دروغ نامه ی کیهان چهارشنبه 5 اسفند ما سال 1388

نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ابعاد كارزار اطلاعاتي ايران "

" فیل هوا کردن خبر دستگیر ی عبدالمالک ریگی نه نشان از قدرت که افشای ماهیت رژیم کودتائی نامشروع وضد مردمی ظالم مظلوم کش و کینه پرور است "

قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روزنویس وهمکار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که چراین خبر فیل تبلیغاتی ربودن عبدالمالک ریگی درست با شروع اجلاس 2 روزه اجلاس هفتم مجمع خبرگان رهبری بهوارفت و خبرش آنتنی شد ؟ برای چه خبر اجلاس مجمع خبرگان به حاشیه رفت تا که بستر ساز صدور موج بیانیه های حمایتی وتبریک گفتن ها به لوطی جماران وبه به وچه چه زدن ها برای پرسنل اطلاعاتی و پاسداری شروع شود و وزرای بدنام اطلاعات و کشور وارد گود مصاحبه و مانور دادن جنگ تبلیغاتی گسترده شوند؟البته مکمل آن چرا بطور عمدی فقر نهادینه شدن مطلق همراه با مخابره شدن اخبار مرگ از سرزمین محروم وفقیر ونفرین و سوخته ی شده ی استان سیستان و بلوچستان به فراموشی کامل سپرده شدو در مقابل گزارش خوشحالی مردم و توزیع شیرینی با تبریک گفتن بمناسبت ربودن عبدالمالک ریگی بازتاب داده شده است ؟ از طرف دیگر چرا پرواز های هوائی خصوصی وزیر کشور پاسدارنجار به پاکستان و قطر قبل از اعلام این خبر با نادیده گرفته شد وچه ربطی به این خبر دستگیری و ربودن ریگی داشته است؟ همچنین موضوع خبر مبنی بر اینکه تا 10روز دیگر قرارداد صدور گازبه پاکستان منعقد می شود. در صورتیکه شرکت پیمانکار طرح احداث لوله برایا نتقال و صدور گاز در اختیار پاسداران کودتاگر می باشد می تواند چه ارتباطی به این خبر ربودن ریگی داشته باشد؟ یا اینکه مگر هدف از مطرح کردن این خبر در این مقطع حساس بهانه برای روحیه دادن به نیروهای خسته و بی انگیزه و ریزشی شده نمی باشد که بیش از 8 ماه است که از حضور خیابانی و سرکوب ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه کردن و اعتراف گیری معترضان ناراضی سپری شده است اما هنوز صدای ضربه کوبنده ی پتک آفرین و طنین انداز فریاد مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه گفتن درخیابان ها و دانشگاه ها و ... قطع نشده است . از سوی دیگر آمار های دروغین دادن 40 و 50 میلیونی ساندویج و ساندیس خوران لبیک گوی به لوطی جماران و معترضان را به فتنه گران متهم کردن و خط بطلان بر پایان شدن شان کشیدن اینگونه تناقض گوئی آشکار نمودن که بیشتر نیروهای سرکوبگر را مسئله دار وبی انگیزه کرده و می کند تا جائی که گزارش شده است که حتی فرمانده های پاسداران در روابط داخلی شان با فرزندان خود دچار مشکل ایجاد روابطه شده اند .آنگونه که شورای فرمانده های پاسداران برای خلاصی از مخمصه بدنبال راه چاره و راه یافت عبور از این بحران ندانم کاری های پاسدار گماشته احمدی نژاد و باز گشت به پادگان های شان می باشند.

مهمتر اینکه نقش سیاست مخرب مداخله گرایانه ی پاسداران درامورداخلی عراق و تلاش برای حذف لیست 500 نفر نامزدان ملی انتخابات پارلمان عراق آنقدر عریان و شفاف شده است که گذشته از بر افروختگی و عصبیت مردم عراق، ین اقدام مداخله گرایانه مورد اعتراضات گسترده ی منطقه ای و جهانی شده است . طوریکه اتحادیه اروپاو شورای حقوق بشر سازمان ملل در این مرد به دولت دست نشانده ی نوری المالکی اخطار داده اند که می بایست نسبت به تعهدات بین المللی دولت عراق پای بندباشد . البته سرنوشت انتخابات پارلمان عراق برای حاکمان کودتاگرایران مهمتر از حاکمان عراق می باشد. زیرا که شکست دراین انتخابات پارلمان عراق یعنی بر باد رفتن همه سرمایه گذاری پس از اشغال نظامی عراق و از حالت حیات خلوت خارج شدن عراق و از دست رفتن کانون اصلی صدورتروریسم و ارتجاع به منطقه و پایان دادن به اهرم باجگیری و چانه زنی مذاکرات هسته ای با غرب به خصوص شیطان بزرگ آمریکا می باشد.

