روزی نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 20 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " بازي جديد استعماري "
مگر رابطه آخوندهای حکومتی با دولت فخیمه همچون ماهی و آب نیست که اکنون وارونه ی آن ادعا شده است؟
آنگونه سر مقاله نویس از دولت فخیمه ی انگلیس و لندن از موضع انتقادی یاد نموده است که انگاری آخوند جماعت نه هیچگونه رابطه با این دولت فخیمه از دوران صفویه تا کنون نداشته است و نه هیچگونه نقش مشترکی پس از انقلاب مشروطیت و دوران مصدق و طراحی کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 اینان با همدیگر نداشته اند . به خصوص اینکه بازماندگان همکاران کودتای 28 مرداد در 22 بهمن سال 57 در ایران بقدرت نرسیدند و از آن تاریخ تا حال دستگاه خبر پراکنی بی بی سی به نفع حاکمان و علیه مخالفان تبلیغات نکرده است. یا اینکه دروغ نامه ی کیهان سربازجو حسین شریعتمداری گزارش از باز داشت و شناسائی امام زمان های انگلیسی نداده است . مهمتر اینکه گویا فراموش شده است که چگونه قبل از تهاجم نظامی و اشغال افغانستان و عراق وزیر امور خارجه ی انگلیس وارد تهران می شد و با انتقال پیام مورد مشورت برای همکاری با اشغال گران نظامی واقع می شد ؟ یا اینکه از یاد رفته است که چگونه پس از ربودن 15 ملوان و قایقران انگلیسی در مرز آبی با عراق از سوی پاسداران انجام شد . چقدر گرد وخاک بر تبلیغاتی محور دستگیر جاسوسان انگلیسی بر پا و شروع شد و جیغ های بنفش ضد انگلیسی و آمریکائی و اسرائیی کشیده شد و تهدیدبه اشغال لانه جاسوسی انگلیس در تهران همچون سفارت آمریکا در تهران شد و تأکید بر بسته شدن و تعطیلی سفارتخانه دولت فخیمه بعنوان لانه ی جاسوسی می شد . خلاصه چگونه در بازار مکاره مجلس تشریفاتی هفتم و معرکه گیری های نماز جمعه ها و تریبون دولت همراه با تلویزیون پاسدار ضرغامی هوار از محاکمه کردن این جاسوسان انگلیسی زده می شد. ولی دیدیم که چگونه پس از دوهفته با سلام و صلوات در یک شوی کمدی سیاسی مطبوعاتی با اهدای هدایا از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد اینان آزاد و عازم دولت فخیمه ی انگلیس شدند. البته همچون ورود شاهزاده چارلز انگلیس از بصره وارد تهران که شد و به اتفاق خاتمی عازم کاخ سعدآباد شد که منتهی به قبضه ی بازار مکاره ی هفتم شد . این مورد ربودن و آزاد کردن ملوانان انگلیسی همراه با سکوت رضایت بخش ولی وقیح بود . اما اکنون آنگونه که سر مقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله و کتمان کردن حقایق و تحریف گری تاریخ وانمود کرده که آخوندها به ویژه حاکمان کودتائی و نا مشروع رژیم ضد بشری از ابتدا تا کنون این چنین ضد دولت فخیمه ی انگلیس بوده اند .
