دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 1 آبان ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " يك معادله بي مجهول ! "

"قذافی دیکتاتور هر جنایتی که مرتکب شده بود وهر انتقادی که به وی وارد بود . اما بر خلاف آخوند های دجال و رمال و شارلاتان و دروغگوی و عوامفریب که در 33 سال گذشته جز دروغ گفتن و بد قولی و وارونه عمل کردن کار دیگری نکرده اند و آقازاده های شان با انتقال پول های بس کلان برای روز های مبادا همگی شان پاسپورت اقامت دایم کشورهای خارجی از جمله کانادا و آمریکا را دارند. ولی همانگونه که قذافی گفته بود اینقدر شهامت داشت تا پایان عمر خود در لیبی باقی بماند و کشته شود"

خیلی پررویی و دریدگی و وقاحت و تخصص در وارونه گویی کردن همراه با فرافکنی ولی وقیح گونه می خواهد که آشکارا با فراموش کردن چگونه واجبی خور شدن سعید امامی معاون امنیتی سابق وزارت بد نام اطلاعات که همکار و یار نزدیک سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بود تا که اطلاعات مهمی که در جنایات فراوانی که در داخل و خارج از کشور مرتکب شده بود از جمله طرح سر به نیست کردن احمد خمینی که با سفارش و همکاری مشترک رفسنجانی و خامنه ای اجرا نمود و خود سر به نیست شد ورفت تا اسرار این رمزها دفن و فاش نشود. ولی اکنون همکارش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری از موضع فرار به جلو در مورد چگونه کشته شدن سرهنگ قذافی روضه خوانی مبسوط کرده و از غرب به خصوص طلبکاری کرده است که از ترس اعترافات قذافی در دادگاه وی را کشتند . آنهم در شرایطی که همتایان وهمکاران سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در خبرگزاری دروغ پرداز پاسداران فارس با قاتل 18 ساله ی سرهنگ قذافی گفتگو کرده واین گفتگو را با تصویر وی بازتاب داده اند. اما سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری سربازجو وشکنجه گر و تیر خلاص زن حرفه ای بر اساس تجربیات فراوان بیش از 3 دهه در شکنجه گری و کشتن و سر به نیست کردن مخالفین در زندان وبیرون از آن دارد که همراه با طرح و روش های گوناگون بوده است. همچنین با شیوه ی آن یارو که با الاغش بار باروت داشت و در شرایطی که داروغه مشتی از باروت کف دست وی ریخته و زیر ریش وی آتش زد .در حالی که ریشش می سوخت، خطاب به رئیس داروغه گفت قربان من گفتم نه باروت که سیاهدانه است. لذا پیرامون چگونه کشته شدن سرهنگ قذافی با سئوال کردن در راستای اهداف مشخص این چنین با بررسی ابعاد گوناگون کشته شدن قذافی را به تصویر کشانیده است:

"سؤال اين است كه قذافي را چه كسي و يا چه كساني كشته اند؟ انقلابيون ليبي؟ يا ماموران نفوذي ناتو؟! شواهد موجود كه به تصوير نيز كشيده شده حاكي از آن است كه قذافي بعد از كشف محل اختفاي خويش، تسليم شده و حتي دست هاي خود را به نشانه تسليم بالا برده بود. بنابراين چه كساني اصرار داشته اند كه قذافي در دم كشته شود؟ انقلابيون ليبي به دليل خشم برخاسته از جنايات بي شمار قذافي و يا حاميان غربي ديكتاتور ليبي- ناتو- از ترس اسرار ناگفته اي كه قذافي زنده مي تواند بر زبان آورد و با جسد بي جان او براي هميشه به خاك سپرده مي شود؟! بنابراين ترديدي نيست ديكتاتور ليبي در جريان درگيري با انقلابيون به قتل نرسيده بلكه بعد از تسليم خود، كشته شده است. چرا؟!اين به وضوح نشان مي دهد كه قاتل ديكتاتور ليبي يك نفر بوده است زيرا چنانچه قذافي با شليك گلوله انقلابيون به قتل رسيده بود، بايستي گلوله هاي پي درپي كه از ده ها اسلحه شليك شده است به تمامي بدن وي اصابت كرده باشد، 3- قاتل قذافي دقيقا سمت چپ سينه او و اطراف قلب را نشانه رفته است و اين دقت عمل حاكي از آن است كه قاتل بيرون از هيجان حاكم بر انقلابيون- كه طبيعي نيز بوده است- دست به قتل ديكتاتور ليبي زده است و ماموريت خود را با خونسردي و بدون هيجان زدگي انجام داده است. در يكي از كليپ هاي به نمايش درآمده از كشته شدن قذافي، صداي انقلابيون ليبي شنيده مي شود كه يكصدا فرياد مي زنند «او- قذافي- را زنده مي خواهيم»- نريده حياً- اين فرياد يكپارچه با شليك چند تك گلوله قطع مي شود و پس از آن جسد قذافي با محل اصابت گلوله هايي كه به آن اشاره شد، ديده مي شود.شواهد ياد شده كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه نه فقط قذافي را انقلابيون دستگيركننده وي به قتل نرسانده اند بلكه آنها خواستار زنده ماندن وي براي محاكمه و پرده برداري از اسرار چنددهه جنايت و خونريزي ديكتاتور ليبي بوده اند.اكنون بايد ديد زنده ماندن قذافي كه به يقين، بازجويي، محاكمه و مجازات وي را در پي داشت براي چه كساني نگران كننده بوده و از اعترافات ديكتاتور ليبي وحشت داشته اند؟ انقلابيون ليبي كه از مدت ها قبل بر بازداشت و سپس بازجويي و محاكمه و نهايتا اعدام قذافي تاكيد داشته و اين خواسته خود را بارها- و از جمله هنگام دستگيري وي- اعلام كرده بودند و از سوي ديگر شواهدي كه به آن اشاره شد، نشان مي دهد كشته شدن ديكتاتور ليبي در محل دستگيري وي خواست انقلابيون نبوده است. بنابراين چه كساني نگران زنده ماندن قذافي و اعترافات بعدي او بوده اند؟!

سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری پس ازچک کردن صحنه های فیلم های پخش و گرد آوری شده مربوط به دستگیری و کشتن قذافی را چک و نکته برداری کرده وفتوا داده ست که کشتن قذافی کار انقلابیون لیبی نبوده است ، بلکه زیر سر کسانی بوده است که وحشت از محاکمه شدن قذافی و فاش شدن اسراز وی داشته اند . سپس در ادامه گفته های یادداشت روز غیر ایرانی همکار یادداشت روزنویس خود سعدالله زارعی اشاره کرده که جزو بخشی از کیفر خواست قذافی است. آنگاه از موضع ضد غربی به خصوص ضد آمریکایی یک پاراگراف کپی برداری یادداشت روز سعدالله زارعی را رله کرده است تا در نهایت بتواند یقه ی رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب را بگیرد و اینان را متهم کند چون عامل غرب به خصوص آمریکا می باشند عاقبت به سرنوشت اینگ چنین مشابه قذافی دچار خواهند شد:

"سرهنگ قذافي اگرچه از آغاز حاكميت خود بر ليبي، به ديكتاتوري روي آورد ولي تقريبا از سال 2001 كه متهم اصلي انفجار هواپيماي حامل 189 آمريكايي بر فراز لاكربي- اسكاتلند- را به غرب تحويل داد، آشكارا به اردوگاه آمريكا و متحدانش وارد شد. وي مدتي بعد به درخواست آمريكا تمامي تجهيزات هسته اي ليبي را با كشتي به آمريكا فرستاد و در تمامي تحولات و رخدادهاي منطقه مواضع و عملكردي همسو با غرب داشت. قذافي در جريان جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و اسرائيل به هيچيك از رسانه هاي ليبي اجازه حمايت از حزب الله لبنان را نداد. در جنگ 22 روزه غزه، مرزهاي خود را به روي مبارزان فلسطيني بست و از پذيرش آنان در خاك ليبي خودداري كرد. در جنگ جنوب سودان از تجزيه طلبان مورد حمايت آمريكا و اسرائيل تحت رهبري «جان كارانگ» حمايت كرد. در جريان جنگ ميان چاد و سودان كه بر سر منطقه نفت خيز «دارفور» صورت گرفته بود، همراه با آمريكا و اسرائيل و فرانسه در كنار شورشيان تحت رهبري «حسن هابره» قرار گرفت. قذافي - حداقل- در تمامي ده سال گذشته از طريق فرزندش «سيف الاسلام» با سازمان «سيا» و دولتمردان كاخ سفيد در تماس و هماهنگي نزديك بود. وي مبالغ كلاني به ساركوزي در انتخابات رياست جمهوري فرانسه و به توني بلر براي پيروزي او در انتخابات انگليس كمك كرد. «موسي كوسه» كه 16 سال در رأس دستگاه امنيتي- استخبارات- ليبي قرار داشت به اعتراف اخير مقامات انگليسي، در هماهنگي كامل با MI6 انگليس- بخش امنيت خارجي انگلستان- عمل مي كرد و.... اسناد و شواهد غيرقابل انكار كه به چند نمونه از آن اشاره شد به وضوح نشان مي دهد كه قذافي- حداقل- طي ده سال گذشته در نقش يكي از عوامل گوش به فرمان آمريكا و متحدانش در صحنه بوده است بنابراين در صورت بازداشت و محاكمه مي توانست اعترافات تكان دهنده و رسواكننده اي عليه قدرت هاي غربي داشته باشد و اين در حالي است كه آمريكا و متحدانش با بهره گيري از حمله ناتو به ليبي در پي آنند كه خود را فرشته نجات مردم ليبي جلوه داده و از اين طريق اگر موفق به مصادره انقلاب اسلامي ليبي نشوند، دستكم زمينه اي براي نفوذ در ساختار نظام آينده ليبي داشته و به انتظار استحاله تدريجي و درازمدت انقلاب اسلامي ليبي بنشينند. سرانجام شوم قذافي مي تواند درس عبرتي براي تمامي رژيم ها و احزاب و گروه هاي وابسته به غرب باشد. آمريكايي ها بعد از فرو غلتيدن قذافي از حاكميت ليبي، نه فقط دست از حمايت پيشين وي برداشتند، بلكه مرده متحد سابق و گوش به فرمان خود را بر زنده ماندن وي ترجيح دادند و اين ماجراي همه كساني است كه با شيطان دست مي دهند"