بلی اکنون قدرت نمائی کاذب پاسداران کودتا گرگذشته از اینکه روحیه دادن به نیروهای سر کوبگر ووارفته داخلی می باشد . همینطور تلاش برای تقویت اهداف و اعمال تروریستی و خرابکاری وجنگ افروزی و بحران آفرینی در برون مرز همچون عراق و افغانستان و یمن و لبنان و نوار غزه و خاورمیانه است که درمجموع دفع کردن احتمال خطر تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای ودفاع از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته است.

البته که انکار کردنی نمی باشد که وحشت از برگزاری مراسم جشن ملی 4شنبه سوری و بر پائی جشت آتش جزو کابوس و وحشت مهم و اصلی پاسداران کودتاگر ولوطی جماران است که می طلبید برای پیش مقدمه ی آماده سازی نیروهای سرکوبگر و بسیج کردن شان برای حضور در مراسم4 شنبه سوری اینگونه طرح و سناریوی ربودن عبدالمالک ریگی تدارک دیده شود. البته پیام هم به مخالفان مسلح نوار مرزی در استان های سیستان و بلوچستان کردستان هم می باشد که آری تصورنکنید که پاسداران از توان قدرت سرکوب بالا بر خوردار نمی باشند . جالب تر اینکه بمحض اینکه سفیر دولت فخیمه در تهران این دستگیری را تبریک گفته است . این عجله کاری معنی دار کمی کار را پیچیده و خراب کرده است تا که ریگی در کنار آمریکا و اسرائیل و عربستان به انگلیس هم چسبیده شود . زیرا که این تبربک گفتن مشابه یا بیان کننده ی همان سفرهای جک استراو وزیر امور خارجه ی دولت فخیمه در دوره ی نخست وزیری تونی بلر است که سفر آیت الله جک یک هفته قبل از اشغال نظامی افغانستان و عراق برای مشورت و توافق به تهران انام می گرفت . اما قلم بر دست غیر ایرانی ناشی گری کرده و لو داده است که عبدالحمیدریگی می بایست همان نقشی را علیه ی رقبای مغلوب و آمریکا و انگلیس ایفا کند که در بیداد گاه نمایشی و فرمایشی تلویزیونی سر دژخیم صلواتی و قاضی قاتل منفور و مطرودسعیدامامی و پاسداران کودتاگر با گله های 100 نفره متهمان اسیر و بر دست و پا زنجیر رقیب پس از کودتای22 خرداد پس از که بازداشت و اعتراف ایفا و اجرانمودند که زمینه چینی ودر باغش را قلم بردست یادداشت روز نویس لو داده یا بقول معروف چنین بند را آب داده است :

"جالب اين است كه انگليس در يك هفته دو ضربه سنگين اطلاعاتي را دريافت كرده است يك ضربه افشاي غيرمنتظره نقش MI6 در ترور شهيد محمود المبحوح- عضو حماس- در امارات بود و ضربه دوم با دستگيري عامل تروريست آنان عليه شهروندان ايراني بر پيكر رنجور انگليس وارد شد. اعلاميه دولت لندن نشان داد كه انگليس از اعتراف احتمالي ريگي نگراني دارد چرا كه اين اعتراف دليل جداگانه اي بر نقش انگليس در عمليات هاي ترور نيز خواهد بود با اين وصف بيانيه دولت لندن اعتراف اين كشور به نقش گسترده لندن در راه اندازي، تجهيز و عمليات گروه ريگي به حساب مي آيد"

جالب است که پاسدار قلم بر دست غیرایرانی از یک سو از حادثه تلخ کشته شن سردار رشید نورعلی شوشتری و 40 نفر همراهش گفته و اشک ریخته است . اما از سوی دیگر بدون آنکه بگوید در 31 سال گذشته از کدام قشر بلوچ همچون سراسر ایران اعدام شده اند .خطاب به رقبای داخلی و خارجی و منطقه ای اینگونه وارونه ادعا کرده و هشدار داده است:

"برخلاف تبليغاتي كه اين روزها رسانه هاي غرب و بعضي از رسانه هاي منطقه اي به راه انداخته اند، تروريست هايي كه طي 11-10 سال گذشته در شرق كشور حادثه آفريده اند در اكثر مواقع مردم عادي كوچه و بازار را هدف و طعمه قرار داده اند و چندان كاري به مسئولين يا نهادهاي خاص نداشته اند؛ حادثه تاسوكي در 24 اسفند 84 كه به شهادت 22نفر انجاميد، حادثه دارزين كه در 23ارديبهشت 85 اتفاق افتاد و به شهادت 34 نفر انجاميد، حادثه 13بهمن زاهدان كه به شهادت 3 نفر منجر شد، حادثه حمله به اتوبوس پاسداران كه به شهادت 11نفر انجاميد، حادثه 24خرداد 87 كه به شهادت 16نفر از پرسنل ناجا در سراوان منتهي گرديد همه بيانگر آن است كه تروريست ها «امنيت عمومي» را در شرق ايران نشانه رفته است اگر بخواهيم تصوير دقيقي از اقدامات گروهك ريگي در فاصله 1377 تا 1388 بدهيم و در اين تصوير ابعاد اصلي ماجرا را نشان دهيم بايد بگوئيم ترورهاي گروه ريگي محصول ادغام و تلاقي اشغالگري، تحت الحمايگي و مزدوري است در اين سناريو آمريكايي ها و انگليسي ها ضلع اول، دولت هاي عربستان و پاكستان ضلع دوم و ريگي و گروه او ضلع سوم را تشكيل داده اند بر همين اساس مي توان گفت جدال 11 سال اخير در شرق ايران جدال «جنايتكاران بي ريشه» با «ملتي ريشه دار» است. با دستگيري مالك ريگي محيط فعاليت اشرار ناامن شد و هزينه فعاليت هاي تروريستي بالا رفت. كما اينكه با افشاي نقش يك محور عربي-غربي-اسرائيلي در ترور شهيد محمود المبحوح محيط تصميم گيري سرويس هاي اطلاعاتي غرب ناامن شده است. در اين ماجرا نقش كشور امارات نيز حايز اهميت است. امارات در ماجراي ترور شهيد المبحوح وانمود مي كند كه نقشي نداشته است و مي بينيم كه اين روزها در هيات مدعي ظاهر گرديده است. نقش امارات در حمايت از گروههاي ضدايراني البته آشكار است و اين دولت هم تلاش چنداني براي مخفي كردن آن ننموده است. دستگيري ريگي بايد يك هشدار جدي براي امارات هم باشد"

در خاتمه اینکه مگر هنوز جای ابهامی باقی مانده است که اگر چنانچه از سوی فرصت طلبان متحجرو خرافاتی زد وبند چیان پشت پرده ی قدرت طلب جنگ افروز دین فروش بدون باور به هیچ مرام ومسلک و ضد بشر نبود که انقلاب بهمن 57 را مصادره و اشغال و مسیر و اهدافش را منحرف نمی کردند. مگر 31 سال زمان کمی بوده است که اینان حاکم بر کشور پهناور ایران مسلط شده اند و اگرسالم و صالح بودند با وجود امکانات طبیعی فراوان با اختلاف درجه آب و هوای جغرافیائی که هست و با آثار تاریخی و باستانی و مناظر زیبای طبیعی ایران که موود است . ایران می توانست یکی از بهترین نقاط جهان برای جذب تروریست شود و صنعت تروریستی اش رتقا ء می یافت ودر آمد قبل توجهی در کنار در آمدهای ناشی از ذخایر سرشار و فراوان گاز و نفت و سایرمنابع فسیلی و تولیدات معادن عاید خزانه ی کشور می کرد و دولت می توانست نقش بسیار سازنده و مفید در آباد کردن کشورو فراهم کردن رفاه عمومی و بهبود امکانات بهداشتی و خدماتی و آموزشی و استقرار دمکراسی و آزادی و سهیم کردن مردم در مشارکت سرنوشت شان داشته و مردم ایران هم همه در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشند . ولی افسوس که درست وارونه اقدام شده است . طوریکه پس از 31 سال دانشجو و روزنامه و خبر نگار و وبلاگ نویس در کنار کارگر ومادر و فرزند و زندانی سابق و فعالان سیاسی و حقوق بشری و جنبش زنان در اسارت و بند و زنجیر می باشند. چرا که پرسش کرده اند رأی من کو؟ یا اینکه بدتر مخالف در کشور همسایه عراق به بد ترین شیوه ی ضد انسانی تعقیب و تهدید به مرگ می شود؟ به رقبای خودی هم بد ترین اتهامات جاسوسی و ستون پنجمی و همکار دشمن زده می شود. مهمتر اینکه جوان تعلق به استان محروم وفقیر سرزمین سوخته و نفرین شده ی استان سیستان و بلوچستان که 7 سال پس از انقلاب متولد شده است که پرورش یافته همین رژیم بربرمنش و تاریک اندیش ضدبشری می باشد وبدلیل فقر و بیکاری و اعتیاد وسرکوب وتبعیض و جنایت و قتل های تحمیل شده در این استان محروم مجبور به دفاع شده است . اکنون برای دستگیری نمودنش که با زد وبند و تهدید و باج دادن امکان پذیر شده است . آنگونه جنگ روانی تبلیغاتی ناشیاز پیروزی برپاشده است که گویا کودتاگران پاسدار حاکم توطئه گر پیروز نهائی جنگ جهانی سوم شده اند. آیا اینگونه عملکرد و اقدامات براستی نشانگر قدرت و حمایت 50 میلیونی کذائی است یا نه فتاده شدن طبل رسوائی از بام بر زمین و تلاش مذبوحانه برای محو کردن صدایش است که همه جا طنین انداز شده است؟

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881205/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان چهارشنبه 5 اسفند ما سال 1388