دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 29 بهمن ماه سال 88
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " وقتي آمريكا عصباني مي شود "
"در دفاع از پروژه ی هسته ای و پاسداران کودتاگر ،مقامات آمریکائی متهم به کودن و احمق بودن شدند "
حتماً با اصطلاحات کنش و واکنش و فرافکنی و خود زنی و آدرس غلط دادن و تکرار بازگشت صدا در آب انبار یا محیط بسته یا کوهستان ، یا صورت مسئله پاک کردن و توپ توی زمین حریف انداختن و هذیان و وارونه گوئی و فرار به جلو آشنائی دارید که دارای چه معانی و مضامینی می باشند وچه موقع وچگونه بکار برده می شوند ؟ زیرا که 31 سال است که این مقلولات بطور عملی وشفاهی و نوشتاری در مورد حاکمان ایران استفاده شده است . به خصوص پس از رستاخیز و حماسه ی دوم خرداد سال 76 به بعد خیلی بیش از گذشته استفاده از واژه های دیگر هم رایج و چاشنی اش شد . برای اینکه اصطلاح قلابی اصلاح طلبی و جامعه مدنی و گفتمان فرهنگ تمدن ها و مدرنیته هم مد روز شد که برای سیاه کردن مردم و منحرف کردن اذهان عمومی و زد و بند های پشت پرده با شیطان بزرگ آمریکا بود که وارد کارزار شد. زیرا که از این تاریخ به بعد خیلی بیش از گذشته تبلیغات تفکیک پذیری بر روی دو جناح سخت سر و محافظه کار یا جناح هار ارتجاعی که بعداً تبدیل به اصول گرا شد و نرم تن واصلاح طلب و خرد گرا یا خرد ورز شروع شد و دستگاه تبلیغات سیاست وزارت امور خارجه ی آمریکا سرمایه گذاری بر روی جناح مدعی اصلاح طبی خاتمی را آغاز نمود و برای خوش خدمتی و خوش آمد گوئی به خاتمی و حسن نیت نشان دادن با پیشنهاد لابی ها و حاکمان تهران نام ساز مان مخالف اصلی رژیم تروریستی و فاشیستی مذهبی یعنی سازمان مجاهدین بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی نهاده شد . حتی پا از این فرا تر گذاشته شد و برای اثبات صداقت بیشتر افغانستان و عراق اشغال نظامی شد . مهمتر اینکه قرار گاه های مجاهدین در عراق بمباران و سپس خلع سلاح شدند تا که شرایط یکه تازی برای با تلاق کردن عراق برای پاسداران آنگونه هموار شود که گذشته از کشتن نظامیان آمریکائی تأکید و تهدید به اخراج نظامیان از عراق شوند . البته اشغال نظامی عراق به عنوان کانون چانه زنی و باج گیری از غرب و سرپل صدور تروریسم و ارتجاع به منطقه تبدیل شد و بهترین فرصت برای تلاش دسترسی به سلاح هسته ای آماده شد .
بنابراین اکنون که دیپلماسی وزارت امور خارجه ی آمریکا متوجه شده که دراثراقدام این سیاست مماشات گری چه کلاه گشادی تا کنون بر سرش رفته و چه رو دستی از لوطی جماران و پاسداران خورده است که به نظر می رسد شاید می خواهد بر اساس ضرب المثلی که گفته می شود ضرر هر جا جلوی ضرر گرفته شود منفعت است در صدد مهار کردن غول حاکم از شیشه بیرون زده شده ی حاکم بر تهران برآمده است و با سفری که وزیر امور خارجه ی آمریکا به عربستان کرده علائم فشار هویدا شده است . برای همین قلم بر دست همکار و هم لهجه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ابتدای یادداشت روز خود مجموعه ی تلاش و سیاست اعمال شده ی وزارت امور خارجه از دوم خرداد سال 76 تا رئیس جمهور شدن اوبا ما با سیاست تغییر یا تسلیم و نرمش در بر ابر حاکمان تهران را برگردان وترجمان کودن بودن همه در واشنگتن تعبیر کرده که ادامه تشریح آن چنین است که مدعی شده آمریکا چپ و راست از حاکمان تهران سیلی خورده اند :
