روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 18 مهرماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "مطبوعات، در جستجوي عدالت"
" افشای تهدید قطع یارانه های مطبوعاتی با تبلیغات دولتی برای تحمیل کردن اهداف دولت از سوی وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی "
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "مطبوعات، در جستجوي عدالت"
" افشای تهدید قطع یارانه های مطبوعاتی با تبلیغات دولتی برای تحمیل کردن اهداف دولت از سوی وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی "
جالب است که تق کمدی دولت مدعی ساده زیست آنگونه در آمده است که موجب اعتراضی قلم زنان مطبوعاتی اصول گرا شده است . برای اینکه خیلی وقت است که زیرآب ادعای ساده زیست بودن دولت دزد و تشریفاتی و زیادی طلب زده شده است . چون که بطور دربست وارونه بوده است . بطوریکه اکنون دولت به خصوص اهرم چماق آن وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد سهمیه ی مطبوعاتی حکومتی را یا قطع یا کاهش داده است . همچنین آگهی های دولتی نیز بر خلاف قانون قطع شده یا از این جیب در آوردن بر توی آن جیب دیگر گذاشتن شده است . یعنی آگهی های دولتی به مطبوعات دولتی داده می شود تا که تبلیغ برای دولت نامشروع و نا مزد ریاست جمهور دوره ی یازدهم کنند . بنابراین مشخص است که این اقدام نوعی سیاست تحمیلی و تنبیهی دولتی سانسور به مطبوعات است . به خصوص مطبوعاتی که گاهی نقی هم به سیاست های دولت می زنند . طبیعی است که هرچه سمت و سوی انتقادات شان تند و تیز تر باشد . تهدید کاهش یا قطع یارانه های دولتی از سوی وزارت فرهنگ سانسور و تغتیش عقاید ارشاد اسلامی نسبت به اینان هم بیشتر می باشد. حال داشته باشید که وضعیت قلم و مطبوعات و نشریاتی که به خواهند مستقل و غیر دولتی عمل کنند چگونه می باشد؟ صد البته در رژیم ضد بشری که لقب قصاب مطبوعات در جهان نام گرفته است و خبر نگاران و روز نامه نگاران و و بلاگ نویسان در زندان به سر می برند. مهمتر اینکه با دهان کجی کردن یا نمک بر روی زخم پاشیدن چگونه پاسدار گماشته احمدی نژاد در گفتگو و مصاحبه مطبوعاتی خود در نیویورک بطور وارونه مدعی شد هم مطبوعات وهم مخالفان در داخل کشور آزاد می باشند . این ادعای پوشالی چه اندازه دروغ و غیر واقعی ووارونه می باشد؟ برای اینکه سر مقاله نویس فضای آزادی مطبوعات با چگونگی توزیع سهیمه ی یارانه های دولتی و تبلیغاتی و اهداف مرتبط به آن را توضیح و تشریح کرده است :
"از نيمه دوم سال 88 كه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تغيير كردند، مطبوعات نيز با شرايط ويژهاي مواجه شدند. سال گذشته، يارانه قانوني مطبوعات بدون رعايت ضوابط، بطور سليقهاي تقسيم شد و مطبوعاتي كه مطلوب مسئولان معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد نبودند، حتي به نيمي از حق خود نيز نرسيدند. در تقسيم آگهيهاي دولتي نيز اعمال سليقه شد و مطبوعات منتقد دولت از آگهي هم محروم شدند. اما در زمينه آگهيهاي دولتي تبعيض و بي عدالتي بزرگي درحال اجراست كه متأسفانه نمايندگان مجلس تاكنون براي برطرف ساختن آن اقدامي نكردهاند. بعضي ازآقايان نمايندگان انتقادهائي كردهاند و وعدههائي دادهاند ولي در عمل كاري صورت نگرفته است. بعضي از مسئولان وزارت ارشاد نيز از لغو بخشنامه انحصار آگهيهاي دولتي براي روزنامه