روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 23 مرداد ماه سال 1389
نقد و بررسی : دروغ نامه ی حکومتی جمهوری " تراز دولت اسلامي "
اگر از اول هدف خمینی شیاد و یاران و جانشین وپیراونش قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش نبود، برای چه نوع
حکومت اسلامی شد و ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانیده به مردم ایران تحمیل شد؟
دروغ از این واضح و آشکار تر نمی شود که سر مقاله نویس برای ارائه ی ترازنامه ی حاکمیت اسلامی نقل قول از خمینی شیاد و یارانش کرده است که گویا اینان از ابتدا هدف قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش را نداشتند که این ادعای وارونه ی کمدی را اینگونه در ابتدای سرمقاله اش بعنوان پیش مقدمه تراز دولت اسلامی به نمایش گذاشته است :
"نه امام خميني و نه ياران ايشان و نه مردمي كه با ايشان همراهي كردند، اين نهضت و انقلاب را با هدف اينكه خودشان به منصب و مقام برسند برپا نكردند. امام، تا سه سال بعد از پيروزي انقلاب، اجازه ندادند روحانيون براي رياست جمهوري كانديدا شوند و بعد از آنكه تجربه منفي بني صدر پيش آمد و اولين رئيس‌جمهور به مردم و انقلاب و نظام خيانت كرد و ترورها و انفجارهاي سنگين سال 60 پيش آمد كه در جريان آن حوادث تلخ، آيت‌الله بهشتي رئيس قوه قضائيه، محمدعلي رجائي رئيس جمهور، حجت الاسلام محمدجواد باهنر نخست‌وزير و تعدادي از وزرا و نمايندگان مجلس و شخصيت‌هاي قضائي و سياسي و ائمه جمعه به شهادت رسيدند، نظر امام تغيير كرد و به روحانيون اجازه ورود به انتخابات رياست جمهوري را دادند"
اکنون سئوال است نقش بهشتی و رفسنجانی پس ازانقلاب در پست های حکومتی و سایر آخوندهای مرتجع حامی و پیرو خمینی شیاد در تدوین قانون اساسی چه بود؟ برای چه نوع حکومت بدون یک کلمه نه کم و زیاد جمهوری اسلامی تصویب و با همه پرسی ناپلئونی تحمیل شد ؟ به خصوص برای چه عنوان ولایت فقیه که سپس بعداز مرگ خمینی شیاد بابازنگری قانون اساسی مطلقه هم به آن اضافه شد . در راستای چه هدفی در قانون اساسی دست پخت خمینی شیاد گنجانیده شد. در صورتیکه حکومت ولایت وقیح مجسم استبداد و ارتجاع و خرافات عریان منحصر به فرد تاریخی می باشد؟ همچنین سرمقاله نویس چرا بدون آنکه اشاره کند برای چه حزب چماقداران جمهوری اسلامی تأسیس شد و نقش بهشتی و سازماندهی چماقداران برای تهاجم به تجمعات هواداران سازمان های سیاسی و انقلابی در دانشگاه ها و خیابان ها و برهم زدن میز کتاب و نشریات و همینطور تهاجم به دفتر روز نامه ی آیندگان و آتش زدن کتاب فروشی ها چه بود؟ یا اینکه چرا با تقلب در نتایج انتخابات مجلس شورای ملی شد که هنوز واژه ی ملی به اسلامی تغییر داده نشده بود ومسئول آن در وزارت کشور آخوند مکار و بساز و بفروش رفسنجانی بود تا مانع از ورود نمایند گان سازمان های سیاسی و انقلابی از جمله مجاهدین به مجلس شورای اسلامی شوند؟ همینطور چرا کاندید شدن مسعود رجوی برای ریاست جمهوری با بهانه اینکه چون به قانون اساسی رأی نداده حق نامزد شدن ندارد حذف شد ؟
