روزنامه ی جمهوری اسلامی 12مهر ماه سال 1388

نقد و بررسی سر مقاله : " سخني با رئيس قوه قضائيه "

" چیزی تغییر نکرده است زیرا که در بر همان پاشنه ی سابقش می چرخد"

گفته می شود خشت اول چون نهاد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج. یا اینکه گفته می شود خانه از پای بست و ویرانست ، خواجه در فکر نقش ایوانست . اکنون بیش از 30 سال که از عمر رژیم ضد مردمی و نا مشروع سپری شده که مزین به کودتای پاسداری هم شده است. دستگاه آلوده به فساد و رشوه و رانتخواری و تبعیض که رئیس آن انتصابی است که در خدمت کلان مفسدان و غارتگران حامی و پشتیبان رژیم فاسد وآلوده به دزدی بیت المال و دین فروش و غارتگر و جنگ افروز وعوامفریب بوده است. در این مدت تمام احکامی که این دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض صادر کرده است علیه ی اقشار گونا گون مردم محروم و تهی دست یا فعالین سیاسی و دانشجوئی و مطبوعاتی و دانشجوئی و دانشگاهی و زنان و کار گران و جوانان معترض بوده است. آنگونه که تا حال سابقه نداشته که حکمی علیه ی یک مقام حکومت یت آقازاده های دزد و فاسد تر از پدر شان صادر کرده باشد .

بنابراین مشخص است در شرایطی که حاکمیت کودتائی ضد مردمی نا مشروع بودنش آنگونه عریان شده است که از هر فرصت بدست آمده همچون روز تضاهرات قدس تا باز گشائی دانشگاه ها و حتی مسابقه ی فو تبال میان دو تیم بزرگ سریع تبدیل به اعتراضات مردمی با فریاد مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای و احمدی نژاد و .... می شود که بیانگر واقعیت ضریب گسترده و فضای نا رضایتی عمومی است که چنین در فر یاد های اعتراضی اقشار گوناگون جامعه تبلور و به نمایش گذاشته می شود .

لذا در چنین فضائی چگونه می توان انتظار از دستگاه آلوده به فساد و تبعیضی داشت که خودش یک عامل اصلی منجر به فریاد های اعتراضی کنونی می باشد با جا به جائی یک مهره ی انتصابی معجزه ای در این دستگاه رخ داده شود ؟ یعنی اینکه می توان توقع داشت که چا قو می تواند یا می خواهد دسته ی خودش را ببرد . آنهم با وجود اعترافاتی که رئیس انتظابی عراقی آخوند شاهرودی در بیش از 10 سل پیش نمود . زیرا که موقع تحویل گرفتن این ارگان آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه از آن با عنوان کاخ مخروبه یاد کرد و مخروبه تر از قبل تحویل مهره ی انگلیسی انتصابی بعدی به نام آخوند محمد صادق لاریجانی دادش که بدون شگ اگر ویرانه و کلنگی تر از قبل این کاخ تبدیل نشود . رئیس انتصابی جدید آباد ترش هم نخواهد کرد . زیرا که رئیس انتصابی جدید با جابه جائی چند مهره ی جنایتکار و بد نام و آدمکشان حرفه ای در این دستگاه آلوده و فاسد نشان داده شده است که چیزی نسبت به گذشته تغییر نکرده و در بر همان پاشنه ی سابق می چرخد. برای اینکه گذشته از این واقعیت که رژیم تروریستی و فاشیستی کودتائی مذهبی حاکم بر ایران تغییر و اصلح پذیر نمی باشد . اکنون نیز سر مقاله نویس پیرامون انتصاب رئیس جدید این دستگاه فاسد و آلوده ی قضائی اینگونه تغییر نا پذیربود این نهاد را تشریح بررسی کرده است :


