گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 2 آبان 90
کلک (گفت و شنود)
گفت : یارو گفت به پیاز فروش زدم کلک ، چون تا فروشنده به طرف دیگر کرد سرک
بغل سنگ کیلو ا نداختم مچ بند طلا ، پلاستیک پیاز بر داشتم خارج شدم دلا
ازش پرسیدند آیا بر داشتی تو مچ بند؟ یارو گفت نه اگر می گفتم رو می شدگند
گفت: بعد از چند ماه تبليغ روزنامه آسيا درباره رستوران هاي زنجيره اي KFC آمريكا، روز پنج شنبه مديرارشد كي اف سي وارد ايران شد.
گفتم: حالا اين كي اف سي چي هست؟
گفت: يك رستوران زنجيره اي آمريكايي شبيه «مك دونالد» كه عمدتا ساندويچ و همبرگر عرضه مي كند.
گفتم: مگر در ايران قحطي رستوران و ساندويچ فروشي و همبرگرفروشي آمده است كه امتياز آن را به اين رستوران زنجيره اي آمريكايي داده اند؟
گفت: كجاي كاري؟ همين روزنامه آسيا، انگار كه با يك مشت خل و چل طرف است ، با افتخار!! تيتر زده بود كه با ورود كي اف سي، توانسته ايم تحريم هاي آمريكا را دور بزنيم!!
گفتم: مگر آمريكا فروش ساندويچ و همبرگر به ايران را تحريم كرده بود كه آقايان ادعا مي كنند «شاه» كار به خرج داده و تحريم ها را دور زده اند!
گفت: چه عرض كنم؟! آقايان زرنگ! فرصت هاي شغلي را از دست ايرانيان خارج مي كنند و به آمريكايي ها مي دهند، و تازه افتخار هم مي كنند كه تحريم ها را دور زده اند!
گفتم: يارو مي گفت امروز به پياز فروش دوره گرد حسابي كلك زدم. بهش گفتم يك كيلو پياز بده و در حالي كه حواسش نبود، ساعت طلاي خود را در كفه سنگ ترازو انداختم و به جاي يك كيلو پياز يك كيلو و 100گرم پياز گرفتم. پرسيدند، بعدا ساعت طلا را برداشتي؟ يارو گفت؛ نه! اگر برمي داشتم مي فهميد بهش كلك زده ام!!
گفت: سرباز جوی کرده اعتراف ، که از رقیب گرفته است گاف
گفتم : چگونه سربازجوی علاف؟ از رقیب گاف گرفته این حراف
گفت : با کلی فیس و افاده و برو وبیا، نقل قول کرده از روز نامه ی آسیا
تبلیغ کرده برای یک رستوران ، امتیاز گرفته KFC وی شده نگران
گفتم : حق دارده این روانی بیچاره ،عصبی بشه نمایند ویژه رهبر همکاره
گفت : چرا حق داره سر بازجو ؟ تا گیر دهد به صاحب امتیاز آن یارو
گفتم : چون موضع ضدآمریکایی زده زیرآب ، بر سر و روی رهبر زده است گلاب
چون KFCمثل مک دولاند هست آمریکایی ،مرغ سرخ کرده با سیب زمینیست نه خوراک رؤیایی
حال بگو گرفتن این امتیاز دارد چه دلیل؟ سر بازجوچگونه در این موردداده تحلیل؟
گفت : یارو گفت به پیاز فروش زدم کلک ، چون تا فروشنده به طرف دیگر کرد سرک
بغل سنگ کیلو ا نداختم مچ بند طلا ، پلاستیک پیاز بر داشتم خارج شدم دلا
ازش پرسیدند آیا بر داشتی تو مچ بند؟ یارو گفت نه اگر می گفتم رو می شدگند