دروغ نامه ی کیهان شنبه 29 فروردین ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " جاده از كجا گم شد؟ "

" عملکرد حاکمان ایران در 31 سال گذشته فراموش شده ،ولی دیگران متهم ومحکوم شده اند"

عجیب است که پاسدار مداح قلم بردست خود به کوچه ی علی چپ و جاده ی خاکی زده و کلی گرد وخاک بر پا کرده است و در روز ارتش علیه ی جنگ و جنایت و غارت وناامنی و اضطراب و نگرانی گفته است که جنگ موجب می شود ميل، لذت، شادي، فايده، رضايت، حق، آسايش و آزادي و امنیت و عدالت را سلب كند . وی اینگونه روضه و مرثیه خوانی نموده و گریز به صحرای کربلا زده است تا اینکه بطور در بست فراموش کند که خمینی شیاد گفته بود که جنگ نعمت الهی می باشد و تأئید کرده بود لاکن تا فتنه در عالم است جنگ هم هست. بهر حال به نظر می آید که مداح روضه خوان سفطه گر سوراخ دعا گم کرده است . آنگونه که غرق ردیف کردن واژ گان و مانور دادن تبلیغاتی علیه روشنفکران و فیلسوفان و... شده است .آنچنان که فراموش کرده است که برسر شاخ نشسته و دارد بن می برد . زیرا آنگونه با ادای روشنفکر حوزوی پاسداری در آوردن قاطی کرده و غافل مانده است که توی باغ نیست آنچه که ردیف کرده یا بقول خودش چید مان نموده است نوعی خود زنی یا فرافکنی و وارونه گوئی کردن می باشد . برای اینکه آنچه گفته درست شامل حال شیادان عوامفریب و دین فروشان حاکم قدرت طلب و ثروت پرست بر ایران می باشد که شیادانه در جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق کلید پلاستیکی ساخت تایوان چین را چاشنی وعده های بهشت قلابی به یکبار مصرفان مین پاک کن میادین مین جنگ می کردند تا که بهشت خود و اعضای خانواده های شان در این دنیای مادی را داشته باشند که اکنون قلم بر دست خصلت های اعتیاد مزمن مقام دوستی و انحصاری کردن قدرت و عطش تجمل پرستی و انباشت ثروت و ادعای ام القرای جهان اسلام داشتن و داعیه ی تغییر ساختار و اصلاح و رهبریت جهان داشتن حاکمان ایران را فراموش کرده. در عوض یاد ونامی از رقبای دیگر این چنین کرده است :

" بشر خواست در همين جهان بهشت بسازد، جهنم بر پا كرد. چون به نام علم و تجدد و به رغم ستايش انديشه و عقل، رفتار او معطوف به «غريزه» شد و جماعتي پيدا شدند كه به نام متفكر و فيلسوف و نظريه پرداز، مدام در اين رفتار معطوف به غريزه دميدند و فربه كردند. آنجا كه «تكليف» ملامت و تحقير شد و حق محض- آن هم با تعاريف كج و معوج درباره مصاديق- غلبه داده شد، و آنجا كه زيان به نام سود، رنج به نام لذت و نشاط، محروميت به نام بهره مندي، و ناگواري و تلخي به نام شهوت و ميل و خواسته، جرعه جرعه در كام انسان جاري شد. نه تنها او را كامروا نكرد كه جز غصه و رنج و عذاب و اضطراب بر جاي ننهاد. حيات فردي از اين معجون، به نوعي مسموم شد و حيات اجتماعي و سياسي، به نوعي ديگر و مهيب تر. و صاحب منصبان و سياست پيشگان و سياست ورزان و حزب ها و منتقدان در ركن چهارم (رسانه ها و مطبوعات) چرا بايد بر آرمان هايي چون «قدرت و نفوذ» محدود و پاسخگو و خدمتگزار، وفادار مي ماندند حال آن كه اصالت لذت و سود و سرمايه و آزادي با تعريف ليبرال- اومانيستي، با گوشت و پوست آنان عجين شده بود؟! اين چيدمان قدرت و تعبيه تفكيك قوا و نقد و انتقاد در آن از اساس مختل بود و راه بر خودكامگي نمي بست. از همين ريشه ماترياليستي و اومانيستي بود كه امثال استالين و هيتلر و ترومن (آمر اصلي بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي در تاريخ 6 و 9 آگوست 1945) و بوش و بلر و اوباما و بگين و پرز و شارون و اولمرت و نتانياهو سربرآوردند. فهم غلط و غريزي و شتابزده و بدون بصيرت نوع بشر از فلسفه حيات بود كه در طول تاريخ درندگان و مكاران و غارتگران را بر حيات سياسي آنها حاكم ساخت و خودكامگي و جاه طلبي و اشرافيگري و چپاول و فساد را امر رايج در حوزه سياست و قدرت كرد"

