گفت و شنود دروغ نامه کیهان 5 اردیبهشت - 89

شانس! (گفت و شنود)

گفت چون چاه ته نداشت آوردم شانس

گرنه رفته بودم، با از دست دادن بالانس

البته گفت تازه شد م مثل رهبر لوطی رهبر

دانم خود درمان کنم با منقل و دود دراین سنگر

گفت: خبرهاي موثق حاكي از آن است كه يكي از سران فتنه قصد دارد اعلام توبه كند.
گفتم: خب! پس چرا توبه خود را اعلام نمي كند؟
گفت: يكي ديگر از سران فتنه به او گفته است اگر هم دستهايت را بالا ببري و توبه كني، باز هم به خاطر اقداماتي كه عليه نظام انجام داده اي محاكمه خواهي شد.
گفتم: حرف حساب زده! ديگه چي؟!
گفت: به او گفته اند عجله نكن! شايد تحريم هاي آمريكا نظام را با مشكل روبرو كند!
گفتم: اولا كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند، ثانيا در صورت تحريم باز هم مردم به خاطر همكاري آشكار سران فتنه با آمريكا و اسرائيل، آنها را در تحريم مقصر و مستحق مجازات مي دانند.
گفت: اتفاقا او هم همين جواب را داده ولي به او گفته اند توبه كردن تو اوضاع همه را خيلي بدتر از اين كه هست مي كند!
گفتم: مگر براي سران فتنه شرايط بدتر از اين هم قابل تصور است. يارو افتاده بود توي چاه و سر و دست و پايش شكسته و ضربه مغزي شده بود پرسيدند حالت چطوره؟ گفت شانس آوردم كه اين چاه ته نداشت!! به او گفتند ؛ مرد حسابي ! اگر ته نداشت كه به اين حال و روز نمي افتادي؟!

گفت: سربازجوی عملی و چل و خل

باز بر آب داده یک بی لام دسته گل

این سرطانی در حال مرگ شده شل

از توبه کردن یکی از رقباکرده نقل قول

گفتم : مخاطب مورد نظر این سربازجوی کیست؟

هدف از به رخ کشیدن تواب سازی کردنش چیست؟

گفت : این سربا زجوشکنجه گر منفور بد نام

نگفته کیست رقیب، از وی نداده نشان و نام

اما گفته حتی اگز توبه کند دست ها را ببرد بالا

باز محاکم می شود به خاطر فاش کرد هبرملا

چون فاش ساخت چگونه رهبر لوطی جماران

تبدیل شده به بلند گوی تبلیغاتی پاسداران؟

گفتم : در این جنگ ادامه دار قدرت جدل و کنش

چگونه بوده است نظر سایر رقبا یا داددند واکنش؟

گفت : توصیه کردند بوبه کردن تو کار بقیه را می کند بد تر

صبر کن شاید تهدید به تهاجم آمریکا کار را روبراه کند و بهتر

چون قرار است در کنگره تصویب شود مصوبات تحریم

صادرات نفت و فروش بنزین تاپاسداران بارهبر کنند تعظیم

دست بر دارند از سیاست لابی گری در پشت درب بسته ای

وارونه قول ندهند تا با وقت کشی پیش برند اهداف هسته ای

از موضع فرار به جلو با لمپنی بازجوئی چرند وپرند و اینگونه لغت

از خمینی شیاد نقل کرده ، گفته آمریکا نمی تواند بکند هیچ غلط

البته با ضرب سیلی صورت خودسرخ کرده است این سر بازجو

چون دین ابزاری شده ، ملت چانی کرده برای شان شده سخنگو

گفتم : مگرملت توی دانشگاه هاو خیابان ها نمی زند فریاد؟

مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای نمی گوید با پاسدار احمدی نژاد

حال چگونه این سربازجوی وارونه گوی نا بلو شده ی بی آبرو؟

نماینده و سخنگوی ملت شده است، این معتاد مفنگی پررو

گفت : این مترسک و جارچی سپاه

می ماند شبیه آن خان فتاده در چاه

سر و مغز داغان بادست و پا شکسته

دست بر کمر زده باکوفتگی و خسته

از بالای چاه یکی از وی کرد سئوال

چگونه است روز گارت و حال و احوال؟

گفت چون چاه ته نداشت آوردم شانس

گرنه رفته بودم، با از دست دادن بالانس

البته گفت تازه شد م مثل رهبر لوطی رهبر

دانم خود درمان کنم با منقل و دود دراین سنگر