. تحول هنگامي رخ خواهد داد كه متولي اصلي دستگاه قضائي اين واقعيت را پذيرفته باشد كه اين دستگاه نيازمند تحول است . هنوز از رئيس جديد شنيده نشده است . پافشاري بر قانون درعين حال كه بسيار ارزشمند است فقط هنگامي مثمرثمر خواهد بود كه در ميدان عمل خود را نشان دهد. آنچه موجب مي شود شعارها به عمل منتهي شوند استقلال قوه قضائيه است . فقط درصورتي كه قوه قضائيه براساس قانون اساسي عمل كند و از چارچوب وظايف قانوني خود خارج نشود مي تواند شعارها را به عمل تبديل نمايد. عمل به قانون اساسي درصورتي براي دست اندركاران قوه قضائيه ميسر خواهد بود كه اين قوه از استقلال برخوردار باشد. به عبارت روشن تر اگر قاضي بتواند بدون دخالت ديگران و فقط براساس قانون حكم صادر كند و درباره هر پرونده و هر متهم ـ هر كس كه باشد و از هر مقام و منصب و جايگاه كه برخوردار باشد ـ تصميم بگيرد در آن صورت است كه مي توان اميدوار بود دستگاه قضائي به قانون اساسي عمل كند. لازمه چنين استقلال عملي اينست كه حتي جلوي هرگونه دخالت مقامات بلندپايه خود قوه قضائيه در پرونده هاي قضائي گرفته شود. مفهوم روشن اين امر اينست كه به ساير مسئولان نيز به طريق اولي اجازه دخالت در پرونده هاي قضائي داده نشود. بسيار ديده شده كه عناصري از خارج قوه قضائيه تحت عناويني از قبيل ضرورت رعايت مصلحت نظام در مورد اصل تشكيل پرونده هاي قضائي يا چگونگي تشكيل آن ها اعمال نفوذ مي كنند و قوه قضائيه را به ابزاري براي تحقق اهداف اين و آن تبديل مي نمايند. مهمتر آنكه حتي مانع اجراي احكام صادر شده مي شوند و يا آنرا به ميل خود تغيير مي دهند! از اينها بدتر اقداماتي است كه بعضي مقامات براي جلوگيري از ورود قوه قضائيه به بعضي موضوعات و رسيدگي به جرائم مرتكب مي شوند. اين دخالت ها موجب فشل شدن قوه قضائيه و سلب اعتماد مردم و افكار عمومي از دستگاه قضائي كشور مي شود. اين سخن اكنون به وفور از مردم شنيده مي شود كه چرا دستگاه قضائي به فلان موضوع رسيدگي نمي كند چرا فلان مجرم را عليرغم صدور حكم محكوميت آزاد كرده چرا فلان حكم بعد از قطعيت پيدا كردن تغيير كرده چرا فلان مجرم عليرغم اينكه محكوم شده آزاد است و حتي به مناصب كليدي گماشته مي شود و يا براي مناصب بالا در نظر گرفته مي شود. بسيارند قضات شريفي كه از اين قبيل پديده ها بشدت ناراضي و شاكي هستند ولي به دلايلي فرياد بر نمي آورند و يا چون فريادشان به جائي نرسيده احساس مي كنند كه بيش از اين نبايد خود را خسته كنند. البته مخاطرات عدم امنيت شغلي كه از ناحيه صاحبان قدرت متوجه آنها مي شود نيز از جمله علل سكوت آنهاست . استقلال قاضي و قوه قضائيه در عين حال كه دشوار است از اهميت ويژه اي برخوردار است . تنها راه حراست از سلامت نظام و جلوگيري از انحرافات و تبديل شدن حكومتگران به عناصر مستبد و خودكامه نيز حفظ استقلال قاضي و قوه قضائيه است . راه رسيدن به اين مقصد عالي فقط ايستادگي بر اجراي قانون و كوتاه نيامدن از آن و عدم تجاوز به حريم آن است:

در خاتمه اینکه تصور نشود که بیان اینگونه واقعیات ملموس فقط مشتی از خروار ها انتقادات اساسی است که به دستگاه آلوده ی قضائیه وارد می باشد از سوی مخالفان است. بلکه از سوی سرمقاله نویس حامی و دافع اش می باشد که اکنون چون پس از کودتای پاسداری این نهاد آلوده به فساد و رشوه و تبعیض خیلی بیش از گذشته می بایست که در خدمت کودتا گران یک دست کننده ی نظام ضد مر دمی انجام وظیفه کند که باید به عنوان اهرم چماق و تهدید علیه ی رقیب مغلوب ومعترضان نا راضی به خصوص رفسنجانی بساز و بفروش و اعضای خانواده اش به بازی گرفته شود تا که رفسنجانی دربست مطیع کامل کودتاگران شود. یا اینکه فضا آنگونه علیه اش شود که از همه ناصبی که دارد کنار بکشد یا کنار گذاشته شود . برای همین سر مقاله نویس مجبور به بیان بخش بس کوتاه از عملکرد تناقض آمیز این دستگاه آلوده ی قضائی با عدم استقلال اش شود . زیرا که اکنون این نهاد تبدیبل به اهرم فشار تسویه حساب با ند های ما فیائی در گیر جنگ قدرت شده است . بهر حال همانگونه که این روز ها اقشار گونا گون مردم ایران فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای می زنند . در صورتیکه لوطی جماران خامنه ای عمود خیمه ی نظام است . بنابراین بطور عریان خواست نهائی و پیام معترضین تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد. پسه وظیفه ی همه ی مدعیان مدافع منافع مردم و دمکراسی و آزادی این است که همگی پیرامون تغییرتات دمکراتیک در ایران بسیج وفعال شوند.

هوشنگ – بهداد

12مهر ماه سال 1388