نقد و بررسی : يادداشت روز دروغ نامه یکیهان " اعتراف بزرگ آقاي اطلاعات!"
"اعتراض نابساماني در ايران بس بلند تر از گذشته خواهد شد كه نه بر روی فناوري هسته اي یاتلاش برای دستیابی سلاح هسته ای تأثیر می گذارد ، بلکه ناقوس مرگ رژیم ضدبشری تغییر و اصلاح نا پذیر را بصدا در می آورد و آن را با شتاب به سوی تغییرات دمکراتیک سوق می دهد"
عضو حزب الله و قلم زن یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان که همچون سایر قلم زنان همکارش در این ستون که وصل به لابی های اعزامی در سرزمین دشمن شیطان بزرگ آمریکا هستند زیراکه مرتب اخبار و موضع گیری های روز مقام آمریکا را مانیتور می کنند. به خصوص آن بخش موضع گیری ها که مر بوط به رژیم فاشیستی مذهبی و تروریستی ایران می شود را بر گردان و ارسال می کنند تا که از میان شان با گزینه بر داری کردن دربخش هایی که به مناسبت هایی نیاز است استفاده شود . همچون قلم بر دست که اکنون همچون ملای گرسنه ای شده که از گرده ی خرافتاده و گردو جسته وباخوشخالی مشغول شکستن آن می شود که بانقل قول کردن گزینه ی جیمز کلابر مدیر اطلاعات ملی آمریکا نظر داده نه تحریم هاافزایش داده نشود ، بلکه چون بی اثربوده است و موجب مهار کردن یا عقب نشینی یا توقف غنی سازی اورانیوم رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی نشده است پس آنچه ممكن است موضع رژیم ضد بشری را اندكي نرم تر كند اين است كه باید روابط اقتصادي با آن حفظ شود. حال چرا درشرایطی که ملت های منطقه علیه ی دیکتاتور هاقیام کردند و مردم ناراضی ایران هم در فضای بشدت پلیسی و امنیتی وارد صحنه ی مبارزه می شوند و فریادمرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر می دهند. همینطور دامنه ی تظاهرات وقیام های ضد دیکتاتوری منطقه به عراق هم سرایت کرده است که حیات خلوت حاکمان کودتایی و حمایت پشت جبهه ی رژیم ضد بشری ایران محسوب می شود چونکه حضور در عراق در ر استای چانه زنی و دفاع از پروژه ی هسته ای وتلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای است که ازطریق سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق و گروگان گرفتن مردم عراق استفاده می شود . معلوم نیست که چرا قلم بر دست ذوق زده شده نگفته است که اگر چنانچه کاسه ای زیرنیم کاسه نیست و زد و بند های پشت پرده با آمریکا ادامه ندارد .ازجمله اینکه گفته می شود که رحیم مشایی با تز مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام با هیأت همراه عازم آمریکا می باشد وتقاضای ویزای سفر به آمریکا کرده اند . چونکه قرار است این هیأت به مناسبت نو روز درسازمان ملل سخنرانی داشته باشد .برای چه در چنین شرایطی که نقل شده پیشنهاد کاهش تحریم وحفط روابط اقتصادی از سوی جیمز کلابر مدیر کل اطلاعات ملی آمریکا داده می شود . برای اینکه این پیشنهاد خیلی ابهام آمیزاست . زیراکه عکس آن بیشترصادق می باشد؟عجیب است که قلم بردست باید همچون همکارانش باید آنگونه قلم زنی کندتاثابت نماید پروژه ی هستنه ای و تصویب قطعنامه های تحریم درشورای عالی امنیت سازمان ملل مرتبط بانارضایتی عمومی دارد و نوعی سرمایه گذاری بر روی رقیب مغلوب مغلوب است تاکه با این ترفند یک تیر و چند نشان زده شود . اول اینکه این مصوبه ای شورای امنیت سازمان ملل نه بدلیل تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای می باشد، بلکه اهرم فشار آمریکا است که برای پیگیری اهداف خود درایران از این اهرم استفاده می کند. دوم اینکه ضریب روبه رشدنا رضایتی عمومی مر بوبط به تحریک و فراخوان های اعتراضی از سوی رهبران رقیب وآمریکا می باشد چون آمریکا از اینان حمایت می کند .پس اینان آلت دستان آمریکا هستند..