دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 23 اسفند ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سر و كار ايران با جنبش هاي منطقه "

"غرب باید سیاستی علیه ی حاکمان رژیم ضد بشری اصلاح و تغییر نا پذیر در پیش گیرد که معادل سیاستی باشد که اکنون علیه ی قذافی اتخاذ شده است تا شرایط به سوی تغییرات دمکراتیک در ایران سوق داده شود . در غیراینصورت اگر باز هم سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی غرب ادامه یابد و رژیم ضد بشری قادر شود به سلاح هسته دست یابد آن موقع قابل پیش بینی نیست که چه خواهد شد ؟"

در شرایطی که رژیم عوامفریبی که دین را چاشنی اهداف پلید و خبیث ضد انسانی خود کرده است تا از این طریق توانسته باشد کسب قبضه ی قدرت و حفظ آن نماید .در این راستا هم از هیچ جنگ افروزی و بحران آفرینی و جنایت یا خیانت و وطن فروضی و غارتگری و چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن دریغ نورزیده است . همانگونه که در 32 سال گذشته از هیچ ترفند وحقه و نیرنگ و شیادی وفربیکاری همراه با تهدید و سرکوب و خفقان و سانسور ضرب و شتم و زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار کردن کوتاهی نکرده است . اما اکنون با کمال پرروئی و وارونه گویی ضمن اعتراف دست داشتن رژیم ضد بشری به بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه وناامن و بی ثبات کردنش که بقول مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس بستر ساز جنگ چهارم جهانی در منطقه شده است . ولی در کشوری که با بودن ولی وقیح همکاره و بی پاسخ به هیچ مرجع و مقامی هر گز حق و حقوقی برای مردم ایران قائل نمی باشد .مگر اینکه بعنوان سیاهی لشکر یا در جنگ ضد ملی و ضد میهن بعنوان یکبار مصرفان مین پاک کن های میادین جنگ یا حضور در نمایش های خیمه شب بازی موسوم به انتخابات که هدف مشروعیت تراشی پوشالی می باشد .یا اینکه بعنوان ساندیس خوران حکومتی برای لشکر کشی علیه ی رقبا و زهر چشم گرفتن ا ز مخالفان و منتقدان نام مردم مطرح می شود. ولی با فراموش کردن وقایع اتفاق افتاده و کتمان کردن حقایق، این موعی اینگونه ادعای بازی شطرنج با گوریل و پیروزشدن را تحلیل و تفسیر کرده است :

"شطرنج با گوريل. اين نامي است كه مي توان بر تحولات يك سال اخير خاورميانه و شمال آفريقا گذاشت. اصطلاح «شطرنج با گوريل» پيش از اين، تمثيلي از امر محال به شمار مي رفت اما مي توان گفت كه اين اتفاق اكنون امكان پذير شده است. در روزگاري كه منطقه به مدت يك دهه بوي جنگ و خون مي داد و آمريكا و ناتو و اسرائيل، جنگ جهاني چهارم را پيش مي بردند، جمهوري اسلامي ايران و سپس ملت هاي مسلمان منطقه، همين قدرت هاي ياغي را مجبور كردند دست و پا بسته بنشينند و تن به جنگ نرم بسپارند، نوعي از شطرنج سياست كه در آن، تدبير و درايت و شناخت امواج حقيقي قدرت (مردم) حرف اول را مي زند نه زور بازو و تعداد كلاهك هاي اتمي و رزمناوهاي پيشرفته و جنگنده هاي رادار گريز و بمب هاي هيدروژني و اورانيومي. تسليحات اتمي بلوك محافظه كار غرب و حتي سرويس ها و امكانات پيشرفته جاسوسي آنها نه از پس ايران برآمد و نه توانست دومينوي انقلاب اسلامي در مصر و تونس و ليبي و بحرين و عربستان و يمن را مهار كند.7 سال پيش مدتي پس از آن كه آمريكا افغانستان را فتح كرد، دانيل پايپز مشاور ارشد بوش و استاد موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد سخني «اگر در عراق انتخابات برگزار كنم، طرفداران ايران و فرزندان معنوي آيت الله خميني روي كار خواهند آمد.» كسي كه 7 سال پيش علنا از حكومت نظامي دفاع مي كرد، اكنون فهميده كه آنچه در خاورميانه پيش آمده، جنگي نرم از جنس شطرنج است و زور بازوي محض كارآمدي خود را از دست داده است"