"لندن كجاست؟ مركز قديمي‌ترين كشور استعماري كه در چند قرن اخير مارهاي فراوان و البته خوش خط و خالي براي ضربه زدن به اسلام در آستين خود پرورانده است. همه‌ي بدعت گذاران و تفرقه افكنان و فرقه سازان و اهانت كنندگان به مقدسات اسلامي از سران بهائيت و وهابيت گرفته تا سلمان رشدي مرتد به نوعي با دولت استعماري انگليس مرتبط بوده‌اند و از انبان پرمكر و فريب آن تغذيه شده‌اند. حضور اين باصطلاح روحاني شيعه در لندن و اجراي صيغه مبالغه در دامان دولت استعماري انگليس، براي همه‌ي آشنايان با تاريخ استعمار، بسيار پرمعناست"
بالاخره سرمقاله نویس همچون پایان روضه خوانان منبری که پس از د عا و نفرین کردن های آخر روضه خوانی شان منتظر در یافت حق الزحمه می باشند . اکنون نیز سر مقاله نویس پس از تاکتیکی علیه دولت فخیمه ی انگلیس بر خورد کردن برروی هدف یا دشمن مورد نظر متمر کز شده است . یعنی اینکه به پر وپای مصر پیچیده و رؤسای جمهوری اش را متهم به آلت دست بودن آمریکا و اسرائیل کرده است که چرا یک روحانی اهل تسنن از این کشور با یک روحانی شیعه در کویت از طریق شبکه ی تلویزیونی ماهواره ای این چنین پیرامون برداشت گوناگون و متضاد که جنبه اتهام و تهمت داشته با هم دیگر مباهله کرده اند:
"- قاهره نيز امروز مركز كشوري است كه دولت آن حدود 40 سال است كه آلت فعل آمريكا و صهيونيسم بين الملل است. با مرگ مشكوك جمال عبدالناصر، انورالسادات، كه مهره آمريكا و رژيم صهيونيستي بود، جاي او را گرفت و بعد از يك نمايش به ظاهر ضد اسرائيلي، كه براي فريب افكار عمومي بود، به آمريكا رفت و قرارداد ننگين كمپ ديويد را در حضور جيمي كارتر رئيس‌جمهور وقت آمريكا با مناخيم بگين امضا كرد، قراردادي كه به قول محمد حسنين هيكل، نويسنده و سياستمدار پرآوازه مصري، كمر اعراب را شكست و آرمان فلسطين را به محاق برد، همان قراردادي كه امام خميني در مخالفت با آن، فرمان قطع رابطه با دولت مصر را خطاب به وزارتخارجه جمهوري اسلامي ايران در ارديبهشت 1358 صادر فرمودند. بعد از آنكه سادات به جرم همين خيانت، به دست تواناي ستوان خالد اسلامبولي، افسر رشيد مصري، اعدام انقلابي شد، مهره ديگر آمريكا و صهيونيسم يعني حسني مبارك، حكومت مصر را دردست گرفت و اكنون نزديك 30 سال است كه با صورت سازي‌هاي فريبكارانه در شمايل انتخابات‌هاي تقلبي بر اين كشور حكومت مي‌كند و خود را رئيس‌جمهور مصر ميداند و چون نوكر چشم و گوش بسته آمريكا و رژيم صهيونيستي است قرار است همچنان بر اين مسند باقي بماند. تا در جهت ضربه زدن به اصل اسلام عمل شود. - موضوع مباهله، حقانيت و عدم حقانيت ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه و حفصه بود. آن يكي به عنوان روحاني شيعه، مدتي هرچه خواست و توانست عليه خلفا و همسران پيامبر گرامي اسلام گفت و رسانه‌هاي افراطي طرفين و بوق‌هاي تبليغاتي دشمنان اسلام نيز مطالب او را با رنگ و لعاب منتشر كردند. اين، همان شخصي است كه اخيراً اظهاراتش با واكنش رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مواجه شد و ايشان اعلام كردند اهانت به اصحاب و همسران پيامبر اكرم حرام است. علماي شيعه و سني در ايران و كشورهاي اسلامي نيز ضمن استقبال از فتواي رهبر انقلاب، اظهارات آن باصطلاح روحاني شيعه را محكوم كردند و بر ضرورت پرهيز از هر سخني كه وحدت امت اسلامي را خدشه‌دار نمايد تأكيد نمودند. اين شخص، عليرغم موج محكوميتي كه متوجه او و اظهاراتش گرديد، متأسفانه وارد بازي جديدي شد و روز جمعه گذشته در چيزي به نام مباهله شركت كرد و در اظهاراتي كه مستقيماً از يك شبكه تلويزيوني مصري پخش مي‌شد از خدا خواست اگر ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه و حفصه حق هستند او را دچار عذاب كند و اگر حق نيستند، آن باصطلاح روحاني سني كه طرف مقابل وي مي‌باشد را گرفتار عذاب نمايد. - در طرف مقابل نيز يك باصطلاح روحاني اهل سنت در برابر دوربين‌هاي آن شبكه تلويزيوني مصري قرار گرفت و مشابه همين نفرين‌ها را در جهت عكس به زبان آورد. مجري برنامه نيز كه چهره‌اي به ظاهر ديني داشت، اين روياروئي را بگونه‌اي كارگرداني كرد كه بينندگان احساس كنند واقعاً نمايندگان دو جبهه كفر و دين در مقابل همديگر قرار گرفته‌اند و خداي متعال نيز منتظر است آنها همديگر را نفرين كنند تا يكي از آنها را به قهر و عذاب خود گرفتار نمايد و حقانيت آن ديگري را به اثبات برساند! "
