دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 اسفند ماه سال – 88
نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " پيگرد متهم رديف اول پرونده ريگي"
" هدف از ربودن عبدالمالک ریگی فشار برای خارج کردن نام پاسداران از لیست تروریستی از سوی آمریکاو متقابل به مثل کردن ا مصوبات تحریمی شورای امنیت سازمان ملل است "
یک معلم چه موقع سر و صدا در کلاس راه می اندازد و دانش آموزان را تهدید به تنبیه می کند؟ یا چه موقع یک پدر فقیر خانواده در شب عید صدایش را بیش از حد نرمال در برابر خواست اهالی خانواده بلندتر می کند ؟ یا چه موقع یک مست عربده کش دست به تیزی یا قمه می برد؟ و برای چه اینکار را می کند؟ خلاصه اگر یک حکومت اگر چنانچه دمکرات و مردمی باشد مگر نیاز دارد که علیه ی مردم خودش که از حکومت راضی می باشند و حمایتش می کنند اقدام به رفتار نا مناسب بوسیله ی زور وتهدید و سانسور و خفقان و بازداشت و زندان و شکنجه کردن و اعتراف گیری و محاکمه و محکوم به زندان و اعدام کند؟ البته بعید است که چنین کشور آزاد و دمکراتیکی علیه ی شهر وندان خودش اینگونه اقداماتی مرتکب شود؟ بنابراین عکس قضیه واقعیت دارد .
اما اکنون سئوال است که چرا 31 سال است که حاکمان ایران رفتار و اعمال ضد انسانی با شهروندان ایرانی خودش داشته اند؟ریشه ی اینگونه اعمال ناشی از چیست؟ چرا بدون پرداختن ریشه ای و رابطه ی علت و معلولی فقط شیادانه با تحریف گری و کتمان کردن حقایق و ابزاری از معلول ها استفاده ی تبلیغاتی کردن ، بستر سازی منحرف کردن اذهان عمومی نموده اند که در راستای پیش برد اهداف پلید شیطانی شان بوده است. البته هدف قبضه ی کردن قدرت و انحصاری و حفظ آن بوده است . چرا اکنون بدون آنکه اشاره شود برروی نقشه ی جغرافیاتی ایران استان سیستان بلوچستان کجاست و در 31 سال آنجا گذشته دراین استان محروم و فقیر و سرزمین سوخته و نفرین شده چه گذشته است و بر سر مردم محروم این خطه چه رفته است و وضعیت زندگی مردم این سرزمین چگونه می باشد؟ یا چرا در 31 سال گذشته از این استان فقط خبر فقر و محرومیت و بیکاری و اعتیاد و قاچاق مواد مخدرو مرگ و اعدام خبردیگری مخابره شده است. طوریکه بدون ابهام زمانیکه امثال ریگی هاکه محصول چنین شرایط تحمیل شده در این استان محروم و فقیر می باشند ولی با کمال وقاحت بدون بررسی و ارزیابی ظلم وفقر و بیکاری و بی آیندگی تحمیل شده به امثال برادران ریگی ها در این استان که از سوی حاکمان ایران شده تحمیل و اعمال شده و اینان بوضوح اینان قربانی مضاعف می باشند اماشاهدیم که برای فراراز پاسخگوئی به اقدامات ضد بشری در این استان چند روزی است که پس از زد وبند با دولت پاکستان و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی دشمنان بیگانه 31 ساله ی ساختگی عبد الحمید ریگی در یک شوی مسخره ی قهر مان بازی استثنائی وزارت بد نام اطلاعات به ایران باز گردانیده شده است و تبدیل به اجرای نقش کروکی کوچک اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 و تشکیل بی داد گاه اعترافی نمایشی فر مایشی تلویزیونی فله ای –گله ای 100نفره متهمان رقیب مغلوب از سوی سر دژخیم صلواتی شده است و جای پاسخگوئی همه ی نیاز و مطالبات مردم معترضسراسر ایران راگرفته است که 9 ماه است که از فرصت و روزنه ای که مردم معترض کسب نموده اند فریاد بلند مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر داده اند که اکنون بدلیل وحشتی که از حضور جوانان معترض در مراسم جشن چهار شنبه سوری می باشد . برای صورت با ضربه سیلی سرخ کردن مانور جنگ روانی تبلیغاتی پیرامون عبد المالک ریگی و اعترافات کسب شده ناشی از شکنجه بطور گسترده وهمه جانبه شروع شده است. زیرا که ربودن یا تحویل گرفتن قربانی گریخته از وطن و باز گردانش به ایران برای به مسلخ مضاعف بردن قربانی همینطور به دام و عمه ی علیه ی رقبا و بیگانگان تبدیل شده است در صورتیکه بیش از 30 سال است که در پس ظاهری جنگ زرگری و شیطان بازی زد وبند های پنهانی ادامه داشته باشد.
