دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 19 اسفند ماه سال 1389
نقد و بررسی : يادداشت روز دروغ نامه ی کیهان " ا يام وصل "
" باید برای تضمین ثبات و امنیت منطقه و دفع خطر حق تقدم و الویت تغییرات دمکراتیک درمنطقه قائل شد . این الویت هم مشخص است که کدام کشور منطقه است.زیراکه قلم بردست یادداشت روز با تحلیل واهداف امپراتوری اسلامی منطقه که ارائه داده آشکارا اعتراف کرده و فاش ساخته است کدام کشور می باشد .چونکه رژیمضدبشری نه معضل مردم ایران وکشور های همسایه ومنطقه است،بلکه با اذعان تشکیل امپراتوری اسلام در خاور میانه و جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا و تلاش دسترسی به سلاح هسته ای تبدیل به تهدید جدی صلح وامنیت جهان شده است "
قلم بر دست غیرایرنی یادداشت روز نویس دست به بازگویی تاریخ و عظمت اسلام در گذشته زده است تا که به نوعی تفهیم کند که رژیم فاشیستی مذهبی ترورستی ایران تصمیم دارد دوران شکوفائی گذشته یاسلامی و امپراتوری عثمانی رااحیا ء کند .درصورتی که ازدرون آنگونه پوسیده وروبه اضمحلال وفروپاشی می باشد که در روندادامه ی جنگ قدرت وحفظ رقبا حتی کلیدی ترین مهره های کار ساز با بد ترین شیوه یکی پس از دیگری ر بوده و یاجراحی وحذف می شوند .البته این ادعا که تداعی کننده ی شتردر خواب بیند پنبه داه گهی لف للف خرد گه دانه دانه، نوعی ترجمان ادعای پاسدار سبزعلی خان رضایی است که چندسال پیش صحبت از تبدیل شدن به زودی رژیم ضدبشری کودتایی نا مشروع به امپراتور بزرگ منطقه است ..اما مگر می شود از دایه اینگونه ادعا ها داشتن و از چسب جفت وجور کردن و سر وته بهم آوردن ها سخن نگفت . یعنی همانگونه که یک معتاد وافوری که درحالت خماری حقه وافورش می شکند که سراسیمه ودستپاچه شده تلاش می کند که برای وصله کردن حقه ی وافور از چسب دوقلوی نسوز استفاده نماید تااز شرخماری وریزش آب بینی واسهلال وتنش وسیم کشی خلاص شود. البته ملات این متعاد منقلی تریاک وسپس آتش سرخ است .ملات و آتش این قلم بر دست غیر ایرانی وشلیک کردن به سوی دشمن هم معلوم است که اسلام و آمریکا است.. برای همین پس ازمقدمه چینی بازگویی وقایع تاریخی اسلامی برای اینکه آمریکا رافراموش نکند و پس ازتوضیح درادامه بتواند هدف رادنبال نمایند .برای همین پس بیان مروری تاریخی اسلام وجنگ های صلیبی وحمله ی مغول و تاتار و سقوط امپراتوری عثمانی کرده و آز آن عبورنموده تا به جنگ جهانی دوم وشکست چندکشوراروپایی رسیده که موجب استقلال چندین کشور مسلمان شد.آنگاه درادامه به آمریکاو نقش فریبکارانه اش اینگونه پردا خته است :
جنگ جهاني دوم و ضربات سنگيني كه به انگليس، فرانسه، ايتاليا و آلمان وارد كرد مانع تداوم اشغال پرهزينه جهان اسلام توسط قدرت هاي اروپايي گرديد و لذا از آغاز دهه 1950 تا اواسط دهه 1970 كشورهاي اسلامي يكي پس از ديگري به استقلال رسيدند و از اشغال مستقيم نظامي رها شدند اما اين يك فريب و اغوا بيشتر نبود چرا كه آمريكايي ها كه از پايان جنگ جهاني دوم به خاورميانه و شمال آفريقا پا گذاشتند، سياست اشغال مستقيم كشورها كه بسيار پرهزينه و كمرشكن بود را به سلطه غيرمستقيم و برپايي رژيم هاي وابسته و مزدور تغيير دادند. از اين به بعد رژيم هايي نظير رژيم پهلوي در ايران، نميري در سودان، آل صباح دركويت، آل خليفه در بحرين، سادات و مبارك در مصر، بورقيبه و بن علي در تونس به ميدان آمدند تا كشورهايشان را بدون نياز به نيروي نظامي آمريكا تسليم ايالات متحده و غرب نمايند.پ"
