دروغ نامه ی کیهان شنبه 17 مهرماه سال 1389
نقد و بررسی : !(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سبد آرزوها "
قلم بر دست یادداشت روز نویس اعتراف کرده که تسلیم ناپذیری مقابل تهدید تحریم ها مقابل آمریکا که منجر گزینه" ای جز بازگشت آمریکا به پای میز مذاکره شده مربوط به هدف تغییر ناپذیر بودن پروژه ی هسته ای است
بر اساس تاریخچه ی عملکرد بیش از 31 ساله دروغ و وارونه گوئی و عوامفریبی که جزو کارنامه ی حاکمان رژیم ضد بشری می باشد. به خصوص با برخور داری بیش از 7 سال سیاست مذاکرات هسته ای مماشات گرایانه ی غرب که تبدیل به سیاست فرصت سوزی همراه با باج دادن های کلان بوده است . البته تهدید های آدم ربائی شهر وندان غربی از جمله شهروندان آمریکائی و پیگیری اقدامات تروریستی در عراق و افغانستان هم مکمل این سیاست شده است که کوشش توطئه آمیزبرای کشته و مجروح نمودن نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان و اخراج شان از این دو کشور یا باج گیری هسته ای در بر داشته است. همینطور بحران آفرینی و جنگ افروزی در خاور میانه هم دنبال شده است . زیرا که هدف دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاور میانه و ناامن و بی ثبات کردن منطقه برای عبور از بحران هسته ای بوده است. بهرحال مجموعه ی این سیاست های زنجیره ای در مسیر تعقیب سیاست تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . البته دستآورد این بحران هسته ای تبدیل به بحران تحریم ها شده است. ولی اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس ضمن انتقاد کردن از موضع زد و بند پشت پرده ی دولت پیرامون مذاکرات جدید هسته ای از موضع وارونه گوئی طلبکاری کرده است که هدف رژیم ضد بشری از مذاکرات هسته ای با غرب به خصوص آمریکا پیش برد سیاست وقت کشی نیست. در ادامه اشاره به شیوه های فرصت طلبی توبره و آخور خوری کردن روس ها نموده است . آنگاه از تاکتیک های اعمال و بی اثر بوودن تهدید آمیز غرب به خصوص آمریکا گفته که به موازات پیشنهادات مذاکرات هسته ای دادن، سایر تهدید ها را نیز ضمیمه کرده است.تا اینکه حتی واکنش های اعتراضی مردم ایران که پس از کودتای 22 خرداد 88 رخ داد که ناشی از عملکرد 31 ساله ی دولت مردان رژیم ضد بشری بود که شرایطی پیش آمد تاکه این خشم نهفته یا آتش زیر خاکستر مردم ایران فرصت بروز یافت . ولی قلم زن وارونه گوی در ادامه با شیوه ی پاک کردن صورت مسئله و رد گم کردن، موج نا رضایتی عمومی و فضای انفجاری جامعه را وصل به توطئه ی آمریکا کرده و نتیجه گیری نموده است که هدف این فتنه 88 مجبور کردن حاکمان به پای میز مذاکره ی هسته ای و پذیرش توقف غنی سازی بود . آنگاه افزوده است چون حاکمان کودتاگر زیر بار نرفتند پس سیاست فشار تحریم ها به خصوص تحریم بنزین دنبال شد و چاشنی آن شایعه ی تبلیغاتی تهدید نظامی هم اضافه شد . بالاخره بدون آنکه از مسدود کردن حساب و دارائی های 8 پاسدار و مقامات جنایتکار دست اندر کار سرکوب و خفقان از سوی دولت اوباما سخنی بگوید مدعی شده است چون همه تهدید های آمریکا منتهی به شکست شده است . بنابراین چون دیگر تاکتیک تهدید آمیزی دیگری آمریکاندارد .بنا براین آمريكا برای جبران شکست و برای اینكه تصور می کند که مي تواند با پای میز مذاکره آمدنش موجب رفو كردن از هم گسيختگي هاي استراتژي تركيب گزينه های شکست خورده اش شود وذلی تأکید کرده در صورتی که آمریکا این چنین نا چار شده است که از بی گزینه ی تهدید جدید به پای میز مذاکره باز گردد