سوم اینکه با این شگرد جنگ روانی تبلیغاتی کودتای تقلبات 22 خرداد و سرکوب و ضرب وشتم و بازداشت وزندان و شکنجه واعتراف گیری و صدور احکام زندان و اعدام ها توجیه شود. چون کودتاگران توطئه ی مشترک مشتی فریب خوردگان همراه باضدانقلاب را در 22 خرداد خنثی کرذ که بطور تاکتیکی هم پیمان رهبران رقیب مغلوب شدند تا به نفع آمریکا در ایران وارد صحنه شوند آشوب بر پا کنند تا رهبر و مسئولان رژیم ضد بشری کودتایی مجبورشوند دست از تلاش غنی سازی و دستیابی به سلاح هسته ای بردارند. بهر حال قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از نقل قول کردن نظرپیشنهادی جیمز کلابر مدیر اطلاعات ملی آمریکا که مدعی شده وی موافق روابط اقتصادی به جای افزایش تحریم های اقتصادی است . دلایل تغییر نظر وی را در دفاع از پروژه واهداف هسته ای را این چنین تحلیل و فرموله کرده است:
"جمله شگفت انگيز كلاپر تازه بعد از اين سر مي رسد. او نه تنها مي گويد كه طرفدار اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران نيست بلكه تاكيد مي كند برعكس آنچه ممكن است موضع ايران را اندكي نرم تر كند اين است كه «روابط اقتصادي با آن حفظ شود». چرا كه هر چقدر هم محدوديت ها شديد باشد باز ايران راهي براي به دست آوردن آنچه از آن دريغ مي شود به دست خواهد آورد. بنابراين آمريكايي ها فرض را بر اين گذاشتند كه ايران تحريم ها را دور خواهد زد و به همه اقلام تحريم شده دست خواهد يافت. پيش فرض دوم آمريكايي ها اين بود كه محاسبات ايران تغيير پذير است منتها به اين شرط كه ايراني ها احساس كنند اولا فشار سنگيني بر آنها وارد مي شود و ثانيا اين فشار تصميم انفرادي آمريكا يا چند كشور متحد آن نيست، بلكه تصميم دستجمعي همه جامعه جهاني است. و پيش فرض سوم- كه از همه مهم تر است- اين بود كه آمريكايي ها احساس مي كردند حوادث بعد از انتخابات در ايران، توان نظام اسلامي را براي تصميم گيري درامور مهم امنيت ملي مختل كرده و قدرت آن براي مقاومت در مقابل فشارها را به طور اساسي كاهش داده است. در نتيجه آمريكايي ها به اين نتيجه رسيدند كه «بهترين زمان» براي اعمال تحريم عليه ايران را در اختيار دارند و لذا بهتر است ارزيابي خود در اوايل سال 2008 (پس از صدور قطعنامه 1835) را كه مي گفت تحريم قادر به تاثيرگذاري بر محاسبات ايران نيست ،كنار بگذارند و يك بار ديگر اين گزينه را امتحان كنند به اين اميد كه اين بار و در اثر شرايط جديد، اين گزينه قديمي به نتايجي متفاوت منجر شود. اين البته تمام داستان نبود. آمريكايي ها براي اينكه به خيال خودشان بتوانند از فرصتي كه سران فتنه در داخل ايران براي آنها فراهم آورده بودند بيشترين استفاده را ببرند تصميم گرفتند اين بار به جاي استفاده از راهبردي كه تحريم را به عنوان تنها شيوه مفيد فشار بر ايران در نظر مي گرفت، از استراتژي استفاده كنند كه تلاش مي كرد تحريم را با ساير گزينه هاي اعمال فشار مانند ايجاد يك تهديد معتبر نظامي (كه با خود حمله نظامي متفاوت است)، عمليات اطلاعاتي (كه خود را به صورت تلاش براي خرابكاري هاي نيمه سخت مانند بمب گذاري، ترور دانشمندان هسته اي ايران و انتشار ويروس استاكس نت نشان داد)؛ و عمليات سنگين رسانه اي تلفيق كنند. قريب به اتفاق تحليلگران آمريكايي مرتبط با دولت، در آن مقطع باور داشتند كه اگر آمريكا بتواند گزينه هاي فشار بر ايران را به خوبي با هم تلفيق كند و بعد اين تلفيق را در زماني به مدت چند ماه و در حالي كه اجماع جهاني را پشت سر خود دارد اعمال نمايد، «حتما» محاسبات استراتژيك ايران تغيير خواهد كرد و برنامه هاي هسته اي، موشكي و منطقه اي ايران تحت تاثير قرار خواهد گرفت. نهايتا تحريم از ديد آمريكايي ها بنا بود پس از تلفيق با مشكلات ناشي از هدفمندي يارانه ها كه آمريكايي ها آن را بسيار فاجعه بار تخمين زده بودند به بروز يك نابساماني وسيع