گفت و شنوددروغنامه ی کیهان 18اسفند-89

شكايت ! (گفت و شنود

گفت : آخه این سناریو و این حکایت

شده مثل آن یارو و قاضی وشکایت

رفت نزد قاضی تعریف کرد روایت

باشکوه ازکسی گفت نداردرضایت

چون وی درمهمانی گفته احمق بی شعور

قاضی گفت مگر نام ترابرد،توبود ی منظور؟

یارو جواب داد به قاضی نه، ولی در آن مهمانی

احمق وبیشعور نبود،برای همین شدم عصبانی

گفت: يكي از كانون هاي بيروني فتنه با جعل يك خبر از قول «طائب» آورده است كه وي با پرداخت پول به برخي از سايت هاي ضد انقلاب از آنها خواسته است موسوي و كروبي را به خاطر همراهي با نظام در سال هاي گذشته زير سؤال ببرند.
گفتم: كدام آدم عاقلي باور مي كند كه طائب چنين حرفي زده باشد.
گفت: از قضا آنهايي كه اين خبر را جعل كرده اند نتيجه معكوس گرفته اند و برخي از سايت هاي ضد انقلاب مثل سايت خودنويس، پيشدستي كرده و دريافت هرگونه پولي از اطلاعات سپاه را تكذيب كرده اند.
گفتم: مگر در آن خبر جعلي نام سايت خودنويس آمده بود؟
گفت: نه! ولي ظاهراً وقتي انبر را در آتش گذاشته اند، گربه اي كه پاچه دزديده بود، خودش فرار كرده است.
گفتم: يارو نزد قاضي رفت و شكايت كرد كه فلاني در يك مراسم مهماني به من گفته «احمق بي شعور»! قاضي پرسيد؛ اسم تو رو برده؟ يا رويش به تو بوده. يارو جواب داد؛ نه فقط داد زد و گفت اي احمق بي شعور. قاضي گفت خب! از كجا معلوم كه منظورش تو بودي؟ يارو گفت آخه آقاي قاضي تو اون مهموني غير از من هيچ احمق بي شعور ديگري نبود؟!

گفت : سربازجوی منفور

پس از خود سازی بافور

این نشئه ی سرگردان

تبدیل میشه به گردان

سایت های رقیب میکنه جستجو

تمام بخش هایش میکنه زیر و رو

تاسپس این زهوار در رفهبچه پررو

ازموضع یک پرونده ساز سربازجو

از آن کندوارونه گزینه بر داری

برپا کندمحورش معرکه داری

تا متهم ومحکوم کند رقیب

دفاع کنداز همکار پلید حبیب

کنون برای دفاع ازیک طلبه جانی

خودنویس نشانده جای مهاجرانی

گفتم : بمن بگو که داستان چیست؟

خودنویس باعنصر پلیدجانی کیست؟

گفت : برای سفیدسازی و ماستمالی

بر دست گرفته یزدی ابریشم دستمالی

تا توانسته از آخوند طائب کرده خایمالی

تازیلوی پاره جا زند قالی ابریشم عالی

منکر شده که بادادن کلان پول

سایت های ظاهراًمخالف زده گول

با آخوند جانی طائب کشیده بر کول

برای رقیب این مفنگی شده هرکول

پس سربازجوی یادداشت روزنویس

نقل کرده است از سایت خود نویس

تا دررقابت رسوائی گذاردکورس

تاگویددادعای رقیب است معکوس

گفتم : مگر حسین طائب نروریست؟

دوست نزدیک مجتبی خامنه ای نیست

مگر این معاون سابق وزارت اطلاعات؟

دست درکودتانداشت و تقلبات

چرا سربازجوازطریق مطبوعات؟

برای این بد نام کرده تبلیغات

گفت : آخه این سناریو و این حکایت

شده مثل آن یارو و قاضی وشکایت

رفت نزد قاضی تعریف کرد روایت

باشکوه ازکسی گفت نداردرضایت

چون وی درمهمانی گفته احمق بی شعور

قاضی گفت مگر نام ترابرد،توبود ی منظور؟

یارو جواب داد به قاضی نه، ولی در آن مهمانی

احمق وبیشعور نبود،برای همین شدم عصبانی