دروغ نامه ی کیهان سه شنبه بهمن ماه سال1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دوباره نگاه كنيد "

" فیل هوا کردن اعلام غنی سازی 20% پاسخگوی طرح های شکست خورده و پیگیری هدف های دیگریست"

قلم بر دست یادداشت روز نویس معلوم نیست که چه معجونی توی رگ زده که اینگونه خیالاتی شده است و در عالم هپروت گوئی فرو رفته و موفق شده به کشف سر و راز و معمای عجیبی نائل شود که در ابتدای معرکه گیری خود در یاد داشت روز از زور ذوق ذگی دیدن حلیم باسر توی دیگ رفته ودر حال سوزش و سوختگی ذوق کنان هوارزنان از پرتاب موشک غنیسازیاورانیوم به هوا گزاررش داده ا ست که برروی پرتاب موشک فضائی به فضا پرتاپ کردن سال گذشته پاسدار گماشته احمدی نژاد بلندشده که در مشابه همین ایام بود که به وی سور زده است که معلوم نشد کجارفت وچه شد؟ البته بدون اینکه گفته شود دلیل اینگونه موشک به فضا کردن چیست یا اینکه چرا چند روز پس از گفتگوی تلویزیونی پاسدار گماشته احمدی نژادکه اعتراف به پیشنهاد بدون قید و شروط به انتقال اورانیوم غنی شده ی 5/3%به خارج داد . سپس بشدت مورد انتقادات گسترده ی مدعیان اصول گرائی واقع شد . تا جائیکه سر بازجو حسین شریعتمداری دریادداشت روز خود خطاب به برادر عزیزش پاسدار گماشته احمدی نژاد توصیه کرد که مواظب کشف جاسوس هسته ای درون دولت نامشروع کودتائی مدعی اصول گرا و ساده زیست و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران باشد .همینطور بطور همزمان همتای وی در روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی در سرمقاله ی خود پاسدار گماشته احمدی نژاد را مورد سئوال انتقادی قرار داد وسئوال کرد که چرا پایت را از گلیم خودت دراز کردی و بر توی کفش ولی فقیه یا لوطی جماران کرده ای و محور انتقال اورانیوم غنی شده به خارج نظر پیشنهادی دادی که به تو ربطی ندارد . زیرا که تصمیم گیری در این زمینه جزو محدوده ی اختیارات لوطی جماران است ؟

همچنین چرا پس از در آمدن گند سفر مسئله آمیز و معمائی رئیس دفتر ریاست جمهوری رحیم مشائی به ژنو سوئیس ، که این سفر هم تبدیل به موضوع سفر مسئله ساز شده که سخت مورد انتقاد واقع شد . زیرا که ربط به همان انتقال اورانیوم غنی سازی به خارج دارد. به خصوص اینکه سوئیس سر پل و مکان ملاقات مقامات مذاکرات هسته ای پنهانی میان رژیم کودتائی پاسداری طالبانی بامقامات آمریکائی می باشد. از طرف دیگر سفر منوچهرمتکی وزیر آدم ربای وزارتخانه ی جاسوسی و ترور به مونیخ آلمان هم که مرتبط به پرونده ی هسته ای و موضوع انتقال اورانیوم غنی شده به خارج داشت با شکست مواجه شد . بنابراین پاسدار گماشته احمدی نژاد که از هر سو با شکست و انتقاد مواجه شده است . به و یژه اینکه زمان زیادی هم به فرار رسیدن سال روز انقلاب در 22 بهمن و تظاهرات ضد حکومتی مردم ناراضی و خشمگین نمانده است که احتمال فراوان است که به وی بلند گوی در چنین روزی در میدان آزادی داده نشود . لذا برای منحرف کردن اذهان عمومی و سفید کردن پرنده ی سیاه لو رفته ی زد و بند های پشت پرده و بستن دهان منتقدان دولت و پاسخ به انتقادات سیاست هسته ای و زیر تیغ بردن رحیم مشائی داده شودو جای پای سخنرانی در 22 بهمن در میدان آزادی تهران هم باز شود . یکباره پس از خواب نما شدن فیل هوا کرد و برخلاف انتقاد سرمقاله نویس روزی نامه ی جمهوری اسلامی که پیوسته تأکیدمی کند تصمیم گیر نهائی پرونده ی هسته ای لوطی جماران است. ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد اعلام نمود که دستور داده است غنی سازی لیزری 20% شروع وفعال شود تا اینکه هم لهجه ی مدافع سفت و سخت پروژه ی هسته ای و کوششگر دسترسی به سلاح هسته ای سرباجو حسین شریعتمداری بعنوان یادداشت روز نویس وارد میدان شود و با گرده بر زمین سائیدن و از رقبا پرسشگری کردن گرد وخاک بر پا کند و مترسک بودن پاسدار گماشته احمدی نژادرا نیز ثابت نماید که چنین بیش از طوطی دست آموز تعلیم دیده برا ی تکرار ورله کردن آنچه بهش دیکته و تزریق کرده اند نقش دیگری ندارد :

