روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 30 مرداد ماه سال 1389
نقد وبرسسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " ميدان گسترده مقابله "
"کرکری و لغز خوانی های جنگ طلبانه در دفاع از پروژه ی هسته ای شده ولی از موضع ضعف و ترس تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای ، قدرت نمائی وارونه شده است "
عجیب است رژیمی که ادعا دارد که مردمی است. چونکه مدعی است از حمایت بیش از 85% جمعیت کشور بر خور دار می باشد .چگونه است که در این رژیم هنوزتا کنون یک مسئولی یافت نشده است که در مدت چند سال که مطرح شدن پروژه ی هسته ای می گذرد . با وجود آنکه آنگونه این پروژه تبدیل به مسئله ی اصلی شده است که خبرش در رأس هر گفتار و نوشتار هر منبر و تر یبون و مقاله و یادداشت روز مطبوعات یا خبر رسانه های خبر رسانی واقع شده است. در صورتیکه هنوز هم مردم ایران بدرستی نمی دانند که این پروژه چیست و چگونه اهدافی را دنبال می کند و تا کنون چه میزان هزینه در بر داشته است وچه زمان قرار است که به بهره وری برسد. آنهم به شرطی که تبدیل به جنگ و نابودی اش نشود؟ ضمن اینکه سئوال است چگونه می توان بر حسب تجربه ی آزمون شده ی تاکنونی که جز صرف هزینه ی بس سنگین و کلان و تنش زا و بحران آفرین همراه با تحریم ها که این پروژه در بر داشته است ، چه تضمینی وجود دارد که مثمر ثمر باشد و ضرر و زیان و آسیب های وارده اش بیش از گذشته نباشد؟ همچنین آیا بر گزیدن یا گزینش مناسب و کم هزینه و خطر دیگری نسبت به راه اندازی پروژه هائی همچون نیروگاه اتمی بوشهر و نطنز و اصفهان و اراک و قم وجود نداشت که هم زودتر به بهره وری برسد، هم اینکه منجر به بحران هزینه و خطر ساز نشود؟ به خصوص اکنون که خبر از تهاجم نظامی آمریکا یا اسرائیل هم به این تأسیسات می شود. آخر این چه رژیم وارونه و مسخره ای می باشد که به جز جنگ افروزی و مصیبت های گوناگون همراه با تخریب و ویرانی و چوب تاراج بر منابع و ذخایر کشور زدن و ایجاد دردسر پشت درد سر برای مردم ایران ایجاد کردن هدف دیگری نداشته است؟ بدتر اینکه چرا باید سر نوشت نزدیک 80 میلیون جمعیت کشور در اختیار یک عنصر علیل و معتاد محصور در دار الخلافه یا دارالعنکبوت جماران به نام ولی وقیح سپرده شود که همکاره و حتی بالاتر از قانون قرار داده است و به هیچ مرجعی هم تا کنون پاسخگو نبوده است؟ تازه همین ولی وقیح هم با این قدرت و اختیار نا محدودی که ظاهراً دارد. ولی در اصل مترسکی در دست بازیگران مافیائی و کودتائی پشت پرده می باشد که هرزمان نیاز به منتقل کردن پیام به خودی ها یا رقبا یا مخاطبان خارجی باشد. یا اینکه در راستای اهداف خاص تهدیدی نیاز باشد می بایست برروی صحنه ظاهر شود وبا بر سر منبر روضه خوانی پیام دریافتی سفارشی را منتقل نماید . بهرحال پیرامون نیروگاه اتمی بوشهر و مسئله ی تحویل سوخت اتمی از سوی روس ها آنهم پس از 11 سال تأخیر که از زمان تحویل دادنش می گذرد .سر مقاله نویس بر خلاف لغز خوانی و کرکر خوانی های گذشته اش که آمریکا را تهدید می کرد؛ ولی اکنون از موضع وحشت زده نسبت به خبر های احتمالی تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای با آویزان شدن به گفته ی ولی وقیح که از موضع ضعف قدرت نمائی نموده یا با ضرب سیلی صورت خود را سرخ کرده چنین نتیجه کرده است که آمریکا به دو دلیل عملی شدن تهدید نظامی از سوی آمریکا وجود ندارد:
با اشاره به همين تهديدها، رهبر معظم انقلاب در بيانات روز چهارشنبه خود در جمع كارگزاران نظام فرمودند: "بعيد است آنها اين حماقت را انجام دهند، اما همه بدانند اگر اين تهديد عملي شود ميدان مقابله ملت ايران فقط منطقه ما نخواهد بود بلكه اين مقابله ميدان گسترده‌اي خواهد داشت". مقامات آمريكائي حداقل به دو دليل براي مقابله با ايران،‌ به سراغ گزينه نظامي نخواهند رفت. يكي همين واقعيت كه در بيان رهبر معظم انقلاب به آن اشاره شده و ديگري تجربه شكست خورده‌اي كه از لشكركشي به افغانستان و عراق دارند. آمريكائي‌ها مي‌دانند ايران با افغانستان و عراق تفاوت‌هاي زيادي دارد. آنها از 9 سال اشغال افغانستان و 8 سال اشغال عراق فقط كوله باري از رسوائي، ناكامي، اعتراضات گسترده داخلي، ويراني و بدبختي براي مردم اين دو كشور و هزاران كشته براي ارتش‌هاي اشغالگر و ميليون‌ها كشته و زخمي و معلول براي ملت‌هاي عراق و افغانستان دست و پا كردند و ديگر هيچ!
