روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 31 مرداد ماه سال 1389

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " نقاب تغيير بر چهره اشغالگري"

" وقتی با تئوری خشونت گرائی و فتوای قتل و دروغ مصلحت گرائی 32 سال حکومت اداره شده است، چرا تحلیل و تفسیر ها در مورد مداخله گری در امور داخلی عراق همراه دروغ و وارونه گوئی نباشد؟ "

سرمقاله اعتراف کرده است تا تمام نیروهای نظامیان آمریکائی از عراق و تحویل دادن این کشور به عاملان رژیم ضد بشری و سپاه قدس این کشور همچنان در اشغال آمریکا می باشد و خروج تدریجی نیروهای نظامیان آمریکائی از عراق از جمله ترک تیپ رزمی آمریکائی از عراق که بنا بر قول تبلیغاتی ریاست جمهوری اوباما شروع شده است، ولی چون هنوز 50 هزار نظامیان آمریکائی برای مبارزه با تروریست ها در عراق هستند مشکل عراق حل نشده است . زیرا که با نقل قول کردن دريادار "مولن" که وی گفته است که " آمريكا از تعهداتش براي سركوب تروريسم و حمايت از مردم عراق تخطي نمي‌كند و هر جا لازم باشد به حضور نظامي در هر اندازه‌اي كه ضرورت ايجاب كند، متعهد است" بنابراین سر مقاله نویس نتیجه گرفته است چون با خروج یک تیپ زرهی آمریکا چیزی در عراق تغییر نکرده است . برای اینکه عراق همچنان در اشغال آمریکا می باشد. به خصوص اینکه شرکت های خصوص امنیتی آمریکائی در عراق جای اینان را گرفته اند که مزاحمت برای اقدامات تروریستی و انفجاری و انتخاری و ربودن و ترور کردن عوامل نفوذی و تروریست های اعزامی از ایران به عراق ایجاد می کنند. به ویژه چون نوری مالکی نخست وزیر غیر قانونی دوباره نخست وزیر نشده است . پس نتیجه اینکه اوضاع عراق تغییر نکرده است . برای همین سرمقاله نویس درست بر عکس ظاهر حق به جانبه دوستدار مردم عراق بودن، ولی گرگ در لباس میش است که آنگونه قلم زنی می کند که گویا هم بیطرف وهم دلسوز مردم عراق و هم خواهان امنیت و صلح و آرامش و رافاه و عدالت و ترقی و پیشرفت برای مردم عراق می باشد . پس نه اینکه حاکمان تهران هیچگو نه چشم داشتی در عراق ندارند .چونکه نه حضور ونه مداخله گری در امور داخلی عراق نمی کنند ، بلکه فقط نگران اشغال نظامی عراق و نا امنی در این کشور هستند. زیرا که امنیت عراق با امنیت رژیم ضدبشری پیوند خورده است که سر مقاله نویس موظف است با اشغال گر عراق مبارزه کند تا که عراق و مردم آن آزاد شوند . برای همین بدون توجه به نقش سیاست مداخله گرایانه ی حاکمان تهران در عراق و اهداف مشخص که پاسداران از طریق سپاه قدس در عراق پیگیری دنبال می کنند . پس نقش قول های داده شده قبل از تهاجم نظامی به عراق و اهداف پس از آن را اینگونه بررسی کرده و توضیح داده است :

