روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 10 مهرماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " منبطل؟! "
"انتقاد به رئیس انتصابی دستگاه قضائیه فاسد شده که چرا رطب خورده منع رطب کرده و نوع آوری نا مفهوم واژه ی عربی منبطل کرده است؟"
مدیر مسئول روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی و سربازجو حسین شریعتمداری که مدیر مسئول دروغ نامه ی کیهان و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه هم در این دروغ نامه است . پیرامون دانشگاه آزاد هر دو نظر داده اند که تصیم گیر نهائی در این مورد ولی وقیح است . ز یرا که با وجود اینکه عدم مشروعیت ولی از سوی مردم معترض با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح در سال گذشته و تظاهرات گوناگون ضد حکومتی اثبات شد . همچنین از سوی علی محمد دستغیب عضو مجمع خبرگان آخوندی از شیراز هم مهر تأئید شرعی بر این عدم مشروعیت ولی وقیح زده شده است . اما چون ولی وقیح همچنان از سوی پاسداران کودتا گر و باندهای ما فیائی کودتاگران غالب بعنوان ابزار چماق علیه ی رقیب مغلوب و مخالفان و ناراضیان و منتقدان ودگر اندیشان حمایت می شود و به وی مشروعیت کاذب داده می شود تا وانمود شود که وی ظاهراً همکاره و بالاتر از قانون است . چونکه در رژیم ضد بشری با وجود ولی وقیح قانون و قانونمداری معنی و مفهومی ندارد. بنابراین ریش و قیچی سرنوشت دانشگاه آزاد به وی واگذار شده است. بااین تفاوت که دیدگاه و اهداف و انتظارات مدیران این دو مطبوعات حکومتی محور دانشگاه آزاد از سوی ولی وقیح با هم دیگر فرق بنیادین دارد ، آنگونه که نظرشان نقطه مقابل هم قرار دارد . برای اینکه سربازجو حسین شریعتمداری مخالف رفسنجانی است و در نکته ی امروز خود در دروغ نامه ی کیهان برای رفسنجانی کیفر خواست تنظیم کرده و وی و 4 مؤسس دیگر دانشگاه آزاد شرکای وی را محکوم به بالا کشی غیر قانونی مبلغ 25 هزار میلیارد تومان که معادل 250 میلیارد دلاراست نموده و گفته که دانشگاه آزاد بطور غیر قانونی وقف شده است و این سرمایه بیت المال است که می بایست از طریق ولی وقیح باز گردانیده شود. در صورتیکه سرمقاله نویس مشاور رفسنجانی است و رابطه خوبی هم با ولی وقیح دارد و اکنون توپ را وارد زمین ولی وقیح کرده است تا بعنوان محلل و کدخدامنشانه این موضو ع را حل نماید . زیرا که وی پیرامون جنگ و سگ دعوای باندی دانشگاه آزاد که آن را که مناقشات نامیده است باور دارد اگر چنانچه کشدار شود برای نظام پر هزینه خواهد بود . پس برای خاتمه دادن به این مناقشه با مخاطب قرار دادن آخوند محمد صادق لاریجانی و سین و جین کردن وی این چنین پیشنهاد داده است :

"در مناقشات مربوط به دانشگاه آزاد اسلامي، نظر صاحب اين قلم از ابتدا اين بود و اكنون نيز اينست كه تصميم گيري درباره اين دانشگاه به رهبري واگذار شود. كاملاً قابل پيش بيني بود كه اين مناقشات براي كشور هزينه خواهد داشت و اكنون نيز شرايط بگونه ايست كه اگر اين غائله هرچه زودتر ختم نشود هزينه‌اي كه به كشور و نظام جمهوري اسلامي تحميل مي‌كند بسيار سنگين خواهد بود. به همين دليل، سالم‌ترين و كم هزينه‌ترين راه اينست كه براي آينده اين دانشگاه از هر نظر، اعم از مالكيت، مديريت و محتوا براساس نظر رهبري برنامه‌اي تنظيم گردد و بر اين مبنا به مناقشات خاتمه داده شود.