پاسدار حاج سعید قاسمی سران رقیب مغلوب برای این به زندان نرفتند تا که کودکان 13 ساله به سوی شان دمپائی پرتاب کنند که برای شان از مرگ بد تر است.
ترفند فتنه و فتنه گری از آن نوع مار رها کردن و شامورتی بازی های ولی وقیح و پاسداری حوزوی می باشد که جایگزین تاکتیک زنگ زده ونخ نما شده ی مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا شده است که پس از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران طراحی شد و تبدیل به شگرد اهرم چماق اتهامی خمینی شیاد و پیروان شان شد تاکه برای حذف از صحنه سازمان های انقلابی و سیاسی و مخالفان و منتقدان و دگر اندیشان علیه شان بکار گرفته شد. بنابراین اکنون با شگر د ترفند فنته که باز سازی شده آنسوی سکه یا شیوه ی ادعای مبارزه با آمریکا می باشد از آن علیه ی رقیب مغلوب و معترضان و منتقدان وناراضیان استفاده می شود . آنگونه که به نکته کلیدی و محوری تبلیغات جنگ روانی پاسداران کودتا گر و ولی وقیح و رسانه های خبری و مطبوعاتی و تریبون های نماز جمعه و شورای نگهبان و مجمع خبرگان آخوندی شده است که از کودتای 22 خرداد 88 تا کنون در دستور کار کودتاگران واقع شده است . آنچنان پاسخ هرگونه مطالبات و کمبود و انتقادی با اتهام فتنه گری یا وابسته به فتنه گران داده می شود. پس بی جهت نیست هر جا که لوطی جماان ولی وقیح یا آخوند و مسئولی و ابسته و وحامی وی یا پاسداری، فرصت و تریبونی گیر می آورند سریع شروع به روضه خوانی مبسوط فتنه و فتنه گری می کنند . از جمله ولی وقیح در سفر تشریفاتی و نمایشی ولی وقیح به قم یک روضه ی مفصل از فتنه ی سال 88 و شکست آن خواند و نتیجه گرفت که این شکست این فتنه یا میکروب های سیاسی خوانده شده ی رقیب موجب واکسینه شدن رژیم ضد بشری شده است . اکنون نیز پاسدار حاج سعید قاسمی در گفتگوی خود با ایثار گران حزب اللهی یا موجی های جنگ با روده درازی کردن یک روضه ی کامل همه جانبه پیرامون فتنه ی سال 88 خوانده است که بخش اول آن در سایت رجا نیوز بازتاب داده شده بخش هائی از آن این چنین است
گر روند فتنه مستند نشود، خدا ميداند چه اتفاقاتي رخ خواهد داد .حاج سعید قاسمی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس میهمان رجانیوز بود و طی گفتگویی چند ساعته، در مورد مسایل روز سخن گفت. در این دیدار صمیمی وی در مورد فتنه سال گذشته و ریشه های آن سخن گفت و در ادامه نیز به برخی مسایل جنجالی روز از جمله آوردن منشور کوروش به ایران، پروژه عبور از احمدی نژاد، آسیب شناسی نقاط ضعف هواداران دولت در طی سالهای اخیر و.. پرداخت. بخش اول این گفتگوی خواندنی در ادامه آمده است"
حاج پاسدار سعید قاسمی در ادامه کروبی و موسوی را به بیرون زدگان از درون رژیم ضد بشری متهم نموده و در کنار حامیان شان اینان را فتنه گران جبهه ی ضد انقلاب مقابل رژیم ضد بشری کودتائی قرار داده و متهم شان کرده و پیرامونش چنین تحلیل داده است :
" فتنه سال گذشته را پشت سر گذاشتيم. دو جريان از دل نظام و جرياني خارج از نظام يكي شدند و در مقابل نظام ايستادند و جریان انقلاب هم با آنها برخورد كرد. الآن جریان حزباللهي با رويكردهاي جديد فرهنگي كه بعضاً از دل دولت بيرون ميآيد، مواجه هستند و يك عدهاي هم دارند از آب گلآلود ماهي ميگيرند و بهنوعي فضا را به نفع خودشان برميگردانند، در حالي كه قبلاً تجربه شده كه به چه نحوي كار كردهاند و واقعاً نميشود صداقتي را در كارشان ديد. در اين ميان واقعاً يك عدهاي ماندهاند كه راه و موضع درست و بحث اصلي و فرعي چيست؟در سال گذشته، اتفاقات سهمگيني افتاد و ما در انقلابمان با پيچيدگي های جديدی مواجه شديم كه شايد اگر نام آن را "هشت ماه نبرد با فتنه و فتنهگران" بگذاريم، گزافه نگفته باشيم. خيليها از كنار لفظ فتنه رد ميشوند و الفاظ ديگري را به كار ميبرند و ديديم كه در تلويزيون آمدند و از الفاظ ديگري استفاده كردند و گفتند چنين چيزي نبوده و در واقع چالش و تقابل بين دو جريان در داخل خود نظام بوده است. اما واقعا تقابل بين دو جريان نبود، بلكه در يك طرف خاكريز، اتحاد همه جناحهاي ضد انقلاب را ملاحظه كرديم كه خيلي عجيب است. اگر خط زنجيري را كه آن طرف خاكريز در برابر نظام ارزشي ما قرار گرفت ملاحظه كنيم، اين بازنگري و مشاهده ميتواند تا حد زيادي ما را از كلافگي و سردرگمي نجات بدهد. با كمال تأسف ما هيچ وقت اسناد را خوب بازنگري و بازخواني نميكنيم و دو مرتبه دچار اشتباه ميشويم. نمیآییم ببینیم در كجاها آسيبپذير هستيم، هميشه راه براي دشمن باز ميماند كه از آن معبر به ما حمله كند و ما آسيبپذير باشيم. اين هشت ماه فتنه دقيقاً مثل اتفاقي بود كه سرِ جنگ آمد و الان در بازخواني جنگ، ميبينيد كه روايتهاي گوناگون ارائه مي شوند و همه اذيت ميشوند. يكي اعتقاد دارد كه بنيصدر خائن بود و در مقابل چهرههایي كه مدعي انقلاب هستند و در مقطعي حتي علمدار بودهاند، میگویند بنيصدر خائن نبود؛ طبيعتاً در يك سري مباني و اصول انقلاب شك و ترديد ايجاد ميشود. وقتي اين بازخوانيها واژگونه اتفاق ميافتد، اگر خداي ناکرده اين رويکردها تثبيت شوند و بر آنها مهر صحت زده شود، معلوم نيست چند دهه بعد چه اتفاقي بيفتد"
