نقالی وقلم زنی و روضه خوانی کردن پیرامون دین ابزاری ونخ نما شده بعنوان اهرم چماق تهدید بامتهم و محکوم نمودن مخالفان و منتقدان و دگراندیشان و رقبا"
با فراموش کردن شیاد گری و گنده گوئی که ادعای تسخیر فضائی تا چند سال دیگر شده است که چاشنی ادعای تغییر و اصلاح جهان و در اختیار گرفتن مدیریت آن شده است که قرار است به سبک کورش بسیجی ایرانی دنبال شود که طبق ادعای پاسدار گماشته احمدی نژاد در نیویورک اذعان نمود که این طرح مدیریت جهانی ایرانی رقابت با شیوه ی مدیریت جهانی آمریکا می باشد . از سوی دیگر مدام ادعای برتری جهان می شود و تأکید بر نا بودی اسرائیل می گردد . اما اکنون مشخص نیست که اینگونه ادعاهای اشاره شده چگونه می تواندار تباط به 1400 سال پیش دوران تیر و کمان داشته باشد که قلم زن ونوحه و روضه خوان مرثیه گوی گریز زن به صحرای کربلا ، سر سپردگی خودش را به در خدمت رژیم ضد بشری عوامفریب جنگ افروز غارتگر دین فروش بودن را بروز داده و مبلغ و مدافع آن شده است . البته انکار شدنی نمی باشد که چگونه بیش از 31 سال است که از طریق دین ابزار قدرت و ثروت و وسیله و ابزار چماق سرکوب و خفقان و سانسور شده این سیاست ضد انسانی دنبال شده است . اما با وجود این که این تاکتیک دین فروشانه و ابزاری کردن دین آنگونه لو رفته و نخ نما شده است که مخالفان حکومت فاشیستی مذهبی در تظاهرات های ضد حکومتی میلیونی سال گذشته برای نفی حاکمان و رژیم فاشیستی مذهبی یک صدا فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند . مشخص نیست که روضه خوان روایت گر د نقل قول 1400 سال پیش تیر و کمان و شرایط فقر و بیکاری و بی عدالتی و بی قانونی نهادینه شده در جامعه برای چه از آرامش و آسایش و عدالت یاد کرده و انتقاد به آنانی نموده است که چرا این مقولات را جزو افسانه پنداشته اند ؟ گوئی که در رژیم ضد بشری دین فروش نه عدم این مقولات افسانه که تبدیل به تراژدی بسیار پرهزینه و طاقت فرسا شده است. به خصوص برای 80% جمعیت کشور که بر زیر خط فقر اقتصادی به سر می برند . ولی این قلم بر دست این چنین سخن از دشمنان دوست نمایان مخل آسایش و امنیت و عدالت گله و شکایت کرده است :
"سخن از دوستان و دوست نمايان است، از دشمن كه گله اي نيست. و خدا مي داند كه سهم طايفه دوستان دين و اهل بيت، از تاخير در تشكيل دولت كريمه دوست چقدر است. و امن و آسايش و عدالت، همچنان پرده نشين غيبت شد تا آنجا كه جماعتي به ترديد افتادند نكند عدالت، افسانه اي بيش نباشد! "
همچنین طلبه قلم بر دست روضه خوان وپراکنده و هذیان گوی مخ زن برای اینکه اثبات کند که جزو آنگونه مزدور ی و وارونه گوئی هائی می باشد که مصداق عینی این مثل است که گفته می شود هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . با نقل قول کردن از خمینی شیاد که نام و پیامش تبدیل به مترسک و لولوخوره ای برای ترساندن منتقدان و رقبا و حتی خودی ها شده است و وصل کردن پیام وی به سعدی، تبدیل به بهانه ای برای تخلیه کینه ی حیوانی علیه ی مجاهدین و انتقام گرفتن از منتظری شده است که چرا وی به صدور فرمان ضد انسانی قتل عام زندانیان سیاسی خمینی شیاد در سال 67 اعتراض نمود . در صورتی این دستور در اصل یک سند جنایت علیه ی بشریت است . آنگاه با پیوند زدن به کد فتنه سال 88 که مقصود متهم ومقصر کردن رهبران رقیب مغلوب بعنوان عامل تظاهرات های ضد حکومتی در سال گذشته و همکاری با بیگانگان می باشد. ماهیت مأوریت مزدوری ووارونه گوئی خود را این چنین به نمایش گذاشته است :
