نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 8 آبان ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " طرح هدفمندي و اعتماد به مردم"
مچ گیری همراه با روشنگری پیرامون سناریوی طرح هدفمندی یارانه های نقدی دولتی " "
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " طرح هدفمندي و اعتماد به مردم"
مچ گیری همراه با روشنگری پیرامون سناریوی طرح هدفمندی یارانه های نقدی دولتی " "
وقتی که سایت خبررسانی فرارواعلام شده است که سهم هر ایرانی بیش از یک میلیون تومان است و مطابق با بودجه سال 1389، سهم هر نفر از صادرات نفت کمتر کمتر از یک دهم یا کمتر از 50 هزار تومان (48535) میشود . بنابراین دیگر چه توقع یا انتظار معجزه ای می توان از طرح هدفمندی نقدی یارانه های دولتی داشت که شروع نشده موجب افزایش قیمت کالا ها شده است که برای جلوگیری از این رشد د بیر ستاد هدفمندی یارانه های نقدی دولتی تهدید کرده است که قانون با شدت با گران فروشا ن را اجرا خواهد کرد. فراموش نشود که پرداختن بحث و جدل و یا تجزیه و تحلیل پیرامون این موضوع نه دلسوزی به نفع مرم محروم وتهی دستان محتاج دریافت یارانه ای نقدی دولتی است که هرروز بیشتر استخوان های شان زیر بار رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری و شکاف طبقاتی خرد می شود و پشت شان خمیده تر می گردد. بلکه قبرستان کهنه شکافتن و نوعی گریز زدن در راستای مچ گیری از باندهای مافیائی غالب است که هدف بر جسته کردن ضعف ها و به رخ حاکمان غالب کشیدن می باشد. برای همین اکنون سرمقاله نویس به تاریخچه ی مختصر یارانه های دولتی در مجمع مصلحت نظام اشاره نموده تا که به شرایط کنونی رسیده که چنین به این مسئله پرداخته و توضیح داده است :
"كشور ما حذف تدريجي يارانهها را در اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد در مورد بعضي اقلام از جمله بنزين تجربه كرد و در واقع طرح هدفمندي يارانهها به صورت بخشي و با شيب بسيار ملايم در آن دوران به اجرا درآمد و توفيقاتي نيز كسب كرد. در آن زمان مجلس هفتم با شعار تثبيت قيمتها و جلوگيري از افزايش آن، طرح افزايش تدريجي قيمت بنزين را متوقف كرد ولي نتوانست جلوي افزايش قيمت كالاها را بگيرد و در عمل شعار تثبيت قيمتها به محاق رفت و ناكام ماند. هر چند مجلس هفتم و كساني كه با شعار تثبيت قيمتها مانع ادامه اجراي طرح افزايش تدريجي قيمت بنزين شدند، درصدد خدمت به اقتصاد كشور و رفاه مردم بودند ولي در عمل مانع پا گرفتن يك تجربه مهم شدند كه اگر به نتيجه ميرسيد ميتوانست الگوي مناسبي براي حذف يارانهها و تحقق عدالت اقتصادي بطور عام و در همهي بخشها باشد. درست است كه اكنون زمان بازگشت به آن موضوع نيست و نبايد مجلس هفتم را به خاطر ناپخته عمل كردن در اين زمينه سرزنش كرد، لكن ميتوان با يادآوري اين موضوع، به همهي دست اندركاران يادآور شد كه با طرح كنوني هدفمندي يارانهها همراهي كنند و به راهي نروند كه منجر به متوقف شدن اين طرح و يا حتي كند شدن اجراي آن شود. همانطور كه از دست رفتن فرصت گذشته يك ضايعه براي كشور بود، از دست دادن فرصت كنوني نيز يك ضايعه خواهد بود و كشور ما با ويژگيهائي كه از نظر اقتصادي دارد تحمل از دست دادن چند باره فرصتها را ندارد. عنصر "احتمالي" بودن تحركات كارشكنانه را در تبليغات دخالت بدهد و آمادگيهاي لازم را براي مقابله قانوني با اين قبيل تحركات داشته باشد. نوعي ضعف در اجراي طرح و يا بي اعتمادي به مردم است. اينها اموري هستند كه مسئولان اجرائي به ويژه دست اندركاران اجراي طرح هدفمندي يارانهها بايد با رفتارها و گفتارهاي متقن و منطقي خود و با اعتماد به نفس بالائي كه در هنگام سخن گفتن درباره اين طرح نشان ميدهند از القاء آنها پرهيز نمايند و حتي عكس آنرا به افكار عمومي بفهمانند"
