روزنامه ی کیهان یکشنبه 12 مهر ماه سال 1388
نقد و بررسی " بايدهاي بر زمين مانده " (يادداشت روز)
"آویزان شدن به دست آویز نخ نما و سوخته شده ی تهاجم فرهنگی با چاشنی جنگ نرم علیه ی رقیب مغلوب"
طلبه پاسدار قلم بر دست همکار سرباز جو حسین شریعتمداری که جزو عضو شورای نویسندگان ورق پاره ی کیهان است . اکنون به وضوح اعتراف کرده و هم آدرس داده است که از همان ابتدای رئیس جمهور شدن خاتمی و قدرت گیری رقیب مغلوب دو م خردادی ها در سال76 طرح توطئه برای پائین کشیدن از قدرت و حذف کردن شان از صحنه ی رقابت سیاسی طراحی شده بود . زیرا که طرح حذف یا در حقیقت برنامه ریزی کودتای خاموش و خزنده ی 4 تیر 84 و کودتای علنی 22 خرداد 88 با چماق مبارزه با تهاجم یا شبیخون فرهنگی شروع شد. برای اینکه در همان اوایل دوران مدعیان اصلاح طلبان بطور همزمان سانسور و خفقان و سانسور در مطبوعات و تهدید روز نامه نگاران دوم خردادی ها و کنترل دانشجویان دردستور قرار گرفت که پس از سرکوب قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیر ماه سال 78 و توقیف و تعطیلی یکشبه ی مطبوعات مکمل آن بهانه ی ترکیبی و تلفیقی مبارزه با تهاجم فرهنگی و مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچی تهاجم آغاز شد.
بنابراین بی جهت نبود که تهاجم بی سابقه با بسیج کردن بیش از 2000 نیروی ویژه ی تهاجم به قربانیان مضاعف در منطقه ی محروم خاک سفید تهران شروع شد و در یک شبانه روز این منطقه با خاک یکسان شد و بیش از 1000 نفر زن و مرد و پیر و جوان و کودک بی خانمان شده با زداشت شدند. سپس خیلی سریع و نزدیک شب عید در همین منطقه ی ویران شده 6 نگون بخت که در میان شان یک زن هم وجود داشت بر در کشیده شدند . برای اینکه زهر چشم از مردم ناراضی این منطقه و دیگران گرفته شود اجساد شان بهمین حالت چند روز در فضا معلق باقی ماند. البته برای توجیه جنایت و این اقدام ضد انسانی مهاجمان که در اصل بحران آفرینی علیه ی دولت خاتمی بود تبلیغات انحرافی نیز ضمیمه شد.چونکه ادعاشد که این منطقه خاک سفید مرکز اصلی توزیع مواد مخدر استان تهران و حومه و 4 استان همجوار بوده است . حال بماند که پس از این عملیات تهاجمی ضربتی بلافاصله قیمت تریاک بسیار گران و کمیاب شد . ولی در عوض هرو ئین ارزان و فراوان گردید . زیرا که هدف انحصاری کردن ورود و توزیع مواد مخدر و تنوع آن بود که مسئولیتش بر عهده ی 60 اسکله ی غیر مجاز بنادر جنوب کشور سپاه پاسداران است .
نا گفته نماند که همان زمان ورق پاره ی جمهوری اسلامی به موازی ورق پاره ی کیهان نوشت که خاک سفید اولین سنگر و خاک ریزاشغال شده خاک ریز دشمن است و تأکید کرد که اشغال خاک ریز بعدی دشمن باید سنگر دانشگاه باشد . زیرا که دانشگاه ها و مخلوط بودن دختر وپسر دانشجومکمل و بخشی از مبارزه با تهاجم فر هنگی می باشد.
حال بماند که با بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی چگونه با مطبوعات و اهل قلم و روزنامه و خبر نگاران آن زمان شروع شده تا حال بر خورد شده است ؟ یا اینکه چگونه نیروی انتظامی ووزارت فرهنگ تفتیش عقاید و سانسور و خفقان اسلامی با با لا رفتن از دیوار خانه ها و جمع آوری بشقاب های شبکه های ما هواره ای چه کرده اند؟ سپس در دوره ی ریاست جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد چگونه این طرح تبدیل به روش سیستماتیک سر کوبگری طرح های گوناگون امنیت اجتماعی مبارزه با بی حجابی و مواد مخدر و قاچاقچی نیروی انتظامی شد که با طرح موازی پاد گانی و ورستانی و جدا کردن دختران و پسران در دانشگاه ها طرح خفقان سازی تهاجم فرهنگی دنبال شدتا اینکه ادامه ی این طرح های حذف رقیب دوم خردادی و سرکوب سیستماتیک معترضان اجتماعی به خصوص مبارزه با دانشجویان منجر به اجرای کودتای تقلباتی پاسداری در نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد منتهی شد.
