گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 6 اردیبهشت ماه سال 1389

نقد و بررسی "(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آرايش رزم در محفل بزم ! "

" چوب که بر داری گربه دزده پا بفرار می گذارد"

چگونه می توان باور داشت به تابلوی ترسیم شده ای که از ابتدا ساختگی می باشد . زیرا که سئوال است که کدام افراد نزدیک به اردوگاه فتنه یا رقیب مغلوب است که احساس دینی و ملی دارد و بیش از آن احساس غلیظ پای بندی به مخفی ماندن نامش دارد که فرد است ونه بر خی که اعتماد به عنصر بد نامی همچون پاسدار سربازجو حسین سربازجو شکنجه گر دارد و اطلاعات موثق خودش پیرامون اردوگاه ی رقیب مغلوب را در اختیار وی گذاشته است؟ مگر وی دشمن عریان ملت نمی باشد که اکنون از واژه ی ملی استفاده ی ابزاری تبلیغاتی کرده است؟ مگر نماینده ی ویژه ی لوطی جماران نمی باشد؟ مگر سخنگوی رسمی ولی اعلام ناشده ی پاسداران کودتا گرا نیست؟ مگر دروغ نامه ی کیهان را ارگان تبلیغاتی پاسداران کودتا نکرده است؟ آخر چگونه تحلیل یادداشت روزی می تواند واقعیت داشته باشد که از همان ابتدا بر اساس سناریو وپرونده سازی کردن علیه ی رقیب مغلوب شروع شده و برایش اینگونه تابلو ترسیم کرده است :

"ترسيم اين تابلو، از آن روي اهميت دارد كه اين روزها سران فتنه و رسانه هاي بيروني حامي فتنه نعل وارونه مي زنند و بعيد نيست برخي از ساده انديشان نيز «ردپا» را ديگرگونه تلقي كنند!"

سربازجو حسین شریعتمداری در ادامه ی باز گوئی سناریوی نقل قول کردن دروغین به بازگوئی طنز ستون گفت و شنود چند بار تکرار شده پرداخته و آن را چانی کسب اطلاع از نفرات ادعائی کذائی اردوگاه رقیب مغلوب کرده که تشریح آن چنین است :

" استاد دانشكده پزشكي در آزمون باليني دانشجويان پزشكي از دانشجويي پرسيد؛ فرض كنيد بيمار شما به عمل جراحي نياز دارد و بايد او را با استفاده از داروي هوش بري كلروفرم بيهوش كنيد، چه ميزان از اين دارو براي هوش بري او به كار مي بريد؟ و چگونه؟ دانشجو در پاسخ گفت؛ ابتدا 4 قاشق غذاخوري از محلول كلروفرم به او مي خورانيم و بعد... استاد ابرو درهم كشيد و دانشجو با نگاه به چهره استاد متوجه شد كه جواب به خلاف داده و در خلاف گويي به گزاف هم رفته است، با عجله گفت؛ استاد! اجازه بدهيد كمي فكر كنم و استاد شانه بالا انداخت و گفت؛ بايد پيش از اين فكر مي كردي، متاسفانه بيمار شما با همان تجويز اوليه، فوت كرده و جان به جان آفرين داده است!"

سئوال است مگر به جز مرده خوران حرفه ای و پامنبریان گریز به صحرای کربلا زن کس دیگری می تواند بر سر گوری دست به شیون وزاری وخود زنی کردن بزند که در آن مرده ای وجود نداشته باشد که اکنون اینکار را سربازجو حسین شریعتمداری پیرامون مرده های سیاسی بقول خودش کرده و چنین دست به معرکه گیری زده است :

"پروژه فتنه در اولين فاز حركت آن كه تجويز مثلث بيروني آمريكا، انگليس و اسرائيل بود، مرده است و از آنجا كه سران فتنه هويت خويش را آشكارا و بي پرده- و در توهم پيروزي- به مثلث ياد شده گره زده بودند، اكنون باور كرده اند با مرگ فتنه، آنها نيز مرده اند و يا اگر نمرده باشند، دستكم اين كه دچار مرگ مغزي شده اند و زندگي نباتي دارند! مديريت بيروني فتنه هم درباره سران فتنه دقيقاً به همين باور رسيده است. در مصر باستان، غلامان و كنيزان فرعون را همراه با جسد او دفن مي كردند و براين باور بودند كه زندگي چاكران فرعون فقط در كنار او قابل تعريف است و پس از مرگ فرعون، آنها نيز مرده اند و بايد در جوار او به خاك سپرده شوند"

