سیستم های سرکوبگر و مستبدهمچون حاکمان ایران چگونه از توزیع و مصرف مواد مخدر بهره می برند؟
خبر گزاری ایلنا این خبر "جرم و اعتیاد در کشور به سن کودکی نزدیک شده است " را بازتاب داد که جای بحث دارد در ادامه به این موضوع اشاره خواهد شد . اما وقایع تاریخی ثابت نموده است که معمولا ً در سیستم های ضد مردمی و مستبد و کودتائی و سرکوبگر ونامشروع، نه مردم نقشی در اداره سرنوشت خود ندارند ، بلکه حق و حقوق شان بطور مستمر پایمال می شود. متأسفانه بدترین نوع و مدل اینگونه حکومت هاکه جایگزین یک انقلاب و مسیر آن منحرف شد و 31 سال است که در ایران حاکم شده است . ویژگی منحصر به فردش این است که مسلح به دین ابزاری شده که با شیادی و عوامفریبی اهدافش را پیگیری کرده است . بویژه اینکه حاکمانش پیوسته برای ادامه بقای ننگین خود از همه شیوه های سرکوبگرانه و دین فروشانه و منحرف کننده ی اذهان عمومی استفاده کرده و می کنند. همچنی از همه امکانات و وسائل ابزار سرکوب و خفقان ورسانه ای تبلیغاتی وسانسور بهره گرفته اند. برای اینکه حاکمان دین فروش وحشت از آگاهی و اعتراض و شورش و قیام مردم واز دست دادن قدرت خود شان دارند. بنابراین 31 سال است که به یکی از مخوف ترین شیوه ها را دستآویز کرده است . یعنی آویزان به سوء استفاده کردن یکی معضلات بزرگ مخرب و خانمان ویران کن اجتماعی شده و بطور گسترده پیرامونش و مانورتبلیغاتی داده اند . یعنی پخش و توزیع وفور مواد مخدر ارزان در جامعه است که هدف به اعتیاد کشانیدن جوانان و نوجوانان ودور کردن شان از مسیر مبارزه بوده است . طوریکه اکنون گفته می شود مصرف مواد مخدر به سنین کودکی رسیده است . البته مصرف مواد مخدر نوعی مسکن مقطعی و خطرناک و کشنده است که برای تحمل شرایط طاقت فرسا و فراموش کردن لحظه ای وضعیت ناهنجار های اجتماعی و معضلات معیشتی و مشکلات اقتصادی تحمیلی است که چاشنی و مکمل آن فشار و سرکوب با تبعیضات و نا برابری و فقر و بیکاری است که این معضل مصرف مواد مخدر گریبانگیر بخشی از محرومان و به خصوص جوانان شده است که از روی ناچاری پناه به مصرف مواد مخدر برده اند و سرز نا کجا آباد در آورده اند زیرا کهعاقبت این پدیده ی شوم آلوده شدگان مصرف مخدر و معتادین ، ویران کردن اساس و بنیان خانواده ها و از هم می پاشانیدن آن و داغان ونابود کردن فرد معتاد است.
