دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 25 اسفند ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نقش بر آب "

"گفته می شود که حکومت باید بر توی قلب مردم باشد نه اینکه بر روی شانه های شان سنگینی کند . اگر چنین باشد دیر یا زود فرو می ریزد . اکنون خیلی وقت است که رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی این چنین شده است . یعنی اینکه هرروزکه سپری شده از مردم و پاسخگویی به مطالبات شان فاصله ی بیشتری گرفته و در عوض متکی به ار گان ها سرکوبگر شده است"

مگر می شود طبق شگردقلمزنی مطبوعات حامی ولی وقیح و وابسته به پاسداران کودتا گر هر جا اینان نام آمریکا را می آورند پسوند اسرائیل به دنبالش نباشد و چاشنی آن عنوان توطئه و دسیسه آمریکا و صهیونیست و غرب نشده باشد؟ البته بامضمون شکست توطئه ی مشترک شان و پیروزی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ختم می شود . به خصوص اگر مقوله ی مورد نظر یکی از کشور های منطقه در حال قیام ومبارزه علیه ی حاکمان دیکتاتور باشد . به خصوص اینکه شباهت های زیاد بین رژیم ضد بشری استبداد دینی ایران بارژیم معمر قذافی وجود دارد. برای همین قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس از یک سو نگران سقوط قذافی و رقم خوردن سرنوشت مشابه برای حاکمان تهران می باشد . از طرف دیگر تلاش می کند که جانشینی درلیبی بر سر کار آید که نقش عراق را برای حاکمان تهران داشته باشد . بنابراین سمت و سوی قلم فرسایی کردنش در این چارچوب این چنینی می باشد.

"ليبي ميان شورشي ها و رژيم قذافي به دو كشور تقسيم مي شود، كشوري با مركزيت طرابلس و كشوري با مركزيت بنغازي»، «بيم آن مي رود كه در بنغازي يك حكومت اسلامي تحت امر القاعده سر كار بيايد»، «ليبي بين قذافي و مخالفانش تقسيم مي شود» اين سه گزاره هم مربوط به صهيونيست هاست كه طي 3-4 روز گذشته بيان شده و دهها بار توسط رسانه هاي آمريكايي و اروپايي تكرار شده اند و در ايران نيز بعضي از افراد بدون توجه به منشاء اسرائيلي اين خبرها، گمان كرده اند كه انقلاب در ليبي با شكست مواجه شده و «شكست انقلاب در ليبي مقدمه شكست انقلاب ها در ساير كشورهاي عربي است» بعضي هم پا را ازاين فراتر گذاشته و گمان كرده اند كه انقلاب هاي عربي از ابتدا تحت كنترل بوده و قرار بوده تا همين جا پيش بروند!همزمان با اين گزاره ها درباره ليبي گزاره هاي مشابهي هم درباره بحرين و يمن مطرح شده است مثل: «ما نگران درگيري هاي مردم بحرين با يكديگر هستيم»، «با دخالت خارجي در بحرين مخالفيم» و «نگراني از جنگ داخلي در يمن افزايش يافت» گزاره اول توسط وليعهد بحرين، گزاره دوم توسط وزير خارجه اردن بيان شده و گزاره آخر را روزنامه انگليسي تايمز نوشته است"

عجیب است که این قلم بردست غیر ایرانی مشخص نکرده که این آمار را چگونه بدست آورده است که کشور نیم یا یک میلیون نفری بحرین چگونه آمار کشته ها و مجروحین قیام در 5 روزه گذشته رقم از چند هزا ر نفر فراتر رفته شده است. در صورتی که در هیچ جا این رقم به جز قلم این مدعی بازتاب و مخابره نشده است. آنگونه ادعای عجیب نموده است که این ادعا یاد آور داستان معروف منار و گنجشک می باش؟. البته شکی وجود ندارد که اینگون غلو و درشت نمایی کردن خبر از اوضاع بشدت بحرانی و وحشت زده ی حاکمان تهران درداخل کشور و وحشت شان ازسرایت قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به داخل ایران می دهد به خصوص اینکه دامنه ی این اعتراضات گذشته در تظاهرات جشن ضد حکومتی 4 شنبه سوری بیش از تظاهرات 25 بهمن برجسته شد .همچنین ترکش قیام های منطقه دامنگیر نوری مالکی نخست وزیر عراق شده است و صدای این اعتراض این روز ها به سوریه دیگر هم پیمان حاکمان تهران هم شنیده شده است . بنا براین اکنون به نظر میرسد که همه تخمرغ ها در سبد بحرین گذاشته و بر روی قیام بحرین سرمایه گذاری شده است تا که از طریق گروگان گیری شیعیان بحرین سناریوی عراق و لبنان تعقیب شود. تا که در ادامه بحرین هم تبدیل به حیات خلوت ولی وقیح و پاسداران کودتا گر شود. بهر حال قلم زن یادداشت روز نویس با متصل کردن قیام بحرین به شورش در یمن چون چندین سال است که پاسداران بر روی شورشیان شیعیان حوثی در این کشور سرمایه گذاری کرده اند . سپس ا ز آن عبور کرده و به قیام لیبی با آمار کشته ها ومجروحین مشابه رقم بحرین رسیده است ضمن اینکه الگوی برخورد قذافی با مخالفان و معترضان را هم اینگونه الگو برای حاکمان یمن وبحرین دانسته است زیرا که معتقد است غرب می خواهد مانع از انقلاب اسلامی در کشور های منطقه شود:

