دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 3 آبان ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " و ان يكاد اصولگرايي "

"رفسنجانی می داند که با بودن مترسک ولی وقیح همکاره که ماورای قانون اساسی اقدام می کند. قانون اساسی دارای اعتبار و ارزشی نمی باشد. بهر حال صحبت از امت اسلامی در منطقه کردن که رهبری آن با ولی وقیح منفور و نامشروع می باشد . در راستای همان هدف نفی جمهوریت و پست ریاست جمهوری با جایگزینی خلافت اسلامی می باشد"

درماندگی و فرو رفتن در بحران و در بن بست گیر افتادن و در حالت انزوای منطقه ای و جهانی قرار گرفتن به ویژه مواجه بودن با بحران هسته ای که مکمل عدم مشروعیت رژیم ضد بشری و قرون وسطایی شده است که پس از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد که منتهی به کودتا و تظاهرات های ضد حکومتی شد که همراه با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای واصل ولایت وقیح بود که فقط با سرکوب وحشیانه ی ضد انسانی و سانسور این نارضایتی عمومی مهار شدنی بود. چون در ادامه پس از حذف رقیب ، یک پایه شدن کودتا گران دوام زیادی نیاورد ومنجر به اختلاف و رقابت و شکاف در رأس همراه با علنی شدن جنگ قدرت و ثروت شد . آنچنانکه راه به مطرح شدن مکتب ایرانیت مقابل مکتب اسلامیت راه برد که پس از مطرح شدنش عجیب موجب وحشت مفت خوران حوزوی حامی عوامفریب و دین فروشان حاکم شد که گردا گرد ولی وقیح منفور ونا مشروع خیمه زده اند که قدرت خود را مدیون و وامدار دین ا بزار قدرت وثروت می باشد . بنا براین این جماعت دانستند که اگر چنانچه مقابل این تهاجم پیشنهاد مکتب اسلامیت سکوت کنند . نه اینکه باید ازقدرت خدا حافظی کنند بلکه باید کرکره ی دین فروشی راپایین بکشند و برروی دربسته شده اعلام ورشکستگی نصب نمایند . برای همین برای خلع سلاح کردن رقیب، ترفند متهم کردن رقیب مغلوب به فتنه جریان انحرافی درون دولت ساخته و پرداخته شد . سپس موج زنجیروار اتهامات به رئیس جمهور و حامیان ومشاوران ومعاومان نزدیک وی درون دولت شروع سرا زیر شد تا بستر ساز مطرح کردن ولایت و خلافت شد که زیر پوشش اسلامیت با چاشنی بیداری اسلامی منطقه مقابل مکتب ایرانیت و بیداری اسلامی در منطقخه مطرح و دنبال شد . آنگونه که حتی دو تا اجلاس بیداری اسلامی و کنفرانس اسلامی در تهران قبل از سفر ر ئیس جمهور به آمریکا و سخنرانی وی در سازمان ملل بر گزار شد که مرتبط به اهداف خاص داخلی ومنطقه ای و بیرونی بود تا میدان مانور رئیس جمهور هر چه بیشتر محدود تر شود . بنابرا ین اکنون آویزان به امت اسلامی شدن ونقل قول از ولی وقیح منفور ونامشروع کردن که از سوی طلبه قلم بر دست هم لهجه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری پیگیری شده است هدف حذف مردم و جمهوریت و تبلیغ برای خلافت موروثی اسلامی می باشد که این طلبه پاسدار اینگونه مطرح و آن را دنبال کرده است:

"«از لحظه لحظه روزهاي مسئوليت من و شما سؤال خواهد شد... از ما سؤال مي كنند در فلان قضيه، مسئوليت تان چه بود؟ جزئيات مسئوليت را بايد بدانيد. اگر ندانيم، سؤال مي كنند كه چرا نمي دانستي مسئوليت اين است؟ چه طور غفلت كردي؟ وقتي كه بدانيم، حالا اين مسئوليت را چطور ادا كرديد؟ طول مي كشد تا شرح بدهيم، تا بيان كنيم، تا عذر بياوريم و همه بدهكاريم.انسان انقلابي تكليف گرا و مسئوليت شناس، در روزهاي سخت پيدايش انقلاب يك مسئوليت و تكليف داشت، پس از تشكيل نظام اسلامي تكليف ديگر- و بالاتري- دارد، و به مرحله تمدن سازي، الگوسازي و صدور انقلاب براي رسيدن به «امت اسلامي» كه مي رسد، مسئوليت هايش بزرگ تر و گسترده تر مي شود. اضلاع جبهه بزرگ اصولگرايي در ميانه سال 1390 و پيش از آن كه قصد بسيج و عزيمت داشته باشند، مستلزم به روز رساني فهرست «مسئوليت»هاي خود از معبر به روز رساني فهرست فرصت ها، نيازها و تهديدها هستند. دنياي امروز، 9 ماه پس از گسترش رايحه بهار بيداري ملت ها، تشنه تر از هميشه به اسلام ناب محمدي(ص) و نيازمند تئوري پردازي و مدل سازي در 3 حوزه «انقلاب»، «نظام سازي» و «امت و امنيت جهاني» است. امروز به علاوه اين مسئوليت، تكاليف بزرگ تري نيز در سطح منطقه اي و جهاني دارد كه عمل به همان ها، خود موجب تقويت خطوط مقدم دفاع از كشور و نظام مي شود. سخن در اين باب بسيار و استدلال فراوان است. اين انقلاب ها فرصتي بي نظير را فراهم كرده تا انقلاب اسلامي ايران، معبر محدود شده تعامل با ملت ها را تبديل به اتوبان كند و در عين حال به موازات اين توسعه، مسئوليت تأمين نيازهاي فكري، سياسي و تئوريك انقلابيون متوجه ما شده است. طرف غربي هر كدام از پرونده هاي منطقه اي گشوده از سال 2001 و 2003 (اشغال افغانستان و عراق) تا به امروز را «برگ برنده» تازه اي براي ملت ايران برمي شمارد. بنابراين بخشي از مسئوليت اصولگرايان، وسعت دادن افق ديد در عين رصد افق هاي فعلي در داخل و خارج است"

قلم بر دست یادداشت روز نویس در ادامه ابراز وحشت از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم بازار مکاره و نگرانی از عاقبت آن که همچون کودتای 22 خرداد 88 نشود و منتهی به تظاهرات ضد حکومتی نشود . بنابراین این اعتراف بیشتر ثابت می کند که باید باید پست ریاست جمهوری حذف شود تا مقوله ای بعنوان رقابت وجود نداشته باشد تاا ین چنین موجب وحشت نشود:

