روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 9 آبان ماه سال 1388

نقد و بررسی سر مقاله " آمريكا حتي به متحدانش هم خيانت مي كند "

" متهم به خیانت کردن آمریکا نسبت به افغا نستان و پاکستان برای رد گم کردن سیاست مداخله گری در این دو کشور"

چون مسئله عراق و فلسطین و لبنان و افغانستان و پاکستان و بحران صلح خاورمیانه و بحران هسته ای جزومقولاتی می باشد که پیوند خورده با و نقش سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی سایر کشور هامی باشد. به خصوص اینکه موضوع توافق هسته ای تحویل دادن غنی سازی اورانیوم 5/3% به روسیه برای تبدیل کردن به ضریب غلظت تقریباً 20 % دارای منتقدین و مخالفین و موافقین می باشد.ازطرف دیر گره در سالروز 13 آبان اشغال سفارت آمریکا در تهران خورده است . زیرا که اکنون این روز به عنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی آمریکا نامیده شده و قرار است در چنین روزی علیه ی آمریکا معرکه گیری شود. البته به نظر می رسد که اینروز تبدیل به نوعی صف آرائی و آماده باش مصاف نیروهای طرفین پاسداران کودتاگر غالب و دوم خردادی های مغلوب و مردم ناراضی و خشمگین حضور در این روز تبدیل شده است . از سوی دیگر موضوع یا ترفند و شگرد چندین ساله ی ادعای مبارزه با آمریکا و شیطا بزرگ داشتن تا کنون رمز مشکل گشا برای حل خیلی از بحران ها و تصفیه حساب ها و حذف مخالفان و دگر اندیشان و رقبا بوده است. برای همین ضریب حساسیت بالا برای سرمقاله نویس علیه ی آمریکا ایجاد کرده است .

نا گفته نماند درشرایط کنونی بدلایل در آمدن گند زد و بندهای پشت پرده با نمایندگان آمریکا و فاش شدن اوج گیری جنگ قدرت و ثروت باندهای مافیائی غالب و مغلوب موجب شده است که شگرد ادا و اطوار های ادعای مبارزه با آمریکا همچون گذشته کار برد نداشته باشد . به خصوص اینکه تجربه ی تظاهرات ضد حکومتی روز قدس عجیب سبب وحشت حاکمان نا مشروع نسبت به طراحی اقدام مشابه ی ضد حکومتی تظاهرات روز قدس از سوی مردم ناراضی ایران در روز 13 آبان شده است.

بهر حال سر مقاله نویس برای اینکه گوش دراز رقیب حاکم را کشیده باشد و اخطار به دادن امتیاز و عقب نشینی مذاکرات هسته ای در ژنو و وین داده باشد به چگونگی سیاست آمریکا در افغانستان و پاکستان و مانور دادن با طالبان در چند جبهه ا شاره نموده است . اما با این وجود به عنوان سیاست سر در گمی آمریکا در این دو کشور یقه ی آمریکا در قبال طالبان را گرفته و به سفر اخیر هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی آمریکابه پا کستان پراخته ونتیجه گرفته است که آمریکا با اختصاص دادن بودجه ی 57 میلیارد دلاری به پاکستان که همانا مقابله با افراطی گرائی است از این کشور خواسته است که جبهه ی مبارزه با طالبان را همچنان فعال نگهدارد.

البته بدون آنکه گفته شود که نقش و رابطه ی پاسداران با طالبان افغانستان چگونه می باشد؟ یا اذعان شود که چگونه همچون همکاری با القاعده در عراق با همکاری طالبان در افغانستان نظامیان آمریکائی کشته می شوند؟ در عوض گفته طالبان با تهديد جدي عليه روند انتخابات قريب الوقوع افغانستان به حملات سنگين گسترده و پرتلفات عليه مواضع كليدي بويژه در كابل پرداخته و صراحتا مسئوليت اين عمليات وسيع تروريستي را برعهده گرفته است . همینطور اضافه شده به طور همزمان پاكستان با تحركات گسترده اي از جانب طالبان مواجه شده كه تلفات سنگيني را بر اثر انفجارات تروريستي متحمل گرديده است . جالب است که ادعا شده است که آمریکا هم علیه ی طالبان از طریق پاکستان مبارزه می کند . هم اینکه از سوی ارتش و سیا و وزارت امور خارجه با پرداخت پول به طالبان و شریک کردن شان درقدرت درافغانستان این چنین در شرف خریدن طالبان و جدا کردن شان از مبارزه داردسیاست خود پیرامونطالبان را دنبال می کند:

"پنتاگون مدعي شده كه مي توان به اين طيف نيروهاي طالبان اعتماد كرد و مسئوليت دفاع از روستاها و محله ها را به آنها محول نمود. در طرح پنتاگون مشخصا بر اين نكته تاكيد شده كه نيروهاي فعال طالبان طيف وسيعي از بيكاران و افراد فاقد شغل دائمي را تشكيل مي دهد كه افراد نام و نشان داري محسوب نمي شوند و بخاطر درآمد و گذران امور زندگي جذب عمليات چريكي شده اند و مي توان با جذب آنها و پرداخت حقوق ريشه هاي طالبان را خشكانيد! 4 ـ به موازات طرح پنتاگون شوراي مشتركي متشكل از « سيا » وزارت خارجه و پنتاگون سرگرم پيشبرد طرحي است كه به موجب آن طالبان نه تنها در امور نظامي و امنيتي بلكه حتي در امور سياسي ـ اجتماعي نيز سهم قابل توجهي از قدرت را در اختيار بگيرد و در اداره كشور نقش برجسته اي را برعهده داشته باشد. در اين زمينه مقامات « ناتو » افغانستان و بويژه آمريكا در جهت اثبات ضرورت و فوريت آن سخن گفته اند ولي مذاكرات فيمابين عموما بخاطر « چانه زني طالبان » به نتيجه نرسيده و با تشديد حملات تروريستي طالبان احساس مي كند كه دست برتر را دارد و مي تواند بخش اعظم حاكميت را در مقياس وسيعي در اختيار بگيرد"

سرمقاله نویس که به خوبی می داند که بحران هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی و پاسداری کودتائی چقدر خطری و بغرنج شده است . بنا بر این برای شریک همدرد در پاکستان دست و پا کردنچونکه پاکستان دارای زراد خانه ی اتمی می باشد. همینطور برای اینکه نقش اقداما ت تحریک آمیزو تروریستی پاسداران کود تا گر در افغانستان و پاکستان را به فراموشی سپارد . پس تمرکز بر روی تلاش ایجاد بد بینی و تخریب رابطه میان آمریکا و پاکستان نموده از طرح تضعیف دولت مرکزی پاکستان برای تسلط بر بمب های اتمی پاکستان ازسوی آمریکا گفته تئوری پردازی کرده است و اینگونه آمریکا متهم به خیانت به پاکستان کرده است :

"درك اين موضوع و توجه خاص به معني و مفهوم اين پديده ها بويژه با در نظر گرفتن پيامدهاي محتمل براي هر مورد آن به رهبران پاكستان مي فهماند كه « اعتماد بيش از حد » به آمريكا و « ناتو » « ابتكار عمل » را از دست آنها بطور مطلق خارج ساخته و شرايط بغرنجي را به وجود آورده كه حتي قادر به درك و تحليل قدمهاي بعدي آمريكا و ناتو هم نيستند تا چه رسد به اينكه حركات بعدي خود را با « استحكام راي » اطمينان خاطر و اعتماد به نفس انتخاب كنند و عملي سازند. درخصوص اهداف و انگيزه هاي واشنگتن در اين زمينه گمانه زني هاي متفاوتي مطرح است كه هر يك در جاي خود قابل بررسي است اما جدي ترين احتمال موجود به « توان هسته اي پاكستان » باز مي گردد كه چشمداشت واشنگتن براي تسلط بر آن را نمي توان تحت هيچ شرايطي از فهرست اهداف قطعي واشنگتن حذف نمود. در واقع واشنگتن با ايجاد بي ثباتي در پاكستان و القاي ناكارآمدي دولت مركزي اسلام آباد پيرامون نگهداري سلاح هسته اي اين كشور سعي دارد زمينه هاي تسلط خود و متحدانش بر مراكز هسته اي پاكستان را فراهم كند و در اين مقوله به تدريج ولي بسيار پرشتاب درحال پيشروي به سمت اهدافش در حركت است. اگر رهبران سابق ولاحق پاكستان از همين زاويه به گذشته بنگرند و براي درك ضربات وارده از سوي آمريكا بر پيكره امنيت ملي خود تمامي استعدادهايشان را به كار بگيريد با تلخكامي به اين جمع بندي مي رسند كه آمريكا حتي به متحدانش هم خيانت مي كند. اما آيا اين همكاري بدفرجام پاكستان رهبران اسلام آباد را به تجديدنظر در مناسبات با واشنگتن رهنمون خواهد كرد "

در خاتمه اینکه آنگونه کار نامه ی سیاه با عملکرد ننگین بیش از 30 ساله ی حاکمان ضد بشرو دین فروش و جنگ افروز و غارتگر نسبت به مردم ایران از خود بر جای گذاشته اند که دیگر جای هیچگونه شبهه ای در ذهن باقی نمی گذارد که سران رژیم فاشیستی مذهبی و کودتائی و پاسداری نهاینکه هر گز نمی توانند که دوستدارمردم افغانستان و پاکستان باشند، بلکه خواهان صلح و ثبات و آرامش دراین دو کشورهم نمی باشند . بنابراین اکنون اگرازتلاش آمریکا برای ناامن کردن پاکستان گفته می شود تا که تسلط برسلاح هسته ای پاکستان یابد.در حقیقت اعتراف و فاش کردن اهداف پیگیری سیاست هسته ای رژیم پاسداری کودتائی و دسترسی به سلاح هسته ای است که برای عبور از بحران و داشتن اهرم چانه زنی مذاکرات هسته ا یمی بایست که سیاست مداخله گری گسترده در افغانستان و پاکستان همچون عراق و فلسطین و لبنان و یمن و مصر برای ایجاد نا امنی بشدت دنبال شود. ولی برای پاک کردنصورت مسئله باید بطور و ارونه وانمود شود که آمریکابا تحریک طالبان درافغانستان مقصرناامنی پاکستان برای مهار و تسلط بمب های اتمی اش می باشد.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880809/index.html

شنبه 9 آبان ماه سال 1388