در خاتمه اینکه وقتی ادعا می شد که اصول گرایان مدعی عاشق خدمت به مردم ایران و مخالف شیفته ی قدرت هستند که همچون رقیب مغلوب دوم خردادی های مغلوب نمی باشند . در صورتی که بیش از 5 سال است که قدرت را قبضه و انحصاری خود کرده اند و دولت نا مشروع دهم که رئیس آن پاسدار گماشته احمدی نژاد است ادعا دارد که دولت وی ساده زیست هم می باشد. ولی اکنون گزارش شده که از سوی این دولت ساده زیست کمتر از یک دهم سهم فروش نفت هم به مردم داده نمی شود . یعنی همان فروش نفتی که قول داده شده بود تبدیل به نان می شود و برتوی سفره های خالی شان برده می شود . اما در عمل نه رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و فقر و بیکاری به جای بردن نان بر توی سفره های محروم وتهی دستان منتظر دریافت نان داده شد ، بلکه یارانه های دولتی هم قطع شد و حال قرار است به جایش مقداری بعنوان هدفمند کردن یارانه های نقدی دولتی نا چیزی به این محرومان منتظر داده شود که پرسش است که مگر منابع طبیعی نفت متعلق به همه ایرانیان نمی باشد ؟ همینطور مشخص است که این نفت ارث پدری و قباله مهریه ی مادری هیچ مسئول حکومتی نیست تا که خودش را صاحب مطلق آن بداند که به خواهد در آمد فروش نفت را به کشور های دیگر حاتمی بخشی نماید . از طرف دیگر مگر اوایل انقلاب خمینی شیاد نگفته بود که سهم پول نفت جلوی درب منازل هر ایرانی تحویل داده می شود؟ همچنین مگر وی قول حکومت مستضعفان و پا برهنگان را نداد؟ پس چگونه است که اکنون سهم نفت مردم ایران آشکارا ملا و پاسدار خور شده است؟ مهمتر اینکه اختلاف پرداخت ناشده ی نه دهم دیگر فروش نفت بر توی کیسه ی چه کسان دیگر به جز مردم ایران محروم واریز می شود؟ چرا باید اقلیتی محدود حاکم و شرکای دزد شان سهم فروش نفت اکثریت را بالا بکشند تا که جامعه هر روز بیش از گذشته به سمت شکاف عمیق طبقاتی سوق داده شود؟ چرا گفته نمی شود عامل این شکاف عمیق طبقاتی و بالا کشی سهم دیگران چیست و مقصران کیستند که اینان آنگونه مردم ایران فقیر و نیازمند نموده اند که اسیر سناریوی طراحی شده ی سرکار گذاشتن شده اند که بقول معروف گردو بر توی دامانش پرتاب می شود و لی سنگ بر توی سرشان زده می شود ؟ یعنی اینکه قرار است مقدار جزئی بعنوان هدفمند یارانه های نقدی دولتی به اینان داده شود و چند برابر آن با افزایش قیمت آزاد کالا ها باز ستانیده گردد.
"كشور ما حذف تدريجي يارانهها را در اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد در مورد بعضي اقلام از جمله بنزين تجربه كرد و در واقع طرح هدفمندي يارانهها به صورت بخشي و با شيب بسيار ملايم در آن دوران به اجرا درآمد و توفيقاتي نيز كسب كرد. در آن زمان مجلس هفتم با شعار تثبيت قيمتها و جلوگيري از افزايش آن، طرح افزايش تدريجي قيمت بنزين را متوقف كرد ولي نتوانست جلوي افزايش قيمت كالاها را بگيرد و در عمل شعار تثبيت قيمتها به محاق رفت و ناكام ماند. هر چند مجلس هفتم و كساني كه با شعار تثبيت قيمتها مانع ادامه اجراي طرح افزايش تدريجي قيمت بنزين شدند، درصدد خدمت به اقتصاد كشور و رفاه مردم بودند ولي در عمل مانع پا گرفتن يك تجربه مهم شدند كه اگر به نتيجه ميرسيد ميتوانست الگوي مناسبي براي حذف يارانهها و تحقق عدالت اقتصادي بطور عام و در همهي بخشها باشد. درست است كه اكنون زمان بازگشت به آن موضوع نيست و نبايد مجلس هفتم را به خاطر ناپخته عمل كردن در اين زمينه سرزنش كرد، لكن ميتوان با يادآوري اين موضوع، به همهي دست اندركاران يادآور شد كه با طرح كنوني هدفمندي يارانهها