" ظاهرا در واشينگتن همه كودن شده اند. تا همين چند وقت پيش، منطقي بود كه تصور كنيم كساني در امريكا هستند كه عليه ايران «فكر» مي كنند و «نقشه» مي كشند. اما ظاهرا اشتباه مي كرده ايم. اقدامات و اظهارات اخير امريكايي ها، بويژه آنچه طي چند روز گذشته در منطقه رخ داده، به وضوح نشان مي دهد كه ما بي جهت خود را براي يافتن رگه هاي خردمندي در باشگاه ديوانگان خسته كرده ايم. خانم كلينتون و معاونانش در اين دو سه روز اغلب تحليلگران در تهران را متقاعد كرده اند كه كسي در واشينگتن فكر نمي كند و همه آنچه هست، اين است كه يك دسته درون كاخ سفيد در حال خيالبافي هستند و دسته اي ديگر در حال تاييد خيالبافي آنها. دسته سومي هم وجود ندارد!اگر بخواهيم راهي براي فهم آشفته بازاري كه امريكايي ها زير عنوان «تغيير استراتژي» عليه ايران بوجود آورده اند -و معلوم نيست خودشان هم بدانند چه كار دارند مي كنند- پيدا كنيم، شايد بهترين راه اين است كه توجه كنيم امريكا در ماه هاي گذشته پي در پي از ايران سيلي خورده است. ايران چند ماه پيش پيشنهادي را كه امريكايي ها مي گفتند حسابي نان و آب دار است و مي تواند علاوه بر مهار برنامه هسته اي ايران، آبروي آنها را در دنيا حفظ كند، ناكام گذاشت"
در ادامه ی قلم بر دست یاددست یادداشت روز خیلی ساده آب پاک برروی دست غربی های خوش بین معتاد سیاست مماشات و مذاکره ی خائنانه ی تجارت نفت و خون ریخته است و تفهیم کرده که چگونه اینان تا کنون اشتباه فکر و خیا ل می کردند و تصور باطلی داشتند که رژیم کودتائی نامشروع و ضد مردمی حاضر به دست بر داشتن از اهداف و تلاش خود برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و پیشنهادات هسته ای غرب را می پذیرد که خطاب به اینان این چنین پاسخ داده شده است .
"غربي ها بوضوح از اينكه نتوانسته بودند چنين واكنشي از جانب ايران را پيش بيني كنند، شوكه بودند همه اميدشان اين بود كه اين پايان ماجرا باشد. چند هفته بعد در حالي كه طرف هاي غربي تصور مي كردند ايران را گير انداخته اند و ايران آرام آرام براي پذيرفتن شروط آنها آماده مي شود، تقريبا يكباره و باز در حالي كه هيچ كس نه در واشينگتن و نه "حتي در بروكسل، تل آويو يا مسكو آن را پيش بيني نكرده بود، ايران اعلام كرد غني سازي اورانيوم در سطح 20 درصد را آغاز مي كند. اين بار واقعا مي شد ديد كه طرف غربي كاملا مبهوت شده است. آغاز غني سازي 20 درصد و بعد تحويل تقريبا فوري اولين بسته اورانيوم 20 درصد غنا به دانشمندان متولي ساخت صفحه سوخت، ابتدا با انكار غربي ها مواجه شد و گفتند كه باور نمي كنند ايران واقعا توانايي چنين كاري را داشته باشد. بعد كه موسسات معتبر مرتبط با موضوع در خود غرب اعلام كردند ايران براي انجام اين كار هيچ مشكل فني ندارد به يكباره ورق برگشت و غربي ها گفتند ايران در حال گام برداشتن به سمت توليد سلاح هسته اي است!