دولت خبر دادهاند اما هيچ اثري از بازگشت ماجرا به حالت عادي و تقسيم عادلانه آگهيها ميان همهي مطبوعات مشاهده نشده و روزنامه دولت همچنان كليه آگهيهاي دولتي را در انحصار خود دارد. قبلاً تصور اصحاب مطبوعات اين بود كه تبعيض در توزيع يارانههاي مصوب مجلس، كار معاون مطبوعاتي است، اما با اظهارات وزير محترم ارشاد كه در گردهمائي ائمه جمعه با صراحت اعلام كرد: "يارانهها با توجه به موضعگيري نشريات مختلف به آنها اختصاص خواهد يافت و ما نميتوانيم به نشريهاي كه در خلاف جهت اهداف نظام حركت ميكند كمكي كنيم و من بايد بگويم از نشريات، كتابها و فيلمهائي كه برخلاف اهداف نظام حركت ميكنند هيچ حمايتي نخواهيم كرد و در مقابل آن در راستاي تقويت مطبوعاتي كه در جهت اين اهداف حركت ميكنند گام برخواهيم داشت" اين گمان تقويت شد كه گويا سياست "تقسيم يارانهها براساس اعمال سليقه" سياست وزارت ارشاد است. مقصود از "اهداف نظام" چيست؟ و سؤال مهمتر اينكه مگر درحال حاضر نشريهاي كه در جهت خلاف اهداف نظام حركت كند و به عبارت روشنتر نشريه ضد انقلابي وجود دارد؟ اگر چنين نشريهاي وجود دارد چرا مجوز آن لغو نميشود؟ و اگر وجود ندارد، لابد مقصود از نشرياتي كه در جهت خلاف اهداف نظام حركت ميكنند، نشريات منتقد دولت هستند كه در اينصورت بايد توجه وزير محترم ارشاد را به اين واقعيتها جلب نمود كه اولاً انتقاد از دولت، حق قانوني مطبوعات است، ثانياً دولت بايد از انتقاد استقبال كند تا متوجه نواقص خود شود و درصدد رفع آنها برآيد و ثالثاً مجلس شوراي اسلامي كه يارانه را تصويب كرده پرداخت آن را به حمايت از دولت و خودداري از نقد دولت مقيد نكرده است. علاوه بر اينها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يقين داشته باشند كه از راه اعمال تبعيض در پرداخت يارانهها و دادن آگهيهاي دولتي هرگز نميتوانند مشكل خود را با مطبوعات حل كنند.پ. متأسفانه در يكسال اخير مسئولان ارشاد به ويژه در بخش مطبوعات، چنين روشي را امتحان نكردهاند و به جاي آن به روش طرد متوسل شدهاند. آنها اكنون بايد به اين نتيجه رسيده باشند كه با مطبوعات نميتوان با زبان اخطار و تذكر و فشار و ارعاب سخن گفت، راههاي صحيحي وجود دارند كه معلوم نيست چرا مسئولان وزارت ارشاد به آن راهها روي نميآورند! اعمال تبعيض در تقسيم يارانه ها، خودداري كردن از پرداخت حق قانوني و شرعي نشريات امري خلاف عدالت است. مسئولان ارشاد نبايد براي آباد نگهداشتن چند روزه دنياي خود و ديگران، به خراب شدن آخرت خود راضي شوند"
در خاتمه اینکه ا لبته اینگونه اقدام اعمال شده از سوی وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید و خفقان ارشاد اسلامی رژیم ضد بشری بدیل و نوبر و ونوآور نمی باشد. زیرا که از ابتدای شکل گیری این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی اینگونه اقدامات سانسور و سرکوب دگر اندیشان و مخالفان و بریدن زبان و خفه کردن صدا ها شروع واعمال شد و تا کنون ادامه داشته است. زیرا که همان موقع نه اینکه به کتابفروشی های اطراف دانشگاه تهران حمله و بر آتش کشیده شد ند و جشن کتاب سوزی برپا گردید . بلکه به مؤسسه فرهنگی آیند گان نیز تهاجم شد. همچنین به نشریه فروشان جوان خیابانی ساز مان های انقلابی و سیاسی تهاجم شد. طوریکه تعدادی از نوجوانان نشریه فروشان مورد تهاجم چماقداران حکومتی در این رابطه جان باختند . همینطور به