"پاسدار شریعتمداری در صورتی که دعوت و سفر ملک عبدالله به ایران لغو نگردد و انجام گیرد . موجب ضربه ی بزرگی بر اعتبار رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ودولت نا مشروع بر أمده از کودتا خواهد لود".

پس از حذف و قلع و قمع رقیب و جراحی رفسنجانی از رأس سیرک مجمع خبرگان رهبری اکنون درون باندهای مافیایی دامنه ی اختلافات شدت بیشتری یافته است . آنهم در شرایطی که قیام های منطقه علیه ی دیکتاتور ها اوج گرفته است تا جائیکه ترکش آن در بیروت علیه ی حزب الله لبنان و در بغداد و شهرهای دیگر عراق علیه ی نوری مالکی دست نشانده بلند شده است . همچنین در تهران و شهرهای بزرگ دیگر ایران نیز فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح طنین انداز شده است . از سوی دیگررحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور در شرف فعالیت تبلیغات زود رس ریاست جمهوری آینده برای خود می باشد که برای جذب نیرو ادا و اطوار ملی گرایی در آورده است و مکتب ابداعی ایرانی را جایگزین مکتب اسلامی کرده است که موجب اعتراضات سایر باندهای مدعی اصول گرا شده است . اما رحیم مشایی بدون توجه به اعتراضاتبا پشتوانه و حمایت پاسدار گماشته احمدی نژاد برگزاری مراسم جشن نوروز در تخت جمشید شیراز هم چاشنی مکتب ایرانی خود نموده است آنگونه که دعوت نامه برای برخی از رهران کشورها یبرای حضور دراین جشن فرستاده شده است که یکی از این رهبران پادشاه اردن است که فاش شدن خبرش موجب اعتراضات تند و شدیدی شده است. یکی از این معترضان سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری می باشد که با "نکته " یا مچ گیری به سبک بازجویی وارد صحنه شده است . اما می بایست افزود که وقتی سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری اعلام تأسف از اقدام خودی می کند که خودش نقش اساسی تبلیغاتی در دروغ نامه ی کیهان برمسند قدرت نشاند و رئیس جمهور کردنش داشته است . اکنون مشخص است که اوضاع رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی باید خیلی بحرانی و وخیم یا بی ریخت تراز آن باشد که نشان داده می شود . همچنین دامنه ی اختلافات میان باند های مافیایی کودتا گر موسوم به اصول گرا هم عمیق تر از آن باشد که نوک قله ی کوه شناور آن از آب بیرون زده و نمایان شده است . به خصوص اینکه بدلایل زیاد دست و بال این سرباز جو آنگونه باز نیست که رفتار کند که بارقبا رفتار و بر خورد می کند. ولی همینقدر که مجبور به اعتراف همراه باتأسف شده است . باز گو کننده ی خیلی از ناگفته هاست که در ابتدای نکته اش این چنین شروع کرده است"
"با جرات و بدون كمترين ترديدي مي توان گفت براي آمريكا و متحدانش- مخصوصا اسرائيل و انگليس- كه اين روزها با خيزش پرخروش ملت هاي مسلمان منطقه عليه حكام دست نشانده خود روبرو هستند و سخت ترين دوران حيات استكباري خويش را تجربه مي كنند، هيچ خبري مسرت بخش تر و هيچ هديه اي گرانبهاتر از آن نيست كه ملك عبدالله، پادشاه اردن به ايران دعوت شود و جمهوري اسلامي ايران كه انقلاب هاي كنوني منطقه از آن الگوبرداري شده است، ميزبان يكي از وابسته ترين حكام دست نشانده منطقه باشد.باوركردني به نظر نمي رسيد ولي متاسفانه معلوم شد كه خبر صحت دارد و آنچه هنوز معلوم نيست و با هيچيك از معيارهاي اسلامي، انقلابي، ملي و منطقي سازگاري ندارد، انگيزه دولت محترم از اين دعوت است. در اين باره گفتني است كه؛ "

سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه مخاطب خود را بیشتر شرمنده و مغبون کرده باشد . مجبور شده است که اعتراف آشکار به سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مر کند ومهر تأئید بر سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و مطنطقه بگذارد تا که توانسته باشد مخاطب را شیر فهم کند که چقدر از درک شرایط و محتوا و پیام قیام های منقه عقب مانده است که حتی اکنون مخالف جهت آن بادعوت کردن پادشاه اردن اقدام و حرکت کرده است . بنابراین از موضع ضد آمریکایی و اسرائیلی و الو بودن انقلاب اسلامی در قیام های منطقه که موجب وحشت آمریکا و اسرائیل شده است این چنین پیروزی ها و تأثیر گذاری امنقلاب اسلامی رژیم ضد بشری نا مشروع را فرموله و تئوریزه کرده است :

" نه فقط شواهد موجود نظير ماهيت اسلامي، ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي انقلاب هاي كنوني منطقه به وضوح نشان مي دهند كه اين خيزش ها از انقلاب اسلامي در ايران نسخه برداري شده است، بلكه علاوه بر ملت هاي مسلمان و انقلابي، كه ايران اسلامي را الگوي حركت خود معرفي مي كنند، دشمنان تابلودار بيروني نظير مقامات و استراتژيست هاي آمريكايي و اروپايي و اسرائيلي نيز، با ارائه دلايل و شواهد فراوان، انقلاب هاي مورد اشاره را برخاسته از ايران اسلامي ارزيابي مي كنند و اين گزاره بارها از سوي مقامات رسمي غرب تكرار شده است كه «شورش هاي منطقه- شما بخوانيد انقلاب ها و خيزش هاي اسلامي- از ايران شروع شده و بايد در ايران نيز تمام شود.» و به گفته «دانيل پايپس» نقطه پاياني آن است كه ملت هاي شورشي(!) از حمايت و پشتيباني ايران مايوس شوند.دعوت از ملك عبدالله به عنوان يكي از حكام دست نشانده و نشان دار آمريكا و اسرائيل كه اين روزها با خروش توده هاي مردم اردن عليه حاكميت تحميلي خويش روبروست، به مفهوم آن است كه جمهوري اسلامي ايران در چالش و درگيري ميان مردم مسلمان اردن و ملك عبدالله، جانب پادشاه اردن را گرفته و به حمايت آشكار از اين حاكم دست نشانده آمريكايي- اسرائيلي روي آورده است.آمريكايي ها طي 3 دهه گذشته با همه توان و امكانات خود در پي مذاكره با ايران بوده و هستند و انكار نكرده و نمي كنند اين مذاكره را براي حل و فصل مشكلات فيمابين نمي خواهند، بلكه مقصود اصلي- به قول آقا- فقط مذاكره است! و حتي نه رابطه...! چرا؟! زيرا مقاومت سي و چند ساله ايران اسلامي درمقابل دشمني ها و توطئه هاي بي وقفه آمريكا و متحدانش، ساير ملت هاي مسلمان را به اين نتيجه رسانده است كه مي توان در مقابل زورگويي ها و باج خواهي ها و غارتگري هاي آمريكا ايستاد و نه فقط چيزي از دست نداد، بلكه قدرتمندترين، علمي ترين و آزادترين كشور منطقه نيز بود. مقصود آمريكا از باز كردن باب مذاكره با ايران فقط اين بود كه بلافاصله بعد از آغاز مذاكره، اين رخداد را به رخ ملت ها و نهضت هاي اسلامي منطقه بكشد و براي آنها فاكتور كند كه اگر الگوي شما براي مقابله با حاكمان دست نشانده و حاميان بيروني آنها، ايران اسلامي است، ايران نيز نهايتاً چاره اي جز كنار آمدن با آمريكا نداشت!