"قرار بود عراق، بهشت دمكراسي خاورميانه شود ولي عملاً به "بهشت تروريستها" مبدل شده است و كمترين اميدي به پايان اين روند فاجعه بار وجود ندارد. * قرار بود بعثي‌هاي شرور براي هميشه از قدرت در عراق كنار گذاشته شوند ولي امروزه به اصلي‌ترين انتخاب اشغالگران براي تصاحب قدرت مركزي حكومت در عراق تبديل شده‌اند. * قرار بود بازسازي و نوسازي و رشد و شكوفائي عراق و سطح رفاه عمومي در اين كشور به جائي برسد كه مردم عراق عليرغم تحمل سالهاي سختي و رنج و فلاكت در رژيم صدام احساس آرامش خاطر كنند كه سرانجام به رفاه و شكوفائي و بالندگي رسيده‌اند ولي تصوير تاريكي كه اشغالگران براي عراق امروز ترسيم كرده اند، جائي براي خوشبيني باقي نگذاشته است. به راستي سئوال جدي اينست كه آمريكا به كدامين هدف و برنامه‌اش در عراق دست يافته است؟ دو ميليون كشته، 5/4 ميليون يتيم و بي سرپرست، 4 ميليون آواره، سه ميليون مجروح و معلول در كشوري كه تقريباً بدون استثنا تمامي زيرساختهاي آن به كلي ويران و يا غيرقابل استفاده شده است، دستاورد اشغال عراق است. مرور كارنامه سياه اشغالگران عراق واقعيت‌هاي فراواني را در ذهن‌ها تداعي مي‌كند و مشخصاً به ملت عراق، دنياي اسلام و مجامع بين‌المللي اين حق را مي‌دهد كه آمريكا و ساير اشغالگران عراق را محاكمه كنند و خواستار پرداخت غرامت بخاطر جنايات ارتكابي در عراق شوند"

در خاتمه وقتی که تازگی جرس تحلیل داده است که فتوای سر به نیست کردن احمد خمینی از طریق در یافت فتوا از سوی آخوند متحجر و دزد انگلیسی مصباح یزدی اجرا شد . زیرا که سعید امامی اعتراف کرده بود که حذف مخالفان و دگر اندیشان و منتقدان به ویژه مخالفان ولایت وقیح از طرق دریافت فتوا ها آخوند ها جنتی و خزعلی و علی فلاحیان و محسنی اژه ای انجام می شد . بطور مثال در حضور علی فلاحیان و آخوند محسنی اژه ای و بادامچیان با آخوند مصباح یزدی حکم سر به نیست کردن احمد خمینی صادر شد . چون اینان در مورد موضع گیری های انتقادی که احمدی خمینی علیه رهبر ولی وقیح اتخاذ و بیان می کرد وی گفته بود هرکه با رهبر ولایت فقیه مخالفت کند. می بایست تحمل نشود و حذف گردد. سپس این فتوا به سعید امامی منتقل تا که اقدام کند . همچنین جرس افزوده که آخوند مصباح یزدی تئوری پرداز اجرای حکم قتل مردم از سوی پیروانش می باشد و بعنوان سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه ی تهران در زمان مدعیان اصلاح طلبی خطاب به نماز گزاران گفته بود هر که در هر جا خطائی دید که تشخیص دادند خلاف شئون اسلامی است خودشان اقدام کنند و منتظر پیگیری از طریق دستگاه قضائی نباشد . به خصوص اینکه از وی نقل قول شده که فتوا داده است برای حفظ نظام و دفاع از ولایت فقیه دروغ مصلحتی گفتن ایراد ندارد . خوب در شرایطی که فتواهای فسیل های حوزوی جای قانون را گرفته است . مهمتر اینکه ولی وقیح و صدور نامه ها یا فتوا های حکومتی وی بالا تر از قانون قرار دارد و به هیچ مرجعی هم پاسخگو نمی باشد . لذا جائیکه آخوند مصباح یزدی هم آنگونه مدافع ولایت وقیح است که خواهان نفی جمهوریت و تقویت حکومت ولایت وقیح می باشد وتئوری پرداز دروغ گفتن مصلحتی می باشد . به خصوص اینکه اکنون هم حکومت در اختیار پیروان وی می باشد مشخص است که سر نخ وارونه و دروغ گوئی و کتمان کردن امثال سر مقاله نویس کجاست؟ و چرا پیرامون تحلیل و تفسیرهائی که در مورد مسائل مر بوط به عراق و سایر کشور های همسایه ی ایران و منطقه علیه ی آمریکا و اسرائیل و رهبران کشور های عرب منطقه تهیه و تنظیم می کند به جز دروغ گفتن و تحریف گری و کتمان حقایق وی قلم زنی نمی کند؟

هوشنگ بهداد

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 31 مرداد ماه سال 1389

نقاب تغيير بر چهره اشغالگري

http://www.jomhourieslami.com/1389/13890531/13890531_jomhori_islami_index.html