در بخشی دیگر از گفتگوی حاج سعید پاسدار قاسمی از خائن بودن بنی صدر گفته است تا که در ادامه وی را تبدیل به سنگر تهاجمی کرده است تا که بتواند به خاک ریز پاسدار شمخانی تهاجم و تصرفش کند که چرا این وزیر دفاع دولت خاتمی در 8 8 تغییر موضع داد و اصطلاح فتنه را قبول نکرد . آنگاه اشاره به تناقض گوئی های ادامه دار 180 درجه ی تکراری مسئولان کرده است که پس از فتنه 88 اتفاق افتاد که بقول خودش از آن بعنوان جبهه ی جنگ یاد کرده است تا که به صدا و سیمای پاسدار ضرغامی رسیده و انتقاد کرده است که چرا به جای ساختن فیلم های مستند 88 ولی صحنه های مسئله ساز ندا آقا سلطان را بارهاپخش نمود . در نهایت چنین به ولی وقیح آویزان شده که وی توانست عمق فتنه را ارزیابی و ترسیم نماید . بالاخره داستان ادامه ی جنگ جناحی و باندی را اینگونه به مخالفین به خصوص مجاهدین ختم کرده است:
"چه جور ميشود كه آقاي شمخاني وقتي كه در محاصره دشمن بوديم نامه ميدهد كه دارد خيانت ميشود و بعد از يك پروسه، يكدفعه 180 درجه تحليلش تغيير ميكند؟ آن شب خيلي اتفاقات در برنامه تلويزيوني "دیروز، امروز، فردا" افتاد، بهطوري كه بالاخره مجری برنامه پرسيد: "شما فتنه را قبول داريد يا نه؟" و شمخاني جواب داد: "كدام فتنه؟!" پيچيدگيهاي جريانهای هشت ماهه فتنه بهمراتب پيچيدهتر از جنگ بود و خود شما با گوشت و پوستتان درك كرديد. هنوز يك سال نگذشته، ميبينيد كه چقدر در گفتهها و شنيدهها دچار تناقض شدهايم. مطمئناً 10 سال بعد اگر بخواهيد اين جريان را به فرزندانتان انتقال بدهيد و بگویيد من بودم و موضوع از اين قرار بود، به آدمهایي برخورد ميكنيد كه تلقيهاي 180 درجه متفاوتي را ارائه خواهند داد. اگر روند اين فتنه بهدرستي مستند و بازخواني نشود، خدا ميداند كه چه اتفاقاتي روي خواهد داد. ابتدا فتنهگران تبديل به معترضين ميشود، بعد كلمات يك مقدار رقيقتر و تبديل به مخالفين ميشود و تمام! عين اين داستان را در فتنه 88 شاهد هستيم. زماني كه با فتنه درگير بوديم، درست مثل مقطعي بود كه درگير جنگ بوديم. در سال بعد از سال فتنه، يعني در سال 89 بايد مستندات رو ميشدند و فيلمهایي ساخته ميشد، ولي متأسفانه اين اتفاق نيفتاد و در اوج سالگرد فتنه، باز هم در تلويزيون فيلم و خبر اساسی نديديم و دائماً فيلم ندا آقاسلطان نشان دادند كه هيچي هم از آن در نيامد و فقط شبهات و ابهامات را بيشتر كرد. بچههاي ما در كليت ماجرا فهميدند كه از يك جایي ضربه خورديم، ولي از كجا و چه طوري؟ اين قصه درست باز نشد، بماند كه خيليها دوست دارند اين قصه همچنان براي آينده نزديكتري كه خدا ميداند چه ميخواهد بشود، در پرده ابهام بماند. اما آن چيزي كه از روشنگريهاي حضرت آقا فهميديم و تأكيد ايشان روي قضيه فتنه و همچنین افشاگريهایي كه بسياري از مقامات و رسانهها کردند، ما را به عمقي بيش از آنچه كه در جریان فتنه متصور بوديم، رساند. بد نيست زنجيره آن طرف خاكريز را كامل كنم كه از بهایيها گرفته تا منافقين، تا كارگزاران، تا موسوي و كروبي و چهرههایي كه همه بهنوعي در بخشي از نظام مسئوليت داشتند و علمداري كردند، تا آقاي هاشمي و فرزندانش، تا اصلاحطلبها، تا شاه و شاهزادگان، تا مسعود رجوي را در بر ميگرفت و جالب اينجاست كه همه اينها را پشت يك خاكريز ميبينيم! ، بنابراين، اين وظيفه تلويزيون بوده كه اين كار را بكند، ولي آیا بيني و بين الله يك فيلم 20 دقيقهاي از اين صدا و سيماي ما پخش شد كه عمق فتنه را نشان بدهد؟ البته همين جا اشاره بكنم كه بخش زيادي از اين فتنه در برخی سازمانها و نهادها ريشه داشت و دارد. اين طرف هم بحث احمدينژاد نبود و نيست و ما داريم از خط ولايت صحبت ميكنيم، يعني تفكر ولایي و ارزشي در يك جبهه و آن طرف تفكر غيرولایي و ضد ارزشي در لباسهاي مختلف، از ضد انقلاب و بهایيها بگيريد تا حتی برخی روحانيون و سرداران! اينها چگونه به يك خط شدند و يك زنجير را تشكيل دادند و فقط يك شعار ميدادند؟ آن هم شعارهاي بسيار وحشتناك كه 180 درجه با اصول و مباني انقلابي تضاد داشت، اينها رفتند و پشت سر خط فتنه ايستادند و تا روز آخر هم با اينكه آقا بارها گفتند مرزبندیتان را با اينها مشخص كنيد، اين كار را نكردند. سر قصه روز قدس، سر قصه شعار حمايت از مظلومين و محرومين ساير نقاط جهان و... چنان با افكار و آراي دشمن خلط شدهاند كه تا همين الان هم نتوانستهاند خط مرزي را براي خود ترسيم كنند. آنها به خودشان گفتند ما رأي اينها را داشته باشيم، هدف وسيله را توجيه ميكند!"
اما حاج سعید پاسدار قاسمی خطاب به حزب الله توصیه کرده است که پاسدار گماشته احمدی نژاد تا جائی تحمل می شود که این مترسک گماشته بدون چون وچرا غلام حلقه به گوش ولی وقیح باشد و در خدمت ولایت باشد. در غیر اینصور اگر این چنین پرچمدار ولایت وقیح نباشد تحمل نمی شود :
"احمدينژاد قطعاً تا زماني كه علمدار پرچم ولايت هست، احمدينژاد است، چون كساني كه اين طرف خاكريز آمدهاند و در برابر زنجيري از انواع و اقسام مخالفين خط ولايت قرار دارند، هدفشان حمايت از خط ولايت است و نه فرد خاصي. و اين چيزي است كه خود احمدينژاد بهتر از هر كسي ميداند و ديديم كه هر وقت اندكي از تفكر حضرت آقا فاصله گرفت و يا اين شائبه بين حزبالله ايجاد شد كه دارد فاصله ميگيرد، نمره قبولياش از 20 پائينتر آمد. البته بايد بگویيم كه اين بزرگوار به حسب استمرار خط فكري حضرت آقا، نمره قبولي را دارد و در همين جا دعا ميكنيم كه اتفاقاتي پيش نيايند كه اين شائبهها بيشتر شوند و ما در صف خودیها شاهد ريزش بيشتري نشويم.