شايد هيچ كس، نه غربي هايي كه پس از انتخابات تلاش كردند دولت اصولگرا را تا اعلي درجه ممكن ضعيف كنند و نه داخلي هايي كه كمك كار آنها در اين پروژه بودند، تصور نمي كرد خبر آغاز غني سازي اورانيوم تا 20 درصد در خاك ايران به اين زودي ها اعلام شود. رييس جمهور با اقدام خود بسياري از توهماتي را كه طي ماه هاي گذشته در ذهن طرف غربي نقش بسته بود، باطل كرد. اكنون معلوم شده است كه نه كسي در ايران به دنبال تعديل سياست رسمي نظام درباره پيشنهاد وين وكوتاه آمدن از شروط اصلاحي است، نه اظهارنظرهاي قبلي در مورد توانايي ايران براي توليد سوخت راكتور تهران در داخل بلوف بوده و نه -مهم تر از همه و برخلاف توهم غربي ها- دولت در اثر حوادث پس از انتخابات چنان ضعيف شده كه نتواند يك تصميم مهم در عرصه سياست خارجي بگيرد. مخاطب اين تصميم، مستقيما مقام هاي امريكايي هستند كه در ماه هاي گذشته مكررا گفته اند علت عدم پاسخگويي رسمي ايران به پيشنهاد وين آن است كه دولت در اثر مشكلات داخلي نمي تواند در سياست خارجي گام هاي استراتژيك بردارد. لابيست ها در واشينگتن، حالا بايد پاسخ خود را گرفته باشند.تصميم به آغاز غني سازي 20 درصدي در ايران بر مباني بسيار شفافي استوار است. اكنون بيش از 8 ماه است كه ايران با هدف يافتن راهي براي تامين سوخت راكتور تهران مشغول مذاكره با غرب است و در تمام اين مدت، طرف هاي مذاكراتي ايران از اينكه بتوانند يك پاسخ روشن و منسجم به درخواست هاي ارائه شده فراهم كنند عاجز بوده اند. طبعا ايران نمي توانست به غربي ها تا ابد زمان بدهد كه مشكلات خود با يكديگر را حل كنند يا براي تقويت دوستان ناكامشان در داخل هر روز يك نقشه جديد بكشند؛ چرا كه بيماراني كه در بيمارستان هاي مختلف منتظر دريافت راديودارو هستند نمي توانند تا ابد صبر كنند. گذشته از اين، از حيث ديپلماتيك و امنيتي هم اين تصميم به روش هاي بسيار مختلفي قابل دفاع است.

