دوگزیده از مدعیان اصول گرایان در گیر جنگ قدرت و ثروت

13 مهر 90

داستان «ما» و «برادران دینی مان» در جبهه پایداری

http://www.fardanews.com/fa/news/164291

معلوم نیست که چرا هرگز گفته نمی شود که جریان اصول گرا چگونه علم شد و چطوری پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور آنهم برای دو بار شد و از چه طریقی این جریان قدرت گرفت وپشتیبان اصلی اش که بود؟ مهمتر اینکه تا قبل از اینکه اختلاف و شکاف بارز شود چرا بطور تخته گاز از دولت نهم و دهم حمایت می شد؟ مهمتر اینکه چرا گزارشگری که اکنون گزارش از اختلافات بدلیل آنانی که از موضع اصول گرا و خیر خواهانه انتقاد از دولت نهم کردندولی مورد تهاجم و اتهام واقع می شدند. آنهم از سوی حامیان سینه چاک دولت به خصوص از سوی آنانی که وکیل الدوله های بازار مکاره بودند یا وابسته به رجاع نیوز می باشند . ولی اکنون تبدیل به جبهه ی پایداری منتقد جریان انحرافی درون دولت شده اند . یا اینکه انتقاد کرده که چگونه ملک زاده کار گزانی منتقد پاسدار گماشته احمدی نژاد در سال 84 نا گهان با چرخش تا کتیکی وارد دولت نهم می شود و به پست کلیدی می رسد که آشکارا فاش می شود که چگونه وارونه بودن شعار ما عاشقان خدمتیم ونه شیفتگان قدرت فاش شد .برای اینکه وارونه ی این شعار واقعیت داشت و مد نظر بوده است . بهر صورت ریشه ی اختلاف با پاسدار گماشته احمدی نژاد از این زاویه می باشد که قرار است باند احمدی نژاد کنار زده شود و کودتا گران پاسدار و ولی وقیح منفور و نا مشروع خودشان علاقمند می باشند که قدرت انحصاری را در اختیار خودشان داشته باشند. ناگفته نماند که گزارشگر شمشیر کشی علیه ی رفسنجانی ونامه نویسی وی به ولی وقیح منفور و نا مشروع کرده که گفته چگونه آتش معرکه جریان فتنه شد آنگاه در ادامه موسوی و کروبی دراز شده اند. در عوض از آخوند ویلچری مهدوی کنی که جایگزین رفسنجانی جراحی شده ازرأس سیرک مجمع خبرگان شده حمایت کرده است و توصیه به جبهه ی پایداری نموده است که به جای مخالفت کردن باید جبهه ی پایداری با وی بهش لبیک بگویند.