بهرحال آیا این اقدام نشان از اقتدار رژیم رژیم کودتائی متزلزل نامشروع ضد مردمی می باشد که قلم بر دست مداح با آویزان شدن به ارقام دروغ های نجومی 40 میلیونی ساندویج خوران 9 دی و 50 میلیون ساندیس خوران 22 بهمنی در ابتدای یادداشت روز خود و دنباله ی آن در مورد این اقتدار کرکری خوانده یا در اصل از ضعف قدرت نمائی این چنین گرد و خاک بر پا کرده است :
"بازداشت عبدالمالك ريگي سركرده گروهك تروريستي موسوم به جندالله توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) پرده اي ديگر از اقتدار ايران اسلامي در طي همين چند ماه گذشته را به نمايش گذاشت. اقتداري كه دشمنان بيروني نظام در ائتلافي نانوشته و از مجراي فريب خوردگان و معاندان داخلي آن را نشانه رفته بودند و سعي داشتند با لطايف الحيل و با به صحنه آوردن تمامي ظرفيت مادي و رسانه اي خود اين اقتدار را تضعيف نمايند اما فرجام كار نتيجه معكوسي را درپي داشت؛ بطوري كه در امتداد فتنه پس از انتخابات در چندين مقطع ايران اسلامي اقتدار و قدرت مادي و متافيزيكي خود را با صلابت به رخ دشمنان كشيد و از سوي ديگر ناكامي بزرگ دشمنان تابلودار و دنباله هاي داخلي آنها در اين برهه زماني براي هميشه در تاريخ ثبت شد. در شرايطي كه رسانه هاي غربي و ضد انقلاب طي ماه هاي گذشته يكسره و به كرات عليه اقتدار ايران اسلامي سمپاشي مي كردند و مي كوشيدند دروغ و شبهه و تفرقه را در مقياسي وسيع به افكار عمومي پمپاژ كنند، حمايت چند ده ميليوني آحاد ملت در 9 دي و 22 بهمن از نظام مقدس جمهوري اسلامي و رهبري آن ثابت كرد كه مردم سرمايه واقعي اين نظام هستند و دشمنان لايعقل و فريب خوردگاني كه در توهم به سر مي بردند- و كماكان در لانه توهم آشيانه كرده اند- از درك اين واقعيت عاجز و ناتوانند.در ادامه اين موفقيت هاي چشمگير نظامي و دفاعي، دستگاه اطلاعاتي جمهوري اسلامي سركرده گروهك تروريستي جندالشيطان را به دام انداخت تا اقتدار ايران اسلامي با مولفه هايي چون عقبه چند ده ميليوني مردمي، توانمندي نظامي و تكنولوژيك، اشراف اطلاعاتي و از همه مهمتر «ماهيت ايدئولوژيك نظام» (كه در ساختار امت- امامت معنا مي شود) بيش از پيش در صحنه بين المللي رخ بنمايد.؛ اعترافات صريح و بي پرده «ريگي» در شبكه تلويزيوني پرس.تي.وي كه در تمام جنايات ددمنشانه خود از حمايت، پشتيباني و تشويق سازمان اطلاعاتي آمريكا- CIA- برخوردار بوده است آشكارا بر اين نكته دلالت دارد كه به رغم ادعاي مخالفت آمريكا با تروريسم، اين كشور خود عامل و حامي اصلي اقدامات تروريستي محسوب مي شود"
.به نظر می رسد که اهداف پاسداران کودتاگر با همکاری وزارت بدنام اطلاعات از تحویل گرفتن عبدالمالک ریگی و اعتراف گیری و متمر کز شدن بر روی همکاری وی با همکاری سیا و دریافت کمک مالی ادعائی از آمریکا نوعی انتقام گرفتن از آمریکا مبنی بر توی لیست تروریست گذاشتن پاسداران و باج خواهی برای بیرون کشیدن این نام از توی لیست تروریستی از سوی آمریکا می باشد . همچنین نوعی چالش طلبیدن شورای امنیت سازمان ملل پیرامون تصویب تحریم های اقتصادی آینده مرتبط با اهداف پروژه ی هسته است که قلم بر دستیادداشت روز نویساینگونه پیشنهاد داده که می بایست برای پیگیری این هدف ها اقدام و دنبال شود :
