روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 16 مرداد ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "تلاش براي تغيير مأموريت اشغالگران"
" اگر اشغال گری بد است .همه نوع کوچک و بزرگ آن که از سوی هر مدعی با هر میزان قدرت که برخوردار باشد بد است و استثناء پذیر هم ندارد . مگر ماست می تواند همزمان که سفید است سیاه هم باشد؟ "
گفته می شود هر بد که به خود نمی پسندی با کس مکن ای برادر من . اکنون سئول است که اگر چنانچه اشغال گری بد است همه نوع کوچک و بزرگ آن که از سوی هر مدعی با هر میزان قدرت که بر خور دار باشد بد است و استثناء پذیر هم ندارد . مگر ماست می تواند همزمان که سفید است سیاه هم باشد؟ حال بدون در نظر گرفن اینکه چه شرایطی موجب شد تا بوش به افغنستان و عراق حمله ی نظامی کند . یا اینکه نقش احمد چلبی جاسوس چند جانبه و ارائه کننده ی اطلاعات غلط و دروغین در مورد بستر سازی تهاجم نظامی و اشغال عراق چه بود و رابطه ی وی با حاکمان تهران قبل و بعداز اشغال عراق چگونه بوده است؟ یابدون اینکه توجه شود که چرا پاسداران قبل از بر گزاری انتخابات اخیرپارلمان عراق تهاجم نظامی به چاه نفت در جزیره فاو کردند و آن را اشغال نمودند . یا اینکه بدون آنکه گفته شود برای چه گله های مزدوران وابسته به وزارت بد نام اطلاعات از مرز عبور داده و با حمایت دولت غیر قانونی نوری مالکی جلوی درب کمپ اشرف سنگر گرفته اند ومشغول تهدید کردن وایجاد مزاحمت ساکنین اشرف می باشند ؟ یا اینکه اشاره شود چرا روزانه کردستان عراق از سوی پاسداران گلوله و خمپاره باران می شود؟ یا اینکه برای چه صف کامیون های نفت عراق وارد خاک ایران می شوند ؟ یا اینکه اشاره به اعتراف رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران شود که پیرامون همکاری با اشغال گران افغانستان هدف چه بود؟ مشروط براینکه مگر تهدید نکرد اگر چنانچه نظامیان آمریکائی از عراق خارج نشود عراق برای اشغال گران ویتنامیزه می شود یا اینکه ویتنامی دیگر برایش ساخته می شود؟ همچنین بدون آنکه گفته شود که نقش سپاه قدس در عراق چیست و پس از اشغال نظامی عراق نقش حاکمان تهران و عوامل نفوذی یا مزدوران اعزامی شان بدرون خاک عراق در راستای چه اهداف پلید اشغال گرانه ای بوده است وچگونه بطور مشترک مرتکب اقدامات تروریستی و انفجاری و انتحاری و آدم ربائی و شکنجه و مثله کردن شده اند ؟
اما معلوم نیست که چرا اینگونه نقش مداخله گری آشکاردرامور داخلی عراق با فراموش سده یا نادیده و انکار می شود و فقط به نقش دخالت گری آمریکا در عراق پرداخته وبرجسته می گردد؟ چون هدف بیان بخشی از وقعیت برای پنهان کردن بخش بزرگ تر واقعیت است . آنهم مربوط به عراق که تبدیل به سناریوی بس تراژدیکی برای مردم این کشور شده است . بنابراین سر مقاله نویس بدون اینکه اشاره ای به انگیزه و علاقه ی مفرط خود کند که چرا اینگونه مشتاقانه مسائل درون عراق را دنبال می کند و عملکرد حاکمان تهران در عراق را به آمریکا نسبت می دهد و مرتبط به حضور نظامیان آمریکا دراین کشور می سازد . همانگونه که هیچگونه علاقه و انگیزه ای نسبت به بیان عملکرد حاکمان تهران در امور داخلی عراق ندارد که اگر چنانچه تأثیر گذاری اش بیش از حضور نظامیان آمریکا در عراق نباشد مطمئناً کمترهم نمی باشد. برحسب مأموریت موظف است تا که اینگونه محور سخنرانی اخیر اوباما مبنی بر خروج و کاهش نظامیان آمریکا از عراق تحلیل تهیه وتنظیموارائه کند:

" وي در دستوراتي كه تعمدا "بازي با كلمات" بود و قصد داشت ادامه حضور 50 هزار نظامي از عراق را كوچك جلوه دهد،‌مدعي شد اين نظاميان، براي تامين اهداف آمريكا و اجراي تعهدات واشنگتن در عراق باقي مي‌مانند و در پايان سال آينده ميلادي، تمامي نظاميان آمريكائي از عراق خارج مي‌شوند. با نگاهي دوباره به اظهارات رئيس‌جمهور آمريكا بهتر مي‌توان دريافت كه واشنگتن همچنان به حضور نظامي خود در عراق ادامه مي‌دهد لكن با دستكاري در تعريف و معني واژه ها سعي دارد افكار عمومي را فريب دهد و چنين وانمود سازد كه گويا چيزي در حال تغيير است. اما آنچه در ميدان عمل تغيير مي‌كند، نقاب فريبكارانه ايست كه به تناسب شكستها و ناكاميهاي واشنگتن، مرتبا تعويض مي‌شود. واقعيت اينست كه واشنگتن سعي داشت به نام يك ارتش باصطلاح آزادي‌بخش وارد عراق شود و مردم عراق را از يك رژيم جهنمي نجات دهد لكن مردم عراق با تلخكامي احساس كردند كه از چاله به چاه افتاده‌اند و كشورشان زير چكمه اشغالگران لكدكوب شده است. قرار بود عراق به "بهشت دمكراسي خاورميانه" تبديل شود ولي عملا در پرتو جنايات سازمان‌يافته آمريكا به جهنم تبديل شد و "بهشت تروريست‌ها" لقب گرفت. با وجود آنكه رهبران كاخ سفيد در اين فاصله تغيير كردند ولي نومحافظه‌كاران جنگ‌افروز، همچنان بر پنتاگون، ارتش و دستگاه‌هاي امنيتي آمريكا حكمراني مي‌كنند. اين بدان معني است كه شكست در عراق، شكست اوباما نيست بلكه آنرا بايد شكست تاريخي آمريكا در خاورميانه ارزيابي كنيم. * اوباما خواستار پايان جنگ عراق و افغانستان قبل از ورودش به كاخ سفيد بود ولي ژنرالها و پنتاگون هنوز هم خواستار ابقاي حضور نظامي در اين دو كشور دستكم 10 سال ديگر هستند. * اوباما خواستار توقف شكنجه و مقابله با آمرين و عاملان شكنجه‌ها شد ولي عملا مجبور به تجليل از شكنجه‌گران گرديد و تعهد نمود كاخ سفيد از آنها در هر شرايطي حمايت كند. چگونه ممكن است حضور 35 هزار نظامي آمريكا در عراق بمنزله استمرار حضور نظامي تلقي نشود؟ آمريكا در بغداد، بزرگترين سفارتخانه‌اي كه تاكنون در جهان تاسيس شده را احداث كرده و قرار است با استقرار 5 هزار تن در آن، عراق همچنان از درون همين سفارتخانه اداره شود. البته اين آرزوي آمريكا است و شايد هم دقيقا همانند تمامي طرحهاي آمريكا كه با شكست و رسوائي مواجه گرديدند ‌اين طرح نيز با ناكامي مطلق روبرو شود ولي در هر صورت در اصل ماجرا تغييري رخ نمي‌دهد و همچنان تمايل آمريكا براي حضور نظامي در قلب منطقه نفت خيز جهان اسلام را بازگو مي‌كند"