ما» از‌‌ همان روزهای اول در دولت نهم که ملک‌زاده حکم معاونت لیدر منحرفان را در دست گرفت، بوی «فساد اقتصادی» را شنیدیم. از‌‌ همان روزهایی که مشایی به خبرنگار زن روزنامه ترکیه‌ای گفت: «روسری‌ات را بردار اینجا ایران آزاد است.» نشان «انحراف عقیدتی» را دیدیم، ‌از‌‌ همان روزهایی که در سال ۸۵ CD سخنان او درباره تمام شدن دوران اسلامگرایی دست به دست می‌چرخید، خبر از «فساد عقیده» او دادیم و امروز دیگر هر لحظه منتظریم که از کرامات این شعبده‌باز قهار شمه‌ای را بشنویم و ببینیم در فساد ۳هزارمیلیاردی و اباطیل‌گویی و... ردپای نحس او دیده می‌شود.سجاد نوروزی: داستان امروز ما و برادران دینی مان در جبهه پایداری، داستان خاصی است. خاص از آن جهت که هر دو در «مسلمانی مان» پایداریم و مسلمانی خود فرا‌تر از لفظ و سخن، بل در عمل و کنش سیاسی جست‌وجو می‌کنیم حال این ماییم و این برادران دینیمان در جبهه پایداری. این «ما» اصولگرایانی هستند که اصلیترین صبغه‌شان «مستقل» بودن است. برادران دینی ما در جبهه پایداری از ۸۴ تا بدین‌سو در «وابستگی» خود به «دولت» شک نکردند و این سرآغاز اختلاف «ما» و برادران دینیمان شد۱ـ چرا با جبهه پایداری اختلاف «نظر» و تفاوت «عمل» داریم؟ از واپسین ماه‌های سال ۸۴ شد که زمزمه نقد دولت در میان اصولگرایان آغاز شد. نقادی که معطوف به «روش» دولت بود و هشدار و انذاری بود به آنچه دولت در «عمل» سامان می‌داد. در «نظر» وجه گسستی که نبود هیچ، تأیید و تکریم هم بود، به یاد دارم در‌‌ همان روز‌ها بود که قوچانی در اعتماد ملی نوشت؛ «دولت یا کمیته امداد» و نگارنده در جریده‌ای از جراید معدود اصولگرایان پاسخ داد؛ «دولتِ امداد» و به تأیید «نظر» دولت در تکریم مستضعفین پرداخت. در‌‌ همان زمان هم نگارنده با برخی افراد و روش‌های دولت به عنوان یک «شهروند مسلمان» موافق نبود اما در تأیید نظری دولت استوار. شگفت آنکه در‌‌ همان زمان برادران دینی ما همین امر را نیز برنمی‌تافتند. هر جنبنده‌ای در وادی نقد دولت را آماج تیرباران به‌تان و هتک قرار می‌دادند. نمونه‌اش آنچه که برادران ما در سایت رجانیوز با دکتر افروغ کردند و حال پس از ۶سال بعضاً سخنان او را تکرار می‌کنند! این تفارق بر سر اختلاف بر «روش» بود. «ما» معتقد بودیم که دولت «نظر صحیح» را با «روش غلط» ضایع می‌کند و آنچه که آمال و آرزوی اصولگرایان است را با شتابزدگی و بی‌توجهی به رأی و نظر خبرنگان و نخبگان از مسیر اصلی «منحرف» می‌کند. در‌‌ همان زمان آغازین زمزمه‌های شوم «انحراف» در دولت برخاست و نجواهایی مبنی بر عملکرد ناصواب، آنکه امروز به «لیدر جریان انحرافی» شهره است در میان نیروهای انقلاب نقل می‌شد. بالاخص آنکه رجل نشان‌داری چون «ملک‌زاده» نیز بر سریر معاونت او تکیه زده بود، کسی که مشاور آقای جاسبی و رئیس خبرگزاری دانشگاه آزاد بود و از هیچ طعن و لعنی نسبت به احمدی‌نژاد در کوران انتخابات ۸۴ فروگذار نکرده بود، خبرگزاری او محمل لجن‌پراکنی به احمدی‌نژاد بود و مشهور بود او که رفیق شفیق «حسین مرعشی» بوده و هست و هدایت بخشی از هجمه‌ رسانه‌ای به احمدی‌نژاد را برعهده دارد. اما دولت نهم که سر کار آمد این رفیق مرعشی کارگزارانی بود که در دولت نهم به پست و مقام رسید. از‌‌ همان روز‌ها می‌شد حدس زد که در پس پرده این انحراف آغازین فرایند تکوین نطفه انحراف است که بسته می‌شود والا مگر می‌شود رفیق کارگزارانی‌ها بود و در دولت احمدی‌نژاد به مقامات عالیه نائل شد؟ این‌چنین بود که «ما» از‌‌ همان روز‌ها فهمیدیم که در «روش» این دولت به کجا می‌رود. اما برادرمان که این روز‌ها شهره «جبهه پایداری»‌اند یا فهمیدند یا خود را به نفهمیدن زدند یا اساساً نفهمیدند! که در هر سه صورت... اینچنین بود که «ما» زبان به نقد «روش» دولت گشودیم و پاسخ تهمت بود و کینه‌ورزی. در این میان جراید دوم‌خردادی هم آتش‌بیار شدند و خبر «اختلاف» میان نیروهای انقلاب دادند و این امر با شگفتی تمام موجب هجمه بیشتر به «اصولگرایان منتقد و مستقل» شد. برادران ما خود زبان به هجمه می‌گشودند و جراید دوم‌خردادی آن را نشانه اختلاف می‌دانستند و سپس «ما» به بهانه دادن به آن‌ها متهم می‌شدیم! غافل از آنکه وظیفه مکتبی و تعهد شرعی ما بود که حکم می‌کرد دولت را نقد کنیم و اگر نبود آن نقادی‌ها، خدا می‌داند امروز چه بر سر مرام «اصولگرایی» آمده بود. یکی از اختلافات ما با جبهه پایداری بر سر این بود. آنان یا از سر حب جاه و مقام یا از سر خیرخواهی دولت را «خیر کامل» می‌دانستند و ما آن را «خیر ناقص۲ـ امروز کجا ایستاده‌ایم؟ امروز در لانه کردن «انحراف» در دولت هیچ شکی نیست. امروز عیان شده است که برادر دینی ما آقای احمدی‌نژاد دست از دامان «لیدر جریان انحرافی» برنمی‌دارد. امروز عیان شده است که انحراف عقیدتی، ‌ شبهه‌افکنی، نشر افکار دروغ و پلید، ادعای کذب ارتباط با عوالم غیب و امام زمان (عج) و در یک کلام «بابیت جدید» در یک قدمی ما، در پیش روی ما هنوز «جولان» می‌دهد. «ما» از‌‌ همان روزهای اول در دولت نهم که ملک‌زاده حکم معاونت لیدر منحرفان را در دست گرفت، بوی «فساد اقتصادی» را شنیدیم. از‌‌ همان روزهایی که مشایی به خبرنگار زن روزنامه ترکیه‌ای گفت: «روسری‌ات را بردار اینجا ایران آزاد است.» نشان «انحراف عقیدتی» را دیدیم، ‌از‌‌ همان روزهایی که در سال ۸۵ CD سخنان او درباره تمام شدن دوران اسلامگرایی دست به دست می‌چرخید، خبر از «فساد عقیده» او دادیم و امروز دیگر هر لحظه منتظریم که از کرامات این شعبده‌باز قهار شمه‌ای را بشنویم و ببینیم در فساد ۳هزارمیلیاردی و اباطیل‌گویی و... ردپای نحس او دیده می‌شود. فتنه‌ای که آتش تهیه آن را نامه هاشمی فراهم کرد و هیزم آن را موسوی و برادران دینی ما به جای خاموش کردن در کوره آن دمیدند، در این میان آنهایی که در جستجوی «آب» برای خاموش کردن آتش فتنه بودند، متهم شده‌اند. گویی از یاد برده‌اند معرکه‌گیری‌هایی را که از اصلیترین مدعیات اهل فتنه برای فتنه‌انگیزی بود. آن زمان هم بر‌‌ همان سبیل غلط طی طریق کردند و هر آنچه که منحرفان برای شعله‌ور کردن فتنه اندیشیده بودند، تأیید کردند. امروز جرم اصولگرایان مستقل هشدار به روش غلط دیکته شده از سوی منحرفان است. کسانی که از روز اول فتنه در مقابل اهل فتنه ایستادند و بر «آرامش» و «نفی حرکت بر ضد قانون» تأکید کردند، امروز مته‌مند. اما آنهایی که با نام بردن از افراد در مناظره‌ها که به قول لیدر جریان انحرافی نعوذبالله حکم امام زمان (عج) بوده است، لابد «بصیر» بوده‌اند! کسانی که از دهه ۷۰ مرزبندی قاطع با آقای هاشمی داشته‌اند و در روزهایی که برخی از اعضای فعلی جبهه پایداری زبان تملق از هاشمی می‌گشودند، به خاطر نقد ایشان هزینه می‌دادند، «ساکت فتنه» به شمار می‌آیند. اما «کاسبی سیاسی» با نقد هاشمی عین بصیرت شمرده می‌شود! اصولگرایان مستقل نه امروز و دیروز بلکه از سال‌های دهه ۷۰ به رویکرد ناصواب آقای هاشمی در برخی امور معترض و منتقد بودند،‌‌ همان روزهایی که «برخی» در دولت فعلی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور آقای هاشمی بودند یا استاندار وی. از‌‌ همان روز‌ها تا امروز اصولگرایان مستقل نه مشی سیاسی آقای هاشمی را تأیید کرده‌اند نه برنامه اقتصادی او را و نه نگاه فرهنگی ایشان را. اما با این نقادی «معرکه» نگرفته‌اند و با آن «کاسبی» نکرده‌اند. همین امروز هم با صدای رسا اعلام می‌کنند که «نظر» و «روش» آقای هاشمی در سال‌های پس از جنگ لطمات بسیاری را به گفتمان انقلاب اسلامی و حرکت اجرایی کشور وارد کرده است و ایشان یکی از اصلی ترین موانع شکل‌گیری حرکت پویای مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه نظری و عملی اداره کشور بوده‌اند.3- آزمون...امروز اما در آستانه فصل مهمی از حیات سیاسی اصولگرایان، برادران دینی ما باز ساز مخالف کوک کرده‌اند. اکنون در شرایطی به سر می‌بریم که خصم از یمین و یسار آهنگ ضربه زدن به انقلاب اسلامی را دارد و می‌کوشد پس از آنکه از «فتنه» طرفی نبسته وارد عرصه‌های دیگری شود و از این طریق از انقلابیون انتقام بکشد. حال در چنین شرلیطی آیا رواست که براداران دینی ما ندای دعوت بزرگی چون آیت الله مهدوی کنی را لبیک نگویند و طریق مفارقت در پیش گیرند؟ اینان که خود را در «بصیرت» یگانه دهر می‌دانند چگونه است که در چنین اوضاعی که «وحدت» نیاز ضروری است ساز جدایی کوک کرده‌اند؟