"آنچه ضروري مي نمايد؛ اين است كه جمهوري اسلامي نسبت به حمايت آمريكا از اقدامات تروريستي گروهك ريگي در محيط بين الملل طرح دعوا نمايد و با پيگيري قضايي و حقوقي از حق مسلم خود صرفنظر ننمايد.از همين روي؛ پرسشي كه به ذهن خطور مي كند اين است كه جمهوري اسلامي براي پيگيري قضايي اين قضيه و تحت پيگرد قراردادن مقامات كاخ سفيد كه در واقع عاملان اصلي جنايات تروريستي در سطح منطقه و جهان هستند چه ابزارهاي حقوقي براي اقامه دعوا بطرفيت آمريكا در اختيار دارد و مجموعه مقررات حقوق بين الملل چه مكانيسم هايي در اين باره پيش بيني كرده است؟بنابراين در مسئله پيگيري قضايي جمهوري اسلامي ايران نسبت به تروريسم دولتي آمريكا كه اسناد و مدارك و شواهد متقني بر آن تاكيد دارند طرح دعوا در مجامع بين المللي و از جمله شوراي امنيت سازمان ملل متحد- كه وظيفه اصلي آن حفاظت از صلح و امنيت بين المللي است- با مانعي چون حق وتوي آمريكا و برخي ديگر از همپيمانانش روبروست"
در خاتمه اینکه هر گز انکار شدنی نمی باشد که بقای این رژیم منحوس و منفور و ضد بشرو نا متعارف بستگی به پارامتر و اهرم های فشار گوناگون داشته است که بطور زنجیره ای وسیستماتیک و مرتبط بهم در 31سال گذشته دنبال و اجراشده است که شامل گروگان گیری اتباع خارجی بوده است که از اشغال سفارت آمریکا از 13 آبان سال 58 در تهران شروع شد و تا کنون ادامه داشته است آنگونه که به جز گروگان و زندانی کردن 3 شهروند آمریکائی به عنوان جاسوس از سایر شهروندان کشور های دیگر بهمین اتهام مشابه به گروگان گرفته شده اند. البته مکمل این سیاست سرکوب و خفقان و سانسور و ضرب و شتم و بازداشت و زندان واعتراف گیری و نمایش بیدادگاه های نمایشی و فرمایشی تلویزیونی در داخل کشور نیز هم تا کنون ادامه داشته است. همچنین مترادف و مکمل این سیاست داخلی سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه تعقیب شده است که هدف نا آرام سازی و بی ثبات کردن منطقه و دامن زدن به بحران آفرینی وجنگ افروزی بوده است . زیرا گذشته از صدور بحران از درون که به برون مرز منتقل شده است هدف بهره وری از نعمت الهی جنگ بوده است که چند سالی است چاشنی سیاست باج گیری و چانه زنی مذاکرات هسته ای شده است. چونکه تضمین نهائی و سرنوشت سران رژیم ضد بشری کودتائی و تروریستی نا مشروع بستگی به دسترسی به سلاح هسته ای دارد. بنابراین در شرایطی که پس از کودتای 22 خرداد و واکنش ادامه دار اعتراضی 9 ماهه مردم مهر تأئید بر نامشروع و ضد مردمی بودن رژیم کودتائی – پاسداری – طالبانی زده است . به خصوص اینکه مردم معترض نشان داده اند که دیگر خواهان شرایط تحمیلی 31 ساله نمی باشند. زیرا که خواهان تغییرات دمکراتیک در ایران می باشند . لذا برای تلاش از برونرفت بحران کنونی پاسداران کودتاگر و وزارت بد نام اطلاعات دست به هوا کردن فیل تبلیغاتی با ربودن یا تحویل گرفتن و اعتراف گیری عبدلمالگ ریگی زده اند که اکنون بستگی به واکنش مخاطبان بیگانه دارد که چگونه در برابر این اتهام علاقمند برخورد هستند و تصمیم دارند کدامین سمت را بر گزیند . آیا همچون 31 ساله گذشته بازهم قصد دارند سمت وسوی حاکمان تهران را انتخاب کنند یا نه تغییر جهت داده و می خواهند از مبارزه مردم ایران و مقاومت شان برای تغییرات دمکراتیک در ایران حمایت و پشتیبانی نمایند؟
هوشنگ – بهداد
http://www.kayhannews.ir/881209/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 اسفند ماه سال – 88