قلم بردست هم لهجه و همکار سر بازجو پاسدار شریعتمداری بدون آنکه متوجه باشد که نقل نقل کردن بازی شطرنج با گوریل و اعتراف به حضور پررنگ در منطقه ی بحران و آشوب زده کرده است نه نشان از قدرت رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی می باشد که در خانه با چالش جدی مشروعیت مواجه است . بعلاوه در تظاهرات های ضد حکومتی و سر دادن فریاد های مرگ بر دیکتاتور با ضریب رو به رشد عدم مشروعیت بیشتری رو برو است و ازبرون هم با انزوای منطقه ای و جهان در گیر است که فقط با سیاست موازی سرکوب وخفقان داخلی و صدور بحران و ارتجاع و تروریسم به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و خاورمیانه توانسته به بقای ننگین خود ادامه دهد . اما اکنون از موضع ضعف قدرت نمایی نموده است و با این نقل قول اعتراف کرده است که چنین عامل بحران و جنگ افروزی و ناامن کردن و بی ثبات کردن منطقه حاکمان رژیم ضدبشری ایران است :

"پايپز 10 روز پيش در روزنامه صهيونيستي جروزالم پست نوشت: «طغيان ها از مراكش تا جنوب خاورميانه، در متن يك شطرنج منطقه اي و جنگ سرد تعريف مي شوند. در يك سوي اين جنگ، بلوك مقاومت به رهبري ايران (با حضور تركيه و لبنان و سوريه و غزه) قرار دارد كه در جست وجوي به لرزه درآوردن و تغيير نظم فعلي به نظم مبتني بر دينداري قوي تر اسلامي و خصومت بيشتر با غرب است. جبهه ديگر طرفداران حفظ وضع موجود و از جمله عربستان و اسرائيل هستند. اينها ترجيح مي دهند همه چيز به شكل فعلي خود حفظ شودبه اين مفهوم، جنبشي كه در منطقه در جريان است اسلامي- ايراني و ضدآمريكايي- ضدصهيونيستي است. يعني محتوا و جوهره آن اسلامي است و از انقلاب اسلامي ايران تأثير مي پذيرد از ديگر سو چگونه مي توان نقش الهام بخش انقلاب اسلامي و رهبري حكيمانه امام خميني و امام خامنه اي را در اين جنبش هاي به هم پيوسته انكار كرد . اين تحليل را نتانياهو نخست وزير اسرائيل اواخر مهرماه گذشته در جمع سركرده هاي يهودي عنوان كرد كه «ايران به مرزهاي اسرائيل رسيده است. ما از جنوب لبنان خارج شديم و ببينيد كه چگونه حكومت اسلامي به جدار مرزي ما رسيده است. و از غزه خارج شديم و ببينيد كه چگونه ايران خود را به جدار اسرائيل رسانده است. نبايد اجازه داد چنين وضعي براي بار سوم تكرار شود [اتفاق سوم، كمتر از 3 ماه بعد در جنوب غزه و در مصر شكل گرفت]. امروز نفوذ ايران را از غزه تا لبنان و از افغانستان تا آمريكاي جنوبي و آفريقا مي بينيم.» هفته نامه آمريكايي ويكلي استاندارد گزارش داد: «مركز ثقل امنيتي خاورميانه در روزگار جنگ سرد، مصر بود اما اكنون اين مركز ثقل به ايران منتقل شده است. ايران قدرت خود را هم عرض آمريكا مي بيند». اما اكنون اگر كسي بخواهد چالش هاي پيش روي آمريكا را بشمارد، حكايت كسي خواهد بود كه خواست آمار