روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 20 مهر ماه سال 90

نقد وبررسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " قصه پرغصه گراني "

"سرمقاله نویس اعتراف كرده است که شرایط کنونی دستآورد افراد یا در اصل رژیم ضد بشری و قرون وسطایی است كه مسئولانش از اداره صحيح كشور عاجزند. ولی شهامت اعتراف به بین عدم كارائي وو اگذاری ، مسئوليت‌ها را به افراد توانمند در یک نظام دمکراتیک و سکولار را ندارند"

خوب وقتی که وضعیت تورم و گرانی آنچنان بحرانی و مهار ناپذیر شده است که سرمقاله نویس با حفط خط قرمز سانسور پیرامونش آشکارا اعتراف کرده است که در مورد گرانی جز گفتن ونوشتن و فغان بر پا کردن که تبدیل به وقصه ی غصه ی ملال آوری شده است. کا ری نمی توان کرد . برای این که موکول به پدیده ی تلخ و دشوار گرانی و تکراری شده است . بنابراین بهتر از این نمی شود چنن شفاف زیرآب ادعاهای پوشالی و دروغین ستاد مباره با گرانی مسئولان و تثبیت قیمت ها را زد . البته شرایط کنونی مقصر و عاملش فقط دولت مردان کنونی نیستند . برای اینکه ادامه ی همان سیاست اقتصاد شتر گاو پلنگی است که مشخص نیست تابع چه مکتب اقتصادی می باشد؟ از سوی مکمل سیاست تعدیل اقتصادی و تز نه گرانی که مشکل ارزانی دوران سر دار سازندگی رفسنجانی می باشد که به مدعیان اصلاح طلبان منتقل شد.سپس از اینان به پاسدار گماشته احمدی نژاد به ارث رسید که موجب شده است سر مقاله نویس شرایط کنونی را چنین تفسیر و ترسیم نماید :

"گفتن و نوشتن و فغان از گراني ديگر ملال آور شده است به همان اندازه كه خود اين پديده تلخ و دشوار است؛ اما چه مي‌شود كرد غير از همين گفتن‌ها و نوشتن‌ها؟ گرچه تنها چيزي كه در هر بار تكرار اين قصه پرغصه تغيير مي‌كند، قيمت‌هايي هستند كه ديگر اين اواخر روزانه بالا مي‌روند و گاه ساعتي! ولي ريشه‌ها و علت‌ها همان‌هايي هستند كه هميشه بوده‌اند و اتفاقاً چاره و علاج هم هماني است كه كارشناسان و ناظران و دلسوزان بارها و بارها گفته‌اند اما دريغ از گوش شنوا. داستان گراني‌هاي چند ماه گذشته به نظر مي‌رسد اكنون سمت و سوي ديگري پيدا كرده است و اگر تا پيش از اين در برابر انتقاد افكار عمومي و رسانه‌ها از افزايش قيمت‌ها، مسئولان امر از راه حل‌هاي كوتاه مدت و برنامه ريزي‌هاي ضربتي براي مهار موج گراني سخن مي‌گفتند چند سالي است كه اساساً اين انتقادات پاسخي از جنس انكار دريافت مي‌كنند و اگر در معدود مواردي هم گراني از بيخ و بن انكار نمي‌شود، علت العلل آن احاله به غيب و دستهاي پشت پرده و دسيسه‌هاي دانه درشت‌ها مي‌شود و آدرسي مي‌يابد از جنس ناكجاآباد جغرافياي تاريخ! "

البته وقتی واردات جای صادرات و تولیدات داخلی را گرفته است . که موجب رشد فعالیت اقتصاد انگلی و واسطه گری شده است که از سوی دیگر موجب سرعت گردش پول حول و حوش این نوع اقتصاد انگلی مصرفی وارداتی و افزایش قیمت و گرانی شده است . به ویژه این که موجب رشد حجم نقدینگی در بازار و افزایش نرخ لجام گسیخته ی تورم و گرانی وارزش سیستماتیک ریال واحد پول کشور شده است . مشخص است که کاهش ارزش ریال یعنی افزایش گرانی قیمت کالا ها می باشد . بنا براین با این شرایط مشخص است که وضعیت اسفبار کار مندان دولت و کار گران که حقوق و دستمزد ثابت دارند چگونه است و چطوری هرروز قدرت خرید شان کاهش می یابد و در وضعیت طاقت فرسایی قرار می گیرند . یعنی درست خلاف شرایط آنانی که بقول پاسدار گماشته احمدی نژاد با یک تلفن میلیارد ها تومان را جا به جا می کنند. بهر حال سرمقاله نویس در ادامه بیان قصه غصه ی ملال آور و تکراری گرانی در مان نا پذیر با ادعا های تکذیب کننده ی دولت مردان اینگونه به بررسی نگران کننده ی خود ادامه داده است :

