كشورمان براي حل معضلي به نام بيكاري و تأمين نيازهاي شغلي جامعه، تصويري را پيش روي ناظران قرار ميدهد كه دقت در آن به بازشناسي مولفههاو ديدگاههاي مشتركي ميانجامد كه هر يك به نوبه خود در عدم موفقيت برنامههاي پياده شده نسبت به حل معضل بيكاري سهمي در خور تأمل داشتهاند"
بی بر نامگی و ترجیح دادن درآمد حاصل از فروش نفت به مسائل حاشیه ای که هیچگونه ار تباطی به توسعه و ترقی و عمران و پیشرفت کشور و ایجاد اشتغال و بر آورده کردن مطالبات مردم و ایران وبهبود رفاه و شرایط بهتر زندگی شان نه اینکه نداشته و ندارد ، بلکهاقدامات انجام شده هم تورم زا و عامل رشد قیمت ها و گرانی و فقر و بیکاری از یک سو بوده است واز طرفدیگر همراه با افزایش تقویت بودجه ی ارگان های سرکوبگر بوده است . به خصوص اینکه ادعای توسعه ی سیاسی کردن از سوی مدعیان اصلاح طلبان در رژیم مهار و تغییر ناپذیر تک صدائی با وجود ولی فقیه همکاره همانقدر مسخره بود که ادعای توسعه ی اقتصادی کردن از سوی رقیب غالب مدعی اصول گرا غیر واقعی بوده است. زیرا که نتیجه هر دو ادعا منتهی به فضای منقبض و اختناق زده کنونی شد که هر روزفعال سیاسی و حقوق بشری و کار گری و دانشجوئی و زنان و معلمین بازداشت و یا مطبوعات بیشتری تعطیل می شود. یامنجر به افزایش بیش از 3 برابر شدن واردات بیش از صادرات شده است که درنهایت تبدیل به مخابره شدن هرروز خبر تعطیل شدن کار خانه ها و اخراج موج موج کار گران و بیکار شدن شان شده است. از سوی دیگر گذشته از اینکه وام های اهدائی بانکی زود بازده موجب افزایش حجم نقدینگیدر بازار شد که خود عامل بستر ساز رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و فقر و بیکاری شده است. زیرا کهوام های دریافتی به جای اختصاص دادن به راه اندازی واحد های تولیدی و ایجاد اشتغل در زمان کوتاه،پول ها یا در بورس بازی یا کار های ساختمانی و خرید و فروش زمین و یا ایجاد کلای مصرفی وارداتی و نقش دلالی و واسطه گری اقتصادی کالا های وارداتی بکار گرفته شد. یا اینکه سرمایه هاروانه شیخ نشین های منطقه در دبی شد . همچنین سبب ورشکست شدن با نک هابا افزایش بدهی دولت به بانک ها به خصوص بدهی شرکت های دولتی به بانک ها شده است. بهمین دلیل است که سرمقاله نویس نه جمع بندی 31 ساله که عملکرد 81 سال گذشته را اینگونه با اذعان شکست فرموله کرده است :
"دوين و اجراي بستههاي سياستي مختلف در طول 18 سال گذشته از طرح وامهاي خوداشتغالي و طرح ضربتي اشتغال گرفته تا طرح بنگاههاي زودبازده و اين اواخر طرح مشاغل خانگي نشان دهنده اين واقعيت است كه دولتهاي وقت همواره بر اين تصور بودند كه اجراي سياستها و طرحهاي ضربتي... ميتواند در كوتاه مدت به اين مشكل پايان دهد. استمرار چنين نگاهي در طول سالهاي متمادي و شكست مستقيم و ضمني تمامي اين طرحها نشان ميدهد كه اصرار بر راهحلهاي جزيرهاي كه برخاسته از نگاهي انتزاعي به مقوله اشتغال است، هنوز سياستگذاران را به اين نتيجه نرسانده كه بهترين طرحها و سياستها هم بدون هماهنگي ميان سياستهاي مالي، پولي و حتي سياسي، گرهي از كار اشتغال باز نخواهد كرد. مروري بر تمامي سياستهاي ناظر بر اشتغالآفريني در سالهاي گذشته نشان ميدهد طراحان و مجريان بر اين تصور بودهاند و اكنون نيز هستند كه مشكل نيروهاي جوياي كار، بيپولي يا به عبارت روشنتر نداشتن سرمايه اوليه است، بنابر اين ميتوان با تأمين اين سرمايه مشكل بيكاري را حل كرد. برمبناي همين باور از سال 1370 تا 