همراهي كنند و به راهي نروند كه منجر به متوقف شدن اين طرح و يا حتي كند شدن اجراي آن شود. همانطور كه از دست رفتن فرصت گذشته يك ضايعه براي كشور بود، از دست دادن فرصت كنوني نيز يك ضايعه خواهد بود و كشور ما با ويژگيهائي كه از نظر اقتصادي دارد تحمل از دست دادن چند باره فرصتها را ندارد. عنصر "احتمالي" بودن تحركات كارشكنانه را در تبليغات دخالت بدهد و آمادگيهاي لازم را براي مقابله قانوني با اين قبيل تحركات داشته باشد. نوعي ضعف در اجراي طرح و يا بي اعتمادي به مردم است. اينها اموري هستند كه مسئولان اجرائي به ويژه دست اندركاران اجراي طرح هدفمندي يارانهها بايد با رفتارها و گفتارهاي متقن و منطقي خود و با اعتماد به نفس بالائي كه در هنگام سخن گفتن درباره اين طرح نشان ميدهند از القاء آنها پرهيز نمايند و حتي عكس آنرا به افكار عمومي بفهمانند"
در خاتمه اینکه وقتی ادعا می شد که اصول گرایان مدعی عاشق خدمت به مردم ایران و مخالف شیفته ی قدرت هستند که همچون رقیب مغلوب دوم خردادی های مغلوب نمی باشند . در صورتی که بیش از 5 سال است که قدرت را قبضه و انحصاری خود کرده اند و دولت نا مشروع دهم که رئیس آن پاسدار گماشته احمدی نژاد است ادعا دارد که دولت وی ساده زیست هم می باشد. ولی اکنون گزارش شده که از سوی این دولت ساده زیست کمتر از یک دهم سهم فروش نفت هم به مردم داده نمی شود . یعنی همان فروش نفتی که قول داده شده بود تبدیل به نان می شود و برتوی سفره های خالی شان برده می شود . اما در عمل نه رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و فقر و بیکاری به جای بردن نان بر توی سفره های محروم وتهی دستان منتظر دریافت نان داده شد ، بلکه یارانه های دولتی هم قطع شد و حال قرار است به جایش مقداری بعنوان هدفمند کردن یارانه های نقدی دولتی نا چیزی به این محرومان منتظر داده شود که پرسش است که مگر منابع طبیعی نفت متعلق به همه ایرانیان نمی باشد ؟ همینطور مشخص است که این نفت ارث پدری و قباله مهریه ی مادری هیچ مسئول حکومتی نیست تا که خودش را صاحب مطلق آن بداند که به خواهد در آمد فروش نفت را به کشور های دیگر حاتمی بخشی نماید . از طرف دیگر مگر اوایل انقلاب خمینی شیاد نگفته بود که سهم پول نفت جلوی درب منازل هر ایرانی تحویل داده می شود؟ همچنین مگر وی قول حکومت مستضعفان و پا برهنگان را نداد؟ پس چگونه است که اکنون سهم نفت مردم ایران آشکارا ملا و پاسدار خور شده است؟ مهمتر اینکه اختلاف پرداخت ناشده ی نه دهم دیگر فروش نفت بر توی کیسه ی چه کسان دیگر به جز مردم ایران محروم واریز می شود؟ چرا باید اقلیتی محدود حاکم و شرکای دزد شان سهم فروش نفت اکثریت را بالا بکشند تا که جامعه هر روز بیش از گذشته به سمت شکاف عمیق طبقاتی سوق داده شود؟ چرا گفته نمی شود عامل این شکاف عمیق طبقاتی و بالا کشی سهم دیگران چیست و مقصران کیستند که اینان آنگونه مردم ایران فقیر و نیازمند نموده اند که اسیر سناریوی طراحی شده ی سرکار گذاشتن شده اند که بقول معروف گردو بر توی دامانش پرتاب می شود و لی سنگ بر توی سرشان زده می شود ؟ یعنی اینکه قرار است مقدار جزئی بعنوان هدفمند یارانه های نقدی دولتی به اینان داده شود و چند برابر آن با افزایش قیمت آزاد کالا ها باز ستانیده گردد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890808/13890808_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 8 آبان ماه سال 1389
طرح هدفمندي و اعتماد به مردم
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890808/13890808_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 8 آبان ماه سال 1389
طرح هدفمندي و اعتماد به مردم