همینطور سرمقاله نویس بدون توجه به نقش ابزار شدن دین که از بیش از 31 سال گذشته تا کنون زیر چتر دین انجام آخوند های حاکم دین فروش با این ابزار هر جنایت و خیانتی که خواسته مرتکب شده اند و دست به بدعت گذاری و تحریف گری و غارت و جنگ افروزی و عوامفریبی زده اند تا جائیکه ملی گرا بودن را شرک دانسته و تکفیر نموده اند . همچنین اکنون در راستای جنگ قدرت و ثروت هر اتهام و توهین و اهانت و وابسته به بیگانه بودن به سران رقیب مغلوب زده زنند . اما سرمقاله نویس از موضع فرار به جلو وپرونده سفید کردن که تأکید کرده اگر چنانچه هریک یا دوتای این روحانی اشاره شده ترورشدند. از سوی استعمار انگلیس و نه ارتجاع حاکم بر ایران است و در نهایتاین چنین با نعله وارنه زدن استعمار انگلیس متهم و مقصر کرده است:
"اگر چند وقت ديگر خبر بيايد كه يكي از اين دو ترور شده‌اند و يا به مرگ مشكوكي جان باخته اند، نبايد تصور شود كه رويداد عجيبي است، زيرا ترتيب دهندگان اين بازي حتماً براي حلقه‌هاي بعدي آن نيز فكري كرده‌اند تا از اين طريق عده‌اي را فريب دهند كه حق با آنهاست و طرف مقابل را نيز براي انتقام گرفتن و دفاع از خود تحريك نمايند و جنگ شيعه و سني را اينجا و آنجا به راه بياندازند و از آب گل آلود ماهي مقصود خود را بگيرند. اين بازي، حلقه جديدي از توطئه دنباله‌داري است كه از كتاب آيات شيطاني سلمان رشدي شروع شد و با كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اكرم ادامه يافت و به قرآن سوزي در آمريكا منجر شد و اكنون برنامه اينست كه اسلام را به دست خود مسلمانان به قربانگاه ببرند. براي مقابله با اين توطئه‌ها قبل از هر چيز هوشياري خود مسلمانان لازم است و همزمان با آن، روشنگري علماي دين و صاحبان قلم و سخنوران صاحبنظر. بي تفاوتي در برابر اين توطئه‌هاي استعماري بي اعتنائي به مسئوليتي است كه هر مسلماني به حكم مسلمان بودن دارد. بنابر اين، همه بايد احساس مسئوليت كنند و با پرهيز از افراط و هوشيارانه در چارچوب‌هاي شرع و منطق به وظيفه خود عمل نمايند"
در خاتمه اینکه تنظیم کردن اینگونه مقالات که همراه با انتقادات به دولت فخیمه انگلیس می باشد که چرا از موضع استعماری تبلیغ مذهب و اختلاف استعماری می کند . که در حقیقت نوعی فر افکنی و تصویر مار کشیدن ومار نشان دادن است . چونکه مذهب و آخوند و انگلیس و عوامفریبی و منحرف کردن اذهان عمومی لازم و ملزوم هم دیگر هستند.پس برای اینکه در ایران دیگر جای شک و ابهامی باقی نمانده است که چگونه دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت و سرکوب و خفقان و سانسور از حاکمان ایران شده است . آنچنان که در راستای اهداف پلید و خبیث شیطانی خود زیر چتر و سپر دین اقدام و حرکت کرده و دست بهر جنایت و خیات و تهدید ترور و جنگ افروزی و بحران افروزی که خواسته زده اند. به خصوص این که بیش از 31 سا ل است که حکومت دینی فاشیستی برای مردم ایران آنگونه تجربه شده است که موجب خشم و کینه و نفرت و ناراضایتی شان شده است بطوری که در تظاهرات های ضد حکومتی میلیون های ایرانیان ناراضی در سال گذشته شاهد بودیم که چگونه پژواک اعتراضی فریاد های شان بلند و همه گیر شد که نه در سراسر ایران فرا گیر شد بلکه منقطه و جهان فر یاد های خشمگینانه ی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل و لایت وقیح و احمدی نژاد شنیده شد که به وضوح پیام شفاف است که نه مردم ایران نه دلخوشی از حاکمان ندارند ، بلکه خواهان تغییرات دمکراتیک یا حکومت سکولار و جدائی دین از حکومت می باشند .
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890720/13890720_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 20 مهر ماه سال 1389
بازي جديد استعماري