با فیل هوا کردن غنیسازی 20% اورانیوم د داخل کشور وربط دادن این موضوع به اعتراضات ضد حکومتی در 8 ماهه گذشته و متهم کردن موسوی که تبدیل به اهرم فشار غربی ها علیه ی اهداف پروژه ی هسته ای شده است . بعینه رفع ابهام شده است که این حرکت یک تاکتیک نمادین ناشی از وحشت حضور اعتراضی مردم ایران در 22 بهن می باشد . اگر نه دلیل نداشت پس از آنهمه تهدید و خفقان و ساسور اعمال شده مرتبط به تظاهرات ضد حکومتی 22 بهمن کهشده اکنون نیز مسئله غنی شدن اورانیوم به اعتراضات 8 ماه گذشته و موسوی و تظاهرات 22 بهمن پیوند زده شود .مهمتراینکه همچون گذشته نقش راه اندازی جنگ33 روه حزب الله لبنان و 22روزه حماس با اسرائیل برای باج گری هسته ای و عبور از بحران مقطعی پرونده ی هسته ای و تلاش برای خنثی نمودن تحریم های قتصادی در شورای امنیت سازمان ملل و باز گشت به سیاست بازی تکراری 7 ساله ی مذاکرات خائنانه ی مماشات گری تجارت نفت و خون که تأکید برروی آن شدهاست که آشکاراهدف است تا که به این سیاست طراحی شده ی وقت کشی کردن تا شرایط برای دسترسی به سلاح هسته ای فراهم شود در پایان یادداشت روز اینگونه به اهداف سیاست فیل هواکنی اعتراف شده است :

"علاوه بر اين، اين احساس اكنون به طور گسترده وجود دارد كه غرب بايد بفهمد كه در محاسباتش درباره محيط داخلي ايران دچار اشتباه شده و حوادث پس از انتخابات هيچ تاثيري بر تصميم ها و رفتارهاي استراتژيك ايران نداشته است. يك تحليل كاملا مستند و قابل دفاع وجود دارد كه غربي ها پس از انتخابات به دنبال آن بودند كه با استفاده از روش «مواجه كردن ايران با گزينه هاي دشوار» اختلافات داخلي ايران را تحريك كنند و با تشديد اين اختلافات نظام را چنان از درون ضعيف سازند كه خود به خود به تعديل موضوعاتي مانند برنامه هسته اي ايران منجر شود. موضع عجولانه ميرحسين موسوي در قبال برخي اخبار مجعول كه از نهايي شدن ارسال بي قيد و شرط مواد هسته اي به خارج خبر مي داد، اين ديدگاه را تقويت كرد كه بين طرف خارجي و نيروهاي داخلي آن از اين حيث هماهنگي كاملي وجود دارد. ايران در ماه هاي گذشته با اعلام خبر ساخت 10 سايت هسته اي جديد تلاش كرد به غربي ها بفهماند كه طرفي از اين پروژه نخواهند بست اما اين هشدار كارگر نيفتاد و همچنان مي شد ديد كه طرف هاي غربي اميد خود به اختلافات دروني ايران را از دست نداده اند. اعلام خبر آغاز غني سازي 20 درصد پيام ديگري است كه ايران اميدوار است غربي ها بتوانند معناي واقعي آن را كه يكدستي و يكپارچگي حاكميت و قدرت آن براي ايستادن در مقابل هر نوع باج خواهي است درك كنند. غرب اكنون با صحنه اي در برنامه هسته اي ايران مواجه است كه نمي تواند از تبعات استراتژيك و مذاكراتي آن بگريزد. وقتي ايران غني سازي 20 درصد را آغاز كرد كاملا روشن است كه ديگر هرگز به مرحله ماقبل آن كه غني سازي در حد 5-5/3 درصد است بازنخواهد گشت. طرف هاي غربي دير يا زود ناچارند دوباره پاي ميز مذاكره با ايران برگردند. در واقع جز مذاكره هيچ راه ديگري پيش پاي آنها نيست و خودشان هم مي گويند كه به تهديد و تحريم به عنوان تكميل كننده مذاكرات مي نگرند نه به عنوان جايگزين آن. بسيار خوب. فرض كنيم كه غربي ها نهايتا و مثل هميشه با تحميل نظر خود به شوراي امنيت يك قطعنامه ضد ايراني از شوراي امنيت بگيرند. بعد چه اتفاقي خواهد افتاد؟ هيچ سناريويي جز اين وجود ندارد كه ديپلمات هاي غربي قطعنامه خود را دست بگيرند و دوباره وارد اتاق مذاكره شوند. اما آيا ايران در آن صورت با همان شرايط قبلي گفت وگو خواهد كرد؟ نكته كليدي اينجاست كه مسلما پاسخ اين سوال منفي است. در هرگونه مذاكرات آتي، غني سازي 20 درصد از ديد ايران كف مذاكرات و غير قابل گفت وگو خواهد بود. اگر غربي ها تا به حال شانسي داشتند كه فعاليت ايران را در حد 5 درصد نگه دارند حالا ديگر اين شانس را از دست داده اند و بايد ايران را به عنوان كشوري كه اورانيوم را بيش از حد مورد نياز براي تامين سوخت راكتورهاي قدرت آب سبك، غني سازي مي كند بپذيرند همانطور كه قبلا آن را به عنوان يك كشور داراي توان غني سازي زير 5 درصد پذيرفتند. يعني يك گام ايران به پيش و گام ديگر غرب به عقب"

