دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 4 اسفند ماه سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سایه قدرت ايران و افول آمريكا "

"تناقض گوئی آشکار در ادعای عدم پیگیری دسترسی سلاح اتمی رهبر لوطی جماران "

اگر از همان ابتدای ورود خمینی شیاد به تهران و حضورش در بهشت و سخنرانی که نمود و حرف هائی که زد وقول هائی که داد در ادامه بازهم بیشتر برروی این قول ها افزود و تا دم مرگش که ادامه یافت . آنگاه از سوی پیروان و جانشین وی و سایر مسئولان که سیستماتیک قول ووعده دادن های مشابه تا کنون ادامه داشته است .به جرأت میتوان گفت تا کنون حتی یکی از این وعده و نوید های داده شده به مردم نه دروغ محض بوده که وارونه اقدام شده است. بنابراین چگونه می توان به ادعای مضحک و کمدی لوطی جماران باور داشت که از روی استیصال و در ماندگی و ناشی از ترکش کابوس وحشتناک بیش از 8 ماهه ی فریاد های شبانه روزی است که با صدای بلند مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر داده شده است که این عمود خیمه ی نظام را وادار به اذعان دروغ تاکتیکی کرده که بگوید مکتب و اسلام ما بما اجازه نمی دهد که دارای بمب اتمی باشیم؟ البته سئوال است که این چه نوع مکتب یا اسلامی می باشد که اجازه می دهد در بازداشتگاه کهریزک آنگونه اقدامات جنایت آمیزی انجام گیرد که گفته می شود چون متهم حاضر به همکاری جاسوسی نمی شده است حتی اگر مذکر باشد باید حامله می شده است ؟ البته همین شیوه ی شکنجه گری ضد انسانی در سایر سیاه چال ها از جمله در زندان اوین هم گزارش شده است که با این شیوه با متهمان باز داشتی بر خورد شده است . حال اگر قرار باشد که از اینگونه جنایت فاکت آورده شود که می بایست کار نامه ی سیاه وننگین 31 ساله ی حاکمان گشوده و کالبد شکافی گردد . زیرا که کارنامه اشان غیر از خیانت و اعمال جنایت آمیز ضد انسانی نمی باشد که زیر پرده ی دین ابزاری شده با شیادی و فریبکاری و عوامفریبی ووارونه گوئی دنبال و اجرا شده است .

بهرحال پس از اعتراف انحراف لوطی جماران که گویا تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای یا داشتن بمب اتمی نمی شود و کودتائی هم علیه ی رقیب مغلوب در 3 تیر 84 بصورت چراغ خاموش و خزنده و در 22 خرداد بطور علی و آشکار تدارک دیده نشد و تا حال بدفعات اذعان نشده یا در حقیقت رقیب مقیم دوم خردادی ها ودولت مدعی اصلاح طلبان متهم به خیانت نشده اند که چرا توافق توقف غنی سازی اورانیوم با غرب پذیرفتند؟ اما اکنون با فراموش کردن ونادیده گرفتن عمدی اینگونه اعترافات و اعتراضات و اتهامان طلبه پاسدار یادداشت روز نویس در ابتدای یادداشت روز خود به نقل از یادداشت روز روزنامه ی اسرائیلی هاآرتص که گویا سران رژیم کودتاگر نامشروع بدنبال بمب اتمی نمی باشند چنین نقل قول کرده است :

«ايران ابرقدرت منطقه اي است و نيازي به ساخت بمب اتمي ندارد» اين تيتري بود كه روز گذشته از يادداشت روزنامه صهيونيستي هاآرتص روي خروجي برخي از خبرگزاريها قرار گرفت. «ايران بدون آنكه بمبي در اختيار داشته باشد، موجب اختلاف و شكاف عميق بين كشورهاي غربي و حتي روابط آنان با روسيه و چين شده است.» «اكنون رقابت براي تحريم ها عليه ايران به جدالي براي حيثيت ابرقدرتهاي جهان تبديل شده است. اگرچه ظاهرا گزينه اي جز اين وجود ندارد ولي بايد به يك راهبرد جديد ديگر انديشيد. هرچند تصور اين موضوع سخت مي باشد ولي لازم است ايران به عنوان يك ابرقدرت منطقه اي در حل چالش هاي جهاني حضور پيدا كند.»

البته پاسدار طلبه توضیح نمی دهد که دلیل نفوذ و اختلاف رژیم کودتائی میان چین وروسیه و غرب چیست؟ آیا واقعاً بدلیل مشروعیت بالا و پشتیبانی مردم ا یران است که بقول لوطی جماران 50 میلیون ساندیس خور حامی دارد؟ یاآیا بدلیل قوی و خطرناک و پیشرفته بودن قدرت نظامی و تهاجمی و دفاعی اش می باشد؟ صددر صد که نه اینگونه نمی باشد زیرا که معکوس آن وجود و عینیت دارد . چون واقعیت این است که عامل دنبال کردن سیاست کثیف و خائنانه ی تاراج کردن مننابع و ذخایر کشوراست که با چاشنی زد و بند پشت پرده و مکمل کردن صدور تروریسم و ارتجاع و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه است که همراه با باج و گروگان گیری کردن اتباع کشور های دیگر و کوشش برای بحران آفرینی و جنگ افروزی وبی ثبات کردن منطقه ی خاورمیانه است که زیر مجموعه تلاش پیگیر برای دسترسی به سلاح هسته ایراتشکیل می دهد . یعنی وارونه ی اذعان لوطی جماران و رله کردن یادداشت روز نویس روزنامه هاآرتص اسرائیل می باشد