"بخش ديگري از اين مسئوليت، توجه به تهديدهاست. برگزاري انتخابات گوناگون براي نظامي كه مردم در آن بنيادهاي استوار حاكميت و رگ و ريشه حيات آن هستند، فرصت مباركي است تا از مجراي آن خون تازه و شادابي مضاعف در شريان هاي نظام وارد شود. اما همين مقوله اگر با امانتداري و شكرگذاري پاس داشته نشود و حق آن ادا نگردد، مي تواند مانند هر نعمت و فرصت ديگري تبديل به تهديد شود. البته دشمنان براي تهديدسازي از اين فرصت بزرگ ملي، طراحي و تدارك مي كنند كه نمونه آن را در حوادث 2 سال پيش ديديم. ديديم كه چگونه خط هوس راني و خودخواهي برخي خواص، به واسطه برخي پل ها و سرپل ها به خط موازي خارجي (اخلال در فرآيند انتخابات و آلوده و مسموم سازي آن) پيوست. دشمن براي از جا كندن ثبات و استقرار و امنيت «ايران»، نيازمند اهرم و تكيه گاه بود و جريان چند لايه اي كه امروز به عنوان جريان فتنه گر شناخته مي شود، اهرم و تكيه گاه موردنياز دشمن را تدارك كرد. ماه هاي آينده براي جبهه استكبار در غرب، حكم مرگ و زندگي را دارد و دست برقضا، اين ماه ها با موضوع مهم انتخابات نهمين دوره مجلس در ايران مصادف شده است. آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل طي 2سال گذشته از هيچ گزينه مزاحمت عليه ايران كه امكان به كارگيري آن را داشته اند، مضايقه نكرده اند صرف نظر از اينكه موثر بوده يا نه. 1- اعمال چند لايه تحريم ها (به قول خودشان فلج كننده) 2- ترور 3- اخلال و خرابكاري و سنگ اندازي عليه برنامه هسته اي ايران 4- تلاش براي فشار و انزواي سياسي 5- پيگيري مذاكرات در فضاي فشار 6- جنباندن مزاحمت هاي داخلي نظير فتنه2 سال پيش 7- تهمت پراكني در حوزه هاي هسته اي، تروريسم و حقوق بشر به قصد ايجاد انفعال در سياست خارجي 8- جنگ رواني و رسانه اي انبوه با افكار عمومي و خواص در ايران به قصد آشفتگي جبهه داخلي. با اين حال و به دلايل متعدد، دشمن از انبوه اين فشارها بهره اي نبرده هيچ، كه فشارها در جهات گوناگون به شكل معكوس عمل كرده اند. طراحان اين جنگ پر حجم و چندلايه وقتي از خود مي پرسند كه چرا چاقويشان تا اين حد كند است و نمي برد، به يقين در اين 4ماهه مشرف به انتخابات مجلس، تقلاي عوامل نشاندار و بي نشان دشمن براي كم فروغ كردن وحدت در دو لايه «ملي» و «اصولگرايان» شدت خواهد يافت. اگر دشمن بر ايجاد انواع چالش ها پيش پاي انتخابات (تنش و تشنج، ايجاد بدبيني در مردم نسبت به اصل انتخابات، تضعيف اصولگرايان و نفوذ دادن عوامل سفيد سازمان فتنه به مجلس و شكستن اين خط دفاعي مهم) مي انديشد، مقدمه همه اين آرزوها، اخلال در انسجام و اتحاد جبهه اصولگرايان است. به يك معنا مي توان تصور كرد كه انتخابات مجلس در ايران، براي دشمنان حكم همان مهر و امضايي را دارد كه پزشك قانوني پاي گواهي فوت يك مرده مي نويسد و برگزاري شاداب و پيراسته اين انتخابات يعني همان مهر و امضا پاي برگه مرگ سلطه طلبان و مستكبران عالم"

مدعی طلبه پاسدار تأکید بر وحدت از ترس دشمنی کرده که همانا مردم ایران است . ولی بطور عمد وعوامفریبانه آدرس غلط داده است تااز دشمن حاکمی یاد نشود که 33 سال است در پشت پرده علیه ی ملت ومنافع کشور با دشمن بزرگتر مشغول معامله بوده اند. ولی برای رد گم کردن در ظاهر برای همدیگر خط و نشان می کشند . بالاخره طلبه پاسدار هم لهجه سربازجو شریعتمداری سخن از شدنی بودن وحدتی یاد کرده است که دارای شرط فراموش نکردن دشمن می باشد که از همه سو بر اینان می تازد اما اینان خود با هم دست به گريبان هستند. بهر صورت مقابل دشمن این چنین رهنمو فرموله شده داده است:

گدر مقابل تدارك دشمن چه بايد كرد؟ همان كه رهبر انقلاب 21دي ماه 1388 در ديدار شماري از نمايندگان مجلس (فراكسيون انقلاب اسلامي) بيان فرموده اند: 1- پافشاري بر مباني و اصول و به جان خريدن هزينه هاي آن 2- بي عيب و نقص ندانستن افراد و توقع كم گذاشتن آنها از حق هرچند كه اگر اين كم گذاشتن ها نسبت به حق نبود، خيلي بهتر بود 3- آرمانگرايي معطوف به جلو و بالا نه معطوف به آشفتگي و افسردگي؛ معطوف به پيشرفت نه معطوف به توقف و سرگرمي و مشغوليت. 4- فراتر از نقص و ضعف افراد و مجموعه ها، و در كنار امر به معروف و نهي از منكر، جمع بندي هاي كلي را ديدن و مصلحت هاي بزرگتر را سنجيدن 5- راه را براي حمل به صحت در عملكرد افراد باز گذاشتن 6- حتي المقدور راه تشتت در ميان اصولگرايان را بستن و درعين اعتقاد به اصول و ارزشها، به خاطر مصلحت هاي بزرگ تر، جاهايي اغماض كردن. آن مصلحت بزرگ تر «اتحاد و اتفاق و باهم بودن و يك حرف زدن و يك صدا داشتن» است. البته مسئوليت مهم، عمل اضلاع جبهه اصولگرايي به رهنمودهاي راهگشاي مقتداي انقلاب است و نه صرفاً متوجه كردن مسئوليت به يكديگر! مسئوليت شناسي به اين است كه هركس و هر مجموعه اي فارغ از اينكه ديگري به مسئوليت خود عمل مي كند يا نه، درحد مقدور مسئوليت اول خود را در زمينه اتحاد و اتفاق بشناسد و به آن وفادار بماند. الفت و اخوت ما را چشم شور راهزنان به كمين نشسته گرفته است و اين همه لطايف الحيل كه به كار مي بندد، براي ربودن همين متاع گرانبهاست. وحدت و الفت و مرزبندي با همه آلودگان به فتنه و انحراف، «و ان يكاد» چشم زخم بدانديشان است."