پیش مقدمه سازی سرباز جو حسین شریعتمداری که همراه با شیوه ی بازجوئی و مرده خواری کردن است که نوعی تلاش مذبوحانه در ارتباط با ماستمالی کردن بازتاب دادن خبر بیماری لاعلاج سرطان کروبی است که از سوی سایت های خبری وابسته به دولت نا مشروع دهم دامن زده باشد که در ادامه افشاگری حسین کروبی را در پی داشت که گفت می خواهند پدرم را از طریق دارو آلوده به بیماری نا بود کنند و اخطار کرد هر خطری که جان پدرش را تهدید کند مقامات حکومتی مسئول و مقصر می باشد . از سوی دیگر فاطمه کروبی همسر کروبی نیز در ادامه ی افشا گری حسین کروبی گفته است تعداد 15 مسلح اراذل و اوباشان که وابسته به جمعیت ایثار گران حامی دولت بودند که خود را دانشجو جازدند ودر جلوی درب خانه ی ایشان تجمع کرده و با فریاد زدن مرگ بر منافق آمریکائی شروع به پرتاب کردن مواد رنگی بسوی پنجره های ساختمان مکان مسکونی کروبی کردند و دست به شعار نویسی بر درب و دیوار مکان مسکونی کروبی کردند . و هشدار داده است که اگر چنانچه در آینده هر نوع بیماری برای کروبی پیش آید نتیجه ی پرتاب گاز فلفل اشک آور در تظاهرات 22 بهمن و پرتاک مواد رنگین از سوی اراذل و اوباش به پنجره خانه کروبی می باشد . اکنون بر اساس چوب که بر داری گربه دزده پا بفرار می گذارد سر باز جو حسین شریعتمداری سراسیمه وارد میدان شده است و اینگونه سناریو ساختگی علیه افشا گری اعضای خانواده ی کروبی ساخته و آن را دنبال و تشریح نموده است :

. بعد از حضور عده اي در مقابل منزل آقاي كروبي و اعتراض به اظهارات دشمن پسند وي كه ظاهراً با پاشيدن رنگ به در و ديوار محل سكونت او نيز همراه بود، آقاي موسوي در حالي كه از شنيدن اين خبر به شدت عصباني شده و كنترل خود را از دست داده بود، خطاب به چند تن از اطرافيان مي گويد؛ «اين يك توطئه از قبل طراحي شده براي خراب كردن من است»! چرا...؟! آقاي موسوي در ادامه مي گويد «اين عده با شعار دادن عليه آقاي كروبي و رنگ پاشيدن به در خانه او قصد داشته اند كه بگويند آقاي كروبي مهم تر از من است(!!) اگر چنين قصدي نداشتند، چرا عليه من شعار ندادند و چرا به در و ديوار خانه من رنگ نپاشيدند»؟!

سربازجو حسین شریعتمداری در دنباله پرونده ی گشوده شده ی کروبی را به پرونده ی رقابتی موسوی با کروبی گره زده است ودر این مورد چنین کیفر خواست اتهامی علیه ی این دو نفر تنظیم نموده است:

"به اظهارنظرهاي آقايان موسوي و كروبي در اين روزها توجه كنيد. ناسزاگويي ها و پرده دري هاي آنان عليه نظام، قبل از آن كه با هدف به قول خودشان «مبارزه در بستر -به اصطلاح- جنبش سبز»! باشد، رقابت با يكديگر براي ابراز وجود است و هر يك از آنها با ناسزاگويي بيشتر عليه نظام اسلامي و ارزش هاي ديني و برجان نشسته مردم تلاش مي كنند حساسيت بيشتري برانگيخته و شعارهاي بيشتري عليه خود كسب كنند! تا از اين طريق بر ديگري فخر بفروشند كه اگر من- همان من كه امام(ره) مي فرمود شيطان است- از تو مهم تر نبودم، شعارها بر ضد من- باز هم همان من- بيشتر از تو نبود! آيا نمي بينيد كه علي رغم بي محلي مردم، هر روز بر غلظت ناسزاها مي افزايند؟! شما را به خدا كسب و كار جديد آقايان را ملاحظه بفرمائيد!"

اما در ادامه سر بازجو حسین شریعتمداری به سراغ خاتمی رفته است و ضمن گشودن پرونده ی وی توضیح داده که چگونه وی ریش و زلف خودش را با آمریکا و انگلیس و اسرائیل گره زده است.؟آنگاه در دنباله از ابراز ندامت کردن وی و از پیوند وهم پیمانی اش با بهائیان و منافقین و سلطنت طلبان و مار کسیست ها گفته است . خلاصه از ائتلاف خاتمی با ضد انقلاب گفته است . همچنین از نا خوشایند بودن توبه و باخت باخت وجا زدن خاتمی از سوی یکی از رهبران مغلوب گفته ودر نهایت نتیجه گیری کرده است که خاتمی اینگونه تسلیم شده و دستان خودش را بالا برده است :