همانگونه که اشاره شد قلم بردست غیرایرانی یادداشت روزنویس پس ازسفسطه گری وروضه خوانی ضد آمریکایی کردن به 22 بهمن انقلاب ایران رسیده است و آن راسرآغازدوره ی جدید رشد و نفوذاسلام در منطقه دانسته است .البته بدون آنکه هیچگونه اشاره ای به سیاست صدور تروریسم وارتجاع و بحران به برون مرزب ه ویژه کشورهای مسلمان همسایه و منطقه کند .یا اینکه از زد و بندهای پشت پرده باآمریکا همچون آمدن پنهانی مک فارلین مشاورویژه ی ر ئیس جمهور وقت آمریکا رینالدوریکان به تهران و دیدارش بارفسنجانی سخنی بگوید. البته مشابه همین سیاست ازطریق رحیم مشایی و هوشنگ امیراحمدی دلال و جاسوس دو جانبه وسایرلابی های همکارش در آمریکا دنبال می شود . یا اینکه کلامی در موردهمکاری با اشغال نظامی افغانستان وعراق با آمریکا بگوید که چرابوش به جای حمله به رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی به دشمنانش از جمله صدام حسین وعراق حمله کرد تا حکومت سکولار عراق تبدیل به حکومت دست نشانده ی حاکمان تهران شود . یا به جای حمایت اپوزیسیون به پایگاه های نظامی سازمان مجاهدین در عراق تهاجم هوایی کرد . سپس اینان راخلع سلاح نمود تا که قدرت مانور پاسداران آنچنان درعراق باز شود که این کشورراتبدیل به کانون صدور تروریسم وبحر ان آفرینی و جنگ افروزی وارتجاع در منطقه کند تاکه بتواند از طریق تقویت ومسلح کردن حزب الله لبنان و حماس دوجنگ 33 روزه و22روزه با اسرائیل بر پا کند ومنطقه راناا من وبی ثبات کند و بامخالفت و دشمنی کردن روند مذاکرات صلح خاورمیانه به خصوص کنفرانس صلح خاور میانه آنا پولیس در آمریکا که ازسوی ولی وقیح در خطبه ی عیدفطر رهبران کشورهای عربی تهدید به عدم حضو دراین کنفرانس شدند و اخطار کرد درصورت شرکت موقع باز گشت باتنش وشورش و قیام های داخلی ازسوی ملت های مسلمان مواجه خواهند شد.البته این اخطار از طریق عواملش درلبنان و نوار غزه باپرتاب موشک به خاک اسرائیل وعراق وخیابان های بحرین عملی شد . برای اینکه ایجادنا امنی در راستای عبور ازبحران هسته ای بود ه است .خلاصه نتیجه ی ادامه ی سیستماتیک تهدیدآمیزآن اقدامات و تلاش برای پیشبرد سیاست مداخله گری درامور داخلی کشورهای همسایه ومنطقه که هدف آماده سازی امپراتوری اسلامی در منطقه وتلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای بوده منتهی به شرایط کنونی منطقه شده است که قلم بردست غیر ایرانی در مورد پیگیری این اهداف این چنین تحلیل داده یا اعتراف نموده است:
"با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در پايان دهه 1970 دگرگوني آغاز شد. رژيم هاي غربي حاكم بر جهان اسلام يكي پس از ديگري در معرض فروپاشي قرار گرفتند. اركان نظاميان وابسته به آمريكا در تركيه متزلزل شد، جعفر نميري در سودان سقوط كرد، انورسادات ترور شد، پيشروي اسرائيل كاملا متوقف و سپس معكوس گرديد و در ساير كشورهاي اسلامي رخدادهاي مهمي نظير اكثريت يافتن اسلام گراها در كشورهايي كه انتخابات و پارلمان داشتند، روي داد.