در خاتمه اینکه فراموش نشده که چگونه پس از تهاجم نظامی گسترده پاسداران به کردستان عراق و پاک سازی منطقه وامن کردنش ولی وقیح منفور ونا مشروع راهی سفربه کرما نشاه شد تا ضمن اینکه طرح ترور سفیر عربستان از سوی سپاه قدس را تکذیب کرد و کلی رجز خوانی ضد آمریکایی نمود روضه ی بیداری اسلامی منطقه خواند موضوعی که کاتوزیان در بازار مکاره مطرح کرده بود . سپس بهانه ای برای شبکه ی بی بی سی دولت فخیمه برای باز پروری شد و با سمت وسو دادن در یک چارچوب بسته بندی شده رهنمود به ولی وقیح نا مشروع ومنفور داده شد که چکار کند . یعنی همان هدفی را بیان و دنبال کرد که به خاطرش مجبور شد با پاسداران و حمایت آیت الله تمساح توری پرداز خشونت ومرگ و دروغ دست به کودتا برای حذف رقیب زده شود و پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور شود تا ضمن دفاع از پروژه و اهداف هسته ای سیاست تضعیف کردن رفسنجانی را دنبال کند تا منتهی به جراحی وی از رأس سیرک مجمع خبر گان شد. اما رئیس جمهور سر نا ساگازی برداشت و با مطرح کردن مکتب ایرانیت کار را برای پیگیری اهداف ولی وقیح منفور ونا مشروع دشوار نمود . بهمین دلیل پس از باز کردن این موضوع در شبکه ی بی بی سی وتوضیحات مبسوط زیر عنوان نظر کارشناسانه و تجزیه و تحلیل کردن نظر کاتوزیان که پیرامونش داده شد ولی وقیح متوجه شد که شرایط مناسب برای بیان حذف پست ریاست جمهوری و جایگزینی نظام پارلمانی در سفر کرمانشاه فراهم شد تا به آن اشاره کند و خط وخطوط به حامیانشب دهد تا با مطرح کردنش آب پاک بر روی دست رئیس جمهور وخواب رئیس جمهور دیدن رحیم مشایی ریخته شود . بنابراین پس از آن در هر منبر ونهاد وتریبون و رسانه و مطبوعاتی بطور مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع دامن زده می شود تا جاییکه پس از رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد صدای رفسنجانی هم بلند شده است که این پیشنهاد ولی وقیح منفور و نا مشروع مغایر قانون اساسی است . چونکه یکی از اعضای هیأت رئیسه بازار مکاره گفته است در صورت حذف پست ریاست جمهوری مجلس مصلحت هم حذف می شود وجایش را یک مجلس همچون عیان می گیرد . مهمتر اینکه رفسنجانی می داند که با بودن مترسک ولی وقیح همکاره که ماورای قانون اساسی اقدام می کند. قانون اساسی دارای اعتبار و ارزشی نمی باشد. بهر حال صحبت از امت اسلامی در منطقه کردن که رهبری آن با ولی وقیح منفور و نامشروع می باشد . در راستای همان هدف نفی جمهوریت و پست ریاست جمهوری با جایگزینی خلافت اسلامی می باشد.

هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900803/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 3 آبان ماه سال 1390

و ان يكاد اصولگرايي (يادداشت روز)