"جالب اين است كه در عين اينكه رژيم بحرين به سركوب شديد مردم روي آورده و خود به طور علني از كشورهاي عرب عضو شوراي همكاري خليج فارس درخواست كمك كرده، براي كشته ها و مجروحين تظاهرات 5 روز اخير كه عدد آنان از چندهزار نفر فراتر رفته است ابراز نگراني مي كند. در يمن نيز همزمان با توسل شديد به نيروي نظامي و حتي استفاده از تجهيزات ممنوعه و كشته و زخمي كردن صدها نفر از گفت وگو ميان دولت و انقلابيون حرف زده مي شود. از آن سو عليرغم گذشت 25 روز از آغاز كشتار مردم در ليبي، بحرين و يمن سازمان ملل و كشورهاي اروپايي هيچ محدوديت عملي- نظير اولتيماتوم زمان دار- بر سر راه حكومت هاي اين سه كشور قرار نداده اند و اين ديكتاتورها با دست باز مردم را به خاك و خون مي كشند. در تحليل تحولات جاري در ليبي، بحرين و يمن نكاتي به نظر مي رسند: 1-ورود ديكتاتورهاي يمن و بحرين به دور جديد درگيري ها با مردم انقلابي چند روز پس از آن صورت گرفته است كه معمر قذافي با توسل به سركوب شديد و استفاده از هلي كوپترها، توپ ها و تانك هاي نظامي و كشتن نزديك به 7000 نفر و زخمي كردن نزديك به نيم ميليون ليبيايي و آواره كردن نزديك به يك ميليون نفر از ساكنان شمال غرب ليبي بعضي از شهرهاي آزاد شده را مجدداً به تصرف خود درآورده است. اينك شواهد و قرائن زيادي بيانگر آن است كه غربي ها با تعميم نمونه ليبي درصدد پايان دادن به انقلاب هاي اسلامي در كشورهاي عربي و به خصوص ممانعت از تكرار «سرنگوني ها» در شبه جزيره عربستان بوده اند. اين در حالي است كه حجم حضور مردم در ليبي به نسبت مصر و تونس بسيار گسترده تر بود و علي الظاهر قيمت «معمر قذافي» براي غرب بسيار كمتر از مبارك و بن علي بوده با اين وصف غرب بايد در سرنگوني قذافي همراهي نشان مي داد. اما برخلاف همه اين گمان ها غرب جديت بيشتري براي حفظ رژيم جنايتكار قذافي از خود نشان داد در واقع غرب به درستي دريافت كه سقوط قذافي از يك سو انرژي تازه اي به انقلاب هاي مصر و تونس- كه در دو سوي ليبي واقع شده اند- خواهد داد و آثار آن در كشورهاي عرب شبه جزيره به شكل انقلابات بروز مي كند به همين ميزان توقف روند انقلاب در ليبي مي تواند انقلاب را در ساير كشورها مهار كند و به مديريت تحولات در مصر و تونس مدد برساند مداخله نظامي عربستان عليه مردم بحرين هم بيش از آنكه در عمل تاثيري داشته باشد از «بلوف» حكايت مي كند، چراكه اگر بنا به سركوب باشد- كه هست- همان نيروهاي نظامي و انتظامي پادشاهي بحرين كفايت مي كند چراكه براي سركوب نيم ميليون نفر مردمي كه اسلحه ندارند و به روش هاي خشونت آميز هم متوسل نمي شوند چند هزار نيروي نظامي از چند ده هزار نفري كه در اختيار رژيم فاسد بحرين مي باشد كفايت مي كند برگرديم به دو گزاره ابتدايي، آيا آنگونه كه صهيونيست ها مدعي آن هستند و رسانه هاي غربي و بعضي از كشورهاي عربي نيز مطرح كرده اند، آمريكا و اروپا مي توانند از پيروزي نيروهاي انقلابي در ليبي جلوگيري نمايند؟ غرب قطعاً براي چنين هدفي برنامه جدي دارد اما جدي بودن غرب يك طرف ماجراست، طرف ديگر ماجرا اين است كه مردم ليبي بعد از حدود يك ماه حضور در صحنه به بقاء قذافي رضايت بدهند كه همه شواهد و قرائن خلاف آن را نشان مي دهد. اتفاقاً در مقايسه بين وضعيت ليبي، تونس و مصر ما شاهد انسجام بيشتر ليبيايي ها هستيم. تجمع مصري ها و تونسي ها عمدتاً در يك ميدان بود درحالي كه مردم در ليبي در همه شهرها و بصورت تظاهرات خياباني به ميدان آمدند. در ليبي 10روز پس از آغاز انقلاب، يك شوراي ملي انتقالي با حضور نيروهاي عمدتاً كاركشته اي كه مورد اعتماد مردمند، شكل گرفت و به تشكيل دولت موقت انتقالي منجر شد و بسياري از كشورها اين شورا و دولت برآمده از آن را به رسميت شناختند. اين شورا امروز يك گروه مسلح را در اختيار دارد درحاليكه در تونس و مصر تا امروز هم اين اتفاق ها نيفتاده است با اين وصف هيچ ترديدي در شكست پروژه قذافي وجود ندارد.غرب درحال بازي كردن با زمان است و براي آنكه ديگران دريابند كه آمريكا، اروپا، رژيم صهيونيستي و وابستگان آنان به چه سرنوشت وحشتناكي گرفتار شده اند به زدن نقش و نگار روي شن هاي سواحل ليبي مشغول مي باشد! نقش هايي كه چند ثانيه بعد به زير آب مي روند"

