روزی نامه ی جمهوری اسلامی شنبه 8 اسفند ماه سال 1388

نقدو بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " مهمتر از اعترافات "

"آنگونه پیرامون قربانی عبدا لمالک ریگی گردو خاک بر پاشده که انگاری نه بلوچ ایرانی بوده ونه حاکمان در سرنوشت وی نقش داشته اند؟"

سرمقاله نویس آنگونه خودش را به ابله گری یا کوچه علی چپ زده است که انگاری کنج آسمان باز شده و وی توانسته از سایر سیارات دیگر بر توی خاک کشوری به نام ایران پرتاب شود که تا قبل از طرح جالب و فوق العاده تکنیکی و فنی طراحی شده سر بازان گمنام وزارت بد نام اطلاعات و همکاری پاسداران کودتاگران موفق شدند از طریق راهروهای هوائی ربوده و وی برتوی چاه هوائی برای مخفی و پنهانکاری انداختند تا اینکه در زاهدان مرکز استان محروم و فقیر و نفرین وسوخته شده سیستان بلوچستان مأموران غول اندام صورت چهره سیاه پوش نموده وی را با دستبند ازچاه هوائی بیرون بکشانند . البته سرمقاله نویس متعجب شده قبل از این خبر گویا هیچگونه شناخت و تجربه ای از رژیم کودتائی نامشروع حاکم بر ایران و به خصوص استان محروم و فقیر سیستان بلوچستان نداشته است ونمی داند در این استان چه خبر است ؟ یا اینکه هر گز نمی دانسته است که در دهه 60 تعزیر یا شکنجه و اعتراف گیری ها و تواب سازی های نمایشی تلویزیونی چه معجزاتی می کرد و همه متهمان را علیه اهداف و آرمان خود و سازمان شان می نمود و به جاسوس بیگانه و خائن بودن خود و رهبران شان اعتراف می کردند . یا اینکه اطلاعی از اعتراف گیری تلویزیونی آخوند محمد علی ابطحی و علیرضا تاجیک و محمد عطریانفرپس از کودتای 22 خرداد ندارد که پس از بازداشت کودتای 22 خرداد چگونه اعتراف نموده اند که اکنون سرمقاله نویس از بیان عمق گزارش اطلاعات و سرعت فاش گوئی کردن عبد المالک ریگی آنهم بقول وی بدون مقاومت این مهره ی آمریکا حیران زده شده است . همچمین چنین از داشن این حجم اطلاعات چنین تعجب زده شده است :

" در اين رويداد آنچه اهميت دارد و بيش از اعترافات عبدالمالك ريگي مهم است سرعت عمل و صراحت اوست و البته حجم مطالبي كه او بلافاصله بعد از بازداشت حاضر شد به زبان بياورد نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است . چنين واقعه اي از ابعاد مختلف قابل تامل است"

همچنین سر مقاله نویس بدون اشاره اینکه برای اعتراف گیری از عبد الالک ریگی نه شکنجه و اعتراف گیری در کار نبوده است، بلکه داو طلبانه حاضر به همکاری و دادن اطلاعات شده است . در ادامه نتیجه گیری کرده است که اینگونه فرق میان کسانیکه باور به اقدام کاری دارند با کسانیکه باور ندارند را اینگونه تشریح کرده و نشان داده است :

ـ مقاومت نكردن اين مهره آمريكا نشان دهنده بي اعتقادي وي به راهي است كه انتخاب كرده بود . حتي شايد بهتر اين باشد كه گفته شود اين راهي نبود كه خود او انتخاب كرده باشد بلكه بدون درك و محاسبه و صرفا به صورت يك مهره عمل مي كرد و به همين دليل بعد از دستگيري بدون آنكه كمترين مقاومتي كند حاضر به اعتراف شد . تفاوت كساني كه به آنچه انجام مي دهند اعتقاد دارند با كساني كه اعتقادي به كار خود و راه خود ندارند همين است "

بهر حال سر مقاله نویس در ادامه ی تحلیل آبکی – ضد آمریکائی خود ادعای فاش شدن نقش مداخله گری آمریکا در امورد داخلی ایران کرده است و مدعی وارد شدن ضربه شکننده و سخت بر گروه جند الله نموده است و در دنباله دستگیری عبدالمالک ریگی را این چنین نشان از قدرت رژیم کودتائی پاسداری طلبانی نامشروع دانسته است .

"با اعترافات صريح عبدالمالك ريگي برگ ديگري بر پرونده مداخلات آمريكا در امور داخلي ايران افزوده شد . هر چند براي ملت ايران و دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي كشور كاملا روشن بود كه گروهك تروريستي موسوم به جندالله به سازمان جاسوسي سيا وابسته است اين اعترافات ضربه محكمي به بقاياي گروهك تروريستي موسوم به جندالله نيز هست وبراي عناصر باقيمانده از اين جريان جنايتكار بقدري كوبنده و تحقيرآميز است كه هيچ چيز نمي تواند آنرا جبران كند. هر چند ميدانيم كه آمريكا و مهره هاي دست آموز سازمان سيا در منطقه تلاش خواهند كرد در آينده اي نزديك اقدامات شرورانه و جنايتكارانه اي عليه جمهوري اسلامي ايران انجام دهند تا روحيه تخريب شده عناصر وابسته به خود را بازسازي نمايند و به همين دليل نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي ما بايد با هوشياري كامل مراقب اوضاع باشند اما ترديدي وجود ندارد كه اعترافات سريع و صريح و پرحجم عبدالمالك ريگي بعد از بازداشت وي كاري ترين ضربه را به اين جريان جنايتكار وارد ساخته و آنرا درهم شكسته است . در كنار همه ي عوامل ظاهري مربوط به دستگيري عبدالمالك ريگي كه نشانه هاي قدرت نظام جمهوري اسلامي هستند بايد به اين نكته بسيار مهم نيز توجه داشته باشيم كه اين قبيل وقايع مهر تاييد ارزشمندي بر قدرت ايمان و كارائي آن در برابر ظلم است "

