گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 15 اسفند -88
گفتم: حال معلوم شده که چرا پاسدار سر بازجو
روزی موقع بارکشی دیده بودرخشی کرده بود آرزو
چرا خنگ بوده نتوانسته تا وی دهد ادامه ی تحصیل؟
تامجبور نشود تا زر نزند یا عرعرکند و از این قبیل
گفت: سايت هاي ضد انقلاب طرفدار موسوي بدجوري به اتاق فكر 5 نفره موسوي در لندن اعتراض كرده و نوشته اند اگر مهاجراني و كديور و سروش اهل فكر بودند، براي بدبختي و دربه دري خودشان چاره انديشي مي كردند.
گفتم: ديگ به ديگ ميگه روت سياه! حالا چرا سر يك لقمه نون گدايي كه موساد و سيا جلوي اين حيوونكي ها انداخته به جون هم افتاده و پر و پاچه همديگر را گاز مي گيرند؟!
گفت: يكي از اين سايت ها نوشته است سروش خيلي دلش مي خواست مثل ميرزا ملكم خان انگليسي شود ولي اون كجا و اين كجا؟
گفتم: خب! سروش هم مثل ميرزا ملكم خان انگليسي است. ميرزا ملكم خان نوكر انگليس بود و سروش كاسه ليس آمريكا و انگليس و موساد است.
گفت: سايت مورد اشاره در وطن فروشي و جاسوسي سروش حرفي ندارد، فقط مي گويد آدم بي بته اي است و انگشت كوچيكه ميرزا ملكم خان هم نمي شود.
گفتم: حيوونكي سروش آرزو به دل مونده... الاغي توي راه چشمش به يك اسب افتاد. آهي از دل كشيد و با حسرت گفت؛ اي كاش من هم تحصيلاتم رو ادامه داده بودم.
گفت : سایت حامی موسوی کشیده گلنگدن
شلیک کرده به اتاق فکر 5 نفره ی توی لندن
نمی داند نا خوا نده شدگان به لندن مهمانی
گر فکر داشتند سروش و کدیور و مهاجرانی
جای اینکه با شند در فکر موسوی ، اینان
فکری می کردند به دربدری و بختی خودشان
به جای اینکه بسازند با لقمه نان سیا وموساد
تا فاش کنندلوطی جماران وپاسدار احمدی نژاد
به جای اینکه افشا کنند رژیم جانی سرکوبگر
گیر نمی دادند ، نمی افتاده اند به جان همدیگر؟
گفتم : چرا دیگ به دیگ گفته است رویت سیاه؟
فراموش کرده سربازجوی مبلغ کودتاگر سپاه
چگونه است روزگار تیر وتار لوطی جماران؟
از باد برده تنفر روز افزون مردم از پاسداران
گفت : آخر سروش می خواست تاشود ملکم خان انگلیسی
ولی شده نوکرموساد اسرائیل سیای آمریکافتاده به پیسی
گفتم : معلوم است تا رحیم مشائی، هست عاشق اسرائیل
لوطی و مصباح اند نوکردولت فخیمه انگلیس نمی گیرد تحویل
امثال کدیور و مهاجرانی و حتی مهدی رفسنجانی با سروش
حق ندارند علیه نوکران اصلی دولت فخیمه شوندپر جنب و جوش
سایت شاکی حرفی ندارد در وطن فروشی و جاسوسی
جزاینکه مدعی شده است بدون هیچ روی در وایسی
اگفته سروش نمی شود انگشت کوچکه میرزا مکم خان
چون جانشین وی نشسته در بیت جماران در تهران
گفتم: حال معلوم شده که چرا پاسدار سر بازجو
روزی موقع بارکشی دیده بودرخشی کرده بود آرزو
چرا خنگ بوده نتوانسته تا وی دهد ادامه ی تحصیل؟
تامجبور نشود تا زر نزند یا عرعرکند و از این قبیل