در خاتمه اینکه تصورکنید که از حاکمان رژیم ضد بشری نا مشروع و زنان حکومتی وابسته به اینان و رسانه های خبر رسانی شان که ملات مانور تبلیغاتی و یا جنگ روانی شان واژگان و مقوله هایی همچون آمریکا و اسرائیل و صهیونیست و غرب و انقلاب اسلامی و مبارزه و امثالهم می باشدازاینان گرفته شود . چگونه تبدیل می شوند به گنجشگ بال قیچی شده و یا الاغ دست وپا بسته ی درون مرداب گیر کرده و فرو رفته ویا ماهی از آب بر روی شن های داغ تابستان سوزان کنار ساحل انداخته شده می شوند. دلیل هم روشن است . برای اینکه رژیم ضد بشری 32 سال است که دین را تبدیل به اهرم خفقان و سرکوب و انحصاری کردن قدرت خود نموده است . ضمن اینکه جنگ هم برایش نعمت الهی می باشد. البته ادعای مبارزه با آمریکا دارد که و پسوند آن اسرائیل شده است تا هر گونه صدای معترضان ودگر اندیشان ورقبا را به اتام جاسوس آمریکا و اسرائیل خاموش نماید . اکنون بدلیل افراط ازا این شیوه ها نه ذخیره ی سوختش تمام شده است ، بلکه دارد مایه خوری می کند . زیرا که این سیاست تبدیل بر ضد خودش شده است . آنگونه که در تظاهرات های ضد حکومتی سال 88 هر جا شعار های حکومتی مرگ بر آمریکا و اسرائیل به مناسبت روز های خاص همچون روز قدس و 13 آبان از سوی ساندیس خوران سر داده شد .بلافاصله از سوی مردم معترض ناراضی ایران شعار نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران یا مرگ بر روسیه وچین سر داده شد . همچنین پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح آنگونه در تظاهرات های ضدحکومتی طنین انداز شده است که تبدیل به شعار های کلیدی و ثابت همه تظاهرات های ضد حکومتی شده است . از سوی دیگر گفته می شود که حکومت باید بر توی قلب مردم باشد نه اینکه بر روی شانه های شان سنگینی کند . اگر چنین باشد دیر یا زود فرو می ریزد . اکنون خیلی وقت است که رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی این چنین شده است . یعنی اینکه هرروزکه سپری شده از مردم و پاسخگویی به مطالبات شان فاصله ی بیشتری گرفته و در عوض متکی به ار گان ها سرکوبگر شده است . برای همین بموازات سفت و سخت آویزا ن به سیاست شدید خفقان و سرکوب و سانسور داخلی و منقبض شدن هر چه بیشتر باسیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز روی آورده است . تا با تز جنگ در برون خانه پیشگیری از سرایت جنگ به درون خانه کند . به امید آنکه آنگونه تلاش هر چه بیشتر برای بحران آفرینی وجنگ افروزی کشور های همسایه و منطقه شود تا که ا بی ثبات ونا امنی منطقه را را گیردد تاشاید گریز گاهی برای عبور از بحران های نفس گیر وبن بست خفه کنده یافت شود.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/891225/2.htm#other202

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 25 اسفند ماه سال 1389

نقش بر آب (يادداشت روز)