سرمقاله نویس بدون اشاره به اعتراف رفسنجانی که در خطبه ی نماز جمعه ی تهران که به بوش گفت در اشغال نظامی افغانستان با وی همکاری شد . البته مشابه ی همین همکاری هم در اشغال نظامی عراق انجام گرفت. همچنین بدون بیان نقش پاسداران که در کنار طالبان در افغانستان قرار دارند و سپاه قدس در عراق حضور دارد که با ادعای رهبر و مسئولان رژیم ضد بشری مبارزه با آمریکا می شود و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا ا ز این دو کشور می گردد . این مداخله گری منجر به ناامن و بی ثبات شدن این دو کشور شده است .ولی اکنون این مدعی از وعده های داده شده زیر چتر آزادی و صلح و امنیت از سوی آمریکای اشغال گر که گفته در باتلاق این دو کشور فرو رفته که دیگر توان جنگ با رژیم ضد بشری ندارد چنین تحلیل داده و مدعی شده است
"از وعده‌هاي زيباي ايجاد آزادي و امنيت در عراق و افغانستان، تبديل كردن اين دو كشور به بهشت دموكراسي و ريشه كن ساختن فقر و قاچاق مواد مخدر و تروريسم اكنون در اين دو كشور نه تنها هيچ خبري نيست بلكه افزايش ناامني، رشد فوق‌العاده كاشت و برداشت و قاچاق مواد مخدر، بي ثباتي حكومت، فقر و فلاكت و عقب ماندگي‌هاي رنج آور به اوج رسيده و مردم از اينكه سالهاست حضور آزار دهنده اشغالگران را در كشورهاي خود تحمل مي‌كنند و هر روز بر دردها و رنج‌ها و مشكلاتشان افزوده مي‌شود، خود را در بن بست مي‌بينند. نفرت مردم اين دو كشور از اشغالگران بقدري زياد شده كه هر روز عليه آمريكا تظاهرات مي‌كنند و منافع اين كشور را مورد حمله قرار مي‌دهند. اوج اين نفرت را مي‌توان در اظهارات مردم عراق هنگامي كه روز پنجشنبه گذشته عده‌اي از نظاميان آمريكائي خاك عراق را ترك نموده و به كويت رفتند تا به كشور خود بر گردند كاملاً احساس كرد. آنها به محض ورود به كويت، نفس راحتي كشيدند و در مصاحبه با خبرنگاران گفتند ما اكنون احساس آزادي و راحتي مي‌كنيم و مي‌توانيم اطمينان داشته باشيم كه زنده خواهيم ماند. اين اظهارات، از عمق تنفر مردم عراق نسبت به اشغالگران خبر مي‌دهد و اين واقعيتي است كه مقامات دولت آمريكا نيز از آن اطلاع دارند. به همين دليل است كه رئيس‌جمهور يا مقامات سياسي و نظامي آمريكا بدون اطلاع قبلي و در پوشش امنيتي شديد به عراق سفر مي‌كنند و ترجيح مي‌دهند قبل از آنكه خبر حضورشان در اين كشور منتشر شود آنجا را ترك كنند. همين وضعيت براي اشغالگران در افغانستان نيز وجود دارد. افزايش تلفات نظاميان آمريكائي، فرانسوي، انگليسي و ساير اشغالگران در افغانستان، تظاهرات مردم افغان عليه اشغالگران، حمله آنها به سفارت آمريكا در كابل و اظهارات مالامال از تنفر و خشم مردم نسبت به نظاميان و مقامات آمريكائي، اين واقعيت را به صورت عريان به نمايش مي‌گذارد. اينها بخشي از واقعيت‌هائي هستند كه به روشني نشان مي‌دهند افغانستان و عراق به باتلاق‌هائي براي آمريكا تبديل شده‌اند كه سالهاست در آنها دست وپا مي‌زند والبته هرچه بيشتر تقلا مي‌كند بيشتر در اين باتلاق‌ها فرو مي‌رود. اكنون گرفتاري آمريكا در عراق و افغانستان بقدري زياد است كه حتي شرايط داخلي دولت آمريكا را تحت تأثير قرار داده و آنرا دچار ناكارآمدي بي سابقه‌اي كرده است"
