"مدعیان قلم بر دست وهمکار لاشخوران مفتخور حاکم بر ایران"

فقط آخوند های حاکم بر ایران غیر مولد و انگل و متحجر و سایر همکاران حکومتی شان نمی باشند که خصلت لا شخوری و مرده خواری دارند که همه جا همچون مراسم جشن و عروسی و سوگواری و عزا داری حضور دارند و مشغول مرده و مفت خوری می باشند. بلکه اینان سایر همکاران و مدعیان دیگری هم دارند که ظاهراً مخالف اند . در صورتیکه دارای همین خصلت های مشابه لاشخوری و فرصت طلبی با ادعاهای عجیب و غریب دیگری هستند. برای اینکه منتظرند دیگران اقدامی بکنند و این لا شخوران حاضر شوند و ضمن لاشخوری و نخشوار کردن با ژستی حق به جانب ولی طلبکارانه به حساب خودشان دست به دلسوزی و انتقاد بزنند . در حقیقت وادادگان از صحنه مبارزه می باشند که از موضع فر افکنی و عقده گشائی کردن دست به انتقام کشی کینه ورزانه می زنند. چونکه خودشان هر گز عرضه و توان حل کردن هیچگونه تضاد و یا مبارزه کردن و یا حرکت ساده ی اعتتراضی بر پا کردن یا راه انداختن علیه ی جلادان و کودتا گران حاکم بر ایران را ندارند و در هیچیک از آکسیون های اعتراضی هم شرکت نمی کنند . بلکه اوج هنر بی هنری شان لمیدن در سنگر کا مپیوتر و می و دود و قلم است که فرصت طلبانه و شیادانه همچون لاشخوردر حال انتظار می باشند که شکارچی چه موقع دست به شکار می زند تا که اینان با مداحی و مرثیه رجز خوانی کردن برای سهم بردن از ته مانده ی لاشه ی شکار شده چیزی نصیب شان شود . یا اینکه با اشک تمساح ریزی نمودن برای قربانی آنگونه روضه خوانی طول و دراز با مخ زنی کنند که به نفع صیاد یا جلاد و علیه ی قربانی تمام شود .

بطور مثال اینان برخی از مدعیان و قلم زنان حرفه ای اینترنتی هستند که اکنون قلم شان پیرامون گروگان گرفتن 36 مجاهد اشرفی و آزاد شدن شان کوک شده است که آ پس از سپری شدن بیش از 70 روز اعتصاب تر و خشک 36 گرو گان مجاهد و اعتصاب و تحصن های هوا داران مجاهدین در کشور های گونا گون که در نهایت منجر به آزادی شان شد. اینان نیز فرصت را مغتنم شمرده و سکوت را شکسته و وارد صحنه شده و با قلم فرسائی کردن رهبران مجاهدین را متهم نموده اند. البته بدون آنکه بگویند که خود در برابر دشمن البته اگر دشمن شان فقط مجاهدین نباشد چگونه دارند مبارزه می کنند؟ یا اینکه بگویند آنانی که در برون مرز همچون اینان حضور دارند چه کرده ، یا می کنند که اینان چپ و راست رهنمود اصولی و عملی مبارزه به آنانی ارائه می دهند که در عراق و اشرف می باشند ؟ یا یک ریزانتقاد با متهم و محکوم رهبران مجاهدین با چاشنی می کنند تا که بتوانند از موضع حق به جانب برای سایر مجاهدین مقیم عراق نسخه تجویز کنند که می بایست هر چه زدتر از اشرف اخراج شوند . درست مشابه ی همان خواست رهبران حاکمان برایران که از نخست وزیر دست نشانده ی عراق طلب می کنند.

گویا به نظر می رسد که که روش مبارزه کردن با جنایتکاران حاکم بر ایران این چنین می باشد که حتی به خاتمی و کروبی وموسوی و رفسنجانی هم رحم نمی کند که اینان رهنمود می دهند . البته که چیزی جز خط انفعال و سکوت و تسلیم و یا به جنبش سبز پیوستن از سوی اینان نمی باشد. فراموش نشود که این روش هم قطعی نیست ، چونکه آنچه قطعی می باشد همانگونه که گفته شد مبارزه ی اینان از موضع شرمندگی و خجالت زدگی ناشی از بی شهامتی علنی کردن دشمنی شان با مجاهدین است که این هدف را ردانه با روش توبره و آخور خوری ، هم دلسوز هواداراعضا و هم منتقد و دشمن رهبران مجاهدین بطور شیادانه و فرافکنانه و عقده گشایانه ی دنبال می کنند.

هوشنگ – بهداد

22مهر ماه سال 1388