"گام نهادن در يك فرايند جديد مذاكراتي با غرب -كه احتمالا به زودي رخ خواهد داد- بدون مطالعه دقيق تجربه گذشته و استخراج درس هاي كليدي آن، داراي مخاطرات بزرگي است. اگر فرض كنيم ايران مذاكره را براي مذاكره نمي خواهد، كه دقيقا همينطور است به اين دليل كه ايران استراتژي خود را «دست يابي به راه حل» قرار داده نه «خريد زمان»، آن وقت درس آموختن از گذشته اهميتي صدچندان پيدا مي كند چرا كه تجربه 7 سال مذاكره هسته اي به خوبي نشان داده برخي از طرف هاي مذاكراتي ايران اصلا نمي خواهند مسئله حل شود و برخي ديگر راه حلي براي آن در نظر مي گيرند كه معنايي جز پاك شدن صورت مسئله ندارد. مورد ديگر مربوط به روس هاست. رويه روس ها در 5 سال گذشته -از سال 2006 به اين سو- همواره اين بود كه تلاش كند هيچ كدام از دو طرف (ايران و آمريكا) برنده نباشند. خاصيت اين وضعيت براي روس ها اين است كه مي توانند به چانه زني با هر دو طرف بپردازند و از هر دو طرف بابت انعطاف هايي كه به خرج مي دهند -يا نمي دهند- امتياز مطالبه كنند. به اين ترتيب، روس ها هم دركش پيدا كردن موضوع نفع دارند و تا همين جا توانسته اند از طريق «بازي در گسل هاي مذاكراتي» برخي از مهم ترين مسائل خود را با غرب را اگر نگوييم حل كنند، لااقل مسكوت بگذارند. پس از حوادث سال 88 در ايران، آمريكا، چنانكه پيش از اين به تفصيل گفته ايم، راهبرد «تركيب گزينه ها» را در مقابل ايران در پيش گرفت.. كدهايي وجود دارد كه نشان مي دهد نتيجه تيم مسئول پرونده ايران در دولت اوباما به اين تحليل رسيد كه در پيش گرفتن يك استراتژي تركيبي مي تواند اولا باعث شود كه گزينه هاي مختلف همديگر را تقويت كرده و بر تاثير يكديگر بيفزايند و ثانيا تنها در صورتي كه چند اهرم فشار همزمان بر ايران فشار بياورد، اين احتمال وجود دارد كه ايران بازنگري در محاسبات خود راجع به برنامه هاي هسته اي و منطقه اي اش را آغاز كند!كل آنچه را كه از بهار 88 به اين طرف در محيط امنيت ملي ايران بويژه در بحث هسته اي رخ داده مي توان با اين مدل توصيف كرد. ابتدا با استفاده از روش هاي رسانه اي، اطلاعاتي و مالي فتنه اي سياسي در داخل ايران ايجاد شد، بعد ابزارهاي سياسي، اطلاعاتي، مالي و ديپلماتيك به كار گرفته شد تا اين فتنه در زماني كوتاه هر چه نيرومندتر شود. به محض اينكه سرويس هاي اطلاعاتي غربي به اين نتيجه رسيدند فتنه داخلي در ايران براي تيره كردن روابط مردم با نظام در ايران بي تاثير بوده است، اعمال تحريم هاي جديد در دستور كار قرار گفت. فتنه88 در آغاز اين توهم را براي غرب بوجود آورد كه توان تدبير متقابل نظام و انگيزه مقاومت مردم ايران در مقابل فشار خارجي همزمان كاهش پيدا كرده است. اين نوع نگاه به وضع داخلي ايران، باعث شد غربي ها در كنار گزينه ايجاد ناآرامي در داخل ايران، گزينه تحريم را هم وارد صحنه كنند. تيم امنيت ملي اوباما تصور مي كرد اگر تحريم ها در زمان مناسب اعمال شود و محتواي آن هم زندگي روزمره مردم را هدف گرفته باشد، آن وقت تركيب دو گزينه تحريم و ناآرامي داخلي -كه انتظار داشتند اولي دومي را هم تقويت كند- دقيقا همين بود كه اسراييلي ها فكر مي كردند دوستان داخلي شان در ايران فرصتي طلايي بوجود آورده اند كه به هيچ قيمتي نبايد آن را از دست داد.. اسراييلي ها از مدت ها قبل گفته بودند كه تركيب 4 گزينه تحريم، ناآرامي داخلي، عمليات رسانه اي و عمليات اطلاعاتي بدون روي ميز بودن يك «تهديد نظامي» قادر به تحت تاثير قرار دادن ايران نخواهد بود.