در ادامه سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری با فر اموش کردن ضریب مخالفت مردم ایران که فریاد شعار های مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح که سر داده اند .اما نماینده ی ملت های کشور های قیام کرده منطقه ک شده است و از جانب اینان نا خوشآیندی شان از دعوت پادشاه اردن به ایران را اینگونه تفسیر و تشریح کرده است"

"حالا تصور كنيد كه وقتي مردم مصر، تونس، اردن، يمن، بحرين، عربستان و... خبر دعوت رئيس جمهور كشورمان از ملك عبدالله پادشاه اردن را مي شنوند، چه احساسي به آنها دست مي دهد؟ آيا غير از اين است كه الگوي حركت خويش را خدشه دار مي بينند! و به همان نتيجه دلخواه آمريكا و متحدانش مي رسند كه ايران اسلامي هم بعد از سي و چند سال ايستادگي در مقابل قدرت هاي استكباري چاره اي جز كنار آمدن با آنها و دست كشيدن از آموزه هاي اسلامي و انقلابي نداشت؟!ملك عبدالله، با توصيه سازمان سيا، به جاي برادر ملك حسين كه سال ها وليعهد اردن بود به پادشاهي رسيد. او از حاميان سينه چاك رژيم صهيونيستي است. او از نخستين روزهاي حاكميت تحميلي خود بر مردم مسلمان اردن، در نقش يكي از مهره هاي آمريكا و اسرائيل به دشمني و كينه توزي عليه جمهوري اسلامي ايران برخاست، وي از عناصر اصلي رژيم صهيونيستي در دامن زدن به موج ايران هراسي است و در جريان جنگ 33 روزه حزب الله و 22 روزه حماس با اسرائيل، آشكارا از رژيم صهيونيستي حمايت مي كرد و... حتي يك نقطه روشن نيز در كارنامه سياه او ديده نمي شود و مخصوصاً؛ امروزه، سركوب مردم مسلمان اردن در جريان خيزش اسلامي و عدالتخواهانه آنها، لكه ننگ ديگري است كه بر پيشاني او نقش بسته است"

باز هم پاسدار شریعتمداری ازموضع هویج و چماق که شیوه ای است مرسوم و رایج در بازجویی سیاه چال ها که وارد مقولات سیاسی شده و کار برد و مفهوم مشخص دارد .اکنون با پاسدار گماشته احمدی نژاد با این شیوه بر خورد کرده است . یعنی ازیک سو تعریف و تمجید از وی کرده است و از سوی دیگربا تو یسر مال زدن کودنی وی را به رخش کشیده و گفته است که دعوت کردن از پادشاه اردن که توطئه ی طراحی شده از سوی دشمن می باشد.چونکه پوست خربزه ای است که بر زیر پای دولت ا نداخته شده است و این چنین از وی در این مورد سئوال کرده تا که جوابگوی باشد چه کسانی این پوست خربزه را زیر پای دولت گذاشته اند :

"تمامي شواهد و قرائن حكايت از آن دارند كه پروژه دعوت از ملك عبدالله، توطئه اي موذيانه است كه عليه انقلاب اسلامي و نيز، جايگاه ضد صهيونيستي و شناخته شده رئيس جمهور محترم طراحي شده و كليد خورده است. بديهي است كه پيامدهاي خسارت آفرين و عواقب سوء اين دعوت نمي تواند با شخصيت انقلابي و اسلامي دكتر احمدي نژاد همخواني داشته باشد، بنابراين، پرسش آن است كه اين پوست خربزه دشمن را چه كساني در پوشش دوست زير پاي دولت گذاشته اند؟! پاسخ اين سؤال چندان پيچيده و دشوار نيست، به عنوان مثال بايد ديد چه كساني براي ارتباط با سران برخي از كشورهاي منطقه اصرار به دور زدن وزارت خارجه و انجام سفرهاي بيرون از كنترل و چرخه تعريف شده دستگاه ديپلماسي كشور داشته اند؟!...و ده ها اقدام سؤال برانگيز ديگر از جانب برخي افراد نزديك به رئيس جمهور محترم كه تاكنون علي رغم اعتراض و انتقاد دوستداران واقعي دولت با كمترين توضيح قانع كننده اي روبرو نشده است؟! و..."