اما چون در مجموع کودتا گران نه اینکه در کنار حذف رقیب مغلوب دوم خردادی ها موفق به خاموش کردن صدای اعتراضی مردم نا راضی به خصوص اعتراضات دانشجوئی در دانشگاه نشده اند . بنابراین برای ادامه ی سیاست نخ نما شده ی ارعاب و خفقان اجتماعی و سانسور در مطبوعات اکنون با مطرح شدن طرح مبارزه با علوم انسانی که سعید حجاریان در بیداد گاه های نمایشی فرمایشی تلویزیونی مجبور به اعتراف آن شد و تأکید کرد که علوم انسانی دردانشگاه ها موجب انحراف فکری دانشجویان یا بسوی بی دینی سوق دادن شا ن شده است . لذا طلبه پاسدار یادداشت روز نویس با آویزان شدن به همان بازی تهاجم فرهنگی در 13 سال پیش و چاشنی کردن گفته ی لوطی جماران نا مشروع و آلت دست کودتاگران که همچون نقش مترسک باغات و مزارع که برای ترساندن و کیش دادن پرندگان دارد ، پیرامون این بازی تهاجم فرهنگی وجنگ نرم دشمن، این چنین در ابتدای یادداشت روز خود و ادامه ی آن علیه ی مردم ناراضی و رقیب دوم خردادی ها اعتراف و توضیح داده است :
«ما يك روزي گفتيم دارد تهاجم فرهنگي انجام مي گيرد. اين صحبت دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من مي خواستند كه تهاجم فرهنگي را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنه دارم تهاجم فرهنگي را مي بينم، مي توانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنراني نشان هم دادم. اما بعضي ها شروع كردند به انكار تهاجم فرهنگي و گفتند: نه آقا، چنين چيزي وجود ندارد.» اينها فرمايشات همراه با گلايه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب در ديدار دانشجويان (سال 85) و خطاب به كساني است كه مصادر فرهنگي كشور را در اختيار داشته و نه تنها در برابر تهاجم فرهنگي دشمن مقابله اي نداشته بلكه چنين تهاجمي را اساساً قبول نداشتند!هشدارهاي پياپي رهبري انقلاب مبني بر «شبيخون » فرهنگي كه نشان از «غفلت» برخي از مسئولان و دست اندركاران نظام فرهنگي و اجتماعي كشور داشت نيز نتوانست كساني كه خواب غفلت آنان را به آفت روزمرگي انداخته بود، به خود آورد. حساب آنان كه عمداً خود را به خواب زده و عملاً ميدان جهادفرهنگي را خالي كرده و عرصه را براي تاخت و تاز دشمن فراهم كرده بودند، كه معلوم بود. معظم له در همان ديدار از آرايش جديد دشمن دراين حوزه به ناتوي فرهنگي ياد كردند و فرمودند: «باندهاي بين المللي زر و زور كه براي تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامي ناتو را تشكيل داده بودند، اكنون براي نابودي هويت ملي جوامع بشري و تحقق بيشتر اهدافشان در پي تشكيل ناتوي فرهنگي هستند تا با استفاده از امكانات زنجيره اي متنوع و بسيار گسترده رسانه اي، سررشته تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي كشورها و ملت ها را بدست گيرند كه بايد هوشيارانه اين مساله را در نظر داشت»متاسفانه در اغلب موارد در عرصه فرهنگي كشور در مقال سخن صديم و در مقام عمل نمره قابل قبولي نداريم!نياز ضروري كشور و راه مقابله با جنگ نرم دشمن و برون رفت از حالت تدافعي به تهاجمي، «مهندسي فرهنگي» و «تدوين نقشه جامع فرهنگي كشور» به دست متوليان امر است. روي سخن فقط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيست چرا كه دستگاههاي متولي فرهنگ در كشور از صداوسيما و شوراي عالي انقلاب فرهنگي گرفته تا سازمان تبليغات اسلامي و حوزه هاي علميه و دستگاههايي چون وزارت علوم و آموزش و پرورش همه به نوعي درحصول اين «غفلت» سهيم بوده اند."