مداح روضه خوان قلم بر دست بدون آنکه بگویداینگونه شوی اجرا کردن و مانور دادن برای چیست و چرا گفته نمی شود که برای چه محمد نوری زاد قلم زن و همکار سابق سر باز جوی حسین شریعتمداری و این دروغ نامه ی کیهان به خاطر نامه ی سر گشاده برای رهبر لوطی جماران نوشتن و به گوشه ی کوچکی از و اقعیات اشاره کردن پس از بازداشت و شکنجه در نهایت به 3 سال زندان با 50 ضربه شلاق متهم شده است؟ ولی وی همچنان مشغول روضه خوانی کردن و گریز به صحرای کربلا زدن می باشد و از شرارت و دام گستری دشمنان قسم خورده دو سده ی اخیرا ملت ایران ازروی بی ادبی و نزاکت و اومانیستی و ماتریالیستی و لیبرالیستی این چنین بلغور کرده و گزارش داده است :

" به گواهي تاريخ دو سده اخير به ويژه دهه هاي معاصر، در عداوت و شرارت و دام گستري دشمنان قسم خورده ملت ايران هيچ ترديدي نيست. آنها نو به نو توطئه مي كنند. اما بخشي از رنجي كه مي بريم، دروني و داخلي است. در منصب بودن يا دور از آن نشستن و منتقد بودن خيلي فرقي نمي كند. سياستمداري و سياست پردازي و نقادي را در اين عرصه تفاوت چنداني نيست. باور كنيم با همه موفقيت ها و تلاش ها، اگر رنجي به ما رسيد يا آرمان هايي همچنان دور از دسترس ماند، از آبشخور بي معرفتي و بي ادبي و عدم مراعات آداب و قواعد حاكم بر هستي بود. هر كس در قول يا فعل، تأسي به قرائت ماترياليستي و اومانيستي و ليبراليستي (اباحي) از هستي كرد، آجري از بنياد سياست ورزي و حيات مدني پاكيزه بيرون كشيد. رويكردها و رفتارهاي غريزي لجام گسيخته از جانب هر نخبه صاحب نفوذ و اثري باشد، چراغ عقل و بصيرت و پرهيز را خاموش مي كند و راه فتنه- غبارآلودگي فضا و به هم آميختگي حق و باطل- را هموار مي سازد"

در خاتمه اینکه مگر فراموش شدنی و کتمان کردنی می باشد کهشرایط کنونی ایران چگونه است و برای چه مدعی قلم بر دست نقد را رها کرده و بدنبال نسیه رفته است تا که اشاره دو سده اخیر بکند ولی اشاره ای به نقش 31 سال گذشته ی حاکمان ایران نکند و آن را را بر جسته نسازد که اینان دست به چگونه اقدامات ضد انسانی زده اند و برای حفظ قدرت و انحصاری کردن و انباشت ثروت و حذف رقیب دست به چگونه ترفند و شیادی و حقه بازی و جنگ افروزی و غارتگری و بحران آفرینی و جنگ افروزی زده اند و چرا با ابزاری کردن دین و دین فروشی بطور سیستماتیک به مردم ایران دروغ گفته اند . آنگونه که در شرایط کنونی که حاکمان 80 % جمعیت کشوررا به زیر خط فقر اقتصادی کشانیده اند و 31 سال است که آفتابه دزد و محرومان و تهی دستان را اعدام کرده و حکم قطع اندام برای شان صادره کرده اند . در صورتیکه خود و آقازاده ها و اعضای خانواده و فامیل و آشنایان شان در ناز و نعمت بسر می برند . ولی با زهم عوافریبانه مدعی می شوند که ایران قدرت بر تر جهان است وپیشنهاد افزایش جمعیت کشورمی دهند و خود را عاری از گونه عیب و ایراد و اشکال می دانند آنهم در شرایطی که فریاد مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه گفتن معترضان و منتقدان و ناراضیان ایرانی عالم گیرشده است . ولی حاکمان کودتاگرخیره سرو خود خواه و وارونه گوی با مداحان و روضه و مرثیه خوانان در خدمت شان همچون قلم بر دست یادداشت روز نویس رهبران جهان را آلوده به فساد و متهم تجمل پرستی و .... می کنند .

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/890129/2.htm#other200