1388 مبالغ هنگفتي در قالب تسهيلات به متقاضيان اشتغال كه به غلط مترادف كارآفرين تلقي ميشدند، پرداخت شد. بنابر گزارشهاي رسمي درصد بالايي از اين تسهيلات به شكلهاي گوناگون به هدر رفته است؛ چرا كه بخش عمدهاي از تسهيلات گيرندگان صرفاً نيروهايي بودند كه توانايي كار كردن داشتند و نه افرادي كه بتوانند كسب و كاري ايجاد كنند كه ديگراني را نيز مشغول سازند. از اين رو بسياري از اين بيكاران كه تا پيش از دريافت تسهيلات تنها مشكلشان بيكاري بود پس از دريافت تسهيلات ايجاد شغل يا اصلاً آن را در مسير اشتغال مصرف نكردند و به خريد اجناس مصرفي اختصاص دادند و يا به علت فقدان مهارتهاي مديريتي و... با وجود سرمايهگذاري در مسير اشتغال، ورشكسته شدند. نتيجه اما يكي بود، بيكاران سابق به بيكاران بدهكار تبديل شدند"
در خاتمه اینکه گفته می شود خشت اول بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . واقعیت این است که این رژیم قرون وسطائی و غیر متعارف است که هیچگونه موأنستی با دنیای مدرن کنونی ندارد . بنابراین حاکمان قدرت و ثروت طلب دین را ابزار سرکوب و اختناق و غارتگری و دین فروشی کرده اند تا که بتوانند قدرت را قبضه و انحصاری کنند و آن را حفظ نمایند. پس برای حاکمان اصلاً مهم نبوده و نیست که وضعیت اقتصادی کشور چگونه می باشد و مردم در چه شرایطی بسر می برند؟ یا اینکه چرا در روز جهانی کار گر به جای تعطیل کردن چنین روزی و مجوز دادن به کار گران تا که تظاهرات آزادانه داشته باشند . ولی با سرکوب نمودن شان تعدادی از کار گران را نیز درچنین روزی بازداشت وروانه زندان می کند . همین شیوه ی بر خوردبا کارگران را در روز معلم در مورد معلمان تکرار می کند. تازه رئیس جمهورش یک پاسدار گماشته و کودتائی و نا مشروع است که جزو افتخاراتش می باشد که سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه را منحل کرده است. همچنین اعتراف کرده که باور به تئوری های اقتصادی ندارد . بعلاوه در آمد ناشی از فروش نفت را به جای اختصاص دادن به طرح و برنامه های زیر بنائی اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و تولیدی و اشتغال زا صرف پروژه ی هسته ای و افزایش حقوق و مزایای ارگان های سر کوبگران کرده است . همینطور هدیه های کلان به سازمان تروریستی برون مرزی داده است و سخت در گیر جنگ قدرت و انباشت ثروت جناحی و باندی است که همچنان با قدرت تمام ادامه دارد. لذا برای حاکمان هر گز مهم نبوده و نیست که چرا فرار سرمایه ها در کشور وجود دارد . یا اینکه چرا بدلیل رشد روز افزون بیکاری در داخل ایران جزو رتبه دار بودن فرارمغزها در جهان شده است ؟ در چنیناوضاع و احوالی معلوم است که به جای ارائه ی برنامه برای حل معضل بیکاری و مهار تورم و گرانی و چاره یابی برای کسر بودجه و کاهش ضریب رو به رشد فقر و بیکاری وشکاف عمیق طبقاتیطرح های ضربتی سرکوب مبارزه با بی حجابی و اشرار و معتادیت و قاچاقچیان مواد مخدر صادر می شود و دروغ های شاخ دار باا دعا های کمدی وارونه داده می شود . در نهایت چگونه می توان باور داشت که با اعتراف وکیل الدوله ی بازار مکاره مجلس که سال گذشته200 هزار کار گر اخراج شده و شغل خودشان را از دست دادند چشم انداز آینده ای ترسیم نکرد که خیلی تیره وتار از شرایط کنونی می باشد؟
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890214/13890214_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 14 اردیبهشت ماه سال 1389