با پيروزي انقلاب ايران بار ديگر «اسلام» موفقيت خود را در انديشه، تمدن و حاكميت جهان اسلام نشان داد و «حكومت اسلامي» به يك مطالبه عمومي در خاورميانه و شمال آفريقا تبديل گرديد از اين مرحله غرب خود را در برابر وضعيتي حساس ديد و اين در حالي بود كه حالا درجه نفرت كشورها و ملت هاي مسلمان از غرب به خصوص در خاورميانه به اوج خود رسيده و ابزارهاي غرب براي اثرگذاري بر جهان اسلام كارآيي خود را از دست دادند. غرب چاره اي جز اين نديد كه بر چهره زيباي اسلام و حكومت اسلامي رنگي از خون و خشونت بكشد آنان از يك سو به تبليغات شديداً منفي عليه جمهوري اسلامي و اهداف و دستاوردهاي آن روي آوردند تا مسلمانان رغبتي به تكرار تجربه ايران پيدا نكنند از سوي ديگر با برجسته سازي فعاليت ها و افكار گروههاي سلفي نظير القاعده و معادل خواندن آنان با اسلام، انقلاب اسلامي و «اسلام سياسي» درصدد برآمدند تا مبارزه با اسلام و مسلمانان را مخفي و موجه گردانند. اما اشغال افغانستان و عراق توسط آنان و تهديد بقيه كشورهاي اسلامي و به ميان كشيدن پاي خاورميانه جديد كه در واقع تجزيه و تكه پاره كردن جهان اسلام بود، چهره واقعي غرب را در مواجهه با مسلمانان آشكار كرد.جنگ 33 روزه عليه حزب الله لبنان و 22 روزه عليه مقاومت فلسطين در غزه، ماهيت ضداسلامي و ضدعربي غرب را كاملا برملا كرد. در اين ميان همراهي سران بسياري از رژيم هاي عربي شمال آفريقا و خاورميانه عربي با رژيم صهيونيستي و يا سكوت آنان در اين دو جنگ اثر رواني زيادي در كشورهاي اين دو منطقه برجاي گذاشت هم زمان با توسل غرب به خشونت و جنگ عليه جهان اسلام كه به عمومي شدن خشم مسلمانان نسبت به غرب مي انجاميد.در عين حال مقاومت 9 ساله افغان ها در جنگ با ارتش رعب انگيز سرخ در فاصله سالهاي 1357 تا 1366 و پيروزي بر صدها هزار نظامي مجهز شوروي (سابق) با حداقل امكانات در كشوري با اكثريتي سني، مقابله جانانه 25 ساله حزب اله با اشغالگران اسرائيلي در فاصله سالهاي 1361 تا 1385 و در نهايت وادار كردن نظاميان اين رژيم به عقب نشيني از لبنان در سال 2000 و شكست دادن ارتش افسانه اي اسرائيل در جنگ 33 روزه تجربه موفق ديگري از مقاومت اسلامي بود.پيروزي جوانان مؤمن در يمن بر رژيم مسلح علي عبدالله صالح و شكست دادن نيروهاي نظامي مشترك يمن، عربستان، اردن و آمريكا در جريان 6 دور جنگ سنگين در فاصله سالهاي 1382 تا 1388 در حالي صورت گرفت كه جوانان گروه «شباب مؤمن» در آغاز راه از دويست نفر تجاوز نمي كردند و امروزه داراي بسيجي قوي مركب از حدود يكصدهزار رزمنده هستند. اين هم يك تجربه اسلامي ديگر بود.غلبه مردم عراق بر اشغالگران آمريكايي در پروسه اي سياسي و واداشتن سران اين كشور به امضاي قرارداد خروج از عراق و سپس دست يافتن به دولتي اسلامي بومي و دگرگون كردن همه ساختارهاي رژيم گذشته و غلبه بر طرح هاي سياسي- امنيتي اشغالگران، تجربه تحسين برانگيزي بود به گونه اي كه آمريكايي ها با صراحت اعتراف كردند براي اولين بار پاي ورقه اي را امضا كرده اند كه بايد در موعدي مقرر سرزميني كه اشغال كرده اند را ترك كنند. البته پس از اين افغان ها نيز در آذر89 توانستند غرب را وادار به امضاي قرارداد خروج كامل از افغانستان تا سال 2014 نمايند.در واقع كنار هم قرارگرفتن دو تجربه و دو فضاي عيني، خاورميانه و شمال آفريقا را در شرايط ويژه اي قرار داد تجربه اول بيش از 200 سال استيلاي اسارت بار غرب بر جهان اسلام بود كه مهمترين نتيجه آن خدشه بر هويت اسلامي مردمي در اين كشورها و به تاراج رفتن فرهنگ و تمدن آنان بود تجربه دوم موفقيت هاي بسيار برجسته دنياي اسلام در اين هماوردي بود.در واقع اين دو تجربه تلخ و شيرين بود كه كشورهاي اسلامي شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي را به صورتي پياپي وارد ميدان كرد و تاريخي ترين تحولات پرشتاب را به تصوير كشيد "