البته از این پدیده ی شوم و رایج کردن مصرف مواد مخدر و بسط و تعمیم آن میان جوانان در زمان شاه هم استفاده می شد واین ا رث یا سوغاتی آن نظاماست که به نظام جانشین خود منتقل شد. فراموش نشده که 10 سال پس از کودتای 28 مرداد سال 32 ، چگونه در سال 42 انقلاب به اصطلاح سفید شاه و مردم و تقسیم اراضی در ایران را بدنبال داشت که دارای اهدا ف چند جانبه بود. البته این انقلاب سفید تابع سیاست تحمیلی دمکرات های حاکم آمریکا در زمان کندی بود.سپس روس ها هم ازطریق توده ای ها بعنوان سوسیال دمکرات شدن شاه برایش هورا کشیدند . بهرحال این انقلاب سفید شاه از یک طرف هدف حذف مالکین و خان های مزاحم محلی همچون ناصر خان قشقائی بود که زیاد به دولت مرکزی تمکین نمی کردند.از طرف دیگر جایگزین کردن شرکت های بزرگ کشت و صنعت داخلی و شرکای خارجی مورد نظر بود . همینطور برای تثبیت موقعیت آمریکا به چای پیر استعمار انگلیس هدف دیگر بود که می بایست ایران از بستر گذار از مرحله ی نیمه فئودالی بسوی صنعتی شدن یا صنعت وابسته مونتاژ گام بر می داشت. پس احداث کارخانجات در شهرهای اصفهان وتبریز و اراک و سپس قزوین و... که منطقه های کشاورزی بودند شروع و مرحله ی صنعتی شدن در این مناطق رونق گرفت . البته بهای این حرکت صنعتی شدن کشور منجر به نابودی کشاورزی نوع سنتی خود کفائی روستائی در کشورشد. آنگونه که در دنباله نه موجب تخلیه شدن روستا های زیاد ی در کشور شد و گسیل روستائیان و مهاجرت کردن شان به سوی حاشیه شهر های بزرگ با عنوان خوش نشین ها را در پی داشت . بلکه ازطرف دیگر بمرور واردات گوشت یخ زده قرمز و مرغ با تخمرغ روز و گندم و برنج و.. از خارج رو به افزایش گذاشت . اما مشکل از آنجاشروع شد که ابتدا روستائیان به حساب صاحب زمین شده با وام های دریافتی از بانک های دولتی عازم سفر بسوی شهر ها شد ند و پس از چلو کباب خوردن و رادیو ضبط خریدن عازم مشهد خراسان هم برای زیارت شد ند. ولی در نهایت چون سیستم کشاورزی مکانیزه نبود و روستائیانی که با مشکل کم آبی و کود و... مواجه بودند قادر به ادامه ی کشت و برداشت و دامداری سنتی به سبک گذشته نبودند پس چون توانائی پرداخت قسط وام های بانکی شان را نداشتند ، لذا نه اینکه به جای نان محلی، نان ماشینی با گندم وارداتی مصرف می کردند ، بلکه مجبور بفروش گاو وگوسفندان خود شدند . آنگاه روستائیان بیکار و بدهکار شده چاره ای جز عازم حاشیه ی شهرهای بزرگ شدن بعنوان خوش نشینان یا کارگران فصلی ساختمانی یا روز مزدی کار کردن در کار خانه ها را نداشتند.
همینطور در ادامه ی این انقلاب سفید شاه و تقسیمات ارضی بود که در سال 48 که همزمان با شروع و گسترش مدارس عالی دانشجوئی خصوصی در برخی از شهرهای مراکز استان ها وسایرشهرها بود از سوی حکومت شاه دستور کشت خشخاش آزاد داده شد. در ادامه بهترین زمین های کشت آبی روستاهای کشور بر زیر کشت خشخاش رفت . زیرا در آمدی که نصیب کشاورزان از طریق کشت خشخاش برای تولید تریاک سهمیه بندی کوپنی می شد بیش از آنچه بود که از طریق کشت و بر داشت سایر محصولات و تولیدات کشاورزی همچون کشت گندم وجو و..