"جبهه پایداری غیر قانونی است"

سایت شفاف چون وابسته به شهر دار تهران قالیباف می باشد که رقیب پاسدار گماشته احمدی نژاد است . همچنین چون از آخوند مهدوی کنی رئیس سیرک مجمع خبر گان رهبری وگروه 7+8حمایت می کند و مخالف جبهه ی پایداری می باشد که برای رد گم کردن ادعای تاکتیکی مدعی انتقاد از جریان انحرافی درون دولت می کند . بهر حال بر اساس این دیدگاه و باور قلم زنی و مقالاتی در این سایت بازتاب داده می شود که سمت و سویش در این مسیر می باشد . برای همین این گزارش هم مکمل گزارش قبلی می باشد.

بیادی جبهه پایداری را جبهه ای غیر قانونی خواند که ادامه رایحه خوش خدمت هستند، اما در عین حال تاکید کرد: در رایحه خوش خدمت افراد خوشفکر و سالمی هم بودند که در این جبهه حضور ندارند زندگی: دبیر کل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی جبهه پایداری را گروهی غیر قانونی خواند که ادامه سکوت آن ها نسبت به جریان انحرافی، آن ها را نیز به انحراف از نوع افراطی کشانده است.حسن بیادی ضمن ابراز نگرانی از ادامه سکوت اعضای جبهه پایداری نسبت به جریان انحرافی، ابراز داشت: اگر این سکوت ادامه پیدا کند، آن ها نیز منحرف هستند، بنابر این باید مراقبت شود تا آدم های منحرف وارد جرگه وحدت نشوند.دبیر کل جمعیت آبادگران جوان تصریح کرد: اگر این مراقبت از طریق دلسوزان انقلاب و بزرگان صورت نگیرد، با توجه به مواضعی که این گروه غیر قانونی اتخاذ کرده است، به زودی آن ها به یک فرقه انحرافی جدید از نوع افراطی مبدل خواهد شد. تمامیت خواهی جبهه پایداری به منظور حذف دلسوزان انقلاب.به گفته بیادی مواضعی اعضای جبهه پایداری پیش از این اعلام کرده و تکذیب هم نکرده بودند نشان دهنده تمامیت خواهی آن ها به منظور حذف دلسوزان انقلاب از صحنه سیاست است.سخنگوی جبهه ایستادگی ایران اسلامی خاطر نشان ساخت: هنوز هم اعضای جبهه پایداری سیاست دوران قبلی خود را پیگیری می کنند، همانطور که بسیاری از نخبگان و بزرگان انقلاب را با زدن تهمت و روش های غیر اخلاقی حذف کرده اند و به دنبال حذف بقیه افراد دلسوز دیگر نیز هستند که این تمامیت خواهی به ضرر انقلاب و نظام است. جبهه پایداری ادامه رایحه خوش خدمت است.بیادی جبهه پایداری را جبهه ای غیر قانونی خواند که ادامه رایحه خوش خدمت هستند، اما در عین حال تاکید کرد: در رایحه خوش خدمت افراد خوشفکر و سالمی هم بودند که در این جبهه حضور ندارند.دبیر کل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی با بیان اینکه «همه احزاب باید سیاست اثباتی داشته باشند و نه سلبی»، ابراز داشت: احزاب، گروه ها و افرادی که سلبی برخورد می کنند، کسانی هستند که تمامیت خواه بوده و جریانات افراطی گری آن ها همیشه به کشور ضربه زده است؛ این افراد توانمندی هایی که چهره های لایق و شایسته می توانستند انجام دهند را با سیاست سلبی خودشان حذف کرده و مردم را نیز از این خدمات محروم کرده اند. جامعتین باید جلوی افراطی گری های جبهه پایداری را بگیرد.وی در پایان با تاکید بر ضرورت جلوگیری از افراطی گری های جبهه پایداری توسط بزرگان اصولگرا، ابراز داشت: جامعتین باید با محوریت آیت الله مهدوی کنی نه به علاوه افراد دیگر، می توند جلوی افراطی گری اعضای جبهه پایداری را گرفته و در این زمینه موثر و موفق باشند، چرا کسانی که باید برای وحدت تصمیم گیری کنند، جامعتین هستند و آن ها در طول انقلاب ثابت کرده اند که بدون حب و بغض، برای انقلاب و اعتلای نظام زحمت کشیده و هنوز هم برای مردم جایگاه رفیع و بلندی دارند.