روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 آبان ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " پشت پرده اسلام ستيزي غرب"
"انجل مرکر و سایر رهبران کشور های اروپائی با ید بدانند که مشکل مسلمانان مقیم کشور شان نه در اروپا که در تهران است ز یرا که خود را رهبر ام القرای جهان اسلام می داند "
شونیسم و فاشیسم بهر شکل آن و زیر هر چتر و پوششی که باشد محکوم است زیرا خطرناک و ضد دمکراسی می باشد. اما با سخنگوی مسلمانان مقیم آلمان و فرانسه و انگلیس و اروپا و کشورهای مسلمان شدن سرمقاله نویس نیاز هست که گفته شود اسلام طالبانی که حاکمان تهران و القاعده و طالبان مدافع و مبلغ آن می باشتد آنگونه مورد تنفر است که پس از 22 خرداد 88 مردم فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح زدند به جهانیان نشان دادند که نه در ایران دیگر جایگاهی ندارد و تحمل نمی شود تا چه رسد برون از ایران از جمله در آلمان که فرصت تبلیغ و ترویج چنین اسلامی وجود داشته باشد . به خصوص اینکه مگر فراموش شده است که در رستوران میکونوس با مخالفان ایرانی تروریست های اعزامی وزارت بد نام اطلاعات و مزدوران اجیر شده ی لبنانی رژیم ضد بشری تروریستی چه کردند؟ یا اینکه با فریدون فرخ زاد در آلمان چه کردند؟ همچنین با نخست وزیر سابق شاپور بختیار در فرانسه چه کردند؟ همچنین در ژنو سوئیس با دکتر کاظم رجوی چگونه بر خورد کردند و در وین با عبد الرحمان قاسملو و همراهش چگونه تروریست های اعزامی رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران بر خورد کردند؟ بعلاوه در کدامین کشور اروپائی یا حتی آسیائی یافت می شود که زیر نام اسلام با مخالفان ایرانی یا دگر اندیشان دیگر همچون سلمان رشدی و اهل قلم یا مترجمان کتاب آیات شیطانی بر خورد تهدید آمیز ضد انسانی نشده باشد؟ عجیب تر اینکه تازگی هم که 400 هزار سند و مدارک مستند ویکی لیکس به وضوح اثبات می کند که حاکمان جنایتکار ایران و پاسداران در عراق دست به چه اقدامات ضد انسانی زده اند؟ بلی اینگونه اسلامی که حاکمان ضد بشری نمایندگی اش می کنند و بیش از 31 سال است که تأکید بر صدورش با بحران و تروریسم به برون مرز زیر چتر صدور انقلاب صادر و تبلیغ برایش کرده اند . بنا بر بی جهت نبود که نامگذاری پدر خوانده ی ترورست جهانی برای چنین اسلامی شد که در تهران نمایندگی می شد و موجب بد بینی و اسلام گریزی و اسلام ستیزی شده است . چونکه هر جا نفوذ و رسوخ کرده است جز ناامنی و خرافات پرستی و اقدامات تروریستی و بی ثبات کردن جامعه بهمراه نداشته است . زیرا که شاهدیم که چگونه پس از اشغال نظامی عراق به باتلاق تبدیل شده است و افغانستان را به جنگل داخل سوق داده شده است و در فلسطین برادر کشی وجنگ خانگی بر پار و نوار غزه را جدا شد تا که حاکمان تهران و پاسداران بتوانند از طریق حماس جنگ 22 روزه همچون جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل راه اندازی کنند . تازه مگر انجل مرکر صدر اعظم آلمان از یاد برده است که چگونه دو خبر نگار آلمانی به ایران سفر کرده به اتهام جاسوسی باز داشت و زندانی و برای اهداف خاص به گروگان گرفته شده اند؟ بنابراین وقی در ایران چنین اسلام ابزار قدرت وجنگ و جنایت و سرکوب و سانسور و خفقان شده که بسیار خطرناک و بد تر از فاشیسم ونژاد پرستی می باشد که با ضرب دلار های نفتی در حال گسترش در منطقه است و بطور جدی تبدیل به خطر جدی شده است . مهمتر اینکه چندین سال است که حاکمان تهران تلاش پیگیر و مستمر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کنند . از سوی دیگر ولی وقیح و مدافعانش اعتراف آشکار کرده اند که چون ولی وقیح رهبریت ام القرای جهان اسلام را بر عهده دارد و افزوده اند که هر امکانی که رژیم ضد بشری داشته باشد متعلق به همه مسلمان جهان می باشد . حال تصئور کنید با تجربه ای که مردم آلمان از هیتلر و حزب نازیسم و جنگ جهانی دوم دارند . اگر چنانچه رژیم ضد بشری صاحب بمب اتمی شود و طبق اعتراف رهبر و سایر مسئولان و جار چیان و مدافعان تبلیغاتی رژیم ضد بشری بخواهند در دفاع از مسلمانان امکانات بمب اتمی استفاده کنند و یا در اختیار شان بگذارند . آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بهر حال بدلیل مخالفت هائی که دولت آلمان با پروژه ی هسته ای رژیم ضد بشری می کند . لذا سرمقاله نویس فرصت مناسب