بهر صورت حاج پاسدار سعید قاسمی در ادامه با یک تناقض گوئی آشکار ابتدا انتقاد از دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه کرده است که چرا با تهیه ی تومار ها ی تهیه شده ی سفارشی سران فتنه محاکمه نشدند. و لی در دنباله افزوده بهتر که اینان زندانی نشدند تا از این قهرمان دلاور و فداکار و شهیدان زنده ساخته شود تا با لو دادن سر نخ بسیج و اعزام لباس شخصی های دژخیم و حزب اللهی های چماقدار در جلوی درب خانه ی کروبی که چند شبانه روز هم طول کشید فاش ساخته که در بیرون زندان که یک بچه 12 ساله می تواند با دمپائی اینان را مورد تهاجم قرار دهد و دنبال کند و تأکید کره که اینگونه اقدام ها برای هر شخصیتی مرگ است:
"اما چند نكته بسيار مهم وجود دارد. اول اينكه لازم است شما به عنوان رسانه درست عمل كنيد در مورد اينكه عوامل فتنه و جريانهای فتنه كه بخشي از آنها به دليل اينكه سيستم قضایي ما درست عمل نكرد و عليرغم خواستههاي شديد ملت و طومارهاي فراواني كه دادند كه سران فتنه بايد محاكمه بشوند، كار مهمي انجام نداد. در عين حال ميدانيم كه با زندان رفتن موسوي و كروبي از آنها دلاورمرد و فداكار و شهيدان زنده درست ميشد، اين كار نظام را ميپسنديم كه اينها آزاد باشند و هر بار كه به هر جایی ميروند، مردم با لنگه كفش دنبالشان كنند. اينها اگر به زندان بيفتند، بزرگ ميشوند. اينكه در بيرون از زندان، يك بچه 12،10 ساله با لنگه كفش دنبال كروبي راه بيفتد، براي يك شخصيت، مرگ است. ديگر برايش چيزي باقي نماند كه در قزوين يك بچه 12 ساله دمپایي به سمت او پرت كرد. ما بيني و بين الله اصلاً از اينكه چهرهاي در قد و قواره كروبي به اين روز بيفتد، خوشحال نيستيم اما اينكه چه شد كه اينها كارشان به اينجا كشيد، خودشان بايد جواب بدهند"
همچنین پاسدار سعید قاسمی با تحریف کردن تاریخچه جنبش آزادیخواهی دانشجوئی و مبارزه با ارتجاع داخلی و استعمار خارجی در زمان شاه ادامه داشت وپس از آن در دوران شیخ ادامه یافته است . اکنون با توهین کردن به فهم و شعور قشر آگاه دانشجو . خطاب به حزب اللهی های چماقدار با سفسطه گری حوزوی پاسدار در مورد دانشجویان آگاه و مبارزه این چنین ادعای مضحک کرده است :
"اين وظيفه شما و وظيفه رسانه ملي است كه متأسفانه باز داريد غفلت ميكنيد و سعي نميكنيد اين را براي مردم شرح بدهيد. مثلا جوان ما قبل از اينكه وارد دانشگاه بشود، اصلاً در حال و هواي اين چيزها نبود و سر و كارش با همين كتابهاي درسي بوده كه از آنها انسانهاي انقلابي در نمیآید و بعد ناگهان میآید در دانشگاه در كوران جريانهای سياسي قرار میگیرد و به او میگویند از حالا ميتواني رأي بدهي. يكي از اين دو تا را انتخاب كن. يا احمدينژاد كوتاه قد با قيافه كارگري يا از آن طرف خوشگلهاي با عباهاي متنوع، عينكهاي پنسي دودي، لباسهاي سِت شده با كفش و نعلين و عينك و پيراهن و مو، عكسها و پوسترهاي عريض و طويل و حاميان اسكيتباز از ولنجك گرفته تا پاركوي و... طبيعي است كه جوان گول عوامفريبي آنها را ميخورد. این جوان نميآيد 200 صفحه رمز عبور1 و 2 و 3 و 4 ويژهنامه روزنامه ايران را بخواند و از آن در بياورد كه چه اتفاقي افتاده؟ چون جامعه ما جامعه اهل مطالعه نيست. بر ما و بر حزبالله كاملاً مسجل شد كه اين فتنه در داخل با پتانسيل موجود، كه خودمان هم فكرش را نميكرديم، از نوع و جنس و هملباس خودمان و با حمايت بيگانه شكل گرفت. آقايان انكار نكردند كه با جورج سوروس و امثالهم جلسه داشتهاند، اما شواهد بهقدري مبرهن بودند و شهودي كه در جلسه حضور داشتند، قضيه را مطرح كردند كه اينها نتوانستند زير قصه بزنند. آقا! شما جلسه با سوروس داشتهايد! بعد که اسنادش درآمد گفتند که با آزادانديشان جهان جلسه گذاشتيم! "
بالاخره پاسدار حاج سعید قاسمی بدون توجه به اینکه رحیم مشائی معاون اول رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد است که مورد تأئید و پشتیبانی ولی وقیح است به چماقداران حزب اللهی رهنود داده که باید مواظب باشید که رحیم مشائی مسئله است . سپس باز پاسدار شمخانی را دراز کرده و گیر به کروبی و موسوی و رفسنجانی داده است که چرا در کنار مخالفین به خصوص مجاهدین قرار گرفتند و از ولایت وقیح فاصله گرفتند و تأکید کرده هرجا اینان را گیر آوردید می بایست از اینان سئوال کنید که چرا این مسیر را رفتند؟ چه شد که همه با هم به ولی وقیح تهاجم کردند و تأسف خورده که چرا اینان اقدام دشمن شاد کن مرتکب شدند و به دليل فاصله زياد از تفكر امام شیاد و جانشین وی حاصل کار شان منتهی به همان خطراتي شد که ولی وقیح براي زندگي اينان پيش بيني كرد .يعني فاصله گرفتن از خط رهبري و ولايت و وقیح و سر سپردگی به آن منتهی به دست و پا زدن در باتلاق منيتها و اشرافيگري شدند. بهطوري كه اصلاً حاضر نيستند به صحبتهاي ولی وقیح آقا گوش دهند . چونکه در جريان فتنه به جای تسلیم شدن و اطاعت کردن از وی مواضع 180 درجه با موضع ولی وقیح اتخاذ نمودند . آنگاه خطاب به چماقداران حزب اللهی دستور داده در اين مرحله که بسيار مهم است. نباید بچههاي ما متحير بمانند و در مواجهه با بحراني كه عنقريب با آن مواجه خواهيم شد درست تصميم بگيريم که مطالبات مان از اینان به خصوص از رفسنجانی چنین است :