" سخن از دوستان و دوست نمايان است، از دشمن كه گله اي نيست. دست اولياي خدا را فقط دشمنان كه نبستند. كم نبودند دوستان و دوست نماياني كه دست مولاي حق را بستند و انسانيت و شرافت و عزت و عدالت و حق را در اضطرار انداختند. هنوز تازه و آشناست طنين گلايه روح خدا خميني كه مي گويد «تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگان آن به اسلام ...سعدي، از دست دوستان فرياد». روح خدا مردم روزگار خويش را مي شناخت و شهادت مي داد كه از امت پيامبر(ص) در حجاز برتر و وفادارترند اما همين مرد الهي در ماه هاي آخر عمر مبارك خود، درباره نظاير آن شيخ لجوج آلت دست منافقين- كه او را حاصل عمر خود مي شمرد- خيانت بزرگان به اسلام را يادآور شد؛ و غصه خونباري كه بر قلب امام رفت. و امان از آن زمان كه ساده لوحي دوستان به مضرب «غرور و لجاجت و غفلت و نفوذ و تعصب باطل» گرفتار شود. فتنه سال 88 را شماري از دوستان و دوست نمايان انقلاب- برخي از سر غفلت و شماري از سر غرض و هماهنگي با بيگانه- تدارك كردند تا معبر شبيخون دشمن به سرمايه 40 ميليوني اعتماد ملت مؤمن فراهم شد. آتش آن فتنه را خود همان ملتي فرو نشاندند كه دل در گرو مولا داشتند و قصه هاي پرغصه و عبرت آلود خيانت خواص در تاريخ را آويزه گوش ساخته بودند. دشمن لحظه غفلت را غنيمت شمرد و خنجر خود را فرود آورد اما چون ايمان، دستاويز و سپر جان ملت ما بود.منافق شاخ و دم ندارد اما نشانه دارد. منافق هر چند همرنگ متن و محيط مي شود و تشخيص او دشوار مي گردد، اما قابل شناسايي است آنجا كه پس از مدت ها سكون براي همرنگي، ناچار از حركت مي شود و خلاف متن جامعه ديني به حركت در مي آيد. بزرگ نشان دادن دشمن و رعب او را در دل ها انداختن، خالي كردن دلها، نااميد ساختن و سياه نمايي، القاي اين كه همه چيز از دست رفته و بايد كوتاه آمد و از باورها دست شست، تفرقه انداختن و زدن ريشه هاي وحدت و همدلي و الفت، القاي اعتماد مطلق به دشمن و بدگماني مطلق به جبهه خودي، دشمن را به عنوان دوست و محرم اسرار گرفتن، مخالف خواني با ولي حق يا او را متهم به خوش باوري و آسان پذيري كردن (آيه 61 سوره توبه)، كفر ورزيدن پنهان، آدرس غلط و انحرافي دادن و اصرار به بازي در زمين و نقشه دشمن از نشانه هاي منافقين است منافق خود را مهياي يارگيري و كمك و همراهي نشان مي دهد، جاي پا باز مي كند و به وقت مقتضي از پشت شبيخون مي زند. منافق براي هر سليقه و هر محيطي، جامه و پوشش همان سليقه و محيط را دارد. از احزاب و شعارهاي سياسي بگيريد تا دستگاه ها، و تا دفتر و اندروني و خانه نخبگان صاحب نفوذ و محل رجوع.