دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 2 آبان ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان ستون محكم انقلاب در قم
"سفر تشریفاتی و نمایشی ولی وقیح به قم که هم زمانی با روشنگری ویکی لیکس دارد می توان گفت که این توطئه بر ضد اهداف طراحی شده تبدیل و شکست خورده است."
علیه ی لیبرالیسم و سکولاریسم تاختن و از گوهر روحانيت و مرجعيت و ولايت فقيه سخن گفتن البته با سانسور کردن فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح از آن دستگاه تبلیغاتی نمد مالی بیرون می آید که ترکیبی از فسیل های حوزوی با پاسداران کودتاگران و پادو و جارچیان پاسدار و بازجویان روزنامه نگار و ذوب شد گان در ولایت وقیح با هم باشد که می توان از یک بد نام و منفور و نا مشروع رهبر یت ام القرای جهان اسلام بسازند و با تر تیب دا دن یک سفر نمایشی و تشریفاتی و با بسیج کردن ساندیس خوران و لباس شخصی ها و طلبه های حوزه علمیه ی و قرق کردن قم لباس مرجعیت هم به تن این مترسک پاسداران کودتا گر پوشاند. زیرا که تأکید شده چنانچه غفلت در اقدام تاج گذاری مرجعیت سازی وی شود، جبهه خودي تضعیف می شود و دشمن مي تواند با مطرح کردن بحث مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران که نمود عینی آن در تظاهرات های ضد حکومتی سال 88 اتفاق افتاد. ضربه هاي بنيادين به حكومت ديني بزند يا دست كم از سرعت حركت بالنده آن بكاهد و موجب زدن زیرآب رژیم ضد بشری رو به زوال شود. بنابراین قلم بر دست وارونه گوی و یادداشت روز نویس برای قالب کردن جایگاه بر تر ولی وقیح نسبت به هم قطاران بالا تر از وی این چنین دست به ترفند شامورتی بازی خیابانی و نقالی قهوه خانه ای زده است :
" با اين رويكرد، حوزه هاي علميه و روحانيت و مرجعيت به ويژه در ام القراي آن قم، كانون ظرفيت ها و فرصت هاي بي نظير و پرشمار است، همچنان كه مي تواند يكي از نقاط تمركز و حساسيت و تحرك- با واسطه- دشمن باشد. قم مركز «تغذيه» و «تنفس» و «رشد و بالندگي» نظام اسلامي است. در صورت غفلت جبهه خودي، دشمن مي تواند ضربه هاي بنيادين به حكومت ديني بزند يا دست كم از سرعت حركت بالنده آن بكاهد. 1389 يوم الله ديگري را در عداد 19 دي 1356 رقم زد تا بار ديگر شاهدي بر دوران سازي و جريان آفريني بي نظير «قم» باشد. درياي مواج جمعيتي كه از مردم و علما و روحانيت براي در آغوش كشيدن مولا و تجديد پيمان شكل گرفت، گواه صادق «تشخيص در وقت لازم» و «اقدام در وقت لازم» بود. باران رحمتي بود كه در تراكم «موقع شناسي» و «تولاو تبرّا» باريدن گرفت و جريان يافت و شست و صفا و طراوت داد و تمام تارهاي توهم و حباب هاي وسوسه - كف هاي روي آب- را با خود روبيد و برد"
جالب است که !گذشته از مهره های اعزامی های مأمور به غرب و نفوذ دادن شان در شبکه سخن پراکنی بی بی سی و رادیو فردا که هدف ساختن اپوزیسیون از درون و مقابل اپوزیسیون بر انداز قرار دادن می باشد . اانون هم لهجه ی پاسدار حسین شریعتمداری ضمن نام بردن از مخالفان جدی ولی وقیح در قم همچون منتظری که رفت و صانعی و کروبی و خاتمی در تهران و سایر حامیان برون مرزی اینان که متهم به تروریست شده اند و تازه کردن داغ دل آخوند تبهکار متحجر و دزد انگلیسی تئوری پرداز خشونت و مرگ و دروغ گفتن مصلحتی مصباح یزدی نسبت به نقل قول هاشم آقاجری که چرا در دانشگاه بوعلی سینای همدان چند سال پیش از دکتر علی شریعتی نقل قول نمود که آدم میمون نیست که نیاز به مقلد برای تقلید کردن داشته باشد . زیرا که این نقل قول در صورت جا افتادن کرکره ی دکان دین فروشان حاکم پائین کشیده می شد . لذا برای اینکه از سازمان مجاهدین بهزاد نبوی انتقام گرفته شده باشد . هم اینکه مرثیه خوان ولی وقیح و پرونده ساز همکار سر باز جوی حسین شر یعتمداری برای رقبای ولی وقیح در حوزه ی علمیه ی قم و هم رقیب مغلوب پرونده سازی با تهدید وتوهین کرده باشد یا پرونده همراه با توطئه گشوده باشد . بنابراین از مهدی هاشمی یاد نموده است که برادر داوماد منتظری بود که بدستور رفسنجانی مکار اعدام شد . همچنین در ادامه ی شیوه ی بازجوئی و تحریف گری یقه ی نهضت آزادای را گرفته است که چرا خواهان جدائی دین از حکومت می باشد . سپس پرخاشگری و اتهام زنی به آیت الله شریعتمداری را دنبال کرده و گفته که چگونه با توطئه از سوی عوامل خمینی شیاد در حوزه ی علمیه ی قم خلع لباس و از صحنه ی رقابت حذف شد . در دنباله بدون اشاره به جنایات مرتکب شده ی حاکمان تا قبل از 30 خرداد و پس از آن اشاره به 7 تیر کرده و پاچه ی مجاهدین را گرفته است تا در نهایت توانسته باشد به حوزه ی علمیه ی قم دست نشانده ی ولی وقیح رسیده باشد که تبدیل به پشت جبهه و سنگر پشتیبانی و تهاجمی ولی وقیح علیه ی مخالفان و منتقدان شده است که گزارش آن را قلم بر دست یادداشت روز نویس اینگونه تنظیم کرده و تحلیل داده است :