عاید این زحمت کشان می شد. حال بماند کشاورزان کشت کننده ی خشخاش وتولید کننده ی تریاک خود تبدیل به مصرف کنندگان تریاک و معتاد شدند. ظاهرا ً طرح این بود که تریاک تولید شده از طریق تحویل دادن شیره ی خام از سوی روستائیان به سازمان تعاون وامور روستا ها و سپردن آن به شرکت دخانیات کشور تا که پس از مالش دادن بصورت لول های تریاک در آید . سپس لول های تریاک دولتی به برخی از دارو خانه ها ی کشور تحویل داده می شد تاکه از طریق سهمیه بندی کوپنی تعیین شده به معتادین مصرف کنندگان تریاک سنین بالا داده شود تا به حساب هم مبارزه با قاچاق مواد مخدر شود.هم اینکه بمرور میزان مرفین آن کم و معتادین درمان ومحدود شوند . اما چیزی نگذشت که سریع فروش این سهمیه ها ی تریاک کوپنی دولتی که از سوی معتادین فقیر و کم در آمد به سایر اقشار جامعه انجام می شد تا جائی پیشروی کرد که موجب مصرف جوانان از جمله برخی دانشجویان در محیط دانشگاه ها شد. طوری مصرف آن رایج شد که بمرور قبح عنوان شیره ای بودن ریخته شد که کار برد این اصطلاح " شیره ای " حتی در نزاع و مزاح ها میان افراد نوعی توهین محسوب می شد وپس از آن مصرف تریاک نقل تشریفاتی و تفننی خیلی از محافل بعنوان بخشی از تفنن و سرگرمی هاشد . البته در ادامه برای عده ای از حالت تفننی مصرف آن خارج و حالت عملی و دائمی به خود گرفت و یواش یواش رقیب جدی نوشیدن مشروبات الکی شد . چونکه آن زمان وقتی برخی در کافه ها یا رستوران های مشروب فروشی اگر چنانچه در نوشیدن مشروب برخی افراط می نمود ند و دست به داد و قال و فریاد و عربده کشی می زدند حتی برخی مواقع به در گیری کشانیده می شد ویا با پلیس به زد و خورد می پرداختند و گاهی هم به بد و بیراه گفتن به پلیس و مقامات حکومتی و شخص اول مملکت ختم می شد . اما مصرف تریاک بر عکس مصرف مشروب ، مصرف کننده راصبور و برد بار و تحمل پذیر و مسالمت جو و تر سو و بزدل می کند. زیرا که گفته می شد خاکستر آتش منقل اول بر سر خود مصرف کننده می نشیند و خاکستر نشین اش می کند. البته رندی می گفت که از سوراخ تنگ و کوچک این وافور چه زندگی ها که بر باد نرفت و چه ثروت و مقام و زن و فرزند وتریلی و.... بدرون سوراخ تنگ وافور فرو نرفت و نسوخت و ادامه می داد ما همچون آن بست تریاکی هستیم که برخی آن را می کشند و از سوخته شدن ما نشئه می شوند و در عالم خلسئه فرو می روند . ولی در عوض زندگی و عمر مامی سوزد و تلف می شود. حال بماند که در زمان شاه این اپیدمی آنگونه رواج یافت که تریاک معروف سناتوری تولیدی ماهان کرمان هم مد و رایج شد . حتی بروایتی گفته می شد که شاه هم به خاطر نوع بیماری که داشت بی نصیب از مصرف تریاک نبود . بنابراین رهبر لوطی جماران جاه و مقام وتاج و تخت و بساط منقل و دود را از شاه به ارث برده است. آنگاه در ادامه معجون هروئین هم وارد بازار شد و داستان نقش داشتن اشرف پهلوی در این مورد فراموش نشده است . زیراکه آن موقع یک قاچاقچی معروف بنام داعی قاسم همدانی بود که گفته می شد پس از کشف انبار زیاد محموله های مواد مخدر از خانه ی وی پس از دستگیر کردنش مأموران از وی خواسته بودند تا که بگوید که این محموله های مواد مخدر را چگونه و از کجا بدست آورده است که وی مأموران را تا درب کاخ اشرف پهلوی هدایت کرده بود . نیاز به گفتن نیست که پس از انقلاب خیلی سال است که مسئولیت اشرف پهلوی در این مورد را سپاه پاسداران بر عهده گرفته است . اکنون با این توضیح داده شده ادامه ی تیتر خبربه نقل از خبر خبر گزاری حکومتی ایلنا مورخ 16 فروردین – 89 گزارش آن چنین است :