در خاتمه اینکه بازی جدید فیل هوا کردن سیاست باج گیری و وقت کشی هسته ای جدید که نوع آور نیست که موجب عدم درک وفهم اهداف پشت صحنه ی این بازی وقت کشی هسته ای شود . زیرا که حد اقل تاریخچه ی تکراری 7 ساله دارد . آنهم در شرایطی که رژیم کودتائی پاسداری طالبانی نامشروع شده با مشکلات عدیده ی جدی و بحران های داخلی و بیرونی فراوانی رو برو می باشد . به خصوص اینکه رشد اختلافات و تضاد های درونی که از رأس تا ذیل رژیم آلوده به فساد را دربر گرفته علنی و آشکار ومهارناپذیر شده است . طوریکه هرروز بر عمیق و عرض و طولش افزوده می گردد . از سوی دیگر ضریب نارضایتی عمومی هرروز در حال افزایش می باشد . آنچنان که افزایش سرکوب و خفقان و سانسور نه موجب مهار و کنترل تظاهرات مردم خشمگین و ناراضی نشده است ، بلکه موجب تشدید آنهم شده است . بد تر اینکه وحشت ناشی از حضور اعتراضی مردم در 22 بهمن هم مزید بر علت شده و عجیب تبدیل به کابوس وحشتناکی برای لوطی جماران و پاسداران کودتاگر شده است . مهمتر اینکه سیاست صدور تروریسم به برون مرز و مداخله گری درامور داخلی یمن برای آشوبگری درشبه جزیره ی عربستان شکست خورده است . به خصوص دخالت گری درامورداخلی عراق پیرامون توطئه ی حذف لیست 500 نفره ی نامزادان انتخابات پارلمان عراق سوخته شده و بر ضد خودش تبدیل شده است. به ویژه اینکه تبلیغ کردن ومانور دادن با حماس و حزب الله لبنان هم برای بر پائی جنگ دیگر با اسرائیل که ازسوی پاسداران دنبال می شد موفق به پیشبردش تا کنون نشده است . بنابراین اعلام ناگهانی غنی سازی 20% اورانیوم در این مقطع می بایست پاسخگوی اهداف ذکر شده شود . همچنین موجب منحرف کردن اذهان عمومی داخلی از تظارات 22 بهمن شود. بعلاوه سبب انحراف اذهان عمومی بیرونی از جنایات روزانه و نقض سیستماتیک حقوق بشر و افزایش بس بالای خفقان و سرکوب و سانسور و ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه و اعتراف گیری و تشکیل بیدادگاه های نمایشی فرمایشی تلوزیونی سر دژخیم صلواتی شود که با اتهامات واهی کیلوئی و صدور احکام زندان و اعدام های صلواتی هدف ایجاد رعب ووحشت در جامعه ی انفجاری می باشد که غرب به خصوص گروه 5+1 نه اینکه نباید در دام این بازی تکراری 7 ساله بیفتد ، بلکه به سیاست کثیف و خائنانه ی مماشات گری مذاکرات هسته ای بر اساس سیاست تجارت نفت و خون و پایمال کردن حق و حقوق مردم ایرن پایان دهند . در مقابل از جنبش مبارزاتی مردم ایران برای تغییرات دمکراتی در ایران حمایت و پشتیبانی نمایند.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881120/2.htm#other200


دروغ نامه ی کیهان سه شنبه بهمن ماه سال1388