در خاتمه اینکه آخرکیفر خواست تنظیم شده ی سربازجو شریعتمداری علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد که زیر پوشش " نکته" تهیه شده است به تحلیل های مشکوک این روزها ازسوی غیر ایرانی ها اشاره کرده وگفته است كه براساس اخبار و گزارش هاي موثق، اين روزها تحليل هاي مشكوكي درباره تحولات كنوني منطقه از سوي چند چهره غيرايراني و از طريق برخي عوامل مرتبط با آنان كه متاسفانه به محافل خاصي در دولت نيز نزديك هستند، ارائه مي شود كه توضيح بيشتر در اين باره را به آینده موکول نموده است. بالاخره در انتهای نکته ی خود همچون سر بازجو ی شعبه ی بازجویی که با متهم خود برخورد می کند که اگر تسلیم نشود و اعتراف نکند اطلاعات بیشتری همراه با پرسش گری و تهدید علیه اش روی می کند. تأکید نموده با توجه به نكات مطرح شده كه فقط اندكي از بسيارهاست، به پاسدار گماشته احمدی نژادگوشزد کرده که پيش گيري از سفرپادشاه اردن يك ضرورت اجتناب ناپذير است و ادامه داده که شنيده شده برخي از نزديكان پاسدار گماشته احمدي نژاد با القاي اين توهم كه دعوت رسمي از سوي رئيس جمهور محترم صورت پذيرفته و لغو آن بيرون از عرف ديپلماتيك است بر انجام اين سفر اصرار مي ورزند ! سپس از موضع آمرانه ونصیحت گر انه و پند آموزانه و اندرز دادن که نوعی تیغ بر زیر پالان گذاشتن است پیشنهاد به پا سدار گماشته احمدی نژاد داده یا در حقیقت برایش تعیین تکلیف تأکید آمیز نموده و گفته است "شايسته و بايسته آن است كه رئيس جمهور محترم با انتشار يك بيانيه رسمي به صراحت و با افتخار اعلام كند كه در راستاي حمايت از خيزش مقدس ملت هاي مسلمان منطقه حاضر به ميزباني حاكم دست نشانده آمريكايي ها و صهيونيست ها نيست". بهرحال در بخش انتهایی این کیفرخواست تهدید کرده در صورتی که این دعوت و سفر ملک عبدالله به ایران لغو نگردد و انجام گیرد . موجب ضبربه ی بزرگی بر اعتبار رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ودولت نا مشروع بر أمده از کودتا خواهد بود . حال این جنگ قدرت عریان با علنی که موجب نمایش شکاف و اختلافات آشکار میان باندهای مافیایی کودتایی غالب شده است که 5 سال پیش ادعای عاشقان خدمت ونه شیفتگان قدرت را داشتند. امااکنون رژیم ضدبشری به مرحله ای از بحران و انزوای منطقه ای و جهانی رسیده است که برای برون رفت از آن مجبور به آویزان شدن به مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام و بر گزاری مراسم جشن نوروز در تخت جمشید با دعوت از برخی از رهبران کشور ها از جمله ملک عبدالله روی آورده است که ازقرار معلوم این دعوت تبدیل به قوز با لا قوز شده است.طوریکه به جای زیرابرو بر داشتن چشم کور کرده است . بهرحال چنین رژیم وحشی و هار و مهار ناپذیر که رئیس جمهور نا مشروع و قلابی خودش را قبول ندارد چگونه می تواند الگو برای قیام های ضد دیکتاتوری مطقه ودوستدار ملت ها باشد که سر بازجو پاسدار شریعتمداری ادعایش را کرده است؟!

هوشنگ بهداد

24 اسفند ماه سال 1389ن

پوست خربزه زير پاي دولت ! (نكته) حسين شريعتمداري

http://www.kayhannews.ir/891224/2.htm#other204