گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 28 مهر –89
اعتراف (گفت و شنود)
گفتم : مگر این تئوری پرداز و همکار سربازان گمنام؟
چگونه وارونه گوئی کرده این سرباز جوی بد نام؟
گفت : فراموش کرده چگونه در سال گذشته ملت؟
در تظاهرات ضدحکومی ولی وقیح انداخت به ذلت
چگونه مرگ بر خامنه ای و اصل ولایت وقیح زد فریاد؟
مشابه ی همین فریاد کرد نثار پاسدار احمدی نژا د
چون اعتراض داشتند به طرح کودتا و تقلبات 22 خرداد
حال سر بازجو با تحریف وتهدید و خودزنی و داد و بیداد
آویزان شده به اعتراف اکبر گنجی، آن را کرده بهانه
تا توجیه کند با تحریف گری و بازجوئی و زدن چانه
تا جا انداز آرای دروغ تقلبات احمدی نژاد در آن نمایش
تا علیه ی موسوی و حامیانش داده باشد نمایش
علیه ی کدیور و مهاجرانی هم داده باشد همایش
تا در نهایت علیه سران رقیب دهد مانور رزمایش
گفت: اين روزها سران فتنه و سايت هاي ضدانقلاب حامي آنها بدجوري به اكبر پونز حمله مي كنند.
گفتم: چرا...؟! اينها كه تا چند روز پيش براي هم تشتك نوشابه مي پراندند؟!
گفت: براي اين كه اكبر پونز گفته در انتخابات تقلب نشده و اعتراف كرده كه تمام نظرسنجي ها هم نشان مي داد كه موسوي رأي نمياره.گفتم: خب! حالا اكبر پونز در مقابل حمله سران فتنه و بقيه سايت هاي حامي آنها چي ميگه؟
گفت: اعلام كرده كه علاوه بر من، بهزاد نبوي، تاجزاده، رمضان زاده و ساير عوامل فتنه 88 هم اعتراف كرده بودند در انتخابات تقلب نشده، چرا فقط يقه مرا چسبيده ايد؟
گفتم: حيوونكي ها مثل اسب هاي درشكه حالا كه به سر بالايي رسيده اند و نمي كشند، يكديگر را گاز مي گيرند و به همديگر لگد مي زنند.
گفت: ولي سران فتنه و سايت جرس و... در برخورد با اكبر پونز احتياط مي كنند چون مي ترسند، خيلي چيزهاي ديگر را لو بدهد.
گفتم: كشيش يك كليسا در آمريكا كه متوجه شده بود، مستخدم كليسا سيگارهاي او را كش مي رود او را در جايگاه اعتراف نشاند و از او پرسيد؛ چه كسي سيگارهاي كشيش رو مي دزده؟ مستخدم گفت؛ صداي شما را نمي شنوم. و كشيش براي مچ گيري به او گفت حالا تو جاي من بنشين و خودش روي صندلي اعتراف نشست. مستخدم پرسيد، اين كدام كشيش است كه مرغ هاي همسايه را مي دزد؟! و كشيش گفت؛ راست ميگي! اصلاً صدا نمي آيد
گفت : یک زمانی توی قهوه خانه بچه های اهل بنگ
سیگاری بار می زدند سپس جوک می گفتند وچفنگ
آنگونه ریسه می رفتند و می خندید و می کردند حال
تا که جمعی می بریدند و همگی می رفتند از حال
گفتم : چه شده که از بنگی ها کردی یادی ؟
نکند تو هم در آمدی به عضویت حرب بادی؟
گفت : چون چرندیات سربازجوی بی ترمز و دنده
خیلی بی مزه شده و تکراری و لمپنی و گزنده
نمی دانم چه می زند توی رگ این شرمنده؟
جلوی آینه نگاه میکنه به خودش و می خنده
فکر می کند این روانی زنجیری سربازجو پاسدار
وارونه گوئی های تکراری اش هست خنده دا ر
گفتم : مگر این تئوری پرداز و همکار سربازان گمنام؟
چگونه وارونه گوئی کرده این سرباز جوی بد نام؟
گفت : فراموش کرده چگونه در سال گذشته ملت؟
در تظاهرات ضدحکومی ولی وقیح انداخت به ذلت
چگونه مرگ بر خامنه ای و اصل ولایت وقیح زد فریاد؟
مشابه ی همین فریاد کرد نثار پاسدار احمدی نژا د
چون اعتراض داشتند به طرح کودتا و تقلبات 22 خرداد
حال سر بازجو با تحریف وتهدید و خودزنی و داد و بیداد
آویزان شده به اعتراف اکبر گنجی، آن را کرده بهانه
تا توجیه کند با تحریف گری و بازجوئی و زدن چانه
تا جا انداز آرای دروغ تقلبات آحمدی نژاددر آن نمایش
تا علیه ی موسوی و حامیانش داده باشد نمایش
علیه ی کدیور و مهاجرانی هم داده باشد همایش
تا در نهایت علیه سران رقیب، دهد مانور رزمایش
گفتم : داستان سر بازجو باولی و قیح و کودتاگران
باسایر همکاران بیت رهبری مستقر در جماران
با اجرا نمایش متهم کردن به فتنه گری رقیب
تا وابسته به دشمن بیگانه کنندش بجای حبیب
شده مثل داستان آن مستخدم و کلیسا وکشیش
فهمیدمستخدم سیگار ش دزیده فراخوندش پیش
ازش خواست تا بنشید در جایگاه اعتراف
جواب دهد به سئوال این کشیش حراف
سئوال کرد چه کسی سیگار من دزدیده ؟
مستخدم گفت صدایت نمیشه شنیده
کشیش برای اینکه از وی کند مچ گیری
جایش با مستخدم عوض کرد برای پیگیری
مستخدم پرسید ، این هست کدامین کشیش؟
می دزدد مرغان همسایه وی کرد مات وکیش
آنگاه کشیش برای توجیه، دگر گونه داد ندا
گفت به مستخدم ، راست میگی نمیاد صدا
گفت : البته آخوند های حاکم با شرکای پاسدا ر
بیش ازکشیش ومستخدمش در دزدی هستند سابقه دا ر
چون سر آفتابه دزدان هر روزمی برند بربالای دا ر
تا خود توانند بیش غارتگری کنند، شوند سرمایه دا ر