یا اینکه چرا گفته نمی شود برای چه توطئه ی اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 58 طراحی شد تا که هم دولت موقت مهندس بازرگان سقوط کند . هم اینکه شرایط سرکوب وتهاجم نیروهای انقلابی و حذف شان از صحنه ی مبارزات مسالمت آمیز فراهم گردد تا برای قبضه کردن قدرت از سوی پیروان خمینی شیاد موی دماغ یا مزاحمی وجود نداشته باشد . تازه اگر چنانچه ریاست جمهوری بنی صدر پذیرفته شد . برای این بود که وی هم مرید و هم از جنس خمینی شیاد بود . به خصوص اینکه خمینی شیاد خودش اعتراف کرد که بیش از 20 سال است که امثال بنی صدر و ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده را می شناسد . گرچه خمینی شیاد پس از اینکه خرش از پل گذشت .برای انحصاری نمودن قدرت گفت که من هر گز عقد اخوت با کسی نبسته ام و طناب دار را بر گردن قطب زاده آویزان نمود و بنی صدر را عزل و مجبور به فراری دادنش کرد و سرنوشت ابراهیم یزدی هم تعریفی ندارد. از سوی دیگر چرا سر مقاله نویس میان بر زده و نگفته است که چگونه تهدید وتحریک کردن عراق با بهانه ی صدور انقلاب به کشور های منطقه بستر ساز جنگ ضد ملی و ضد میهنی خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق شد که ضمن هزار میلیار د دلار خسارات مالی و اقتصادی ببار آورد و منتهی به شکست و سر کشی جام زهر گردید،ولی نعمت یا موهبت الهی نامیده شد. زیرا که جنگ موجب تحکیم قدرت آخوند های حکومتی پیرو خمینی شیاد شد . مهمتر اینکه چرا سر مقاله نویس نگفته است که این جنگ ویرانگر چگونه موجب بقای رژیم ضد بشری و سرکوبگر شد که سیاست خفقان و ارعاب و سانسور و ضرب وشتم و بازداشت و زندان و شکنجه ن تیر باران و خلاصه قتل عام زندانیان سیاسی با طرح جیره بندی یا گدا و آقازاده پروری هم جزو بخشی از مشتقات و موهبت الهی این جنگ شد که فقط در راستای حفظ قدرت و ثروت آخوند ها و شرکای غارتگر شان بود.
اکنون جالب است که سر مقاله نویس پس از نقل قول کردن از ترازدولت اسلامی مورد نظر خمینی شیاد در ادامه عجیب دچار تناقض گوئی آشکار شده است . زیرا که مگر غیر از این است که هرچه تا کنون رخ داده شده زیر چتر و نام پیروی واطاعت از اوامر خمینی شیاد بوده است ؟ مشروط بر اینکه مشخص نیست که چرا وی رو راست نگفته است که مبلغان مفتخور و غیر مولدان حاکمیت دینی کیستند و منظور اینان برای تلاش حکومت دینی چیست که اکنون آنگونه ادعای کمدی شده است که گویا منظور از خمینی شیادو یارانش از ابتدای تشکیل حاکمیت دینی حاکم شدن آخوندها نبوده است؟ در صورتیکه در دنباله ضمن ترسیم ترازنامه ی عملکرد دولت یا حاکمیت اسلامی از سوی خمینی شیاد مجبور به اعتراف رشد جنگ قدرت و ثروت و دروغگوئی و شارلان گری و.... انحصاری کردن قدرت این چنین از سوی جانشین و پیروان خمینی شده است :
" اين واقعيت نشان مي‌دهد كه هدف امام و ياران و همراهان ايشان از انقلاب اسلامي رسيدن به مقام و منصب نبود. آنها در پي برپائي يك نظام حكومتي بودند كه احكام اسلام در آن پياده شود و دين آنچنان كه در دوران حكومت پهلوي به حاشيه رانده شده بود و دولت‌ها رفتار ضد ديني داشتند و بي ديني را در عرصه‌هاي مختلف زندگي مردم ترويج مي‌كردند، با زندگي مردم بيگانه نباشد. آنهمه مبارزه و شهادت و تحمل زندان و شكنجه و تبعيد براي اين بود كه ايران دولتي داشته باشد تراز دولت اسلامي. تراز دولت اسلامي را امام خميني در نام و عنوان، "جمهوري اسلامي" تعريف كردند در طول ده سال و چهار ماه رهبري در دوران استقرار نظام جمهوري اسلامي و قبل از آن در طول 17 سال رهبري انقلاب، از 1341 تا 1357، علاوه بر مشخص كردن مسير حركت، هر جا لازم بود بدون فوت وقت و با نهايت صراحت و شفافيت به تصحيح انحرافات مي‌پرداختند و راه صحيح را نشان ميدادند و تراز دولت اسلامي را معرفي مي‌كردند. ديدار با كارگران در اولين ماه‌هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشويق آنها به كار و تلاش و تأكيد بر اين توصيه تا آخرين لحظات حيات از ويژگي‌هاي امام خميني در اين زمينه بود. اين،‌ همان چيزي است كه در پيام نوروزي امسال رهبر معظم ا نقلاب تحت عنوان "همت مضاعف و كار مضاعف" تجلي