"آخوند مصباح‌يزدي، بي‌بصيرت‌ها هرچند عنواني داشته باشند با سخنان خود آب به آسياب دشمن مي‌ريزند"

همینقدر که خبر گزاری دروغ پرداز پاسداران فارس بلکند گوی تبلیغاتی آخوند متحجر دزد انگلیسی مصباح یزدی شده است به اندازه ی کافی ماهیت آخوند را فاش می سازد که کیست؟ البته این آخوند بسیار فرصت طلب و موقعیت شناس که همچون گل آفتاب گردان که در مسیر تابش آفتاب چرخش دارد حرکت و موضع گیری می کند بدون آنکه کوچکترین سخنی از وضعیت سخت و طاقت فرسای زندگی مردم به جان بگوید که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند . در عوض از دولت نامشروع کودتائی و تحمیلی پاسدار گماشته مرشدش احمدی نژاد حمایت می کند که بودجه گردن کلفت در اختیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی خمینی شیاد می گذارد که زیر نظر وی کنترل و اداره می شود . همینطور از رهبر لوطی جماران دفاع می کند و انتقاد سخت به منتقدان وی می کند . آری آخوندی بسیار هفت خط و پالان سائیده و فرصت و جاه طلب و ثروت پرست می باشد . البته اخیرا ً درسایت های اینترنتی تصویر وی در لباس شخصی بازتاب داده شده است که مربوط به مطبوعات دوران قدرت مدعیان اصلاح طلب است که آن زمان چاشنی توضیحی آن گفته شده بود پس از اینکه سفر لندن دولت فخیمه انگلیس می کند. از آنجا به کا نادا و سپس آمریکا می رود تا با لباس شخصی از نزدیک شاهد رژه ی بزرگ همجنس بازان در آمریکا باشد تا که با تجربه ی عملی بتواند فتوای مرگ در پیش خطبه های نماز جمعه ی تهران برای هم جنس بازان صادر نماید . البته از کانادا به لندن بر می گرد و از آنجا با یک بنز آلمانی خریداری شده به سوی ایران باز می گردد . ولی چون خود روی بنز وارد شده با کشتی شخصی بود از گمرگ دادن معاف می شود . اما از فروش بنز در بازار آزاد مبلغ 100 میلیون تومان سود باد آورده نصیبش می شود تا بر مبالغ هنگفتی کلان ثروت باد آورده های دیگر خود و آقازاده هایش بی افزاید که از اختلاف قیمت ارز دولتی حواله های دریافتی دولتی شکر وارداتی با نرخ فروش شکر در بازار آزادعاید شان می شود . نا گفته نماند که همین واردات بی رویه ی شکر از سوی آقازاده های مصباح یزدی و حائری و مکارم شیرازی و امثالهم بوده است که موجب ورشکست شدن صنعت کشت نیشکر هفت تپه خوز ستان با بیکار شدن کار گران زیاد این کار خانه شده است .

بلی از طریق تجربی پول های هنگفت یکشبه و باد آورده بوده است که وی اکنون می تواند از فتنه گران مادی سخن بگوید و پیرامون شان نظر ارشادی بدهد و تصمیم گیری نماید چون اینان ارشاد شدنی نیستند باید فتوای حذفی برای شان صادر شود .

البته ین آخوند هفت خط و مشکوک که در زمان شاه اهل تقیه بود و اوایل انقلاب هم در کنار آذری قمی جزو مخالفان جدی خمینی شیاد بود . ولی بدلیل کودتای سیاست چراغ خاموش و خزنده ی 3 تیر 84 و کودتای علنی 22 خرداد 88 که از سوی پاسداران انجام شد جای پای قدرتش افزایش یافته و موقعیتش بیش از گذشته ارتقاء یافته و حفظ شده است طوریکه تبدیل به مرشد پاسدار گماشته احمدی نژاد وپاسداران کودتا گر شده است . قابل ذکر است که وی کینه و دشمنی خاصی با رفسنجانی مکار دارد . زیرا که جنگ قدرت و ثروت میان شان وجود دارد. لذا با حمایت پاسداران کودتاگر و پاسدار گماشته احمدی نژاد بطور پیگیرانه تلاش می کند تا هر طوری شده رفسنجانی را حذف و جایش را در خبرگان ارتجاع بگیرد .سپس با پس زدن رهبر لوطی جماران بطور عریان نفی جمهوریت را علنی نمایند و ولایت اسلامی طالبانی را اعلام کند . برای همین است که برای پیگیری اهداف خود دینرا ابزار ووسیله ی تبلیغاتی وجنگ روانی خود ساخه است و آن را تبدیل به اهرم چماق و شمشیر داموکلس کرده وپس سر رقبای خود نهاده است و این سیاست را بسیار زیراکانه زیر چتر تاکتیکی حمایت از ولایت فقیه پیش برده و مکمل سیاست دشمنی کردن با سران فتنه یا رقبای مغلوب شده نموده است. اما از طرف دیگر مطرح کردن بصیرت از سوی وی اصطلاحی است که رهبر لوطی جماران در مورد خواص دو پهلو گوی بکار برد که بیشتر منظورش رفسنجانی بود. سپس شاهد بودیم که چگونه از سوی اراذل و اوباش در تظاهرات نمایشی حکومتی 22 بهمن که خاتمی و موسوی و کروبی را با فریاد و تهاجم مرگ بر منافق از صحنه ی تظاهرات مجبور به ترک صحنه نمودند و در ادامه ی فراری دادن اینان خطاب به رفسنجانی فریاد و هوار می زدند بصیرت بصیرت. همینطور کیست که نداند ارگان های سرکوبگر بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و لباس شخصی های دژخیم که مصداق عینی اراذل اوباش یا مزدوران حقوق بگیران حکومتی می باشند که اکنون آخوند مصباح یزدی این عنوان را بطور وارونه به هواداران رقیب مغلوب نسبت داده و گفته است که مزدوران مزد بگیر هستند و فتوا داده اگر چنانچه اینان آماتور و ارشاد شدنی باشند که هیچ ولی اگر حرفه ای باشند دیگر دعوت و نصیحت برای ارشاد کردن شان اثر فایده ای ندارد و باید همچون سران فتنه محاکمه و مجازات شوند. چون اینان هم همچون فتنه گران خطرناک می باشند. بهر حال اکنون دیگر جای شبهه ای باقی نمانده است که می بایست برای خلع سلاح کردن اینان و از قدرت دجالی و رمالی و شیادی و دین فروشی پائین کشیدن شان هرچه بیشتر بر تغییرات دمکراتیک در ایران و جدائی دین از حکومت پای فشرد و مبارزه نمود.

هوشنگ – بهداد

3 اردیبهشت ماه سال 1389