"در اين ميان، مردمي مي‌مانند مبهوت و مستأصل كه با افزايش هفته به هفته قيمت‌ها چه كنند؟ عده‌اي كه در ابتداي توزيع يارانه‌هاي نقدي دل به اين 45 هزار تومان خوش كرده بودند امروز با گوشت و پوست و استخوانشان معناي انذارهاي كارشناساني را درك مي‌كنند كه قدرت خريد اين مبلغ ناچيز را رو به افول پيش‌بيني مي‌كردند و هشدار مي‌دادند كه در آينده‌اي نه چندان دور اين 45 هزار تومان به مبلغي بسيار كمتر كاهش مي‌يابد البته نه در ظاهر بلكه از لحاظ قدرت خريد. حال امروز همان موعد است چرا كه با انتشار آمارهاي رسمي از تورم كه اين شاخص را براي نيمه نخست سال حدود 3/18 درصد اعلام كرده اند، به راحتي مي‌توان محاسبه كرد كه قدرت خريد 45 هزار تومان يارانه نقدي در شهريور سال 90 نسبت به شهريور سال 89 حدود 18 درصد كمتر شده است. به عبارت ديگر با 45 هزار تومان 18 درصد كمتر از سال قبل مي‌توان خريد كرد. اين محاسبه سرانگشتي بدون در نظر گرفتن برخي اخبار نيمه رسمي است كه تورم شهريور ماه امسال را نسبت به مرداد ماه همين سال بالغ بر 28 درصد محاسبه و اعلام مي‌كنند. ، بار اصلي اين تورم نيز بر دوش كالاها و خدمات پرمصرف جامعه مانند پوشاك، لوازم التحرير، مواد خوراكي و... است؛ مواردي كه به تنهايي سهمي حدود 30 درصدي در محاسبه شاخص تورم دارندعليرغم همه‌ي اين گلايه‌ها و انتقادات، بايد به فكر چاره بود. تكرار اين مكررات بي‌ترديد سودي براي دولت و ملت ندارد چرا كه هردو به عمق مشكلات واقفند. اقدام ديگري كه بايد صورت گيرد، پرهيز مسئولان از انكار مشكلات اقتصادي و فرافكني است چرا كه اين قبيل رفتارها افكار عمومي را دچار يأس و سرخوردگي و طبيعتاً سرمايه‌هاي اجتماعي را دچار خزان مي‌كند. گوش مردم از اين قبيل مطالب پر است و تكرار چنين سخناني فقط مي‌تواند توليد بي‌اعتمادي كند."

در خاتمه اینکه برای حاکمانی که 33 سال است با سیاست سنگ بستن و سگ رها کردن مخالفان و منتقدان و رقبا را از صحنه حذف کرده اند و با طرح و توطئه ی ضد انقلاب فرهنگی یورش به دانشگاه های سراسر کشور بردند وبا خاک و خون کشاندش موجب تعطیلی 3 ساله و پاک سازی اساتید و دانشجویان آزادیخواه شدند . همچنین با دستآویز ابزاری کردن دین با پوشش و ترفند ما مکتبی می خواهیم ونه متخصص موجب خانه نشین کردن متخصصان و دلسوزان شدند یا وادار شان کردند تا که کشور ترک را کنند که ادامه ی آن سیاست شوم منتهی به رتبه داری جهانی فرار مغز ها شده است. تا هرچه بیشتر جا برای خود وآقازاده ها و شرکای غارتگر وفرصت طلب شان باز وفراهم شود . همچنین 8 سال بر طبل جنگ افروزی با ترفند نعمت الهی است کوبیدند تا که زیر ساخت های کشور آنگونه نا بود شود که پس از 3 دهه که از جنگ سپری شده است هنوز پالایشگاه های نفت کشور قادر نیستند برابر 660 هزار بشگه نفت که در پالایشگاه آبادان پالایش می شد و مقام اول در خاور میانه داشت را پر و جبران نمایند . همینطور جاده های کشور آنگونه ویران و غیر امن شده است که چندین سال است تبدیل به رتبه ی اول بی رقیب جهانی مرگ و میر شده است . حال داستان 33 سال سیاست چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن و جنگل ها سوزاندند و مراتع کشور را نا بود کرده اند وموجب خشک شدن رود خانه ها و در یاچه ها وتالاب و مرداب کشور شده اند . بعلاوه تراژدی 7 میلیون و 135 هزار دانش آموزان ترک تحصیل کرده و تبدیل به کودکان کار خیانی شده همراه با رشد فاجعه ی پدیده ی تن فروش و اعتیاد و کارتن خوابان خیابانی همراه با فاصله ی عمیق طبقاتی غم و غصه ی نگران کننده ی پایان نا پذیر می باشد که اکنون سر مقاله نویس خطاب به دولتمردان توصیه کرده است که در يك نظام ديني، هيچ سرمايه‌اي بالاتر و كارآمدتر از صداقت نيست یعنی درست آنچه در 33 سال گذشته وارونه ی آن برای حفظ قدرت و ثروت اعمال شده است . برای همین چون صداقت و اعتراف به قصورها و تقصيرها و پذيرش واقعيت ها از سوی حاکمان وجود ندارد که وی رهنمود داده است، نه اینکه هر گز اعتماد مردم جلب شدنی نیست ، بلکه هر روزنه و فرصتی که برای معترضان ناراضی به ویژه نسل جوان شان پیش می آید بلافاصله تبدیل به سر دادن پژواک و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح می شود. چون با تجربه ی 33 ساله ی موجود دیگر اینان خواهان ادامه ی حکومت فاشیست دینی و عوامفریبی و دروغ گویی و غارتگر و خلاصه ادامه ی شرایط موجود نیستند . چونکه خود سرمقاله نویس اعتراف كرده است که شرایط کنونی دستآورد افراد یا در اصل رژیم ضد بشری و قرون وسطایی است كه مسئولانش از اداره صحيح كشور عاجزند. ولی شهامت اعتراف به بین عدم كارائي وو اگذاری ، مسئوليت‌ها را به افراد توانمند در یک نظام دمکراتیک و سکولار را ندارند.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900720/13900720_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 20 مهر ماه سال 90

قصه پرغصه گراني