كشمكش‌هاي موجود آنهم درباره يك موسسه دانشگاهي كه داراي ماهيت علمي و فرهنگي است به مصلحت جامعه نيست. انقلاب اسلامي، يك انقلاب ارزشي است كه انتظار طبيعي همگان از آن، حاكم كردن و گسترش ارزش‌ها و معنويات در ايران و بسط آن در جهان است و اجازه دادن به ادامه مرافعات و مناقشات و مشاجراتي كه هر روز بخشي از بنيان‌هاي معنوي اين انقلاب را تحليل مي‌برد به مصلحت هيچكس نيست. تازه‌ترين نمونه از اين مناقشات، اظهارات آقاي لاريجاني رئيس قوه قضائيه در پاسخ به اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني است. بدون آنكه قصد اظهارنظر درباره اين دو سخن را داشته باشيم، نفس اين قبيل مناقشات را به حال جامعه مضر ميدانيم. اما ميخواهم از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام با همه احترامي كه براي او دارم و همه مي‌دانند، گلايه كنم. اشتباه بزرگي كردند كه گفتند وقف دانشگاه آزاد اسلامي را كسي نمي‌تواند برهم بزند.... اين حرف، عوامانه است. مگر ميخواهيم وقف را ابطال كنيم؟ وقف، خود منبطل بوده، اينكه اين سخن را در يك مجمع عمومي به اينصورت بيان كنند كه وقف دانشگاه آزاد ابطال كردني نيست، واقعاً پذيرفتني نيست و شايسته وي نبود. متأسفم كه اينگونه قضاوت مي‌شود. حرف‌هاي ما فني و دقيق است و انشاءالله اگر لازم باشد مجموع مدارك را ارائه خواهيم كرد" جناب آقاي لاريجاني! افراد زيادي در اين ايام با زباني خارج از چارچوب‌هاي متناسب با بزرگان درباره آقاي هاشمي رفسنجاني سخن گفته‌اند كه ما پرداختن به آنها و اظهاراتشان را نوعي اتلاف وقت ميدانيم. اما كسي كه در جايگاه رئيس قوه قضائيه قرار دارد و در كسوت روحانيت است و از خانواده ريشه‌داري همچون بيت آيت‌الله حاج ميرزا هاشم آملي رحمة الله عليه برخاسته، حساب جدائي دارد. از شما انتظاري وجود دارد كه از بسياري افراد ديگر چنان انتظاري نه منطقي است و نه عملي. شما هرگاه و هر جا كه سخن مي‌گوئيد شايسته است با توجه به اين سه ويژگي كه برايتان برشمرديم باشد. انتظاري كه از شما با توجه به اينكه شما در جايگاه رياست قوه قضائيه قرار داريد وجود دارد اينست كه خود را طرف مناقشه قرار ندهيد تا قضاوت و حكم شما به عنوان قاضي القضات و زير مجموعه به عنوان دستگاه قضائي نظام جمهوري اسلامي در افكار عمومي هرگز دچار شائبه ترديد و طرفيت نشود. اين نكته را درباره ساير موضوعات نيز شايسته است رعايت كنيد. علاوه بر اين، شما با توجه به برخورداري از ويژگي‌هائي كه برشمرديم بايد براي ديگران الگو باشيد. مردم، اعم از افراد عادي جامعه و همكارانتان در قوه قضائيه، بايد از شما بياموزند كه چگونه با بزرگ ترها سخن بگويند. جناب آقاي هاشمي رفسنجاني با توجه به اينكه از سابقون الاولون انقلاب است، از ياران مورد اعتماد امام بود، از دوستان و همرزمان رهبر معظم انقلاب و مورد احترام و تكريم ايشان است، داراي تجربيات كم نظير در زمينه‌ هاي مختلف مبارزات و تقنين و اجرائيات است، خدمات بزرگي به كشور و اسلام انجام داده، چند بار تا مرز شهادت پيش رفته، اموال خود را براي پيشبرد اهداف انقلاب صرف كرده، از معماران نظام جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود و از همه اينها گذشته در دو نهاد مهم يعني مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبري رئيس شماست، انتظار اينست كه شما درباره ايشان و هر بزرگ ديگري محترمانه سخن بگوئيد و در جلسات رسمي از الفاظ و عباراتي استفاده نكنيد كه بكارگيري آنها در شأن كسي كه در جايگاه