دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 14 بهمن ماه سل 1388

نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " اين انقلاب باج نمي دهد "

" 31 سال از انقلاب سپری شده است اما نه اثری از آزادی و استقلال است. نه خبری از مردم و مطالبات و حق و حقوق شان می باشد "

انقلاب یعنی؟ چه زمانی و برای چه بوقوع می پیوندد؟ آرمان و اهدافش چیست؟ نقش پیشتازان و مردم در انقلاب چگونه است؟ مگر31 سال از انقلاب 22 بهمن سال 57سپری نشده است؟ مردم و سازمان های انقلابی و سیاسی در 31 سال پیش چه فریاد می زدند و برای چه با شاه مبارزه می کردند و چه می خواستند. سپس چه نصیب شان شد؟ چرا طلبه پاسداران قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده به نام حمید امیدی که از انقلاب اسلامی بعنوان پدیده ی شگرف و بنیاد در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نام برده است به جز کلی گوئی تاکتیکی که در راستای اهداف خاص تکراری حاکمان است که جدا از مردم می باشد . برای چه این مدعی دهان خود را قیر اندود کرده تا چیزی از آن چکه نکند که تکلیف مردم و مطالبات 31 سال گذشته شان چهشد که برای شان توی خیابان ها فریاد می زدند ؟ فریاد استقلال و آزادی که سپس پسوند اسلامی هم به آن اضافه شد تا دو مقوله ی قبلی را مهار ومحو کند . چرا سخن و کلامی گفته نشده است که استقلال و آزادی یعنی چه و چه شد؟ آیا مردم معنی و مفاهیم این دو مقوله را نمی دانستند که فر یاد می زدند؟ یا نه اینکه بدلیل عدم تجربه و خوشباور بودنشان گول خوردند؟اگر گول خوردند چرا و این فریب دهنگان دغلکار وشیاد کیستند؟ زیرا که پس از 31 سال نه آزادی وجود ندارد ، بلکه نام بردنش نیز جرم می باشد. همانگونه که بدلیل نوبربودن ولی فقیه همکاره که به کودتای پاسداری طالبانی هم مزین شده است نه زیرآب استقلال فکری و مستقل بودن زده شده است ، بلکه هر که به وی وابسته نباشد وابسته به دشمن بیگانه می باشد.

بدتر اینکه این چگونه انقلابی است که پس از 31 سال اکنون نه اینکه مردم ایران هیچگونه نقشی در تعیین کردن سرنوشت خود در حکومت ندارند ، بلکه گویا اصلاً این مردم وجود خارجی ندارند که دارای حق و حقوق و مطالباتی باشند .آنقدر که مطرح باشند و نامی از اینان برده شود؟ بنابراین کودتا ی تقلباتی در 222 بهمن شد تا با با محو شدن مردم و جمهوریت جایش را حاکمیت اسلامی کودتای طالبانی پاسداری بگیرد و مداح قلم بر دست روضه خوان هم در فرار سیدن سی و یکمین سالگرد انقلاب بتواند با لغز خوانی کردن جمع بندی از عملکرد شگرف ونادر 31 ساله این چنین ارائه کند :

"انقلاب اسلامي يكي از پديده هاي شگرف و بنيادي در تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي ايران به شمار مي رود. انقلاب ما علاوه بر تغيير در ساختار و نظام سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور كه طي چند ده سال حكومت قاجار و پهلوي رو به زوال گذاشته بود، توانست در منطقه و دنياي اسلام و همچنين بين ساير ملل جهان منشأ تحول و آثار و بركات بسياري گردد.«در تفسير و تحليل انقلاب ما، گروهي معتقد به تفسير تك عاملي هستند. يك دسته عامل را صرفاً مادي و اقتصادي، دسته اي ديگر عامل را تنها آزادي خواهي و دسته سوم عامل را فقط اعتقادي و معنوي مي دانند. در مقابل گروهي معتقدند كه در تكوين و ايجاد اين انقلاب هر سه عامل بصورت مستقل دخالت داشته اند، اما در كنار اين نظرات، نظر ديگري وجود دارد كه خود ما نيز موافق آن هستيم. انقلاب ايران به اعتقاد بسياري، يك انقلاب مخصوص به خود است، يعني براي آن نظيري در دنيا نمي توان پيدا كرد.»انقلاب اسلامي توانست ايده تشكيل حكومت ديني و مبتني بر معنويت گرايي را ممكن سازد. تحقق عملي اين ايده، توانست بسياري از معادلات سياسي و منطقه اي را بر هم زده و راه را براي ساير ملت هاي منطقه و جهان در برقراري حكومت ديني، هموار سازد. امروز چه انديشمندان مسلمان و چه غيرمسلمان از «تئوري ديني» در كنار ساير تئوري هاي مربوط به «حكومت» سخن مي گويند.طرح مباحث جديد در مجامع علمي و فكري جهان، نظير عدالت اجتماعي، حقوق بين الملل اسلامي، انديشه سياسي اسلام، وحدت بين اديان و مذاهب، نقش و هويت مصلح جهاني، آگاهي بخشي در جهان نسبت به ماهيت قدرتهاي بزرگ و... نتيجه انقلاب اسلامي و تئوري مترقي كه بر مبناي آن شكل گرفته، مي باشد"