از فتنه 88 به بعد تيرهاي فراواني به جانب جبهه خودي روانه مي شود اما نه از جنس جنگ سخت، كه تيرهاي جنگ سخت در جاي خود- به انبوه- روانه است. اين يكي تيرها، امضاهايي چون «بنده ناصح خدا»، «دوست دلسوز و نگران ارزشها و انقلاب»، «همسر شهيد...» ، «حجت الاسلام و آيت الله فلان»، «دكتر ايثارگر بهمان» و... پاي پيام خود دارند، متنوع و متفاوت و پر از عاطفه و احساس! اما تشخيص اينكه از كدام اردوگاه و براي چه پرتاب مي شوند، ناممكن نيست. فارغ از اينكه اين تيرها مستقيماً از جانب دشمن سفارش داده شده باشند يا با واسطه- و بدون اطلاع تيرانداز- محتواي پيام ها سوخته و لو رفته است. تيرها مرض آلوده و مسموم است چرا كه اگر دقيق تر بنگري اثر انگشت «نفاق» در مرحله اي از ساخت و پرداخت يا انداخت آن مشاهده مي شود و طبق معمول، كارگران و عمله هايي چه در اردوگاه دشمن و چه در صف دوست، مشغول كار و هنرنمايي اند! يكي به حفر و ديگري به حرف، يكي به پاس و ديگري به آبشار!تيغ و تير دشمن را به تيغ و تير بايد پاسخ گفت و رجز و فريب را با رشادت و صراحت و سينه سپر كردن،"
در خاتمه اینکه در سیستم های دمکراتیک که دارای نهاد های مستقل قانونی می باشند چون قانون حاکم است . پس این قانون است که حرف نهائی را می زند . اما در سیستم های کودتائی و دیکتاتوری این دیکتاتور مستبد است که جایگزین قانون و نهادهای قانونی دکوری شده است که قانون ابزار حفظ قدرت خود دیکتاتور تلاش می شود . با این وجود دیکتاتور حاکم دخالت در همه ی امور و رفتار مردم همچون پوشش آنان و مسائل مذهبی و امثالهم نمی کند . ولی در حکومت فاشیستی مذهبی همچون ایران که ولی وقیح دارد که دارای قدرتی ما ورای دیکتاتور کودتائی می باشد که نه به همه ی امور مملکت حتی رفتار و پوشش و تفکر و اندیشه اقدامات فردی مردم هم دخالت می کند ، بلکه چون خودش را نماینده خدا بر روی زمین می داند. پس نه اینکه وی قانون را قبول ندارد ، بلکه چون دین را ابزار قدرت و حفظ آن نموده است . لذا در پوشش آن سانسور و سرکوب و خفقان را در جامعه نهادینه نموده است تا که به آسانی بتواند مخالفان و منتقدان و رقبا را حذف کند . بنابراین دیکتاتور مستبد ولی وقیح بطور عریان ماورای قانون فتوا صادر می کند . مهمتر اینکه به هیچ مسئول و کسی هم پاسخگو نمی باشد. البته قلم بر دستان چنین رژیم ضد بشری همچون رهبر ولی وقیح و سایر مسئولین با آویزان شدن به اسلام و دین و امامان شیعه و نقل کردن حدیث از 1400 سال پیش آنهم آنگونه که خود می خواهند ومی پسندند با وارونه کردنش هر اتهامی که می خواهند به مخالفان و منتقدان و دگر اندیشان و رقبا وارد می کنند و با فرافکنی و فرصت طلبانه کاربرد اصطلاحات دینی همچون منافق و محارب و مرتد و مشرک را ابزاری سرکوب و خفقان کرده و هر حکم و محکومیتی که می خواهند صادر می نمایند. فراموش نشود که پس از سپری شدن بیش از 31 سال این چنین تجربه ی شوم ضد انسانی راهی جز تغییرات دمکراتیک و حکومت سکولار برای معترضان و ناراضیان باقی نمانده است.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890719/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 19 مهر ماه سال 1389
كاش كه اين فاصله را كم كنيم (يادداشت روز
)