گل هاي يك بازي فوتبال را با ريختن سنگ در جيب خود داشته باشد و بازي كه تمام شد، هر دو جيب او پر از سنگ بود چون حريف قدرتمندتر، بازي فوتبال را تبديل به بسكتبال كرده بود! بشماريد: ايران، تركيه، لبنان، فلسطين، عراق، افغانستان، مصر، تونس، ليبي، مراكش، بحرين، يمن، عربستان، اردن و... احتمالاً شمارش مناطقي كه هنوز دچار چالش و خيزش عليه آمريكا نشده اند، آسانتر باشد.پريروز بود كه خانم كلينتون به كنگره رفت تا به پرسش هاي استيو راسمن نماينده جمهوريخواه پاسخ دهد. وزير خارجه آمريكا درباره حوادث بحرين گفت: «من از حساسيت شما درمورد ايران تشكر مي كنم. ما به دقت رويدادهاي شمال آفريقا و خاورميانه را رصد مي كنيم و حواسمان به ايران هست. اگر شما مي پرسيد كه آيا ما حواسمان به تلاش هاي ايران براي نفوذ در منطقه هست من مي گويم بله حواسمان هست. ما به دقت مراقب حركات ايران هستيم و معتقديم ايران هركسي را كه بتواند عليه آمريكا تحريك مي كند. حق با شماست ما بايد نگران عراق باشيم تا در آنجا نيز مانند لبنان، نفوذ خود را از دست ندهيم. شبي نيست كه من به عراق و اوضاع آن در اين سالها فكر نكنم. برنامه هاي ما بايد به گونه اي باشد كه اين كشور بتواند استقلال خود را حفظ كند و نيازمند كمك گرفتن از ايران نباشدو 2ماه پس از ضربات گيج كننده اوليه، در مطبوعات غربي لاف بزنند جنبش هاي منطقه به ضرر ايران و به نفع آمريكاست چراكه دموكراسي ها روي كار مي آيند! قمارباز همه چيز باخته اگر نگويد به جهنم كه باختم، مي تركد"

مدعی قلم بردست وارونه گوی بدون اینکه به پاره و آتش زدن ولگد کوب کردن تصاویر خمینی شیاد وجانشین نا مشروع وی خامنه ای اشاره ای کند که در تظاهرات های ضد حکومتی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح انجام شد. اما اکنون با سبک تصویر مار کشیدن و مارقالب کردن فا ش کرده که اهدای دلارهای نفتی این چنین تصاویر این رهبران در دستان ساندیس خوران لبنانی و بحرینی وبولیوی دست به دست می شود تا دلار های بیشتری نصیب خود کنند:

ديگربار يقين كرديم كه «ولينصرنّ الله من ينصره». ديديم كه تصاوير امام خميني و امام خامنه اي در بحرين و لبنان و بوليوي دست به دست گشت. اگر زمامداران آمريكا دزدكي به عراق و افغانستان و لبنان و مصر مي روند، همين مهرماه امسال دنيا ديد كه مردم لبنان از طوايف و مذاهب گوناگون و درحالي كه تصاوير امام خميني و آيت الله خامنه اي و سيدحسن نصرالله بر دستشان بود به استقبال پرشكوه نماينده و رئيس جمهور ايران رفتند. دنيا مقارن همان هفته ها بود كه شكست پروژه آمريكا و تشكيل دوباره دولت اسلامي در عراق را ديد همچنان كه اندكي بعد، سقوط دولت غربگراي لبنان و نخست وزيري نامزد پيشنهادي حزب الله را نظاره كرد. آن روزها هنوز، طوفان از مصر عليه حسني مبارك بر نخاسته بود"