"يكي از كارها اين است كه اين قصه را دقيقاً بازخواني كنيم و از آقايان اين جريان يك سري مطالبات داشته باشيم. حالا كه نظام تصميم گرفته اينها را در زندان نيندازد، رأس و ليدرهاي فتنه را كه در قد و قواره موسويخوئينيها و ساير آقاياني هستند كه پشت پرده تشريف دارند و دم لاي تله ندادهاند، بشناسيم تا بفهميم چه اتفاقاتي افتاده و اين نياز به روشنگريهاي زيادي دارد. نکته دوم؛ براي اينكه دچار تحليلهاي روزمره نشويم و هر روز يكي را علم نكنيم و يكي را زمين نزنيم،. هر كس گفت آقا! اين انگشتر را ميخري؟ به حسب خوشگلي و وزنش نبايد بخري، بلكه بايد مثل طلافروشها محك بزني و بگویي درصد عيارش اين قدر است يا بگویي اين حلبي است، بردار ببر. مطلب بعد اينكه تلويزيون سخنراني حضرت آقا را یک بار پخش ميكند اين سخنان نكات كليدي و حساس زيادي دارند كه باعث ميشود ما از مسير اصلي گمراه نشويم، اما نهايتاً روز اول و دوم، كيهان و شماها جملاتي از آقا را بيان ميزنيد، ولي بعد هيچ كدام به شكل اجرایي در نميآيند. بعد هم اين صحبتها به شكل پيامها و فرامين اجرایي در سطح جامعه، در نمیآید و به فراموشي سپرده ميشود. مطلب بعد اينكه ما نميدانيم كساني كه در اين جريان، ضربه خورده و روي غريزههاي حسادتي و روي ميزاني كه با دشمن كنار آمدهاند، تا چه حد با همديگر همگرایي پيدا كردهاند و در يك پازل بازي ميكنند و وحدت اينها چگونه است و چگونه خواهد بود؟ اما اين حسادتها را ميبينيم كه دارند تكرار ميشوند و اينها نه تنها دست برنداشتهاند، بلكه بر عناد خودشان تأكيد دارند. اين مسئله را تشريح کنید. در اين مدت نگرش آقاي هاشمي را دقيقاً در هر جایي حتی موردی كه علما و روحانیون جمع بودند، ببينيد. اينها تزي را القا ميكنند كه حضرت آقا جواب آن را در جمع خبرگان دادند. آقاي هاشمي در جلسات متعددي كه اين طرف و آن طرف داشتهاند و ميشنويم، دارند اين نقش را بازي ميكنند كه من اسم آن را "آمريكا هراسي كاذب" ميگذارم. القا ميكنند كه نظام -و مشخصاً دولت احمدينژاد- به دليل اينكه در سياست خارجي خود، كشور ما را در كنج انزوا قرار داده، اين شاخ و شانهاي كه دشمن دارد ميكشد، قطعاً اجرایي خواهد شد، يعني آمريكا قطعاً به ما حمله خواهد كرد و آماده باشيد، چون نظام عنقريب از اساس دچار بحران ميشود. اين تحليل را چند سال پيش هم داشتند و درست در نيامد و جوابي هم نداشتند بدهند. البته در يك جایي برگشت و گفت اقدامات بعدي ما باعث شد كه آنها حمله نكنند! اگر چند وقت بعد هم بگویيم آقا! چرا نزدند؟ شايد جزو افتخارات خودشان بدانند كه پيشدستيها و تحليلهاي ما موجب شد كه نزنند! در واقع اين آمريكا هراسي كه القا ميكنند، به خاطر اين است كه بگويند دولت نتوانسته تا حالا در اين زمينه، امور را بچرخاند، ولي ما تجربه عبور از بحران را داريم و اي مردم! آماده باشيد كه عنقريب آمريكا به ما حمله ميكند و كل زندگي ما كنفيكون خواهد شد و اين مایيم كه بايد بيایيم و اين بحران را مديريت كنيم! اما زهي خيال باطل! چون اين تفكر بيش از آنكه حاصل يك تحليل درست و علمي باشد، بافته حسادتها و كينهورزيهاست و ابداً مبناي علمي ندارد. بر اساس اين وضعيتي كه ما داريم در منطقه ميبينيم، آمريكایيها در قد و قواره و شرايطي نيستند كه بخواهند از اين كارها بكنند. البته درصدي احتمال دارد كه دشمن كاري غيرعقلایي انجام بدهد، ولي بايد به اين عزيزان عرض كرد اين در اثر چراغسبزهایي است كه از اين طرف داده ميشود و در اثر اعمال خائنانهاي است كه اين طرف انجام شد و ميشود و روزنههایي را در نظام ايجاد كرد و اتفاقاً پايهاي كه شماها ريختيد، مبناي اين گسلهایي شد كه حتی در نهادهای حکومت ايجاد كرديد و امروز شكافهاي آن بيشتر هم شده است. شالودهاش را شماها ريختيد و امروز هر اقدامي انجام ميشود كه اين گسلها پر شوند، به اين راحتيها پر نميشود. همه دوستان بايد حواسشان جمع باشد كه در ظرف 20 سال گذشته، آنها بودند كه اين خشت كج را گذاشتند و ديوار، كج بالا رفت. اين ديوار كج به دوره احمدينژاد اختصاص ندارد، بلكه اتفاقاً به حسب فرمايشات مكرر حضرت آقا، در اين دولت، مسير كج گذشته به سمت ريل اصلي و به سمت تفكر حضرت روحالله رفت، والا بر اساس تفكر آنها مشخص بود داريم به كدام سمت ميرويم. دوستان ما بايد توجه داشته باشند كه اگر كليد عبور از احمدينژاد را بزنند و بگويند اين هم كه حسابش تمام شد، برويم دنبال كس ديگري بگرديم، فاتحه خيلي چيزها خوانده است. حزبالله نبايد اين اشتباه را بكند و فكر كند آن طرف خبري هست. بايد منطقي باشيم. در تمام اين سازمانها و نهادها عواملی وجود دارند که روحیه کار ارزشی را ندارند، یعنی يعني مدل كارمندي به كار نگاه میکنند، نه مدل بسيجی. ارزشي عمل كردن يعني خودت را فداي كار كنی"
در خاتمه اینکه آیا سازمان های انقلابی و مردم در زمان شاه مبازه کردند تا که مشتی آخوند 2 زاری منبری که در پا یان روضه خوانی های شان دعا و ثا گوی شاه بودند با پاسداران قدرت را قبضه و انحصاری کنند که برای دانشجویان تعیین تکلیف کنند که می بایست فقط درس بخوانند و به مسائل دیگر دخالت نکنند. همینطوربرای رقبای همکارشان که حاضر نشدند از قدرت کناره بگیرند و تسلیم شوند و سهم خواهی نکنند. هر گونه اتهام ضد انقلابی و وابستگی به بیگانه به اینان زده شود . طوریکه حتی با تحریک کردن کودکان 12 ساله های به سوی شان دمپائی پرتاب می شود تا این چنین جواب زندانی و محاکمه نشدن شان داده شود . مهمتر اینکه اکنون که پاسداران کودتا کرده و با حمایت ولی وقیح و آخوند متحجر انگلیسی تئوری پرداز خشونت و مرگ و دروغ گفتن مصلحتی مصباح یزدی جبهه ی مخالف مشترک علیه رفسنجانی گرفته اند که ستاره ی قدرتش رو به افول می باشد . ولی هنوز همچون خاتمی و موسوی و کروبی از صحنه حذف نشده است چونکه رئیس تشریفاتی دومجمع مصلحت نظام و خبر گان آخوندی می باشد که می بایست وی نیز به سر نوشت سران رقبای مغلوب دچار شود. بنا براین بی جهت نیست که پاسدار حاج سعید قاسمی اعتراف به مواجهه شدن با بحراني عنقريب کرده است و اکنون بیشرین توطئه های علیه ی رفسنجانی سازماندهی شده است. چونکه متهم شده است به جای تعریف و تمجید علیه ی دولت نامشروع احمدی نژاد موضع گیری می کند و طرح كاذب آمريكا هراسي را دنبال می نماید.