اقتصادي در ايران منجر شود و اين نابساماني صداهاي اعتراض در ايران را بلند كند كه فناوري هسته اي ارزش اين همه هزينه كردن را ندارد. در واقع تحليل همكاران آقاي كلاپر اين بود كه اين بار فشار اقتصادي از درون، نخبگان و مردم را عليه نظام بسيج خواهد كرد و نظام ناچار خواهد شد كوتاه بيايد. پاسخ ايران به اين مورد آخر واقعا شوك آور بوده است. در حالي كه آمريكايي ها فكر مي كردند مهم ترين عامل كمك كننده به تحرم ها در ايران سوء مديريت دولتي خواهد بود، دولت در اجراي هدفمندي يارانه ها چنان دقيق و مدبرانه عمل كرد كه حتي برخي دوستان و دلسوزان در داخل هم تصورش را نمي كردند و به اين ترتيب فشار و محدوديت ناشي از تحريم با «حسن مديريت اقتصادي» جبران شد و هدفمندي يارانه ها به جاي اينكه مردم و دولت را رويارو قرار دهد به نمادي از همكاري و مشاركت ملي بدل گشت.به نظر مي رسدحالا بتوان وضع و حال آقاي كلاپر را بهتر درك كرد و فهميد كه چرا او مي گويد از تحريم بيشتر كاري ساخته نيست و تازه تحريم هاي قبلي را هم بايد كنار گذاشت. تحريم ها و فشارها بنا بود محاسبات ايران را عوض كند اما ظاهرا آن چيزي كه عوض شده محاسبات آمريكاست!"
در خاتمه اینکه تحلیلی که قلم بردست یادداشت روز نویس پیرامون نظر جیمز کلابر مدیر اطلاعات ملی آمریکا فر موله کرده است که چون تحریم ها موازی بافشار هاو توطئه و تهدید ها ز طریق رقبای مغلوب دنبال می شد . به خصوص چشم دوخنن به پیآمد های حذف یارانه های دولتی برای توقف غنی سازی منتهی به شکست شده است . بنابراین به این نتیجه رسیده است که به جای تحریم های اقتصادی می بایست روابط اقتصادی را با رژیم ضدبشری کودتایی حفظ گردد. البته بدون آنکه قلم بر دست وارونه گوی بگوید که زمان شروع طرح حذف یارانه ها ی دولتی چگونه با بازی موش وگربه و قایم موشک بازی مدام به تأخیر انداختن اجرای آن شروع شدوفضای امنیتی و پلیسی به خصوص در مکان های پمپ بنزین های شهر ها شروع شد؟ یا اینکه بگوید چه مدتی از آغاز این طرح سپری شده است و تا کنون چگونه بر روند رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری تأثیر گذاربوده است؟ تازه به موازی آن چه اتفاقات اعتراضی مهم دیگری در ایران رخ داده شد که در الویت قرار گرفت و موضوع طرح حذف یارانه های دولتی تبدیل به موضوع ثانویه شده است که نمود پیآمدهای آن حول و حوش شب عید و پس از آن بیشترنمایان خواهد شد. زیرا که لایحه ی بودجه ی سال آینده ی دولت لنگش در هواست و گزارش شده است که دولت تصمیم دارد که این لایحه را باز ار مکاره پس بگیرد . مهمتر اینکه دولت با رقم کسربودجه درشتی مواجه است که امید دارد ازطریق حذف یارانه های دولتی وافزایش قیمت کا لاها و سرویس خدماتی انرژی جبران کند که اکنون چند برابر شدن قبوض آب و برق و گاز و تلفن آنچنان وحشتناک و غیر باورکردنی شده است که همین مسأله تبدیل به آتش پنهان زیر خاکستر شده است که در فرصت مناسب وزیدن نسیم شعله های سرکش این آتش سر بر می آورد آنچنان ریش وریشه ی وارونه گویان خوش باور را خواهد سوزاند که دربست به پذیرند تلفيق مشكلات دیگر با حذف يارانه های دولتی بسيار فاجعه بار بوده است . زیرا که حذف یارانه های دولتی تبدیل به بروز يك نابساماني وسيع اقتصادي در ايران منجر می شود . البته پژواک اعتراض اين نابساماني در ايران بس بلند تر از گذشته خواهد بود آنگونه كه نه بر روی فناوري هسته اي یاتلاش برای دستیابی سلاح هسته ای تأثیر می گذارد ، بلکه ناقوس مرگ رژیم ضدبشری تغییر و اصلاح نا پذیر را بصدا در می آورد و آن را با شتاب به سوی تغییرات دمکراتیک سوق می دهد
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891221/2.htm#other202
دروغ نامه ی کیهان شنبه 21 اسفند ماه سال 1389
اعتراف بزرگ آقاي اطلاعات! (يادداشت روز)