جالب است که طلبه پاسدار در ادامه ی روضه خوانی خود یکباره فراموش کرده که چه چیز نقل قول از یادداشت روز روزنامه هاآرتص اسرائیل نموده که حاکمان تهران آنقدر قدرت دارند که توانسته اند موجب اختلاف میان چین و روسیه وغرب شوند . اما اکنون وارونه ی این ادعای اختلاف را اینگونه باجریان ائتلاف علیه ی رژیم کودتائ پیرامون اهداف هسته ای با لو ددادن حیاتی بودن سیاست تروریستی در برون مرز و حضور دخالت گرایانهی در افغانستان و عاق علیه ی آمریکا و موی دماغش در خاور میانه شدن در خاور میانه تعبیر و تفسیر و تحلیل کرده است :

"واقعيت آن است كه اگرچه آمريكا و غرب با ظاهر و ژست جلوگيري از گسترش تسليحات اتمي جهان در مسير پرونده هسته اي ايران سنگ اندازي مي كنند، اما مسائل به وجود آمده پيرامون پرونده ايران نشان مي دهد، موضوع بيش از آنكه به لحاظ فني و حقوقي براي آنان ارزش داشته باشد، تبديل به يك جريان و ائتلاف سياسي عليه ايران به رهبري آمريكا شده است.آمريكا از اينكه ايران تهديدي براي موجوديت و منافع اين كشور در خاورميانه محسوب مي شود، تلاش مي كند تا كشورهاي منطقه- خصوصا همسايه هاي حوزه خليج فارس- را از ايران اتمي در هراس نگاه دارد".

بالاخره طلبه پاسدار در پایان زیرآ ب ادعای اعتراف تاکتیکی عدم تلاش برای دسترسی به بمب اتم را زده است که در بتدای یادداشت روز نقل قول کرد و در دنباله با استفاده ابزاری نام ملت اینگونه با تناقض گوئی کردن بر پیگیری آن اصرار کرده است:

"ايران تصميم خود را براي آينده اي روشن گرفته است. مردم غيور ايران اسلامي مصمم به پيشرفت و توسعه اند. آنها مي خواهند منادي صلح و امنيت و آرامش در خاورميانه و جهان باشند. اين راه روشن اگر از مسير مبارزه با سلطه جويي آمريكا و غرب نيز بگذرد، ملت ايران نشان داده اند كه تا آخر پاي نظام اسلامي، اهداف و آرمانهاي بزرگ انقلاب و در سنگر مبارزه با آمريكا و دشمنان ايستاده اند.آمريكا موجوديت خود را در منطقه متزلزل مي بيند. سايه قدرت و نفوذ ايران اسلامي در خاورميانه و بين كشورهاي منطقه، راه نفس آمريكا را گرفته است و اين براي كاخ سفيد يعني پايان غم انگيز ابرقدرتي آمريكا"

در خاتمه اینکه پرسش است که این چگونه پروژه ی صلح آمیز هسته ای است که بیش از دو دهه است که بطور پنهانی و طولانی و با هزینه ی بس سنگین دنبال شده است؟ مهمتر اینکه چگونه است هر زمان که رهبران و مسئولان رژیم کودتائی و ضد بشری در فشار و بحران هسته ای واقع می شوند یادشان می افتد که در ایران ملتی هم وجود دارد که هیچگونه نیاز و مطالباتی ندارد جز اینکه سیاهی لشکر یا مترسکی باشد که وظیفه دارد با وجود اینکه هیچگونه شناخت و اطلاعی از پروژه ی هسته ای و اهداف نهفته ی پشت پرده ی آن نداشته و ندارد. ولی بازهم آنگونه از این پروژه دفاع می کند که اصلاً برای این ملت مهم نیست که درشرایط طاقت فرسائی بس می برد و لمس نمی کند که چگونه استخوان ها و کمرش در زیر باررشد لجام گسیخته ی نرخ تورم و گرانی و فقر و بیکاری هرروز بیشترخرد و خمیده می شود . به خصوص اینکه واردات بیش از 3 برابر صادرات است و گفته می شود که بدلیل اجرای طرح نقدی کردن یارانه های دولتی تورم تا 40% خواهد رسید .ولی معجزه اینجاست که با ز هم ملت باهمه این فشار و محدودیت های کمر شکنی که بهش تحمیل شده بازهم آمادگی دفاع از پروژه ی هسته ای و تحمل تحریم های اقتصادی بیشتری را دارد . چونکه یک مستبد خود خواه و مترسک همکاره به عنوان لوطی جماران رهبر ولی فقیه یا عمود خیمه نظام وجود دارد و حاکم است که به جای همه مردم ایران تصمیم گیری می کند وهم پاسخگوی هم نیست . مهمتر اینکه هم خودش آلت دست کودتا گران پشت پرده است . هم اینکه بیش از 8 ماه است که مردم ناراضی و خشمگین ایران عدم مشروع بودنش را با گفتن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه فریازده اند . حال این رژیم نامشروع و ضد مردمی کودتائی چگونه می تواند بدون تلاش دسترسی به سلاح هسته ای بعنوان تضمین بقاء کوچکترین شانسی ادامه داشته باشد .این واقعیت را محال است در اینگونه نوشتار ها دید و یا یافت چون درابتدای نوشتار گفته شدکه تا کنون حرف یا قول راست از سوی رهبران و مسئولان رژیم عوامفریب و دروغگوی دین فروش زده و اجرا نشده است .

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/881204/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 4 اسفند ماه سال 1388