گیر آورده تا تلافی کند . ولی بطور تناقض آمیز مدعی شده است که مرکل بدلیل ضعف و ناتوانی و تبلیغات حزبی و جلب حمایت صهیونیست ها دست به اسلام ستیزی در آلمان زده است تا مانع شکست حزب خود شود . در صورتیکه مسلمانان دومین اقلیت های قومی مذهبی مقیم آلمان هستند که از دست دادن آرای شان می تواند به ضرر حزب مرکل و به نفع رقیب وی شود که بعید است هدف ای نباشد که سرمقاله نویس مدعی اش شده است . همچنین در پایان با تهدید توصیه کرده است که مسلمانان آلمان و فرانسه و انگلیس باید با سایر مسلمانان در کشور های اروپائی در این مورد سکوت نکنند وباید این چنین به کمک مسلمان در آلمان بشتابند و مسلمانان از امکانات فشار خود استفاده کنند:
"آنچه در اين ميان اهميت دارد اينست كه نيروهاي پشت پرده و عوامل فشار در اين زمينه را صهيونيستهائي تشكيل مي‌دهند كه مشخصاً اصرار دارند "احساسات نژادپرستانه" را احيا كنند و به آن دامن بزنند تا از آن بعنوان يك "اهرم فشار" عليه مسلمانان سوء استفاده نمايند. موضوع مهمتر اينست كه با مقايسه ميان اظهارنظر رئيس‌جمهور و صدراعظم آلمان بخوبي مي‌توان دريافت كه اختلاف نظر عميقي ميان مقامات ارشد حكومتي وجود دارد و در عين حال، مركل در چارچوب "منافع حزبي" سعي دارد با "تحريك پذيري از صهيونيستها"، حمايت صهيونيستها از حزبش را در هرم قدرت، حفظ و تضمين كند. علاوه بر اين، احتمال دستكاري در نتايج نظرسنجي‌ها با هدف القاي شبهه در اين زمينه و بهره گيري در جهت تقويت "اسلام‌‌ستيزي" هم دور از ذهن نيست. اين، موضوع مهمي است كه نبايد مجامع بين‌المللي بويژه نهادها و مجامع دنياي اسلام نسبت به آن بي تفاوت باشند. نبايد مسلمانان تحت ظلم و ستم در غرب و بويژه در اروپا را در برابر فشارهاي سهمگين و فزاينده‌اي كه با هدف اسلام ستيزي بر آنها تحميل شده و مي‌شود، تنها گذاشت. مسلمانان، دستكم در فرانسه، انگليس و آلمان، بزرگترين اقليت و دومين دين در اين هر 3 كشور محسوب مي‌شوند. دنياي اسلام اهرم‌هاي نيرومندي براي بهره مندي در جهت هشدار به غرب در اختيار دارد و مي‌تواند از اين طريق و ساير راهكارهاي موجود براي حفظ و تضمين حقوق مسلمانان در اروپا بهره گيرد. كمترين انتظاري كه هم كيشان ما در اروپا از دنياي اسلام دارند اينست كه با حمايت از مسلمانان، حداقل نشان دهد كه "اسلام‌ستيزي"، نشانگر وجود تناقض در رفتار عملي و گفتار غرب در عصر حاضر است كه بنيان آنرا افكار و انديشه‌هاي منحط نژادپرستانه تشكيل مي‌دهد، رفتاري كه همواره محكوم است"
در خاتمه اینکه انجل مرکر می بایست در کنار سایر رهبران کشور های اروپائی با مشکل اصلی در تهران مبارزه کنند . اگر چنانچه خواهان حل مشکل اقلیت های قومی و مذهبی مسلمانان در آلمان می باشد . بهر صورت سرمقاله نویس اکنون دست آویز گیر آورده است تا که دامنه ی سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه ی خاور میانه را به آلمان بکشاند و با مخاطب قرار دادن سایر مسلمانان مقیم آلمان وفرانسه و انگلیس و جاهای دیگر آشکارا دولت آلمان را تهدید کند. بنابراین صدر اعظم آلمان حق دارد از رشد چنین اندیشه و تفکر اسلامی که در ایران حاکم شده است و ولی وقیح نمایندگی اش را می کند و پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل فریاد از حذف اسرائیل می زند و سخن از تغییر ساختار جهان و اصلاح آن و در اختیار گرفتن مدیریت آن می کند وحشت داشته باشد و نگران از رشد چنین اسلامی در آلمان باشد . مسخره تر اینکه سرمقاله نویس مدعی و منتقد آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان شده که چرا ایشان گفته است چند فرهنگی در این کشور مواجه با شکست شده است واز نگرانی از رشد اسلام گرایان در این کشور سخن گفته است وی را به متهم به نژاد پرستی و تبلیغ برای آن کرده است . البته بدون آنکه بگوید مگر در ایران دگر اندیشان و منتقدان حتی رقبا تحمل می شوند تا چه رسد به تحمل پذیری پیروان سایر ادیان های دیگر؟از سوی دیگر مگر با افغانی های مقیم ایران که مسلمان هم هستند چگونه برخورد می شود؟ مگر گفته نمی شود که بیش از 3 هزار نفرشان در زندان در نوبت اعدام می باشند. پس اینگونه نعله وارونه زدن ها برای چیست؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890804/13890804_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 آبان ماه سال 1389
پشت پرده اسلام ستيزي غرب