گر روند فتنه مستند نشود، خدا ميداند چه اتفاقاتي رخ خواهد داد .حاج سعید قاسمی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس میهمان رجانیوز بود و طی گفتگویی چند ساعته، در مورد مسایل روز سخن گفت. در این دیدار صمیمی وی در مورد فتنه سال گذشته و ریشه های آن سخن گفت و در ادامه نیز به برخی مسایل جنجالی روز از جمله آوردن منشور کوروش به ایران، پروژه عبور از احمدی نژاد، آسیب شناسی نقاط ضعف هواداران دولت در طی سالهای اخیر و.. پرداخت. بخش اول این گفتگوی خواندنی در ادامه آمده است"
حاج پاسدار سعید قاسمی در ادامه کروبی و موسوی را به بیرون زدگان از درون رژیم ضد بشری متهم نموده و در کنار حامیان شان اینان را فتنه گران جبهه ی ضد انقلاب مقابل رژیم ضد بشری کودتائی قرار داده و متهم شان کرده و پیرامونش چنین تحلیل داده است :
" فتنه سال گذشته را پشت سر گذاشتيم. دو جريان از دل نظام و جرياني خارج از نظام يكي شدند و در مقابل نظام ايستادند و جریان انقلاب هم با آنها برخورد كرد. الآن جریان حزباللهي با رويكردهاي جديد فرهنگي كه بعضاً از دل دولت بيرون ميآيد، مواجه هستند و يك عدهاي هم دارند از آب گلآلود ماهي ميگيرند و بهنوعي فضا را به نفع خودشان برميگردانند، در حالي كه قبلاً تجربه شده كه به چه نحوي كار كردهاند و واقعاً نميشود صداقتي را در كارشان ديد. در اين ميان واقعاً يك عدهاي ماندهاند كه راه و موضع درست و بحث اصلي و فرعي چيست؟در سال گذشته، اتفاقات سهمگيني افتاد و ما در انقلابمان با پيچيدگي های جديدی مواجه شديم كه شايد اگر نام آن را "هشت ماه نبرد با فتنه و فتنهگران" بگذاريم، گزافه نگفته باشيم. خيليها از كنار لفظ فتنه رد ميشوند و الفاظ ديگري را به كار ميبرند و ديديم كه در تلويزيون آمدند و از الفاظ ديگري استفاده كردند و گفتند چنين چيزي نبوده و در واقع چالش و تقابل بين دو جريان در داخل خود نظام بوده است. اما واقعا تقابل بين دو جريان نبود، بلكه در يك طرف خاكريز، اتحاد همه جناحهاي ضد انقلاب را ملاحظه كرديم كه خيلي عجيب است. اگر خط زنجيري را كه آن طرف خاكريز در برابر نظام ارزشي ما قرار گرفت ملاحظه كنيم، اين بازنگري و مشاهده ميتواند تا حد زيادي ما را از كلافگي و سردرگمي نجات بدهد. با كمال تأسف ما هيچ وقت اسناد را خوب بازنگري و بازخواني نميكنيم و دو مرتبه دچار اشتباه ميشويم. نمیآییم ببینیم در كجاها آسيبپذير هستيم، هميشه راه براي دشمن باز ميماند كه از آن معبر به ما حمله كند و ما آسيبپذير باشيم. اين هشت ماه فتنه دقيقاً مثل اتفاقي بود كه سرِ جنگ آمد و الان در بازخواني جنگ، ميبينيد كه روايتهاي گوناگون ارائه مي شوند و همه اذيت ميشوند. يكي اعتقاد دارد كه بنيصدر خائن بود و در مقابل چهرههایي كه مدعي انقلاب هستند و در مقطعي حتي علمدار بودهاند، میگویند بنيصدر خائن نبود؛ طبيعتاً در يك سري مباني و اصول انقلاب شك و ترديد ايجاد ميشود. وقتي اين بازخوانيها واژگونه اتفاق ميافتد، اگر خداي ناکرده اين رويکردها تثبيت شوند و بر آنها مهر صحت زده شود، معلوم نيست چند دهه بعد چه اتفاقي بيفتد"
در بخشی دیگر از گفتگوی حاج سعید پاسدار قاسمی از خائن بودن بنی صدر گفته است تا که در ادامه وی را تبدیل به سنگر تهاجمی کرده است تا که بتواند به خاک ریز پاسدار شمخانی تهاجم و تصرفش کند که چرا این وزیر دفاع دولت خاتمی در 8 8 تغییر موضع داد و اصطلاح فتنه را قبول نکرد . آنگاه اشاره به تناقض گوئی های ادامه دار 180 درجه ی تکراری مسئولان کرده است که پس از فتنه 88 اتفاق افتاد که بقول خودش از آن بعنوان جبهه ی جنگ یاد کرده است تا که به صدا و سیمای پاسدار ضرغامی رسیده و انتقاد کرده است که چرا به جای ساختن فیلم های مستند 88 ولی صحنه های مسئله ساز ندا آقا سلطان را بارهاپخش نمود . در نهایت چنین به ولی وقیح آویزان شده که وی توانست عمق فتنه را ارزیابی و ترسیم نماید . بالاخره داستان ادامه ی جنگ جناحی و باندی را اینگونه به مخالفین به خصوص مجاهدین ختم کرده است:
"چه جور ميشود كه آقاي شمخاني وقتي كه در محاصره دشمن بوديم نامه ميدهد كه دارد خيانت ميشود و بعد از يك پروسه، يكدفعه 180 درجه تحليلش تغيير ميكند؟ آن شب خيلي اتفاقات در برنامه تلويزيوني "دیروز، امروز، فردا" افتاد، بهطوري كه بالاخره مجری برنامه پرسيد: "شما فتنه را قبول داريد يا نه؟" و شمخاني جواب داد: "كدام فتنه؟!" پيچيدگيهاي جريانهای هشت ماهه فتنه بهمراتب پيچيدهتر از جنگ بود و خود شما با گوشت و پوستتان درك كرديد. هنوز يك سال نگذشته، ميبينيد كه چقدر در گفتهها و شنيدهها دچار تناقض شدهايم. مطمئناً 10 سال بعد اگر بخواهيد اين جريان را به فرزندانتان انتقال بدهيد و بگویيد من بودم و موضوع از اين قرار بود، به آدمهایي برخورد ميكنيد كه تلقيهاي 180 درجه متفاوتي را ارائه خواهند داد. اگر روند اين فتنه بهدرستي مستند و بازخواني نشود، خدا ميداند كه چه اتفاقاتي روي خواهد داد. ابتدا فتنهگران تبديل به معترضين ميشود، بعد كلمات يك مقدار رقيقتر و تبديل به مخالفين ميشود و تمام! عين اين داستان را در فتنه 88 شاهد هستيم. زماني كه با فتنه درگير بوديم، درست مثل مقطعي بود كه درگير جنگ بوديم. در سال بعد از سال فتنه، يعني در سال 89 بايد مستندات رو ميشدند و فيلمهایي ساخته ميشد، ولي متأسفانه اين اتفاق نيفتاد و در اوج سالگرد فتنه، باز هم در تلويزيون فيلم و خبر اساسی نديديم و دائماً فيلم ندا آقاسلطان نشان دادند كه هيچي هم از آن در نيامد و فقط شبهات و ابهامات را بيشتر كرد. بچههاي ما در كليت ماجرا فهميدند كه از يك جایي ضربه خورديم، ولي از كجا و چه طوري؟ اين قصه درست باز نشد، بماند كه خيليها دوست دارند اين قصه همچنان براي آينده نزديكتري كه خدا ميداند چه ميخواهد بشود، در پرده ابهام بماند. اما آن چيزي كه از روشنگريهاي حضرت آقا فهميديم و تأكيد ايشان روي قضيه فتنه و همچنین افشاگريهایي كه بسياري از مقامات و رسانهها کردند، ما را به عمقي بيش از آنچه كه در جریان فتنه متصور بوديم، رساند. بد نيست زنجيره آن طرف خاكريز را كامل كنم كه از بهایيها گرفته تا منافقين، تا كارگزاران، تا موسوي و كروبي و چهرههایي كه همه بهنوعي در بخشي از نظام مسئوليت داشتند و علمداري كردند، تا آقاي هاشمي و فرزندانش، تا اصلاحطلبها، تا شاه و شاهزادگان، تا مسعود رجوي را در بر ميگرفت و جالب اينجاست كه همه اينها را پشت يك خاكريز ميبينيم! ، بنابراين، اين وظيفه تلويزيون بوده كه اين كار را بكند، ولي آیا بيني و بين الله يك فيلم 20 دقيقهاي از اين صدا و سيماي ما پخش شد كه عمق فتنه را نشان بدهد؟ البته همين جا اشاره بكنم كه بخش زيادي از اين فتنه در برخی سازمانها و نهادها ريشه داشت و دارد. اين طرف هم بحث احمدينژاد نبود و نيست و ما داريم از خط ولايت صحبت ميكنيم، يعني تفكر ولایي و ارزشي در يك جبهه و آن طرف تفكر غيرولایي و ضد ارزشي در لباسهاي مختلف، از ضد انقلاب و بهایيها بگيريد تا حتی برخی روحانيون و سرداران! اينها چگونه به يك خط شدند و يك زنجير را تشكيل دادند و فقط يك شعار ميدادند؟ آن هم شعارهاي بسيار وحشتناك كه 180 درجه با اصول و مباني انقلابي تضاد داشت، اينها رفتند و پشت سر خط فتنه ايستادند و تا روز آخر هم با اينكه آقا بارها گفتند مرزبندیتان را با اينها مشخص كنيد، اين كار را نكردند. سر قصه روز قدس، سر قصه شعار حمايت از مظلومين و محرومين ساير نقاط جهان و... چنان با افكار و آراي دشمن خلط شدهاند كه تا همين الان هم نتوانستهاند خط مرزي را براي خود ترسيم كنند. آنها به خودشان گفتند ما رأي اينها را داشته باشيم، هدف وسيله را توجيه ميكند!"
اما حاج سعید پاسدار قاسمی خطاب به حزب الله توصیه کرده است که پاسدار گماشته احمدی نژاد تا جائی تحمل می شود که این مترسک گماشته بدون چون وچرا غلام حلقه به گوش ولی وقیح باشد و در خدمت ولایت باشد. در غیر اینصور اگر این چنین پرچمدار ولایت وقیح نباشد تحمل نمی شود :
"احمدينژاد قطعاً تا زماني كه علمدار پرچم ولايت هست، احمدينژاد است، چون كساني كه اين طرف خاكريز آمدهاند و در برابر زنجيري از انواع و اقسام مخالفين خط ولايت قرار دارند، هدفشان حمايت از خط ولايت است و نه فرد خاصي. و اين چيزي است كه خود احمدينژاد بهتر از هر كسي ميداند و ديديم كه هر وقت اندكي از تفكر حضرت آقا فاصله گرفت و يا اين شائبه بين حزبالله ايجاد شد كه دارد فاصله ميگيرد، نمره قبولياش از 20 پائينتر آمد. البته بايد بگویيم كه اين بزرگوار به حسب استمرار خط فكري حضرت آقا، نمره قبولي را دارد و در همين جا دعا ميكنيم كه اتفاقاتي پيش نيايند كه اين شائبهها بيشتر شوند و ما در صف خودیها شاهد ريزش بيشتري نشويم.