میز کتاب و تشکل های دانشجوئی چماقداران تهاجم و یورش می بردند . بعلاوه برای اینکه سیاست سنگ بستن و سگ رها کردن نهادینه شود . زیر چتر انقلاب ضد فرهنگی یورش سراسری به دانشگاه ها و دانشجویان کشور شد و به خاک و خون کشیده شدند و برای 3 سال دانشگاه ها تعطیل شدند تا پس از پاک سازی از نیروهای انقلابی و ترقی خواه ارتجاع یکه تاز میدان شود. بدتر اینکه خمینی شیاد نعره تهدید آمیز توأم کشید و با افسوس گفت که چرا از ابتدا قلم ها را نشکست و دهان ها را ندوخت و سینه هارا نشکافت و صدا ها را در گلو ها خفه نکرد؟ بنابراین اکنون شرایط حاکم که ترکش آن به ارگان تبلیغاتی امثال حامیان حزب چماقداران سابق جمهوری اسلامی اصابت نموده است اولاً موضوع جدیدی نیست ، جزاینکه از یک سو نتیجه ی برجسته شدن عدم مشروعیت رژیم ضد بشری می باشد . از طرف دیگر بدلیل و ادامه رقابت ها وجنگ های جناحی و باندی قدرت است که برای حذف کردن منتقدان و دگر اندیشان و رقبا و حتی خودی ها بدلیل انحصاری کردن قدرت و تثبیت آن بالا گرفته شده است .
"از نيمه دوم سال 88 كه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تغيير كردند، مطبوعات نيز با شرايط ويژهاي مواجه شدند. سال گذشته، يارانه قانوني مطبوعات بدون رعايت ضوابط، بطور سليقهاي تقسيم شد و مطبوعاتي كه مطلوب مسئولان معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد نبودند، حتي به نيمي از حق خود نيز نرسيدند. در تقسيم آگهيهاي دولتي نيز اعمال سليقه شد و مطبوعات منتقد دولت از آگهي هم محروم شدند. اما در زمينه آگهيهاي دولتي تبعيض و بي عدالتي بزرگي درحال اجراست كه متأسفانه نمايندگان مجلس تاكنون براي برطرف ساختن آن اقدامي نكردهاند. بعضي ازآقايان نمايندگان انتقادهائي كردهاند و وعدههائي دادهاند ولي در عمل كاري صورت نگرفته است. بعضي از مسئولان وزارت ارشاد نيز از لغو بخشنامه انحصار آگهيهاي دولتي براي روزنامه دولت خبر دادهاند اما هيچ اثري از بازگشت ماجرا به حالت عادي و تقسيم عادلانه آگهيها ميان همهي مطبوعات مشاهده نشده و روزنامه دولت همچنان كليه آگهيهاي دولتي را در انحصار خود دارد. قبلاً تصور اصحاب مطبوعات اين بود كه تبعيض در توزيع يارانههاي مصوب مجلس، كار معاون مطبوعاتي است، اما با اظهارات وزير محترم ارشاد كه در گردهمائي ائمه جمعه با صراحت اعلام كرد: "يارانهها با توجه به موضعگيري نشريات مختلف به آنها اختصاص خواهد يافت و ما نميتوانيم به نشريهاي كه در خلاف جهت اهداف نظام حركت ميكند كمكي كنيم و من بايد بگويم از نشريات، كتابها و فيلمهائي كه برخلاف اهداف نظام حركت ميكنند هيچ حمايتي نخواهيم كرد و در مقابل آن در راستاي تقويت مطبوعاتي كه در جهت اين اهداف حركت ميكنند گام برخواهيم داشت" اين گمان تقويت شد كه گويا سياست "تقسيم يارانهها براساس اعمال سليقه" سياست وزارت ارشاد است. مقصود از "اهداف نظام" چيست؟ و سؤال مهمتر اينكه مگر درحال حاضر نشريهاي كه در جهت خلاف اهداف نظام حركت كند و به عبارت روشنتر نشريه ضد انقلابي وجود دارد؟ اگر چنين نشريهاي وجود دارد چرا مجوز آن لغو نميشود؟ و اگر وجود ندارد، لابد مقصود از نشرياتي كه در جهت خلاف اهداف نظام حركت ميكنند، نشريات منتقد دولت هستند كه در اينصورت بايد توجه وزير محترم ارشاد را به اين واقعيتها جلب نمود كه اولاً انتقاد از دولت، حق قانوني مطبوعات است، ثانياً دولت بايد از انتقاد استقبال كند تا متوجه نواقص خود شود و درصدد رفع آنها برآيد و ثالثاً مجلس شوراي اسلامي كه يارانه را تصويب كرده پرداخت آن را به حمايت از دولت و خودداري از نقد دولت مقيد نكرده است. علاوه بر اينها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يقين داشته باشند كه از راه اعمال تبعيض در پرداخت يارانهها و دادن آگهيهاي دولتي هرگز نميتوانند مشكل خود را با مطبوعات حل كنند.پ. متأسفانه در يكسال اخير مسئولان ارشاد به ويژه در بخش مطبوعات، چنين روشي را امتحان نكردهاند و به جاي آن به روش طرد متوسل شدهاند. آنها اكنون بايد به اين نتيجه رسيده باشند كه با مطبوعات نميتوان با زبان اخطار و تذكر و فشار و ارعاب سخن گفت، راههاي صحيحي وجود دارند كه معلوم نيست چرا مسئولان وزارت ارشاد به آن راهها روي نميآورند! اعمال تبعيض در تقسيم يارانه ها، خودداري كردن از پرداخت حق قانوني و شرعي نشريات امري خلاف عدالت است. مسئولان ارشاد نبايد براي آباد نگهداشتن چند روزه دنياي خود و ديگران، به خراب شدن آخرت خود راضي شوند"
در خاتمه اینکه ا لبته اینگونه اقدام اعمال شده از سوی وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید و خفقان ارشاد اسلامی رژیم ضد بشری بدیل و نوبر و ونوآور نمی باشد. زیرا که از ابتدای شکل گیری این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی اینگونه اقدامات سانسور و سرکوب دگر اندیشان و مخالفان و بریدن زبان و خفه کردن صدا ها شروع واعمال شد و تا کنون ادامه داشته است. زیرا که همان موقع نه اینکه به کتابفروشی های اطراف دانشگاه تهران حمله و بر آتش کشیده شد ند و جشن کتاب سوزی برپا گردید . بلکه به مؤسسه فرهنگی آیند گان نیز تهاجم شد. همچنین به نشریه فروشان جوان خیابانی ساز مان های انقلابی و سیاسی تهاجم شد. طوریکه تعدادی از نوجوانان نشریه فروشان مورد تهاجم چماقداران حکومتی در این رابطه جان باختند . همینطور به میز کتاب و تشکل های دانشجوئی چماقداران تهاجم و یورش می بردند . بعلاوه برای اینکه سیاست سنگ بستن و سگ رها کردن نهادینه شود . زیر چتر انقلاب ضد فرهنگی یورش سراسری به دانشگاه ها و دانشجویان کشور شد و به خاک و خون کشیده شدند و برای 3 سال دانشگاه ها تعطیل شدند تا پس از پاک سازی از نیروهای انقلابی و ترقی خواه ارتجاع یکه تاز میدان شود. بدتر اینکه خمینی شیاد نعره تهدید آمیز توأم کشید و با افسوس گفت که چرا از ابتدا قلم ها را نشکست و دهان ها را ندوخت و سینه هارا نشکافت و صدا ها را در گلو ها خفه نکرد؟ بنابراین اکنون شرایط حاکم که ترکش آن به ارگان تبلیغاتی امثال حامیان حزب چماقداران سابق جمهوری اسلامی اصابت نموده است اولاً موضوع جدیدی نیست ، جزاینکه از یک سو نتیجه ی برجسته شدن عدم مشروعیت رژیم ضد بشری می باشد . از طرف دیگر بدلیل و ادامه رقابت ها وجنگ های جناحی و باندی قدرت است که برای حذف کردن منتقدان و دگر اندیشان و رقبا و حتی خودی ها بدلیل انحصاری کردن قدرت و تثبیت آن بالا گرفته شده است .
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890718/13890718_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 18 مهرماه سال 1389
مطبوعات، در جستجوي عدالت
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890718/13890718_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 18 مهرماه سال 1389
مطبوعات، در جستجوي عدالت