شما قرار دارد نيست. شايد زيره به كرمان بردن باشد كه به شما گفته شود: "بزرگش نخوانند اهل خرد - كه نام بزرگان به زشتي برد." شايد در آن لحظه كه در جمع ائمه جمعه سخن مي‌گفتيد يادتان نبود كه خودتان چندي قبل چگونه ناصحانه و البته درست و بجا به رئيس‌جمهور به خاطر همين گونه سخن گفتن ايراد گرفتيد و گفتيد: "توقع ما از رئيس‌جمهور اينست كه ادبياتش متين و فاخر و با تعابير جا افتاده و البته صحيح و منصفانه باشد..." اكنون چه شده است كه آن ناصح ناقد نافذ، خود در دام "رطب خورده منع رطب كي تواند كند" گرفتار آمده است؟ آخرين نكته به كلمه "منبطل" مربوط مي‌شود كه برخلاف ادبيات عرب بكار برده ايد. بكار بردن اين كلمه، كه در هيچيك از كتب لغت وجود ندارد و از اختراعات شما محسوب مي‌شود، نويسنده اين سطور را دچار اين سئوال كرده است كه نكند رئيس محترم قوه قضائيه تصور كرده‌اند مسند قاضي القضاتي اين قدرت را نيز به ايشان ميدهد كه هر صيغه‌اي را به هر بابي كه مي‌خواهند ببرند و هر اصطلاحي كه مايل هستند را استخراج كنند؟! "
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس بدون توجه به گشوده بودن پرونده ی اختلاس کلان اخوی بزرگ آخوند محمد صادق لاریجانی رئیس انتصابی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه به نام محمد جواد لاریجانی است ومشاور و معاون امور رئیس قوه ی قضائیه فاسداست و نقش دکوری و کمدی سازمان حقوق بشر اسلامی هم بر عهد دارد که چون از سوی باندهای ما فیائی حاکم و غالب مورد تهدید پیگیری و پرسشگری این پرونده و اقع شده است . آنگونه که جرأت نکرد پرونده ی گشوده شده ی میلیارد ها تومانی معاون اول رئیس جمهور محمد رضا رحیمی را دنبال نماید . بنابراین آخوند محمد صادق لاریجانی رای دفاع از پرونده ی اخوی محمد جواد تا که از سوی رقبایش فعال نشود. همچنین برای حفظ موقعیت خودش در این دستگاه فاسد قضائی می بایست که معامله می کرد . یعنی مجبور شده است که باید پرونده ی دانشگاه آزاد را به نفع باندهای مافیائی غالب دنبا ل کند و ادعای رفسنجانی در دانشگاه آزاد رشت را مالیده نماید که مدعی شد هیچکس نمی تواند جز خدا قانون وقف دانشگاه آزاد را عوض کند یا تغییر دهد . بنابراین اکنون سرمقاله نویس با مخاطب قرار دادن آخوند محمد صادق لاریجانی رئیس قاضی القضات انتصابی آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و وی را مورد پرسش گری قرار داده است که چرا هم برروی دست فتوای لوطی جماران ولی وقیح در مورد دانشگاه آزاد بلند شده است . هم اینکه چرا در جمع ائمه جماعات احساسی شده و بر خلاف ادعای خودش که به گفتمان لمپنی پاسدار گماشته احمدی نژاد گفته بود می بایست گفتمان و ادبیات فاخر داشت. چرا خودش به رطب خورده ای تبدیل شده که منع رطب نموده است؟ به خصوص اینکه به این بچه آخوند متولد نجف انتقاد کرده است که چرا دست به نوع آوری واژه سازی عربی منبطل در دستگاه فاسد قضائی زده است؟ آیا بازهم این رژیم ضد بشری کودتائی که این چنین در راستای جنگ قدرت و ثروت مسئولین نهادهایش شمشیر از رو برای هم بسته اند و هم دیگر را بطور علنی تهدید و محکوم می کنند مشروعیت دارد و در مبارزه کردن برای تغییرات دمکراتیک در ایران می بایست سر و سوزنی درنگ جایز می باشد؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890710/13890710_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 10 مهرماه سال 1389
منبطل؟!