بهر صورت حاج پاسدار سعید قاسمی در ادامه با یک تناقض گوئی آشکار ابتدا انتقاد از دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه کرده است که چرا با تهیه ی تومار ها ی تهیه شده ی سفارشی سران فتنه محاکمه نشدند. و لی در دنباله افزوده بهتر که اینان زندانی نشدند تا از این قهرمان دلاور و فداکار و شهیدان زنده ساخته شود تا با لو دادن سر نخ بسیج و اعزام لباس شخصی های دژخیم و حزب اللهی های چماقدار در جلوی درب خانه ی کروبی که چند شبانه روز هم طول کشید فاش ساخته که در بیرون زندان که یک بچه 12 ساله می تواند با دمپائی اینان را مورد تهاجم قرار دهد و دنبال کند و تأکید کره که اینگونه اقدام ها برای هر شخصیتی مرگ است:
"اما چند نكته بسيار مهم وجود دارد. اول اينكه لازم است شما به عنوان رسانه درست عمل كنيد در مورد اينكه عوامل فتنه و جريانهای فتنه كه بخشي از آنها به دليل اينكه سيستم قضایي ما درست عمل نكرد و عليرغم خواستههاي شديد ملت و طومارهاي فراواني كه دادند كه سران فتنه بايد محاكمه بشوند، كار مهمي انجام نداد. در عين حال ميدانيم كه با زندان رفتن موسوي و كروبي از آنها دلاورمرد و فداكار و شهيدان زنده درست ميشد، اين كار نظام را ميپسنديم كه اينها آزاد باشند و هر بار كه به هر جایی ميروند، مردم با لنگه كفش دنبالشان كنند. اينها اگر به زندان بيفتند، بزرگ ميشوند. اينكه در بيرون از زندان، يك بچه 12،10 ساله با لنگه كفش دنبال كروبي راه بيفتد، براي يك شخصيت، مرگ است. ديگر برايش چيزي باقي نماند كه در قزوين يك بچه 12 ساله دمپایي به سمت او پرت كرد. ما بيني و بين الله اصلاً از اينكه چهرهاي در قد و قواره كروبي به اين روز بيفتد، خوشحال نيستيم اما اينكه چه شد كه اينها كارشان به اينجا كشيد، خودشان بايد جواب بدهند"
همچنین پاسدار سعید قاسمی با تحریف کردن تاریخچه جنبش آزادیخواهی دانشجوئی و مبارزه با ارتجاع داخلی و استعمار خارجی در زمان شاه ادامه داشت وپس از آن در دوران شیخ ادامه یافته است . اکنون با توهین کردن به فهم و شعور قشر آگاه دانشجو . خطاب به حزب اللهی های چماقدار با سفسطه گری حوزوی پاسدار در مورد دانشجویان آگاه و مبارزه این چنین ادعای مضحک کرده است :
"اين وظيفه شما و وظيفه رسانه ملي است كه متأسفانه باز داريد غفلت ميكنيد و سعي نميكنيد اين را براي مردم شرح بدهيد. مثلا جوان ما قبل از اينكه وارد دانشگاه بشود، اصلاً در حال و هواي اين چيزها نبود و سر و كارش با همين كتابهاي درسي بوده كه از آنها انسانهاي انقلابي در نمیآید و بعد ناگهان میآید در دانشگاه در كوران جريانهای سياسي قرار میگیرد و به او میگویند از حالا ميتواني رأي بدهي. يكي از اين دو تا را انتخاب كن. يا احمدينژاد كوتاه قد با قيافه كارگري يا از آن طرف خوشگلهاي با عباهاي متنوع، عينكهاي پنسي دودي، لباسهاي سِت شده با كفش و نعلين و عينك و پيراهن و مو، عكسها و پوسترهاي عريض و طويل و حاميان اسكيتباز از ولنجك گرفته تا پاركوي و... طبيعي است كه جوان گول عوامفريبي آنها را ميخورد. این جوان نميآيد 200 صفحه رمز عبور1 و 2 و 3 و 4 ويژهنامه روزنامه ايران را بخواند و از آن در بياورد كه چه اتفاقي افتاده؟ چون جامعه ما جامعه اهل مطالعه نيست. بر ما و بر حزبالله كاملاً مسجل شد كه اين فتنه در داخل با پتانسيل موجود، كه خودمان هم فكرش را نميكرديم، از نوع و جنس و هملباس خودمان و با حمايت بيگانه شكل گرفت. آقايان انكار نكردند كه با جورج سوروس و امثالهم جلسه داشتهاند، اما شواهد بهقدري مبرهن بودند و شهودي كه در جلسه حضور داشتند، قضيه را مطرح كردند كه اينها نتوانستند زير قصه بزنند. آقا! شما جلسه با سوروس داشتهايد! بعد که اسنادش درآمد گفتند که با آزادانديشان جهان جلسه گذاشتيم! "
بالاخره پاسدار حاج سعید قاسمی بدون توجه به اینکه رحیم مشائی معاون اول رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد است که مورد تأئید و پشتیبانی ولی وقیح است به چماقداران حزب اللهی رهنود داده که باید مواظب باشید که رحیم مشائی مسئله است . سپس باز پاسدار شمخانی را دراز کرده و گیر به کروبی و موسوی و رفسنجانی داده است که چرا در کنار مخالفین به خصوص مجاهدین قرار گرفتند و از ولایت وقیح فاصله گرفتند و تأکید کرده هرجا اینان را گیر آوردید می بایست از اینان سئوال کنید که چرا این مسیر را رفتند؟ چه شد که همه با هم به ولی وقیح تهاجم کردند و تأسف خورده که چرا اینان اقدام دشمن شاد کن مرتکب شدند و به دليل فاصله زياد از تفكر امام شیاد و جانشین وی حاصل کار شان منتهی به همان خطراتي شد که ولی وقیح براي زندگي اينان پيش بيني كرد .يعني فاصله گرفتن از خط رهبري و ولايت و وقیح و سر سپردگی به آن منتهی به دست و پا زدن در باتلاق منيتها و اشرافيگري شدند. بهطوري كه اصلاً حاضر نيستند به صحبتهاي ولی وقیح آقا گوش دهند . چونکه در جريان فتنه به جای تسلیم شدن و اطاعت کردن از وی مواضع 180 درجه با موضع ولی وقیح اتخاذ نمودند . آنگاه خطاب به چماقداران حزب اللهی دستور داده در اين مرحله که بسيار مهم است. نباید بچههاي ما متحير بمانند و در مواجهه با بحراني كه عنقريب با آن مواجه خواهيم شد درست تصميم بگيريم که مطالبات مان از اینان به خصوص از رفسنجانی چنین است :