در خاتمه اینکه برای اینکه میزان صداقت قلم بر دست سرمقاله نویس مشخص شود که چه اندازه دلسوز مردم عراق است و واقعاً تأکید و اصرار بر اخراج نظامیان آمریکا ازعراق از روی غرض و مرض و اهداف خاص نمی باشد و صرفاً به خاطر رفاه و امنیت و آسایش مردم عراق و هموار شدن مسیر ترقی و رشد و پیشرفت همراه باصلح و آزادی در این کشور است. لذا قبل از اینگونه بر داشت و رهنمود دادن و یا آرزو داشتن مدعی می بایست پرسش گری شود که وی باید دارای یک تجربه عملی باشد که بر اساس آن فرضیات خود را در عراق دنبال می کند . بزبان دیگر یعنی اینکه چون وی ایرانی است . می بایست که الگوی مورد نظرش که برای مردم عراق القا ء می کند مشابه همانی باشد که در ایران وجود دارد که تاریخچه ی 32 ساله دارد که معادل همین سال ها سابقه و تجربه ی ادعای مبارزه با دشمن بزرگ آمریکاهم وجود دارد . در صورتی که با حیات خلوت کردن عراق و به گروگان گرفتن مردم این کشوراز طریق ایادی و نفوذی های حاکمان تهران در دولت عراق چندین دور مذاکرات امنیتی با سفیرشیطان بزرگ آمریکا در بغداد داشته اند. از سوی دیگر در پشت پرده زد وبند ها هم از طریق امثال دلال و جاسوس های چند جانبه ای همچون هوشنگ امیر احمدی ها ورؤسای برخی ازکشور ها دنبال شده است . البته همراه با سیاست چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن وباج دادن های کلان دنبال شده است. مهمتر اینکه با پیگیری این سیاست چه عاید مردم ایران شده است؟ زندان اوین کجاست ودر 32 سال گذشته در آن چه جنایات ضد انسانی رخ داده است؟باز داشتگاه کهریزک کجاست ودر آن چه اتفاق افتاد؟ سیاه چال گوهر دشت کجاست وچرا در آن همچنان اقدامات ضد انسانی ادامه دارد؟ البته که درسراسر ایران مشابه چنین سیاه چال ها با اعمال وحشیانه ی قرون وسطائی وجود دارد . بعلاوه جنایات و اعدام های پس از 30 خرداد سال 60 و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان و پس از آن قتل های زنجیره ای که دنبال شد همگی جزو اسناد رسمی و معتبر انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت است که روزی می بایست این پرونده ی گشوده شده ی جنایت علیه ی بشریت در مجامع ودادگاه ای صالحه ی حقوقی و قضائی بین المللی مورد پیگیری قرار گیرد و آمرا ن وعاملان این جنایت محاکمه و مجازات شوند. عجیب تر اینکه شاهد بودیم که در تظاهرات های ادامه دار ضد حکومتی که در سال گذشته در ایران بر پا شد نه صدای مرگ بر آمریکااز سوی معترضان و ناراضیان شنیده نشد ، بلکه فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت قیه و احمدی نژاد بود . همینطور مگر خطاب به اوباما هم پیام داده نشد که بااونائی یا با ما؟ پیام آنقدر مفهوم است که بقول معروف آنچه عیان است چه حاجت به بیان است . بهر حال دیگر پنهان کردنی نمی باشد که دشمنی کردن با حضور نظامیان آمریکا در عراق نه به خاطر مردم عراق است که بدلیل اخراج نظامیان آمریکائیان از عراق و جای آن گرفتن و رسمیت دادن آشکار به اشغال عراق از سوی حاکمان تهران و پیگیری اهداف هسته ای می باشد. در غیر اینصورت اگرمدعیان مداخله گری در امور داخلی عراق که مخالف حضور نظامیان آمریکا در این کشور می باشند و وانمود می کنند که خیلی دوستدار مردم عراق هستند اگر چنانچه بیل زن هستند پس چرا باغچه ی ویران شده ی خانه یخود را بیلن نمی زنند و سرو سامانی به آن نمی دهند.
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890516/13890516_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 16 مرداد ماه سال 1389
تلاش براي تغيير مأموريت اشغالگران