بالاخره قلم بر دست یادداشت روز نویس هم لهجه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در پایان برای اینکه شطرنج بازی کردنش باگوریل ر ابا پیروزی به پایان برده باشد . مجبور شده است که دوباره اعتراف به سیاست صدور تر وریسم و بحران و ارتجاع به کشور های همسایه و منطقه خاور میانه و شمال آفریقا کند. آنهم با تناقض گویی آشکار . زیرا قبل از این ادعای پایانی باسیاست دست پس کردن و با پا پیش کشیدن تلاش مذ بوحانه کرده است تا وانمود کند هیچ رد و مدرکی از حضور و مداخله گری در امور داخلی کشور های دچار بحران و قیام شده از سوی رژیم ضد بشری ایران وجود ندارد . ولی در پایان مجبور شده است که با رو کردن برگ برنده حزب الله لبنان و حماس که تأکید و تأئید ان واقعیت است که این دو جریان آلت دستان حاکمان تهران هستند. همچنین ثابت کرده است پاسداران در دو جنگ 33 و 22 روزه با اسرائیل نقش اساسی داشته است . بهر حال این مدعی قلم بر دست این اعتراف را چاشنی سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه کرده است و نشان داده است که رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی در نا آرامی های منطقه وبی ثبات کردن آن این چنین دست داشته است :

اين صحنه واقعي است. ملت ها گوريل آمريكا و صهيونيسم بين الملل را دست و پا بسته نشانده اند تا از موضع پايين تمرين شطرنج كند. اگر تعبير ديگري مي پسنديد، ورزش رزمي جوجيتسو را به خاطر آوريد كه نظريه پردازان كودتاي مخملي در سازمان«سيا» بسيار به كار بستند. آنها مي گفتند براي كودتاي مخملي- از جمله در ايران- بايد از نيروي حريف و نقطه ضعف هاي خود وي براي ضربه زدن به او استفاده كرد. اگر جوجيتسو اين است، پرچمداران انقلاب اسلامي در منطقه، در واقع مشغول مشت و مال دادن آمريكا در عراق و لبنان و مصر و بحرين و يمن و عربستان هستند. يك قلمش كاري كه اسلامگرايان در عراق با پروژه هفت ماهه آمريكا پس از انتخابات پارلمان كردند و قلم دوم ضربه بزرگي كه حزب الله به گيجگاه آمريكا در لبنان زد و سومي اش مطالباتي است كه ملت مسلمان مصر همين هفته ها يكي پس از ديگري به آمريكا و حكومت انتقالي ديكته كرده اند. چهارمي اش بازي ويكي ليكس براي منزوي نشان دادن ايران كه كمانه كرد و به پاي آمريكا و متحدان مرتجعش پيچيد. راست مي گويد آقاي گيتس كه زمان به ضرر آمريكا پيش مي رود و اين هنوز اول راه است. باشند تا شجره طيبه «محمدرسول الله والذين معه» تناور و ستبر شود. اين بشارت آنان در انجيل است «و مثلهم في الانجيل كزرع اخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار...»(آيه 29 سوره فتح). اكنون هنگام بشارت دوباره «انا فتحنا لك فتحاً مبينا» است. مكه هم بدون كمترين جنگي فتح شد چرا كه سپاه اسلام پيش از آن هزينه ها را پرداخته بود"