در خاتمه اینکه قراراست که تاریخ چندبارتکرار شود و سوت یاشیپورش بصدا در آید تاکه برخی خودبه خواب وفراموشی زدگان ازخواب سنگین بر خیزند وازتاریخ غبرت بگیرند که تاریخ بهترین قاضی است وهر گز هم رحم ندارد و قضاوت خوادرامی کند . چونکه مشخص نیست که رهبر و مسئولان قلم بردستان رژیم فاشیستی مذهبی ترویستی چگونه بایدهوار بزنندوحنجره پاره کنند وقلم فرسایی کنند که پیام و و اهداف وتهدید شان قابل شنیدن و درک و فهم گوش های سنگین باشد تاکه بدانند خود شان عامل شرایط کنونی هستند .زیرا که با آویزان شدن به سیاست خائنانه ی مماشات گرانه که با رژیم ضد بشری و کودتایی ایران پیش بردند تا که به اهداف خود شان برسند که همچون تغییر حکومت اشغال شده یا فغانسدتان ازسوی روس بود .سپس بیستر ساز فرویختن دیواربرلین بود در ادامه موجب سقوط امپراطوری سابق روس ها شد. آنگاه یکی یکی حکومت های سکولارونظامی منطقه خاور میانه وشمال آفریقاتغییرداده شد و جایشان حکومت های متزلزل وناامن با تنش و جنگ های داخلی گرفت.به امیداینکه باتقویت رژم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران که سدی در مسیر شکل گیری حکومت های سکولاردمکراتیک درمنطقه است دوره ی دیگر بازتکراریمایش 22بهمن سال57 درمنطقه ی خاورمیانه وشمال آفریقابه خاطرنفت وگاز شکل گیردوهمه چیز زیر کنترل باشد و ژیم ضدبشری هم آنگونه رام شود که مسأله وبحران سازنباشد و بدنبال اهداف هسته ای شدن نخواهد رفت وادعای جهانگشایی و امپرانوری درمنطقهدر سرندارد .اما اکنون بابحرانناامنی منطقه که مواجه شده اند به این واقعیت بس تلخ رسیده اند با روی کار آوردن طالبان والقاعده در عراق و سپس اشغال این کشوربه خصوص اشغال نظامی عراق مرتکب چه اشتباه کلیدی بزرگی شدند . چون اکنون منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاهمچون عراق وافغانستان شده است. مهمتراینکه نه دیگرهمچون گذشتها مکان کودتای نظامی بعنوان راه حل وجود دارد . نه اینکه شبکه ی ارتبا طات و سرعت انتقال اخبار عبورکرده ازسانسور که عجیب موجب رشدآگاهی توده هاشده است.طوریکه ابزاری همچون فیسبوک درمصرقیام بزرگ ضد دیکتاتورراه اندازی نمود .بنابران غرب به ویژه آمریکا باید خوب متوجه شده باشند مثل گذشته هرگز نادیده گرفتن مردم و دربالاواردزدوبندو معامله شدن جواب ندارد جزاینکه به راه حل نهایی دمکراتیزه کردن منطقه تن دهند. آنهم بشرطی که برای تضمین ثبات و امنیت منطقه و دفع خطر حق تقدم و الویت تغییرات دمکراتیک درمنطقه قائل شوند . این الویت هم مشخص است که کدام کشور منطقه است.زیراکه قلم بردست یادداشت روز با تحلیل واهداف امپراتوری اسلامی منطقه که ارائه داده آشکارا اعتراف کرده و فاش ساخته است کدام کشور می باشد .چونکه که نه معضل مردم ایران وکشور های همسایه ومنطقه است،بلکه با اذعان تشکیل امپراتوری اسلام در خاور میانه و جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا و تلاش دسترسی به سلاحه هسته ای تبدیل به تهدید جدی صلح وامنیت جهان شده است .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891219/2.htm#other200