ایلنا : "جرم و اعتیاد در کشور به سن کودکی نزدیک شده است "عضو هیات مدیره انجمن حمایت از کودکان گفت: متاسفانه آمارهای مربوط به سن اعتیاد جرم، فحشا و ازدواجهای اجباری در کشور نگرانکننده است به طوری که زمان وقوع این آسیبهای اجتماعی در حال نزدیک شدن به سن کودکی افراد است.جاوید سبحانی با اشاره به میزان گسترش آسیبهای اجتماعی مربوط به کودکان و میزان کودکآزاری در کشور تاکید کرد: به طور جدی نمیتوان گفت که در آمارهای مربوط به خشونت علیه کودکان و کودکآزاری بهبودی حاصل شده باشد اما بر اساس شاخصهای موثر در کودکآزاری، روند مثبتی در این شاخصهای کلان مشاهده نمیشود.او افزود: هنوز تغییر مثبتی در شاخصهای کلانی مانند فقر، طلاق، اعتیاد، میزان آسیبهای اجتماعی و ... مشاهده نمیشود و روند رو به افزایش است. به همین میزان غفلت در قبال کودکان بر میزان خشونت بر روی کودکان در حال افزایش بوده و کاهش چشمگیری ندارد.به گفته سبحانی تنها اتفاقی که در مورد مسائل آسیبهای اجتماعی و .... و حتی کودکآزاری پدید آمده این است که این مسائل به عرصه رسانههای رسمی کشیده شده است و صدا و سیما نیز در مورد خشونت علیه کودکان مانور میدهد اما اگر قرار باشد تغییری در شاخصها پدید آید و روند رو به رشدی مشاهده شود باید رسانهها از جمله صدا و سیما به وظایف خود در حوزه پیشگیری از کودکآزاری و آموزش نیز عمل کنند چرا که بهترین و موثرترین رسانه برای آموزش مهارتهای زندگی و آموزش پیشگیری از خشونتها، صدا و سیما است.عضو هیات مدیره انجمن حمایت از کودکان تصریح کرد: اطلاعرسانیهای حاشیهای و آموزشهای پراکنده برای پیشگیری از خشونت علیه کودکان و موارد کودکآزاری بازخورد خوبی ندارد و نباید در زمانهای نامناسب اقدام به فرهنگسازی شود بلکه باید زمانی اقدام به اطلاعرسانی کرد که تاثیر خود را داشته باشد.سبحانی گفت: متاسفانه شیوع بعضی از مسائل آسیبهای اجتماعی در کودکان مانند اعتیاد، ازدواج اجباری و جرم در کشور در حال نزدیک شدن به سن کودکی افراد است و با نزدیک شدن معضل اعتیاد به دوران کودکی افراد، میزان خشونت بر علیه کودکان و کودک آزاری نیز افزایش مییابد
ناگفته نماند که مصرف کنندگان مواد مخدر و معتادین که قربانیان شرایط نا برابر تحمیل شده در جامعه می باشند اکنون مصرف مواد مخدر مثل گذشته منحصر به تریاک وهروئین و حشیش و... نیست بلکه دارای انواع و اقسام فراوان شده است که شیمیائی وبیش کشنده هستند. از سوی دیگر مصرف مواد مخدر رابطه تنگاتنگی با گسترش فحشا یا تن فروشی و فقر و بیکاری و افزایش طلاق و نا هنجاری های اجتماعی و کودک آزاری در جامعه دارد. به خصوص وقتی که رژیم غاصب نامشروع و بی افق و آینده که با موج نارضایتی عمومی رو به رشد مواجه است. پس هم زمان که سیاست سرکوب و خفقان اجتماعی و سانسور خبری و مطبوعاتی برای کنترل فضای انفجاری را بکار می برد . همینطور بموازات آن ابرای در گیر کردن جوانان و اعضای خانواده های شان به مسائل حاشیه ای ، شیوه ی آلوده کردن عمدی جوانان و نو جوانان به مصرف مواد مخدر را در دستور کار قرار داده است که این اقدام ضد مردمی بخشی دیگر از عملکرد و کارنامه ی ننگین حاکمان ایران در 31 ساله گذشته بوده است . البته این سیاست کثیف و ضد انسانی بس خرمندرندانه از چند کانال با اهداف مشخص دنبال شده است. چونکه مترادف سیاست غارتگرانه ی چپاول گری منابع و ذخایر کشور و ربودن و خالی کردن بودجه ی بیت المال همراه با جنایت و خیانت بوده است که از سوی حاکمان و باند های مافیائی شرکای شان در راستای حفظ قدرت و انباشت