مورد بنزين را در نظر بگيريد. مي توان كتاب ها نوشت درباره اميدي كه آمريكايي ها و دوستانشان چه اميدهايي به فشار ناشي از تحريم بنزين ايران بسته بودند. اكنون آمريكايي ها پاي ميز مي آيند در حالي كه همه گزينه هاي خود را سوزانده اند و به همين دليل ايران هم تصور مي كند كه حالا بهترين وقت مذاكره است. واقعا غرب ديگر مي خواهد با چه چيزي ايران را تهديد كند؟ آيا گزينه ديگري هم باقي مانده؟ مذاكره، نه آخرين حلقه از يك زنجيره به هم پيوسته بلكه ابزاري از سر ناچاري است كه آمريكا تصور مي كند مي تواند با آن از هم گسيختگي هاي استراتژي «تركيب گزينه ها» را رفو كند."
در خاتمه اینکه چگونه است که چرا غرب نمی تواند درک کند و یا اینگونه وانمود می کند که تا کنون درک نکرده است که هنوز بطور دقیق نمی داند که اهداف پروژه ی هسته ای صلح آمیز و یا غیر نظامی می باشد. در صورتی که چندین سال است خبرش در رأس خبر ها برای حاکمان تهران تبدیل بوده است؟ همچنانکه همه مطالبات مردم فراموش شده است و اقتصاد کشور نا بسامان و داغان و بحرانی شده است . مهمتر اینکه کودتا شده و رقیب مغلوب حذف شده و عدم مشروعیت رژیم ضد بشری بدلیل موج تظاهرات های ضد حکومتی آشکار شده است . زیرا که پژواک فریاد های اعتراضی مردم معترض ایران در سال گذشته که همراه با مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح و احمدی نژاد بود که دیگر جای ابهامی بر نا مشروع بودن رژیم ضد بشری بر جای نمانده است . چونکه پاسداران تصمیم گرفتد تا با تسلط بر تأسیسات هسته ای به اهداف دستیابی به سلاح هسته ای شتاب دهند . اما با این وجود عجیب است که چرا معلوم نیست که بیش از دو دهه که سیاست پنهان کاری پروژه ی هسته ای همراه با 7 سال سیاست سناریو سازی نخ نما شده ی مذاکرات هسته ای دنبال شده، آیا این مدت زمان کوتاهی بوده است که هنوز باید ابهاماتی و جود داشته باشد که نیاز به ادامه ی مذاکرات بیشتر در بستر سیاست وقت کشی وجود داشته باشد؟ به خصوص اینکه اهداف این سیاست مخفی کاری بگونه ای لو رفته ونخ نما شده است که منجر به تصویب چندین قطعنامه های تنبیهی تحریم ها از سوی شورای امنیت ساز مان ملل شده است . بنابراین اکنون سئوال می باشد که مگر تا چه مدت زمان دیگر نیاز است تا که برای ادامه شوی سیاست مماشات گرایانه ی وقت کشی بازیگران مماشات گر به خود خواب زدگان به خود آیند و بیدار شوند وخطر را درک و در یابند که عاقبت چنین سناریوی مماشات گرایانه شان که خود به خواب زدن دنبال می کنند نه برای مردم منطقه که جهان تهدید جدی می باشد ، بلکه برای خود باز یگران در گیر اجرای شوی مذاکره ی مماشات گری هسته ای می تواند بسیار پر هزینه و زیان آور باشد؟ بنابراین تا هنوز دیر نشده و فرصت های پایانی از دست نرفته است . پس به جای تلاش مذبوحانه ی ادامه ی سیاست شوی مذاکرات مماشات گرایانه باید دست به اقدام جدی به خود به خواب زدن بزنند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890717/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان شنبه 17 مهرماه سال 1389
سبد آرزوها !(يادداشت روز
)