دز خاتمه اینکه اکنون غرب به خصوص آمریکا هر چه که تا کنون باروی کار آمدن رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی در 32 سال پش منافع های بس کلان نصیب خود کرده اند که ازطریق سیاست های جنگ افروزانه و بحران آفرینی حاکمان جدید ایران که با شعار مبارزه با آمریکا از سوی رژیم فاشیستی ذهبی تروریستی همراه بوده است. از جمله سقوط اتحادجماهیر شوروی سابق و تغییر رژیم هایی که در منطقه همچون عراق گرایش به سوی شوروی داشتند و سیستم هایی که جانشین شد گرایش به غرب به خصوص آمریکا دارند .به ویژه اینکه تسلط با کمر بند سبز کشورها ی نفت انگیز انداخته اند . اما غرب غافل از درک این واقعیت شد که در پیش گرفتن سیاستی که موجب نه تضعیف رژیم ضد بشر ی اصلاح و مهار نا پذیر نشد ، بلکه موجب تقویت به نگونه ای شد که وسوسه ی انگیزه ی پیگیری دستیابی به سلاح هسته ای اش تقویت و عجیب شتاب گرفته شده است.طوری که اکنون غرب تقویت کننده ی این سیاست در مانده شده است که چگونه می تواند مهارش کند . از سوی دیگر اگر غرب تا کنون ازسیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری درامور داخلی کشور های همسایه و منطقه منافع بسیار کلان برده است . از چمله با انعقاد قرار داد های پیشرفته ی تسلحیات نظامی سود های بسیار کلان و نجومی از فروش این تجهیزات مدرن نظامی عاید شان شده است . اما اکنون با شروع قیام های اعتراضی در منطقه ی خلیج فارس و خاور میانه و شمال آفریقا که مشخص نیست تا کجا ادامه می یابد وقیمت هر بشگه نفت چقدر خواهد شد؟ به ویژه اینکه سران رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی از یک طرف بشدت وحشت از سرایت ادامه ی این قیام های منطقه بداخل ایران دارند. از سوی دیگر تلاش مذبوحانه می کنند تا با افزایش شدت ارعاب و وحشت در داخل کشور فضای انفجاری را کنترل نمایند تا که توانند با سیاست موازی با امکاناتی که در اختیار دارندیا جریانی همچون حزب لله لبنان و حماس و حوثی های یمن و سپاه قدس در عراق و طالبان در افغانستان و پاکستان و حماس در فلسطین و اخوان المسلمین وحتی محمد البرادعی در مصر بحران های کشورهای همسایه و منطقه را حادتر کنند تا هرچه بیشتر بر شدت تعمیق بحران ونا آرامی و بی ثبات کردن منطقه افزوده گردد تا شرایط برای شان هموار گردد که هم خطر قیام داخلی را دفع کنند . هم فضا را برای عبور از بحران ها به خصوص بحران هسته ای و تحریم ها وعدم مشروعیت و انزاوی منطقه ای وجهانی سوق دهند . بنا براین غرب به ویژه آمریکا به جای نظاره گر بودن و یا دل خوش داشتن به ز د و بند های پشت پرده که از طریق لابی های دو طرف دنبال می شود. یا چشم به سفر های امثال رحیم مشایی و هیأت همراهش به آمریکا داشته باشد که زیر پوشش مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام ونوروز دنبال می شود که در اصل بازی تبلیغاتی و عوامفریبی بیش نیست . پس غرب باید سیاستی علیه ی حاکمان رژیم ضد بشری اصلاح و تغییر نا پذیر در پیش گیرد که معادل سیاستی باشد که اکنون علیه ی قذافی اتخاذ شده است تا شرایط به سوی تغییرات دمکراتیک در ایران سوق داده شود . در غیراینصورت اگر باز هم سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی غرب ادامه یابد ورژیم ضد بشری قادر شود به سلاح هسته دست یابد آن موقع قابل پیش بینی نیست که چه خواهد شد؟ زیرا که رژیم ضد بشری آنچه در 2 3ساله گذشته علیه ی مردم ایران مرتکب شده است گفتنی نیست که با دستیابی سلاح هسته ای چگونه با سایر کشور ها به خصوص آمریکا و اسرائیل و متحدان شان که دشمن خطاب می شوندرفتار خواهد نمود؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/891223/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 23 اسفند ماه سال 1389

سر و كار ايران با جنبش هاي منطقه (يادداشت روز)