اماهمانگونه که گفته می شود هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . مگر امکان دارد که قلم بر دست یادداشت روز نویس که ثابت کرده پاسدار است با سانسور کردن کامل مردم و مطالبات شان و نشاندن پاسداران کودتاگر تروریست و فاشیست به جای شان از اهداف پروژه ی هسته ای و پاسداران دفاع و قلم فرسائی کرده است . در مقابل قلم بر دست پاسدار یقه ی رقیب مغلوب را گرفته و متهم ومحکومش کرده است . آنگاه با مشروعیت دادن به رژیمی که نامشروع بودنش علنی شده است به خصوص رهبر منفور و در هم شکسته شده ی لوطی جماران مترسک پاسداران کودتا گر سپس با آویزان به نمایش تظاهرات حکومتی 22 بهمن ساندیس خوران روستائی اعزامی به تهران شده است که از سوی پاسداران کودتا گران سازماندهی شد در دنباله در راستای دفاع کردن از پاسداران تیغ کشی علیه ی آمریکا کرده است که چرا اینقدر با تأخیر برروی این جریان فاشیستی تروریستی کودتائی متمر کز شده است و ادعای کمدی وارونه کرده است که این واقعیت که چون پاسداران کودتاگر از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا متهمشده که در ایران حکومت نظامی تحمیل کرده اند این افشاگری بیشتر موجب محبوبیتش می شود . همینطور تلاش کرده است تا که جنایات اتفاق افتاده پس از کودتای 22 خردادی پاسداری را به رقیب مغلوب نسبت دهد و با متهم کردن اینان به وابستگی به بیگانه و جاسوسی برای دشمن آمریکا با دفاع از پاسداران کودتا گر کردن اینگونه علیه ی احمق گری مقامات آمریکا رجز و لغز خوانی و تبلیغات کرده و تأکید که آمریکا پاسداران را نشناخته و هیچ کاری علیه اش نمی تواند بکند:
"همه اينها يك طرف، بزرگترين سيلي كه غربي ها دراين ماه از نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران خورده اند، خنثي شدن فتنه اي است كه امريكايي ها و اسراييلي ها روزهاي اول به صراحت مي گفتند به زودي منجر به انقلابي جديد در ايران و از هم پاشيدن نظام جمهوري اسلامي خواهد شد. در كنار همه آسيب ها، اين فتنه فرصت هاي بسيار فراواني براي نظام بوجود آورد. اگر نبود اين فتنه چند ماهه، پروژه جوان سازي انقلاب و ولايي سازي جامعه، آن هم پس از گذشت 31 سال هرگز آنگونه كه در راهپيمايي 22 بهمن ديديم -و همه جهانيان حتي آنها كه عادت دارند با چشم بسته به ايران نگاه كنند، ديدند- محقق نمي شد. اگر نبود اين فتنه، به راستي نمي شود گفت نهادهاي مسئول چقدر وقت لازم داشتند تا حجم انبوه شبكه هايي را كه سرويس هاي اطلاعاتي غربي در محيط هاي واقعي و مجازي ساخته بودند كشف و خنثي كنند. و مهم تر از اينها، اگر نبود اين فتنه جريان غربگرا در ايران كه همچنان مي توانست در پوشش هايي چون اصلاح طلبي يا هر پوشش ديگر به خيانت هاي آشكار و پنهان خود ادامه دهد و همچنان ادعا كند كه يك جريان قانوني است و هدفي جز مبارزه سياسي براي كسب قدرت ندارد. اين حوادث نشان داد كه اين جريان چگونه به عنوان بازوي اجرايي سرويس هاي اطلاعاتي غربي و اجرا كننده مو به موي دستور العمل هاي آنها رفتار مي كند و به همين دليل هم توجيه كافي براي برخورد با آنها بوجود آمد طوري كه حالا ديگر مي توان گفت چيزي به نام جريان اصلاح طلب در جامعه سياسي ايران وجود ندارد. احتمالا حالا و با توجه به اين واقعيات، درك اين نكته كه چرا امريكايي ها عصباني هستند آسان تر شده است. منتها، مسئله اين است كه ظاهرا امريكايي ها به جاي اينكه حواسشان را بيشتر جمع كنند، احمق تر شده اند. مقام هاي امريكايي چند روزي است در منطقه دوره افتاده اند و درباره خطري به نام «سپاه» حرف مي زنند، آن هم حرف هايي كه اصرار دارد ثابت كند مقصر همه شكست هاي امريكا نه فقط در داخل ايران بلكه در تمام منطقه سپاه است و توجه نمي كنند كه اين به جاي آنكه به سپاه صدمه بزند آن را صد چندان محبوب تر خواهد كرد. اما آيا اين موضوع جديدي است؟ كاملا روشن است كه اگر مخاطب امريكا، اسراييل و دوستان داخلي آنها باشند سپاه يك خطر، آن هم يك خطر بسيار بزرگ است. اگر موفقيت سپاه در خنثي كردن پروژه هاي منطقه اي امريكا طي سال هاي گذشته و پروژه هاي داخلي آن در 8 ماه اخير، فقط يك دليل داشته باشد همين است كه امريكايي ها به رغم اين همه مسئله كه با آن درگيرند، فقط روي آن تمركز كرده اند. واقعا اگر سپاه در خنثي كردن نقشه هاي امريكا و شكل دهي به يك نظم انقلابي جديد در منطقه موفق نبود، آيا دليل داشت كه امريكايي ها اين همه عصباني شوند و خود را به در و ديوار بكوبند؟ سوال كليدي تر اما اين است كه امريكايي ها با سپاه چه مي توانند بكنند؟ و كدام فعاليت سپاه تا حالا از ديد امريكايي ها مجاز بوده كه حالا مي خواهند آن را ممنوع كنند؟! اقدامات امريكايي ها در چند روز گذشته نشان مي دهد آنها اصلا نمي دانند سپاه چيست، چه رسد به اينكه بخواهند يك استراتژي دقيق براي برخورد با آن تدوين كنند. در واقع وقتي كاخ سفيد عقل نداشته خود را به دست مشتي اوباش و اراذل كه در واشينگتن و لس آنجلس نام خود را اپوزيسيون گذاشته اند و به تيغ زدن دولت ومردم امريكا مشغولند، سپرده باشد بايد دنباله روي از پيشنهاد هاي نبوغ آميز شيرخر خوردگان را به آقايان اوباما و پانتا -رييس سيا- تبريك گفت و براي آنها آرزوي بهبود وضع مزاجي كرد."