در خاتمه اینکه غرب با تفکیک کردن دیکتاتور سرکش و دیکتاتور مطیع شیوه بر خورد دوگانه دارد که با هم فرق داشته است . یعنی اینکه در تونس و مصر نیاز به دخالت نظامی از طریق نا تو نبود. چون هم ماهیت دیکتاتور های حاکم در این دو کشور با قذافی فرق داشت . هم اینکه دو کشور همچون لیبی نفت نداشتند. ولی با قذافی و کشور لیبی طور دیگری بر خورد شد . در صورتی که از دیکتاتوری حاکم بر ایران چون در 33 سال گذشته بیشترین منافع برای غرب به خصوص آمریکا کسب و تأمین شده است. بنابراین نه اوباما رئیس جمهور آمریکا فریاد تظاهر کنندگان معترض ایرانی از توی خیابان های تهران خطاب به وی گفتند اوباما با اونایی یا با ما، را همچون پیشکسوتان خود ناشنیده گرفت، و نه حتی روش مشابه تبلیغاتی که با هم پیمانان اروپایی اش در تونس و مصر و لیبی و حتی با بشار اسد دیکتاتور جنایتکار شد .هر گز نه با حاکمان ایران نشده است ، بلکه بر عکس طوری اقدام شده که به نفعش تمام شده است . دلیل هم مشخص است برای اینکه حاکمان ایران با وجود اینکه بیشترین شعار و فریادهای همراه با مرگ علیه ی غرب و آمریکا سرداده اند تا جایی که سابقه ی کشنتن صد ها آمریکاییان در بیروت و عربستان و عراق و افغانستان در کار نامه ی خود دارند. اما بهمان دلیلی که گفته شد بدلیل منافع کلانی که از طریق اقدامات حاکمان ایران در منطقه نصیب شان شده است سکوت معنی دار اختیار کرده و واکنشی در خور پاسخگویی که به نفع مردم ایران و تقویت معترضین آزادیخواه ایرانی باشد اقدام نکرده اند د ر عوض ترجیح داده اند به بهانه های گوناگون از جمله گفتگوی مذاکرات هسته ای به سیاست خائنانه ی مماشات گری خود با حاکمان ایران ادامه دهند . برای همین است که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری همچون رهبرش خامنه ای منفور با سیاست چوب و پیاز با غرب به ویژه آمریکا برخورد می کند . بهر حال قذافی دیکتاتور هر جنایتی که مرتکب شده بود وهر انتقادی که به وی وارد بود . اما بر خلاف آخوند های دجال و رمال و شارلاتان و دروغگوی و عوامفریب که در 33 سال گذشته جز دروغ گفتن و بد قولی و وارونه عمل کردن کار دیگری نکرده اند و آقازاده های شان با انتقال پول های بس کلان برای روز های مبادا همگی شان پاسپورت اقامت دایم کشورهای خارجی از جمله کانادا و آمریکا را دارند. ولی همانگونه که قذافی گفته بود اینقدر شهامت داشت تا پایان عمر خود در لیبی باقی بماند و کشته شود.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900801/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 1 آبان ماه سال 1390

يك معادله بي مجهول ! (يادداشت روز)