"خاتمي در پي آن است كه دست هاي خود را بالا ببرد، بي آن كه هزينه خيانت خود را بپردازد و مجازات وطن فروشي خويش را تحمل كند! طرفه آن كه مي خواهد «نياز» خود را به عنوان «امتياز» بفروشد.آيا نظام و مردم مي پذيرند؟ معلوم است كه پاسخ منفي است. كسي مانع توبه او نيست، چرا كه توبه مجرمان و خيانت كاران -اگر موفق به توبه شوند- از بار گناه آنان نزد خداي رحيم و رحمان مي كاهد، اما خيانت- مخصوصاً خيانت به اسلام و مردم مسلمان، آنهم در همراهي با بيگانگان- نمي تواند بي مجازات و مكافات باقي بماند، چرا كه كمترين آثار سوء آن، تجري به خيانت از سوي افراد مشابه در حال يا آينده و تلقي كم هزينه بودن توطئه از سوي دشمنان است. خيانت كار بعد از مكافات مي تواند در ميان مردم به زندگي عادي خود ادامه دهد، ولي بديهي است كه مجرمان را پيشنماز نمي كنند و به امور حساس نمي گمارند.اما، دست بالا بردن و تسليم خاتمي- ولو به ظاهر- براي يكي ديگر از دست اندركاران ناخوشايند است، او به خاتمي هشدار مي دهد كه اگر دست هاي خود را بالا ببري، در يك بازي «باخت- باخت» وارد شده اي، چيزي به دست نمي آوري و همه چيزت را هم از دست مي دهي! اين در حالي است كه شخص هشداردهنده، خود مدتي است دست ها را به صورت «نيمه بالا» درآورده است. يكي به نعل مي زند و يكي به ميخ. 5- و بالاخره، سخني هم با برخي از دوستان- فقط شمار اندكي از آنان- در ميان است كه به هوش باشند و خداي نخواسته در زمين دشمن بازي نكنند. فتنه و سران فتنه از نفس افتاده اند و اين روزها در محافل بزمي خود پز رزمي مي دهند و مثلا درباره تجمع اعتراض آميز در فلان روز و فلان محل خبر مي دهند. نه اين كه مردم و مسئولان مربوطه، هوشيار و پي گير نباشند، بلكه سخن آن است كه اين ترفندها فقط براي ابراز وجود است. بايد مراقب شكل هاي ديگري از توطئه بود"

در خاتمه اینکه بی آینده وبی افق بودن رژیم کودتائی پاسداری نامشروع یعنی همین که نیاز نیست تا که گفته شود 31 سال آنگونه زمان طولانی نیست که بفراموشی سپرده شده باشد در مدت عمر ننگین حاکمان تهران همه ی وقایع و شامل مرور زمان شده واز اذهان عمومی پاک شده است . زیرا که هنوز خیلی کسانی هستند که زنده و شاهد می باشند که 22 بهمن سال 57 چه اتفاق افتاد و خمینی شیاد و پیروان وسپش جانشین وی چه گفته و تا کنون چه انجام شده است ؟ بطور مثال گفته شود که شیاد میر حسین موسوی و کروبی و خاتمی در زمان خمینی چکاره بودند وچه رابطه ای با خمینی شیاد داشتند؟ پس از آن دارای چه مناصب و مقام هائی شدند؟ چرا اکنون طوری با اینان بر خورد می شود و اینان متهم و محکوم به انواع و اقسام اتهامات می شوند که انگاری از همان 22 بهمن سال 57 اینان در رده ی مخالفان بر انداز بوده اند؟ مگر جز این است که فقط توهم وابهاممات مردم پس از 31 سال بر طرف شده و کودتای پاسداری رخ داده شده است و نظام را یک پارچه و منقبض نموده و رقیب مغلوب دوم خردادی های ملقب به اصلاح طلبان کنار زده شده اند و رقیب مدعی اصول گرائی قدرت را قبضه و انحصاری خود کرده است و مشغول سرکوب و خفقان و سانسور و ضرب و شتم و شکنجه و قتل و تجاوز و اعتراف گیری کردن است وتشکیل بیدادگاه های نمایشی تلویزیونی بر پا می دارد وا حکام زندان و اعدام صادر می کند که همراه با مصادره اموال ملی و شرکت و مؤسسات دولتی از سوی پاسداران و بسیجیان هم بشدت و سرعت جریان دارد؟ البته آن روی معادله هم موج روز افزون مخالفت و تظاهرات ضد حکومتی از سوی مردم ناراضی و خشمگین است که همچنان ادامه دارد تصور نمی رود که به جز جنگ قدرت و ثروت و شکاف در رأس نظام و علنی شدن اختلافات آشتی ناپذیر اتفاق خاص دیگری رخ داده باشد که در روند جنگ قدرت و ثروت باند های مافیائی کودتائی غالب این چنین با رهبران رقیب مغلوب بر خور دمی کنند؟ جز اینکه همانگونه که گفته شد توهم و ابهامات بر طرف شده است و به جای درود والله اکبر گفتن ها برای خمینی شیاد وجانشین و پیروانش اکنون تبدیل به فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه گفتن و پاره و آتش زدن ولگد کوب نمودن تصاویر خمینی شیاد و رهبر لوطی جماران خامنه ای شده است. چونکه مردم معترض و ناراضی و خشمگینی ایران خواهان حکومت دمکراتیک غیر دینی هستند.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/890206/2.htm#other201

گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 6 اردیبهشت ماه سال 1389