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس فراموش کرده است که در دوران جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق که موهبت الهی نامیده شد به جز سوریه که بهرمند از دریافت نفت باج گیرانه ی مجانی بود. هیچ کشور دیگری نبود که از حاکمان جنگ افروز تهران حمایت کند . مشروط بر اینکه اکنون اگر حزب الله لبنان و حماس آمادگی اقدامات تروریستی و خرابکاری در خاور میانه دارند که مرتبط با سیاست دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه است. فقط به خاطر دلارهای اهدائی دریافتی از سوی بیت جماران می باشد که اگر چنانچه در صورت احتمال بروز جنگ صدور نفت قطع گردد که دیگر دلاری در کار نباشد تا به اینان و سایر گروه های تروریستی مشابه داده شود . هیچ تضمینی وجود ندارد که اینان بصورت مزدوران پیشمرگه های داوطلب مرگ همچنان آمادگی انجام وظیفه و مأموریت داشته باشند . همانگونه که تظاهرات های گسترده ی ضد حکومتی که از 22 خرداد سال 88 در شهرهای گوناگون ایران رخ داد و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر داده وهمه گیر شد. به وضوح ثابت کرد که رژیم ضد بشری و رهبر ولی وقیح نه مورد تأئید مردم معترض و نا راضی نیست ، بلکه از مشروعیت هم بر خور دار نمی باشد که مشخص است که در صورت احتمال برورهرگونه جنگی، نه شرایط همچون سال 59 جنگ ایران و عراق نمی باشد ، بلکه مردم هم آن مردم نیستند که طبق ادعای سرمقاله نویس در صورت حمله ی نظامی متحد شوند و در خدمت جنگ افروزان حاکم قرار گیرند . برای اینکه اکنون درست شرایط وارونه ی این ادعا می باشد. زیرا که مردم ایران اندوخته ی تجربیات 32 ساله ی عوامفریبی و شیادی و دروغگوئی و جنگ افروزی و غارت گری های حاکمان دین فروش را دارند که محال است که بار دیگر به یکبار مصرفان مین پاک کن های نظامی میادین جبهه های جنگ تبدیل شوند . همینطور نیر وهای ارگان های سر کوبگر در خدمت جنگ هم دیگر بطور نه بصورت ایدئولوژیکی که مزدوران جیره خوارانی در آمده اندکه در خدمت پول نه جنگ و استقبال مرگ حاکمان جنگ افروز هستند که در صورت جنگ بشدت دچار بی انگیزگی و ریزش خواهند شد. خلاصه شرایط آنگونه که سر مقاله نویس ترسیم کرده نمی باشد که در صورت بروز جنگ وضعیت ایران با عراق و افغانستان فرق اساسی دارد. به خصوص اینکه جنگ احتمالی ، نه زمینی که هوائی و موشکی از فاصله دور است که همراه با امکانات ومجهز تسلیحات مدرن جنگی می باشد که رژیم ضد بشری به خصوص در بخش پدافند هوائی فاقد آن می باشد. امید است که به جای تدارک جنگ غرب دست از سیاست مماشات گری خائنانه ی تجارت نفت و خون با حاکمان تهران بردارد و با پشتیبانی مسئولانه و همه جانبانه از مقاومت و مبارزه ی مردم ایران در بستر تغییرات دمکراتیک در ایران معضل ایران و عراق و افغانستان و منطقه و مذاکرت صلح خاور میانه را بدون جنگ افروزی و هزینه ی کمترحل نماید.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890530/13890530_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.htm
l
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 30 مرداد ماه سال 1389
ميدان گسترده مقابله