" راديو فردا كه علنا اعلام مي كرد معضل و چالش اصلي در برابر آشوب و فتنه سال 88 اسلامگرايي مردم است و ابتدا بايد اين مانع را از سر راه برداشت، در كدام دستگاه محاسبه، ازمنتظري و صانعي و خاتمي و كروبي و نظاير آنها به عنوان مجتهد واقعي يا روحاني نوانديش ياد مي كرد؟ اگر تروريست هاي اجير شده ناتوي فرهنگي- نظير سروش و گنجي و مجيد محمدي و...- فقاهت و روحانيت را با «طالباني گري » قياس مي كردند و تروريست هاي فرهنگي لانه كرده در سازمان مجاهدين (انقلاب) و حزب مشاركت، اصل تقليد از مرجعيت را عملي خرافي و شبيه كار ميمون مي خواندند، چگونه بود كه همزمان خلعت روحانيت و مرجعيت نوانديش بر تن برخي سارقان عباي پيامبر كردند و از حلقوم و قلم آنها حكم و فتوا و رهنمود در رساله عمليه «فتنه»! صادر كردند؟اگر ذات روحانيت و مرجعيت، استقلال و اجتهاد و راهنمايي است، چرا در طول 30 سال گذشته سازمان ناتوي فرهنگي به همراهي منافقين، همواره برخي رجال مطيع و مقلد و پيرو را براي راهنمايي و مرجعيت تبليغ كرده اندآيا غير از اين است كه مهدي هاشمي- برادر هادي هاشمي داماد و رئيس دفتر آقاي منتظري- 2 سال پيش از انقلاب سنگ بناي «آيت الله كشي» را با به شهادت رساندن آيت الله شمس آبادي گذاشته بود و پس از آن هم به واسطه باندي كه در بيت «قائم مقام رهبري» فراهم كرد، مشغول ترور شخصيت حضرت امام و مسئولان طراز اول نظير آيت الله خامنه اي شد؟! نهضت آزادي قائل به جدايي دين از سياست و مخالف ولايت فقيه و حكومت ديني را با بيت قائم مقام «رهبري» چه كار؟! منافقين باني جنايت هفتم تير 1360 - و از جمله باني شهادت محمد منتظري- را چه نسبت با بيت منتظري و باند مهدي و هادي هاشمي؟!. آنها ديده بودند كه جامعه مدرسين حوزه علميه قم در ماجراي انحراف سيدكاظم شريعتمداري، از هيبت و طمطراق تبليغاتي وي نهراسيده و با شجاعت تمام او را اول ارديبهشت 1361 از مرجعيت خلع كرده اند و... چنين بود كه جامعه مدرسين حوزه علميه قم به عنوان پاسدار راستين حريم فقاهت و روحانيت و مرجعيت، از همان روزگار مغضوب اردوگاه رنگارنگ ضدانقلاب و منافقين شد تا دوره اصلاحات و پس از آن كه منافقين جديد به همراه نفاق قديم بر شدت حملات خود عليه اين نهاد استراتژيك افزوده اند و اين همان نهادي است كه اغلب مراجع گرانقدر امروز- حفظهم الله تعالي- برآمده از آن هستند"
در خاتمه اینکه اینگونه مجیز گوئی های مشمئز کننده از ولی وقیح کردن و تحلیل های وارونه ی علیه مخالفان و دگر اندیشان و منتقدان و رقبای ولی و قیح و پاسداران کودتاگران ارائه دادن حکایت از منفوریت گسترده ی ولی وقیح است که برای دفع خطر طرح توطئه برای حذف مخالفان وی در حوزه علمیه ی قم و محو کردن سایر مخالفان دیگر برنامه ریزی شده است که ناشی از متزلزل بودن جایگاه ولی و قیح و بن بست کودتاگران می باشد. زیرا که پس از 22 خرداد 88 و فریاد های سرداده شده ی معترضان ناراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای وا صل ولایت وقیح موقعیت بشدت نامشروع و منفور بودن ولی وقیح آشکار و علنی شد که اکنون تلاش شده است با تدارک سفر تشریفاتی و نمایشی به قم این آسیب دیدگی ترمیم شود و مشروعیت کاذب قلابی برای وی دست و پا وهم نوعی مرجعیت برای وی جا انداخته شود تا مقابل مراجع داخلی مخالف در قم و هم نجف قد علم کند . هم اینکه درجه اجتهاد برای مجتبی ساخته شود تا رقیب سید حسن خمینی از صحنه ی رقابت پس زده شود . مهمتر اینکه جبهه ی گسترده مبارزه تغییر دمکراتیک در ایران تضعیف گردد . زیرا که ادامه ی این مبارزه نه اینکه موجب پائین کشیده شدن کر کره دین فروشان دین ابزاری شده می شود ، بلکه در نهایت منتهی به تغییر دمکراتیک و حکومت سکولاریسم در ایران منتهی خواهد شد. اما این سفر تشریفاتی و نمایشی ولی وقیح به قم که هم زمانی با روشنگری ویکی لیکس دارد می توان گفت که این توطئه بر ضد اهداف طراحی شدهتبدیل و شکست خورده است.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890802/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 2 آبان ماه سال 1389
ستون محكم انقلاب در قم (يادداشت روز
)