دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 3 اسفند ماه سال1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سراشيب جنگ نرم "

"عجیب مخالفان و منتقدان و آمریکاو اروپا و اسرائیل در سراشیب سقوط می باشند اما ژیم کودتائی نامشروع در حال صعود است ! "

بی خود نیست که گفته می شود اگر دو اسب برای سالیانی در یک اسطبل بسته شوند هم خون نمی شوند ولی هم خو می شوند . برای همین این است که این همکار وهم قلم وهم لهجه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس همچون وی قلم زنی و رفتار می کند ؟ زیرا که اخیراً سربازجو در دادگاه مطبوعاتی در برابر پاسخگوئی به شکایت شاکیان گریز به صحرای کربلا زد و از شکل گیری جریان ریگی در سیستان و بلوچستان روضه خوانی نمود. طوریکه وکیل مدافع شاکیان که آخوند بود واعتراض به رئیس دادگاه کرد و تذکر داد که این گریز زدن به صحران کربلا ی این سربازجوی شریعتمداری هیچ ارتباطی به سئول مطرح شده ی اتهامی شاکیان وی ندارد . اما چون رئیس به حساب داد گاه مطبوعات توجهی به اعتراض وی نکرد. چون می خواست ادعای پاسدار گماشته احمدی نژاد در مصاحبه یا کنفرانس مطبوعاتی اخیر وی را ثابت نماید که چقدر درست گفته که مطبوعات از آزادی معقولی در این نظام بر خور دار است. بهر حال وکیل مدافع شاکیان مجبور می شد جلسه دادگاه را ترک کند . اکنون همکار و همه لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری با رها کردن نقد به سراغ نسیه رفته است تا اثبات کند مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا چه اندازه جدی می باشد؟ یعنی به جای بررسی و ارائه ی بیلان عملکرد دولت نهم و قول های داده شده و چگونه اقدام و عمل شده ی رئیس دولت به پردازد .به ویژه پس از رئیس جمهور شدن دوباره پاسدار گماشته احمدی نژاد که رئیس دولت نا مشروع دهم است و اتفاقاتی که پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد تا کنون روی داده است را بررسی کند. در عوض به استقبال بررسی و تحلیل سپری شدن یک سال از رئیس جمهور شدن باراک اوباما رفته است تا نقل قول کند وبگوید هر چه در مورد رژیم تروریستی فاشیستی کودتائی مهار نا پذیر و نا متعارف قبل از 22 خرداد گفته شد اعتراف آشکار از وحشت رخ دادن پیدا شدن شرایط همچون گورباچف در ایران کرد هو لو داده است که طرح کودتای 22 خرداد ناشی از وحشت چه رخدادی بود که از ترس مرگ دست به خود کشی زده شد که اکنون نقل قول آن چنین است :

"راجر كوهن نويسنده گزارش با اشاره به انتخاباتي كه در ايران در پيش بود نوشت «بيشترين نگراني ايران ظهور چهره اي مانند گورباچف است كه در درون به اسم مصالحه با غرب، كار را به حراج انقلاب و نابود كردن نظام اعتقادي آن بكشاند. بايد از اين منظر به رقابت انتخاباتي آينده در ايران نگريست، انتخاباتي كه بعد از انتخابات اخير آمريكا مهم ترين انتخابات جهان است. براي جلب افكار عمومي ايران بايد سياست فريب را برگزيد، سياست پتك جواب نداده است. يكي از مخالفان به طور كاملا جدي به من گفت فريبكاري ضروري است. منظور اين بود كه سياست يعني به كار بستن تدابيري زيركانه و مزورانه اما آمريكا به جاي آن موافق استفاده از پتك بوده است، اين سياست همان طور كه در عمل ديده شد، ابزار مناسبي نيست. برتري و تفوق هاي ايران با دردسرهاي آمريكا همزمان شده است. نفع غرب در آن است كه احمدي نژاد براي دوره اي ديگر به رياست جمهوري انتخاب نشود. اوباما نبايد زمينه تقابل را ايجاد كند. لحن جو بايدن معاون اوباما كه گفت راه ايران به فشار و انزوا ختم مي شود، كاملا اشتباه بود»"

بهر حال چون جنگ قدرت و ثروت و حذف کردن رقیب مغلوب دوم خردادی ها از سوی کودتاگران پاسدار و حمایت لوطی جماران بیش از 8 ماه است که بشدت ادامه دارد . بنابراین می بایست با دور زدن یا در حقیقت کنار زدن مردم و مطالبات شان پیرامون هر موضوعی که مورد بحث و کنکاش واقع می شود بالاخره به رقیب مغلوب و متهم شدنش به انواع و اقسام اتهامات ختم شود که از جمله شامل اتهامات جاسوسی و خیانت و ستون پنجم و همکاردستگاه های جاسوسی دشمن برای طرح بر اندازی انقلاب مخملین است که متهم می شوند تا بتوان هم نقض سیستماتیک 31 ساله حقوق بشر درایران را پوشالی کرد . هم 50 میلیون اعداد و ارقام ساختگی ساندیس و ساندویج خوران 22 بهمن ساخت وبه حساب ملت ایران وحامی رژیم کودتاگران نا مشروع طالبانی جا زد . هم یقه ی اوبا ما را گرفت وفریبکارش نامید و متهمش کرد که فرقی با بوش ندارد. هم مهاجرانی شیر خر خور و ابراهیم نبوی را درازگوش و اپوزیسیون نامید که گویا 22 بهمن می خواستند با اعزام اسب تراوا به میدان آزادی موجب تسخیرش شوند. خلاصه امقامات آمریکا و سران فتنه را احمقان ترمز بریده و اینگونه رها شده در سراشیب دره ی سقوط معرفی کرد:

"اوباما اين تاكتيك پرورده شده در هيئت حاكمه آمريكا را كه از سوي بوش آغاز شده بود، ادامه داد با اين تفاوت كه سابقه منفي بوش را هم با خود نداشت. 10 روز از رفراندوم بزرگ 22بهمن مي گذرد. سران آمريكا و اتحاديه اروپا كه براي اولين بار در آستانه راهپيمايي 22بهمن علنا از ضدانقلاب جانبداري كرده و نسبت به خشونت عليه آنها هشدار داده بودند، در اين 10 روزه فقط سكوت كرده اند گويي كه گرد مرگ در كاخ سفيد آمريكا يا كريدورهاي دولت انگليس فرو پاشيده باشند. اولا اوباما ماسك تغيير و مسالمت و آشتي را از چهره برداشته و در كمتر از يك سال تبديل به يك بوش دوم اما ناتوان تر از وي و ميراث دار ورشكستي هاي بوش شده و بنابراين حناي فريب ديگر رنگي نخواهد داشت. ثانيا او شبكه بزرگ راه اندازي شده براي جنگ نرم طي دو دهه اخير در ايران را با تمام شاهرگ ها و مويرگ هاو اتاق فرمان و زيرشاخه هاي آن به طور كامل براي دستگاه اطلاعاتي و امنيتي- و افكار عمومي- ايران لو داده است. در واقع اين، شير درازگوش خورده اي مانند مهاجراني يا دلقكي مانند ابراهيم نبوي نبود كه پروژه اسب تروا را سوزاند و خاكسترش را به باد داد. تخطئه مهره هاي بيچاره اي مثل اينها، حكايت خرابكاري پدري است كه از خجالت سيلي به گوش كودك خود مي زد. آمريكا به اميد سران و سازمان نفاق جديد، سياست خارجي خود را در سراشيبي فتنه خلاص كرد تا شايد از هزينه هاي گزاف خود براي مهار ايران بكاهد اما كاميون سنگيني كه در سراشيبي خلاص كند، ترمز مي برد و به كوه مي كوبد و واژگون مي شود، اگر ته دره سقوط نكرده باشد. بي خود نيست كه شيطان را سگ دست آموز خدا خوانده اند. ملت ما از اين جهت، هم از زمامداران احمق آمريكا و هم از سران فتنه متشكر است. اين دشمني هاي لجوجانه، هم زرادخانه مكرهاي دشمن را تا آخرين حيله تهي كرد و هم اسباب رشد بصيرت ملت ما شد"

در خاتمه اگر چنانچه سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران اشغال نمی شد و جنگ روانی تبلیغاتی مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ در بوق و کرنا نمی شد و برای 3 دهه این معرکه گیری ادامه نمی یافت . در ادامه اگر چنانچه با بهانه ی صدور تروریسم و ارتجاع با عنوان انقلاب به برون مرز بستر ساز جنگ 8 ساله ی خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق صادر نمی شد و نعمت الهی نامیده نمی شد؟ همچنین اگر سازمان مجاهدین تبدیل به منافقین نمی شد. یعنی قربانی صفات و خصائل رفتار و کردار حاکمان ایران نمی شد. چگونه حاکمان شیاد عوامفریب و وارونه گوی جنگ افروز غارتگر دین فروش می توانستند به حکومت ننگین خودشان ادامه دهند؟ زیرا مگر در 31سال گذشته به جز روضه خوانی کردن محور این موضوعات و باز تولید و تکرار آن که چاشنی و مکمل و پشتیبان پروژه ی هسته ای و اهداف خود نموده اند و تلاش مستمر برای دسترسی به سلاح هسته ای کرده اند موضوع مهمی دیگر بوده است تا که حاکمان شیاد و غارتگر و وارونه گوی به نفع مردم و ترقی و پیشرفت کشور مطرح یا اقدام کرده باشند؟ زیرا که رژیم کودتائی نا مشروع و ضد مردم 31 سال است پیگرانه دین را تبدیل به ابزار قدرت و انحصاری کرده است . همچنین آن را وسیله ی انباشت ثروت و اهرم سرکوب و خفقان و سانسور در جامعه نموده است و درمجموع اینگونه اعمال سیاست داخلی را تشکیل داده است و به موازات آن سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی و مداخله گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه ی خاور میانه هم با جدیت و شدت دنبال کرده است و برای خالی نبودن عریضه به رنگ و لعاب مبارزه با آمریکا و اسرائیل تزئین شده است .

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881203/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 3 اسفند ماه سال1388