پاسداری یادداشت روز نویس پس از سفسطه گری حوزوی و دستأورد هدف اصلی 31 ساله را قدرت گیری اسلام گرایان مشابه ی حماس وطالبان و القاعده در منطقه در برابر نظام های الحادی و استکباری بز عم خودش ترسیم کرده است که چنین افزوده که این گروه های اسلام گرا در گذشته از آن محروم بوده اند:

"انقلاب اسلامي توانست با ارايه الگوي جديدي از نظام سياسي كه در تقابل با نظامهاي الحادي و استكباري موجود قرار داشت، طرحي نو در اداره و شيوه حكومت مردمي مبتني بر ارزشهاي الهي و ديني ايجاد نمايد. از طرف ديگر با تمسك به آموزه هاي اسلامي كه نقش محوري در شكل گيري انقلاب داشت، تئوري هايي كه منشأ انقلابات را صرفاً در عوامل غيرمذهبي جستجو مي كردند در محاق فرو برد و عملاً دو قطبي بودن نظام جهان را به هم زد. گروههاي اسلامگرا كه از داشتن يك الگوي جديد و سازگار با وضع پيش آمده محروم بودند، به انزوا كشيده شدند. "

طلبه پاسدار در دنباله از خوشحالی رشد قدرت جریانات اسلامی پس از قدرت گیری آخوندها در ایران و ام القرا نامیده شدن ایران با ادعای رهبریت جهان اسلام لوطی جماران تا آنجا پیش رفته است که شرایط کنونی را جاتنشین خلافت ملغی شده عثمانی کرده است که مدعیست دیگر جذابیت نداشت. ولی اکنون بقول وی اینگونه بر اساس تئوری ولایت فقیه با رنگ شیعی گری دوباره زنده و جان و قدرت دوباره گرفته است:

جريانهاي مختلف اسلامي در همه كشورهاي منطقه، خيزشي دوباره و با رويكردي جديد يافتند. تا پيش از انقلاب اسلامي، الگويي كه از سوي رهبران براي مبارزه ارايه مي شد، به گونه اي بازسازي «الگوي خلافت» از نوع حكومت هاي عثماني در تركيه با رنگ شيعي بود. اين الگو در سايه رشد انديشه هاي مردم و تحولات بنيادي كه در روابط اجتماعي و فرهنگي آنان ايجاد شده بود، ديگر جذابيت و كارايي چنداني نداشت. با ظهور انقلاب اسلامي، الگويي مبتني بر تئوري مترقي «ولايت فقيه» ارائه شد كه مردم در اين الگو، نقش محوري داشته و با تكيه بر قدرت آنان مي شد به تقابل با نظامهاي حاكم فاسد رفت :

طلبه پاسدار در بخشی دیگر از اعتراف کردن به دستأورد سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز برایدامن زدن به آشوب و ناامن سازی و بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه وبا آویزان شدن به فلسطین از خمینی شیاد فاکت آورده که می بایست دفاع تاکتیکی از فلسطین را تبدیل به جنگ افروزی در منطقه کرد که چند سالی است از طریق حماس دنبال شده است تا که بتوان بهانه ی لازم داشت تا اینگونه تحلیل و تفسیر های این چنینی را به جای پاسخ دادن به مطالبات مردم ایران قالب نمود:

"يكي از كانونهايي كه از سالهاي گذشته همواره مورد توجه جريانهاي مختلف فكري و سياسي در منطقه قرار گرفته، فلسطين است.در انديشه امام خميني(ره) كه بنيانگذار جمهوري اسلامي و معمار بزرگ انقلاب بودند، براي حل بحران فلسطين، راه حل سياسي پذيرفته نيست:

مداح روضه خوان پس از پی در پی گریز به صحرای کربلا زدن بدون اینکه بیلان عملکرد 31 ساله ی دولت مردان ارائه کند که برای مردم ایران چه کرده اند تا حتی یا نامی از مردم ببرد ؟ در ادامه با فراموش کردن کامل نام و مطالبات مردم ایران اینگونه از کوه استوار حاکمان علیه مردم وپامال کردن حق و حقوق و نا دیده گرفتن مطالبات مردم و با اعتراف اقدامات تروریستی در منطقه بر ای باج گیری کردن و همچنین متهم کردن رقیب مغلوب به وابسته بوده به دشمن بیگانه بعنوان بخشی دیگر از گزارش عملکرد حاکمان و 31 ساله شدگی رژیم ضد بشری فاشیستی تروریستی کودتائی در دهه ی زجر گزارش داده است :

"دهه فجر امسال، انقلاب اسلامي 31 سالگي خود را پشت سر مي گذارد. انقلاب و نظام برخاسته از آن طي اين سالها، فراز و نشيب هاي زيادي را به خود ديده است كه در برابر هر كدام چون كوهي استوار ايستاده و در مقابل بدخواهان و دشمنان، ذره اي سر تسليم فرود نياورده و كمر به ضعف خم نكرده است و از اين روي هيچ نشيبي را نمي توان يافت كه بعد از پيدايش به «فراز» تبديل نشده باشد.انقلاب اسلامي توانست تمام فرمول هاي انديشمندان را در رابطه با تئوري هاي انقلاب به هم ريخته و عنصر جديدي را در دكترين انقلابهاي دنيا وارد كند. معادلات منطقه اي و جهاني را برهم زده و جهان دوقطبي را از ميان بردارد.امروز تمامي مذاكرات صلح و خط سازشي كه در منطقه دنبال مي شود، رنگ باخته و حرفي براي گفتن ندارد. مقاومت مردمي و اسلامي در فلسطين توانست آمريكا، اسرائيل و ساير قدرتهاي جهاني را كه دنبال حل مسالمت آميز مسأله - البته با هدف حذف فلسطين - بودند به چالش كشيده و روند مذاكرات به اصطلاح صلح خاورميانه را به بن بست بكشاند.اينها تنها بخشي از آثار و بركات انقلاب بزرگ اسلامي است. طي سالهاي پس از انقلاب، دشمنان همواره در تقابل با نظام در دو جبهه جنگ سخت و نرم عليه ما جنگيده اند. دنباله هاي داخلي آنان نيز به عنوان پياده نظامهايي كه مشي دشمن بيگانه را در داخل دنبال مي كردند، گاه نظام و انقلاب را با چالش هايي مواجه كردند كه البته هيچگاه نظام در برابرشان كوتاه نيامد و به پشتوانه توفندگي مردم انقلابي، در برابرشان قد برافراشت و آنان را چون خس و خاشاك بر باد داد."

بهرحال طلبه پاسدار در پایان بیلان عملکرد یا کارنامه ی 31 سال گذشته را بر جسته کردن در دفاع از لوطی جماران خلاصه کرده است. چونکه اذعان کرده که این جانشین خمینی شیاد موفق شده است با کمک نیروهای سر کوبگر صدای اعتراض مردم ایران را خفه و خاموش کند و کمک به ادامه بقای ننگین رژیم ضد بشری و نا مشروع تا کنون نماید که توصیف دستمال بر دست ابریشم یزدی گرفتن ووارونه گفتنش پیرامون لوطی جماران یا در حقیقت تیغ بر دم و پالانش گذاشتن چنین است :

"حضرت آيت الله خامنه اي با تكيه بر اينكه حوادث اخير باعث شد تا همه مردم براي حضور بيش از پيش در صحنه دفاع از جمهوري اسلامي احساس وظيفه كنند، مي فرمايند: «البته در مقاطعي برخي طراحي هاي دشمن براي وادار كردن نظام اسلامي به باج دادن بوده است. اما امام بزرگوار هيچگاه باج نداد و همه بدانند ما نيز از طرف ملت ايران و از طرف خود به هيچ كس باج نخواهيم داد.»"