"يكي از كارها اين است كه اين قصه را دقيقاً بازخواني كنيم و از آقايان اين جريان يك سري مطالبات داشته باشيم. حالا كه نظام تصميم گرفته اينها را در زندان نيندازد، رأس و ليدرهاي فتنه را كه در قد و قواره موسويخوئينيها و ساير آقاياني هستند كه پشت پرده تشريف دارند و دم لاي تله ندادهاند، بشناسيم تا بفهميم چه اتفاقاتي افتاده و اين نياز به روشنگريهاي زيادي دارد. نکته دوم؛ براي اينكه دچار تحليلهاي روزمره نشويم و هر روز يكي را علم نكنيم و يكي را زمين نزنيم،. هر كس گفت آقا! اين انگشتر را ميخري؟ به حسب خوشگلي و وزنش نبايد بخري، بلكه بايد مثل طلافروشها محك بزني و بگویي درصد عيارش اين قدر است يا بگویي اين حلبي است، بردار ببر. مطلب بعد اينكه تلويزيون سخنراني حضرت آقا را یک بار پخش ميكند اين سخنان نكات كليدي و حساس زيادي دارند كه باعث ميشود ما از مسير اصلي گمراه نشويم، اما نهايتاً روز اول و دوم، كيهان و شماها جملاتي از آقا را بيان ميزنيد، ولي بعد هيچ كدام به شكل اجرایي در نميآيند. بعد هم اين صحبتها به شكل پيامها و فرامين اجرایي در سطح جامعه، در نمیآید و به فراموشي سپرده ميشود. مطلب بعد اينكه ما نميدانيم كساني كه در اين جريان، ضربه خورده و روي غريزههاي حسادتي و روي ميزاني كه با دشمن كنار آمدهاند، تا چه حد با همديگر همگرایي پيدا كردهاند و در يك پازل بازي ميكنند و وحدت اينها چگونه است و چگونه خواهد بود؟ اما اين حسادتها را ميبينيم كه دارند تكرار ميشوند و اينها نه تنها دست برنداشتهاند، بلكه بر عناد خودشان تأكيد دارند. اين مسئله را تشريح کنید. در اين مدت نگرش آقاي هاشمي را دقيقاً در هر جایي حتی موردی كه علما و روحانیون جمع بودند، ببينيد. اينها تزي را القا ميكنند كه حضرت آقا جواب آن را در جمع خبرگان دادند. آقاي هاشمي در جلسات متعددي كه اين طرف و آن طرف داشتهاند و ميشنويم، دارند اين نقش را بازي ميكنند كه من اسم آن را "آمريكا هراسي كاذب" ميگذارم. القا ميكنند كه نظام -و مشخصاً دولت احمدينژاد- به دليل اينكه در سياست خارجي خود، كشور ما را در كنج انزوا قرار داده، اين شاخ و شانهاي كه دشمن دارد ميكشد، قطعاً اجرایي خواهد شد، يعني آمريكا قطعاً به ما حمله خواهد كرد و آماده باشيد، چون نظام عنقريب از اساس دچار بحران ميشود. اين تحليل را چند سال پيش هم داشتند و درست در نيامد و جوابي هم نداشتند بدهند. البته در يك جایي برگشت و گفت اقدامات بعدي ما باعث شد كه آنها حمله نكنند! اگر چند وقت بعد هم بگویيم آقا! چرا نزدند؟ شايد جزو افتخارات خودشان بدانند كه پيشدستيها و تحليلهاي ما موجب شد كه نزنند! در واقع اين آمريكا هراسي كه القا ميكنند، به خاطر اين است كه بگويند دولت نتوانسته تا حالا در اين زمينه، امور را بچرخاند، ولي ما تجربه عبور از بحران را داريم و اي مردم! آماده باشيد كه عنقريب آمريكا به ما حمله ميكند و كل زندگي ما كنفيكون خواهد شد و اين مایيم كه بايد بيایيم و اين بحران را مديريت كنيم! اما زهي خيال باطل! چون اين تفكر بيش از آنكه حاصل يك تحليل درست و علمي باشد، بافته حسادتها و كينهورزيهاست و ابداً مبناي علمي ندارد. بر اساس اين وضعيتي كه ما داريم در منطقه ميبينيم، آمريكایيها در قد و قواره و شرايطي نيستند كه بخواهند از اين كارها بكنند. البته درصدي احتمال دارد كه دشمن كاري غيرعقلایي انجام بدهد، ولي بايد به اين عزيزان عرض كرد اين در اثر چراغسبزهایي است كه از اين طرف داده ميشود و در اثر اعمال خائنانهاي است كه اين طرف انجام شد و ميشود و روزنههایي را در نظام ايجاد كرد و اتفاقاً پايهاي كه شماها ريختيد، مبناي اين گسلهایي شد كه حتی در نهادهای حکومت ايجاد كرديد و امروز شكافهاي آن بيشتر هم شده است. شالودهاش را شماها ريختيد و امروز هر اقدامي انجام ميشود كه اين گسلها پر شوند، به اين راحتيها پر نميشود. همه دوستان بايد حواسشان جمع باشد كه در ظرف 20 سال گذشته، آنها بودند كه اين خشت كج را گذاشتند و ديوار، كج بالا رفت. اين ديوار كج به دوره احمدينژاد اختصاص ندارد، بلكه اتفاقاً به حسب فرمايشات مكرر حضرت آقا، در اين دولت، مسير كج گذشته به سمت ريل اصلي و به سمت تفكر حضرت روحالله رفت، والا بر اساس تفكر آنها مشخص بود داريم به كدام سمت ميرويم. دوستان ما بايد توجه داشته باشند كه اگر كليد عبور از احمدينژاد را بزنند و بگويند اين هم كه حسابش تمام شد، برويم دنبال كس ديگري بگرديم، فاتحه خيلي چيزها خوانده است. حزبالله نبايد اين اشتباه را بكند و فكر كند آن طرف خبري هست. بايد منطقي باشيم. در تمام اين سازمانها و نهادها عواملی وجود دارند که روحیه کار ارزشی را ندارند، یعنی يعني مدل كارمندي به كار نگاه میکنند، نه مدل بسيجی. ارزشي عمل كردن يعني خودت را فداي كار كنی"
در خاتمه اینکه آیا سازمان های انقلابی و مردم در زمان شاه مبازه کردند تا که مشتی آخوند 2 زاری منبری که در پا یان روضه خوانی های شان دعا و ثا گوی شاه بودند با پاسداران قدرت را قبضه و انحصاری کنند که برای دانشجویان تعیین تکلیف کنند که می بایست فقط درس بخوانند و به مسائل دیگر دخالت نکنند. همینطوربرای رقبای همکارشان که حاضر نشدند از قدرت کناره بگیرند و تسلیم شوند و سهم خواهی نکنند. هر گونه اتهام ضد انقلابی و وابستگی به بیگانه به اینان زده شود . طوریکه حتی با تحریک کردن کودکان 12 ساله های به سوی شان دمپائی پرتاب می شود تا این چنین جواب زندانی و محاکمه نشدن شان داده شود . مهمتر اینکه اکنون که پاسداران کودتا کرده و با حمایت ولی وقیح و آخوند متحجر انگلیسی تئوری پرداز خشونت و مرگ و دروغ گفتن مصلحتی مصباح یزدی جبهه ی مخالف مشترک علیه رفسنجانی گرفته اند که ستاره ی قدرتش رو به افول می باشد . ولی هنوز همچون خاتمی و موسوی و کروبی از صحنه حذف نشده است چونکه رئیس تشریفاتی دومجمع مصلحت نظام و خبر گان آخوندی می باشد که می بایست وی نیز به سر نوشت سران رقبای مغلوب دچار شود. بنا براین بی جهت نیست که پاسدار حاج سعید قاسمی اعتراف به مواجهه شدن با بحراني عنقريب کرده است و اکنون بیشرین توطئه های علیه ی رفسنجانی سازماندهی شده است. چونکه متهم شده است به جای تعریف و تمجید علیه ی دولت نامشروع احمدی نژاد موضع گیری می کند و طرح كاذب آمريكا هراسي را دنبال می نماید.
هوشنگ بهداد
سی ام مهر ماه سال 1389
سی ام مهر ماه سال 1389
مشروح گفتوگوی رجانیوز با حاج سعید قاسمی / بخش اول: اگر روند فتنه مستند نشود، خدا ميداند چه اتفاقاتي رخ خواهد داد.هاشمی در پروژه امریکا هراسی کاذب نقش بازی میکند
http://rajanews.com/detail.asp?id=66527
http://rajanews.com/detail.asp?id=66527