البته چون اینگونه یادداشت روز ها ز هر جا و هر گونه شروع شود برای مخاطبان با اهدا خاص تهیه و تنظیم می شوند که یک سمت آن ارگان و نهاد های سر کوبگر و سانسور چی و ممیز گران در خدمت کودتا گران حاکم می باشد. سمت دیگر مخاطب رقیب مغلوب دوم خردادی ها می باشند . پس طبیعی است که اینان می بایست این چنین مورد مخاطب قلم بر دست طلبه پاسدار یادداشت روز وقع شده و متهم به همکاری با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم گردند:
"متاسفانه طي سالهاي اخير چنين شده است و كسي تزريق افكار مسموم از طريق برخي مطبوعات به جامعه را رصد نمي كند. مگر مي شود نقش مطبوعات در شكل گيري اغتشاشات پس از انتخابات را ناديده گرفت؟ مگر چند سال پيش مقام معظم رهبري نسبت به اينكه برخي از مطبوعات «پايگاه دشمن» شده اند، هشدار ندادند؟ خبر مسموم بودن يا نبودن برنج هاي وارداتي كه خاطرتان هست. مسئولان ما براي آنكه «برنج مسموم» وارد سفره مردم نشود كلي بحث و برنامه راه انداختند. آزمايش پشت آزمايش تا مبادا «جسم مردم» آلوده و مسموم شود و البته كاري شايسته نيز بود، اما آيا درباره مسموميت «افكار مردم» هم همين قدر حساسيت نشان داده ايم؟ مطبوعات مسموم- بخوانيد پايگاه دشمن- به عنوان يكي از ابزارهاي موثر و اصلي در جنگ نرم به جامعه مي رساند . مقوله هايي چون «روزنامه هاي اجاره اي» بماند به جاي خود! جالب است كه تازه يادمان افتاده بايد «نظام جامع رسانه» داشته باشيم و خبر از تهيه پيش نويس آن مي دهيم!اين يك واقعيت است كه وقتي عرصه فرهنگي كشور رها شده، فرصت ها بسوزد و تهديدها به هيچ انگاشته شود، وقت جولان دشمن و نفوذ از نقاط ضعف و ناديده فرا مي رسد. در جنگ نرم، دشمن يك لحظه هم بيكار نمي نشيند و از كوچكترين منفذ براي پياده كردن مقاصد شوم و براندازانه خود عليه اسلام و نظام اسلامي بيشترين استفاده را مي كند. شكي نيست كه در جنگ نرم، دشمن براي تغيير نظام ارزشي، عناصر، افكار و برنامه هاي مد نظر خود را با استفاده از غفلت خواص و مسئولان امر به گونه اي در پيكره فرهنگي جامعه وارد مي كند كه تشخيص سره از ناسره را ناممكن مي سازد."
در خاتمه اینکه رژیم کودتائی فاشیستی مذهبی نا مشروع و ضد مردمی که اکنون تنفر و خشم ونارضایتی عمومی نسبت به عملکرد 30 سال گذشته اش تئوریزه شده در فریاد های ادامه دار مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای متبلور شده است دیگر نه اینکه این پژواک اعتراضی همه گیر شده انکار شدنی نمی باشد ، بلکه تا کتیک و بهانه ی تهاجم فرهنگی و جنگ نرم افزاری و طراحی کودتای مخملین شده که با مانور تبلیغاتی وارونه دادن با ادعای شرکت حمایتی 85% جمعیت کشور و 40 میلیون رأی از کودتا گران حاکم و حمایت و پشتیبانی لوطی جماران نامشروع خامنه ای ادعا می شود . دیگر رنگ باخته و تبدیل به طنز تلخی تبدیل شده است که نه اینکه بیان این ادعای مضحک از سوی لوطی جماران و دیگران،موجب خنده ی بیشتر نمی گردد، بلکه بر عکس ، سبب خشم و کینه و فریاد اعتراضی تولید می کند . زیرا که تکرارش سبب توهین آشکار به فهم ودرک و شعور مردم ایران به خصوص قشر دانشجوی آگاه و مبارز می شود . از سوی دیگر اعتراف علنی وحشت حاکمان کودتاگر متکی به نا آگاهترین قشر جامعه در نهادهای سرکوبگر در برابر قشر تحصیل کرده و رسانه و شبکه های اطلاع رسانی می باشد که پس از کودتای پاسداری و سرکوبگری کودتای 22 خرداد کودتا گران حاکم می بایست برای خنثی کردن رشد اعتراضات مردم ناراضی دوباره از طرح آزمون و سوخنته و مردود و لو رفته ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند . به خصوص اینکه در رژیم کودتائی پاسداری یک دست شده آنگونه در وضعیت رشد تضاد و اختلاف در رأس بسر می برد که منجر به تسویه و کنار گذاشتن برخی خواص شده است که اکنون اینان نیز جزو تبلیغات جنگ نرم افزاری دشمن قرار گرفته اند که برای حذف کامل شان از صحنه ی قدرت اجرائی و حضور فعالیت سیاسی شان، کودتا گران بایدبا حمایت لوطی جماران با اینان نیز مبارزه کنند.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 12 مهر ماه سال 1388