در خاتمه اینکه اکنون که 31 سال از انقلاب بهمن 57 سپری شده است بر خلاف لغز خوانی ها و عربده کشی های انحرافی ووارونه گوئی هائی رشد و بالندگی انقلابی که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس کرده پرسش است که چرا توضیح داده نشده است که این چگونه انقلاب رشد کرده ای است که خانواده های عزدار و داغدار و بازداشت شدگان زندانیان سیاسی در جلوب درب زندان اوین تجمع اعتراضی شبانه روزی بر پا می کنند؟ مگر درون زندان اوین چه خبر است و آنجا چه می گذرد که نیاز به اینگونه واکنش های اعتراضی می باشد؟ برای چه دو متهم قربانی به جرمبراندازی قهر آمیز و وابستگی به انجمنی اعدام شدند که نه وجود دارد ونه فعالیت قهر آمیز در داخل کشور دارد؟ منتظری که بود و چه بر سرش آمد وچه تعدادی بدلیل حضور بر سر مراسم دفن و چهلم وی دستگیر شدند و چرا؟ برای چه فرزند بهشتی و پسر معین نامزد ریاست جمهوری دوره ی نهم و پاسدار علی لاریجانی که رئیس بازار مکاره ی هشتم است در زندان بسر می برند؟ مگرموسوی 8 سال نخست وزیر جنگ خانمان بر انداز و کروبی رئیس مجلس ششم و خاتمی دو دوره ی رئیس جمهور نبودند شیوه ی رفتار با اینان اکنون چگونه است وچه اتهاماتی به اینان زده می شود و چرا؟ قول خمینی شیاد مبنی بر صاحب حکومت شدن مستضعفان و پا بر هنگان به کجا رسید و چرا 80 % جمعیت کشور در زیر خط قر اقتصادی بسر می برند؟ دلیل 3 برابر شدن واردات نسبت به صادرات ورشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه چیست؟ چرا در 31 سال گذشته ارزش پول بیش از 1000 برابر کاهش داشته است؟ اینگونه اقدامات چه نسبتی با ادعای ترقی و پیشرفت دارد؟ این چگونه سر نوشت انقلابی است که پس از 31 سال عملکردش آنگونه شده است که گذشته از کودتای تقلباتی و حذف رقیب جزو راندمان افتخار آمیزش این است که حاکمانش هم به سر کوب و خفقان و سانسور می بالند . هم دفاع از صدور تروریسم و بنیاد گرائی برون مرز و مداخله گری در کشور های همسایه و منطقه ی خارمیانه می کنند .چونکه موفق شدند در این مدت 31 سال دست به اقدامات تروریستی و آدم ربائی و ناامن و بی ثبات کردن منطقه بزنند و بدلیل بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه باج گیرانه نمایند . تازه بیشتر افتخار کنند که در بستر مبارزه با استکبارجهانی قبلاً که هیچ حکومت بنیاد گرای صاحب قدرت در منطقه وجود نداشت. اکنون پس از انقلاب در ایران موجب رشد حماس و حزب الله لبنان و طالبان و القاعده در منطقه شده است . چونکه برای هدف بزرگتر پیگیری اهداف پروژه ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای وتضمین بقای رژیم نامشروع تروریستی فاشیستی مذهبی کودتائی نیاز به پیدایش و پرورش و تقویت این جریان های بنیاد گرائی در منطقه بود به ویژه اینکه پیدایش و رشد اینان بهترین بهانه برای محو کردن اهداف و آرمان های انقلاب در 31 سال پیش و توجیه کننده ی عدم پرداختن مطالبات مردم ایران و تقویت سیاست سرکوب و خفقان داخلی و مذاکره با غرب بوده است.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881114/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 14 بهمن ماه سل 1388