هر چه بیشتر ثروت با شدت و جدیت تا کنون به پیش برده شده است . البته همچنان با ترفند های شیادانه ی مبارزه با اعتیاد و قاچاقچیان مواد مخدربطور گسترده با بوق و کرنا با طلبکاری کردن ومنت گذاشتن بر سر خانواده های دارای فرد معتاد از سوی نیروی انتظامی اجرا می شود . چونکه اولاً 31 سال است که دستگاه قضائیه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض با کمک نیروی انتظامی مدعی مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان و مصرف کنند کان مواد مخدر و معتادین می باشند که حاصل اقدام و مبارزه مشترک تاکنونی شان تبدیل به رکورد داری جهانی مصرف مواد مخدر و کاهش سنی مصرف کنند گان در ایران شده است . دوما ً از سوی دیگر کم نبوده اند زندانیان سیاسی که بهمین اتهام معتاد و قاچاقچی سرهای شان بر بالای دار کشانیده شد. یا برای فعالین سیاسی و منتقدین و نویسندگان و دگر اندیشان دیگر اینگونه پاپوش و پرونده سازی شده است . سوماً پاسداران از طریق بیشمار اسکله های غیر مجاز خود که در بنادر جنوب کشور در اختیار خود دارند شبانه روز مشغول وارد کردن انواع و اقسام مواد مخدر می باشند آنگونه که آزادانه تا درون سلول های زندان ها ی سراسر کشور مواد مخدر را می برند و توزیع می کنند . همینطور نه توزیع مواد مخدر را تا درون زندان ها می برند ، بلکه توزیع آن تا درون دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجوئی و مدارس راهنمائی در سطح شهر ها و روستاها نیز توسعه داده شده است . برای اینکه حد اقل طبق گزارش چند سال پیش مطبوعات دولتی 2 میلیارد دلار در آمد سالیانه ناشی از فروش و مصرف مواد مخدر فقط در داخل کشور می باشد. چهارماً به بهانه مبارزه با ورود مواد مخدر از افغانستان بد اخل کشور و به حساب مانع شدن از ترانزیت حمل و نقل محموله های قاچاق مواد مخدر از جاده های سیستان و بلوچستان و کرمان به برون مرز ترکیه و از آنجا به اروپا کلی هم امکانات مالی با امتیازات ویژه ی بین المللی دریافت می کنند . در صورتیکه مسیر ورود مواد مخدر از افغانستان به درون خاک ایران و انتقال آن به عراق و ترکیه و اروپا در اختیار و کنترل باند های مافیائی وابسته به پاسدارا ن است که سرنخ اصلی آن مستقر در بیت رهبری هست و از حمایت و پشتیبانی نیروی انتظامی و دستگاه قضائیه بر خور دار می باشند. بالاخره اینکه ادعای مبارزه با آن کردن همچون مبارزه با بد حجابی تبدیل به اهرم چماق و ابزار سرکوب و خفقان و رعب و وحشت در جامعه شده که مکمل سانسور و دار زدن و اعدام ها است . البته که همزاد تن فروشی و افزایش طلاق و از هم پاشیده شدن کانون های خانوادگی و کودک آزاری و بی سر پرست شدن کودکانی شده است که قربانی اعتیاد والدین خود شده اند که پیآمدهای فاجعه بار این عارضه معمولاً بصورت خبر های مخابره شده ی آمار های رو به رشد و گسترش خود کشی ها و قتل ها و کودک آزاری و کشته شدن فرزندان بدست پدران و مادران معتاد یا کشته شدن مادران و پدران معتاد بدست فرزندان شان را در بر داشته است . ناگفته نماند تا این رژیم نامشروع ضدمردمی بر سر کار باشد نه معضل اعتیاد حل نمی شود ، بلکه دامنه ی مصرف آن هرروز بیشتر گسترش می یابد .مگر اینکه ادامه ی مقاومت و مبارزه ی مردم ایران منتهی به تغییرات حکومت دمکراتیک در ایران شود تا این معضل بزرگ اجتماعی هم قابل مهار و کنترل وحل باشد.
هوشنگ – بهداد
19 فروردین ماه سال 1389