يافت. دولتي كه ميخواهد در تراز اسلامي عمل كند بايد اين دستورالعمل را سرلوحه كار خود قرار دهد و به شكل‌هاي مختلف "فرهنگ كار كردن" را ترويج نمايد. افزودن تعطيلي بر تعطيلات متراكم موجود و كاهش ساعات كار ادارات در ماه مبارك رمضان، نه تنها با اين دستورالعمل سازگاري ندارد بلكه ناخودآگاه اسلام را دين تنبلي و كم كاري معرفي مي‌كند. مهمتر آنكه نبايد در اين قبيل امور به انتقادهاي سازنده بي توجهي شود. دولت تراز اسلامي آنست كه از نقطه نظرهاي كارشناسانه و انتقادهاي منصفانه استقبال كند و با تصحيح عملكردهاي خود به آحاد مردم درس انعطاف در برابر انتقادهاي سازنده بدهد. تمكين در برابر قانون توسط دولتمردان، در روابط اجتماعي و اقتصادي آحاد جامعه نيز اثر مطلوب مي‌گذارد. اگر اين روزها روند قيمت‌ها بدون حساب و كتاب رو به افزايش است، يكي از دلايل آن اينست كه فروشندگان به پيروي از بعضي مسئولان، خود را به موازين قانوني پاي بند نمي‌دانند. نپذيرفتن نصايح مشفقانه خيرخواهان توسط اين قبيل ا فراد نيز نوعي تبعيت از بعضي مسئولان است كه وقتي خود يا همكارانشان سخن نادرستي مي‌گويند از آنها حمايت مي‌كنند و حاضر نيستند حتي نظر منطقي دوستان خود را بپذيرند و از مسيري كه مي‌روند بر گردند. مجادلات مربوط به موضوع بدحجابي‌ها، اظهارات مربوط به "مكتب ايراني" و اينكه "انسان مي‌تواند خدا شود" نمونه‌هاي روشن اين مباحث هستند.بالاتر از مردم، خداست كه بر همه‌ي امور ناظر است و به فرموده امام خميني "عالم محضر خداست". كساني كه "تراز دولت اسلامي" را رعايت نمي‌كنند براي خدا چه جوابي دارند؟"
در خاتمه اینکه مقابل ارائه ترازنامه ی خمینی شیاد از حاکمیت اسلامی و ادعا و تناقضات سر مقله نویس باید گفت که مگر گفته نمی شود " خشت اول چون بنهاد معمار کچ تا ثریا می رود دیوار کج "؟ این رژیم ضد بشری هرچه باشد همان است که در 32 سال پیش خمینی شیاد آن را بنانهاد و جانشین و پیراوانش خط و خطوط ترسیم شده ی وی را تا کنون اجرا و دنبال کرده اند و تراز حکومت دینی 32 ساله که به بخش جزئی آن سرمقاله نویس اعتراف کرده است که شامل رشد بی قانونی و گرانی و پرخاشگری و بی ادبی و... می شود جزو بیلان یا ترازنامه ی عملکرد 32 حاکمان و تجربیات کسب شده می باشد که از همان ابتدا که آخوند های موج سوار فرصت طلب حوزوی تجربه ی حکومت مداری نداشتند که نیازمند پیشمر گه های جاده صاف کنانی همچون مهندس بازر گان وبنی صدرداشتند . زیرا که شاهد بودیم که چگونه اینان پس از اجرا و ایفای نقش شان بر کنار و عزل شدند و پس از آنکه آخوند های جای شان را اشغال و بقدرت خزیده شد ند و بمرور حرفه ای و کار کشته و صاحب قدرت شدند تا کنون لحظه ای از ارتکاب اعمال جنایات ضد انسانی و خیانات به ملت و کشور برای حفظ قدرت دریغ نورزیده و کوتاهی نکرده اند . به خصوص اینکه قدرت مکمل و پشتوانه ی انباشت کلان و نجومی ثروت های باد آورده برای خود و اعضای خانواده و اطرافیان شان شده است که در نهایت موجب انگیزه صد چندانی دلبستگی بقدرت و حفظ آن شده است . آنگونه که دیگر دزدان و غارتگران و زرور مداران حاکم توان تحمل شرکای سابق دزد و سهیم در قدرت خود شان را ندارند . برای همین است که برای تسویه حساب کردن و قدرت را انحصاری نمودن و رژیم ضد بشری را یک دست کردن این چنین سختا گرگ های هار در قدرت نشسته به جان رقبا ی شان افتاده و مشغول گاز گیری و دریدن و پاره کردن همدیگر می باشند.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890523/13890523_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 23 مرداد ماه سال 1389
تراز دولت اسلامي