در پایان سر مقاله نویس که ابتدا وانمود می کرد که زیاد شناخت از عملکرد 31 ساله ی رژیم تروریستی و فاشیستی کودتائی حاکم بر ایران ندارد . اما در پایان برای اینکه قدرت آدم ربائی یا زد و بندهای پشت پرده ی رژیم کودتائی نا مشروع را به نرخ سران کشور های منطقه به خصوص عربستان سعودی بکشاند و اینان را تهدید کند . بنابراین این چنین از قدرت پوشالی وزارت بد نام اطلاعات گفته و به رهبران کشور های منطقه هشدار داده است که باید تسلیم حاکمان تهران شود و دست از مخالفت از پروژه ی هسته ای و صدور تررویسم و ارتجاع و دخالت گری در امور دا خلی کشور های همجوار و منطقه بر دارد:


"غافلگير شدن دستگاه هاي اطلاعاتي بعضي كشورهاي عربي منطقه از دستگيري عبدالمالك ريگي نشان داد كه آنها اميد فراواني به او داشتند. در عربستان سعودي مسئولان اطلاعاتي و امنيتي اين كشور براي بررسي اين موضوع جلسه اضطراري تشكيل دادند. قطعا آنها از شنيدن اعترافات ريگي بيش از دستگيري وي شگفت زده شده اند زيرا اعترافات به زيان آنها نيز هست . بنابر اين بهتر است سران كشورهاي عربي منطقه با مواجه شدن با اقتدار نظام جمهوري اسلامي در خصومت خود با اين نظام و ملت ايران تجديدنظر كنند و براي پاكسازي منطقه از تروريسم و جريان هاي آلوده دست همكاري صادقانه ملت ايران را بفشارند . رويدادهاي 8 سال اخير در منطقه نشان داد كه آمريكا نه تنها در پي مبارزه با تروريسم نيست بلكه خود در راس تروريسم دولتي قرار دارد. اين جريان آلوده و خطرناك تروريستي قطعا دامنگير آن دسته از سران كشورهاي عربي منطقه كه با آن همكاري مي كنند نيز خواهد شد. بنابر اين به صلاح آنهاست كه دست از تروريسم بردارند و براي مبارزه با آن به همكاري با جمهوري اسلامي ايران روي آورند
"

.در خاتمه اینکه در رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتائی نامشروع حاکم بر ایران نه فقط اساس و شالوده اش دروغ و نیرنگ و عوامفریبی و شیادی و جنگ افروزی و غارتگری و دین فروشی و جنگ ادامه دار قدرت جناح ها و باندها می باشد که زیر ساخت اصلی آن دین ابزاری شده است که تبدیل به اهرم چماق سرکوب و سانسور و خفقان است . همچنین نه پشتوانه ی تئوریک صدور ارتجاع و تروریسم به برون مرز و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه می باشد ، بلکه تجاوز به قاموس کلمات و از درون تهی یا وارونه کردن شان است که بخشی دیگر از اهداف و اقدامات جنایت آمیز حاکمان تهران می باشد . برای اینکه بدون آنکه گفته شود که عبد الحمید و عبدالمالک ریگی محصول کدام شرایط نا برابر و تبعیض آمیز و قربانیان کدامین رژیم ضد بشری هستند که می بایست دو بار به مسلخ برده شوند؟ یعنی یکی یکبار به دلیل اینکه در کانون ومحیط فقر زده و معتاد و بیکار پرورش و متولد و رشد یافته اند و بار دیگر قربانی همین شرایط بغایت ارتجاعی و تحمیل شده ی 31 سال عمر ننگین حاکمیت ضد بشری است که بطور مضاعف به مسلخ برده شده اند . ولی سر مقاله نویس مدعی آنگونه از شوکت و عظمت و قدرت ار گان های سر کوبگر و جنایتکار ضد انسانی رژیم فاشیستی کودتائی تروریستی یاد نموده و برای سایر رهبران کشور های منطقه خط و نشان تهدید آمیز کشیده است که انگاری نائل به کشف قربانیان مادر زادی و ژنتیک جناستکاران حرفه ای بی رحم و بدور از عواطف انسانی آمده است و رهبران و مسئولان حکومتی نه نقشی در به وجود آوردن اینگونه قربانیان نداشته اند ، بلکه خودشان منجی بشریت هستند که بشکلی قربانی قربانیان خود می باشند؟!

هوشنگ - بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13881208/index.html

روزی نامه ی جمهوری اسلامی شنبه 8 اسفند ماه سال 1388