گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 28 بهمن 1388
گفت : بهانه هست تظاهرات 22 بهمن
اسب تروا خر کرده، رقیب کرده دشمن
با داستان پردازی، اسب تراوا کرده خر
خاموش و بی صدایش کرده و بی عر عر
حامیان جنبش سبز نا میده اراذل اوباش
گفته ترسیدند از بسیج درحال آماده باش
چپانده شان درون شکم خرشده اسب تروا
نرسیدندمیدان آزادی تابا آدمکشان کننددعوا
گفت: اسب «تروا» چيست كه بهاءالله مهاجراني و دار و دسته اش طرح آن را براي 22 بهمن داده بودند؟ و حالا باعث دعوا و درگيري ميان خودشان شده است؟
گفتم: يك اسب چوبي است كه يوناني ها درون آن جاي گرفته و از اين طريق وارد قلعه حريف شده و سپس از شكم اسب چوبي بيرون آمده و به حريف حمله كرده بودند.
گفت: يعني طرح مهاجراني اين بود كه اراذل و اوباش اجاره اي بي سر و صدا وارد ميدان آزادي شوند و بعد دست به هياهو بزنند؟ پس چرا روز 22 بهمن از اسب تروا خبري نبود؟
گفتم: براي اين كه مهاجراني به آنها كلك زده و به جاي اسب تروا، اراذل و اوباش را وارد شكم خر «تروا» كرده بود!
گفت: خب! اين كه دعوا نداره! «تروا»، ترواست چه اسب باشه چه خر؟!
گفتم: آخه، خر تروا همان خري است كه مهاجراني مي گفت شيرش را خورده و سياستمدار شده!
گفت: خب! مهاجراني پارتي بازي كرده، چرا با محسن كديور چپ افتاده اند؟!
گفتم: آخه بعداً كاشف به عمل آمد كه «مغز» همان خر را هم كديور خورده بود.
گفت: حالا حرف حساب سروش و عبدالعلي بازرگان و اكبر پونز چيست؟!
گفتم: عصباني هستند كه از آن حيوان درازگوش فقط دل و روده اش نصيب آنها شده است!
گفت : دانی سر بازجورفته منبر؟
گزارش داده است از یک خبر
گفتم: نه، خوب بر گوی که خبر چیست؟
مخاطب مورد نظر این سربازجو کیست
گفت : مخاطبش هستند کدیور و ماجرانی
با اکبر گنجی و هم عبدالعلی بازرگانی
گفتم : چرا گیر داده به اینان؟
چگونه پرنده ساته برای شان؟
گفت : بهانه هست تظاهرات 22 بهمن
اسب تروا خر کرده، رقیب کرده دشمن
با داستان پردازی، اسب تراوا کرده خر
خاموش و بی صدایش کرده و بی عر عر
حامیان جنبش سبز نا میده اراذل اوباش
گفته ترسیدند از بسیج درحال آماده باش
چپانده شان درون شکم خرشده اسب تروا
نرسیدندمیدان آزادی تابا آدمکشان کننددعوا
پیرامون خر اسب شده، ساخته چیستان
تاتواند نتیجه گیری کند از این داستان
گفته در بچگی عطاء از خر خورده شیر
شده سیاستمدار در دام خر شده اسیر
ادامه داده هذیان گوئی چرند ِ نغز
سهم کدیور از خر داده است مغز
برای بازر گان و گنجی شده چموش
دل و روده به اینان داده از دراز گوش
گفتم : سر باز جو که می سوزاند خشک و تر
چرا این مدعی از خر ی بیشتر ست خر تر؟
گفت : چون سرباز جو خودش را می داند برتر
اسب خر نموده تاگویداز خرست درازگوش تر
چون این مردک بد قیافه ی معتاد الدنگ
برای دفاع کردن از رژیم آلوده به ننگ
با هر منتقد و مخالفی دارد سرجنگ
تهاجم با توهین می کند این مشنگ
سر بازجو تصور کرده است هم خیال
مردم نمی دانند حاکمان دزد بیت المال
چرا نیاز دارند به اینگونه نقال
علیه مخالفین کند قیل و قال
با چرند گوئی بر پا کند جنجال
تا شاید رهبر شیاد و دجال
با حامیان کود تاگران ِ رمال
با چاکران بر دست دستمال
با شکنجه و اعدام با جراثقال
یا در زندان تجاوز کنند اعمال
کودتاگران قدرت کرده اشغال
توانند مخالف حذف کنند با آمال
گفت :این پاسدار مدافع خفقان و سانسور
خودش می داند در خریت، به خر زده سور
اینهم مثل پاسدار آق محمود هست مأمور
به تازی شدن علیه ی شکار شده مجبور