در خاتمه اینکه عجیب است که چگونه غرب به خصوص آمریکا خود را آنگونه به نادانی و خوش خیالی زده است یا بقول قلم بر دست هم لهجه سر بازجو حسین شر یعتمداری احمق شده اند که 7 سال است که متوجه نشده اند که اگر اهداف پروژه ی هسته ای صلح آمیز می باشد. برای چه رژیم ضد مردمی به نام ملت مدافع پروژه ی هسته است ه سخت ترین شرایط طاقت فرسای اقتصادی و اجتماعی را به همین ملت ایران تحمیل کرده است طوری که 80% جمعیت در زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند و هرروز وضعیت بد تر از قبل می شود و هیچ چشم انداز امید به بهبود شرایط برای مردم ایران و کشور وجود ندارد . چه دلیل دارد که رهبران و مسئولان با اختصاص دادن هزینه و بودجه کلان به پروژه ی هسته ای که هر گز هم علنی و فاش نمی شود که چه میزان است صرف اهداف پنهانی کنند که در پروژه ی هسته ای خلاصه شده و با جدیت تمام آن را دنبال می کنند وبرای شان هم مهم نیست که تهدید تحریم اقتصادی و یا احتمال جنگ در پی دارد؟ به خصوص اینکه به خاطر همین هدف هم تخته گاز با اختصاص دادن هزینه ی هنگفت به سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و دخالت گری در امور داخلی کشور ها همسایه با اقدامات تروریستی و بحران آفرینی و جنگ افروزی وناامن سازی منطقه ی خاور میانه مبادرت کرده اند تا با باج گیری و تهدید سیاست چانه زنی و مذاکرات هسته ای وقت سوزی و عبور از بحران هسته ای برای شان به وجود آید . از سوی دیگر در داخل کشور برای حذف رقیب دست به کودتای پاسداری زدند و خفقان و سرکوب و سانسور و ضرب و شتم وباز داشت و شکنجه و زندان و تجاوز و اعتراف گیری و محکومیت احکام زندان و اعدام را در بیش از 8 ماه گذشته ادامه داده اند . اکنون برای رفع ابهام سئوال است که این چگونه پروژه ی به نام ملت است که ادعای صلح آمیز بودن و تولید انرژی سوخت رسانی دارد که تا کنون بطور دربست علیه ی مردم و منافع ملی کشور بوده است و مشخص هم نیست چه موقع قرار است به تولید مورد ادعای کذائی برسد؟ در صورتیکه نیروگاه اتمی بوشهر نه اینه به بهره وری نرسیده است ، بلکه این نیروگاه 4 دهه است که فقط گورستان صرف هزینه های کلان و باج دادن های هنگفت به کشورهای فرصت طلب چون آلمان و روسیه و چین بوده است . چون رهبران جنایتکار و خائن و غارتگر ضد مردم نه اهداف خدمات رسانی به مردم و کشور را دنبال نمی کنند، بلکه اهداف بلند پروازانه ی نظامی برای تضمین بقای ننگین خودشان را دنبال نموده اند و هدایای شان هم به غرب زدن چوب حراج و تاراج منابع و ذخایر کشور بو ده است که تا توانسته اند با سیاست خائنانه مماشات و مذاکره تا توانسته اند حسابی از این آخور چاله خورده و چاپیده و غارتگری کرده و به نفع حاکمان ایران و علیه مردم به خصوص مخالفان ایران موضع گیری نموده اند.
هوشنگ – بهداد
http://www.kayhannews.ir/881129/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 29 بهمن ماه سال 88